ـــ تخصيص به معنی خارج كردن خاص از حكم عام و اختصاص دادن كسى به چيزى است. خارج كردن خاص از حکمعام معنی اصولیتخصیص است و در این معنی اگر بين دلیلخاص و عامامکانجمع نباشد و دلیلخاص به جهت ظاهر تر بودن دلالتش، بر عام مقدّم شود و تخصيص تحقّق مىيابد در نتيجه حکم مىشود كه گويندۀ حکیم از عام، غير خاص را اراده كرده است. اما اختصاص دادن كسى به چيزى معنی فقهی تخصیص است که از آن به مناسبت در بابهايى نظير صلات، زکات، هبه، نکاح و قضاء سخن رفته است.
ـــ تخصیص به اخراج افرادخاص از شمول حکم عام گفته میشود.
مدلول دلیل عام و دلیل خاص، تعارض بدوی وجود داشته باشد، تمامی اصولیها اعتقاد دارند خاص بر عام مقدم گردیده و از این راه رفع تنافی میشود؛ یعنی افراد خاص از شمول حکم عام خارج میگردد، هر چند از نظر موضوع، افراد خاص در افراد عام داخل میباشد.
برای مثال، هنگامی که گفته میشود «اکرم کل عالم» و پس از آن گفته میشود «لا تکرم النحوی»؛ بین حکم عام و خاص، تنافی ( تناقض ) وجود دارد؛ در این جا حکم خاص که عدم اکرام عالم نحوی است، بر حکم عام که اکرام همه علما است، مقدم میشود؛ یعنی خاص از تحت حکم عام خارج میگردد، هر چند از نظر موضوع (عالم نحوی) در تحت عام (عالم) قرار دارد.
در این که خاص به سبب قرینه بودن، بر عام (ذی القرینه) مقدم است، اختلافی نیست، اما در این که ملاک این تقدم چیست میان اصولیها اختلاف وجود دارد؛ عدهای هم چون «شهید صدر» اعتقاد دارند ملاک قرینه بودن و تقدم خاص بر عام، همان اخص بودن خاص است، زیرا هر خاصی که به عام اتصال داشته باشد، ظهور تصدیقیعام را از اساس از بین میبرد، و عدهای اعتقاد دارند ملاک تقدم، اقوا بودن ظهور خاص نسبت به ظهور عام است.
تخصيص به معناى خارج كردن خاص از حكم عام در مقابل تخصص اصطلاحى در اصول فقه است، و حقیقت آن خارج كردن بعض افراد از شمول عام است؛ بهگونهاى كه اگر دلیلخاص (مخصّص) نبود، آن بعض نيز مشمول حکمعام بود. از اين عنوان در اصول فقه، بخش عام و خاص بحث شده است.
حکومت، آنجا كه براى تضییق است- و نه توسعه- در نتيجه، با تخصيص يكى است و تفاوت آن دو در چگونگى اخراج است. در تخصيص ضمن بقاى ظهورذاتیعام در عموم، اخراج، حقیقی است مانند «عالم فاسق را اكرام نكن» در مقابل عموم: «عالمان را اكرام كن»؛ ولى در حکومت، اخراج، تنزیلی و ادّعایی است؛ بهگونهاى كه براى عامظهورذاتی در عموم باقى نمىماند مانند «فاسق، عالم نيست» در مقابل عموم «عالمان را اكرام كن».
تخصيص به معناى دادن امتياز به كسى در جايى كه زمينۀ تعمیم و شمول آن نسبت به ديگران، موجود است تخصیص فقهی است و از آن به مناسبت در بابهايى نظير صلات، زکات، هبه، نکاح و قضاء سخن رفته است.
پدر مىتواند برخى فرزندان خود را- كه از مزاياى شرعی و عقلایی همچون دانش، تقوا و خردمندى برخوردارند- به هبه يا عطیّهاختصاص دهد؛ ولى اگر تخصيص سبب ايجاد فتنه و اختلاف بين آنان شود حرام است.