است.
است.
آمده است.
اسم فاعل از بَرْد است.
لغویین معانی دیگری همچون خواب و
مرگ برای برد ذکر کردهاند.
راغب نیز برد را در
آیه به معنی خواب گرفته است و میگوید: اطلاق برد بر خواب برای عروض سردی بر ظاهر بدن و یا برای عروض سکون و آرامش بر
بدن است.
ناگفته نماند: گر چه برد به خواب و مردن نیز گفته شده مثل
«بَرَدَ فلانٌ اَیْ مَاتَ» ولی بهتر است در آیهی فوق
(بَرْداً) را به معنی آب
خنک بگیریم تا از معنی اوّل کنار نشویم. مخصوصا به قرینهی آیهی بعد
(اِلَّا حَمِیماً وَ غَسَّاقاً) یعنی: «در آنجا نه آب
خنک میچشند و نه شربت مگر آب گرم و چرک یا آب گندیده.»
که «حمیم» در مقابل
(بَرْداً) آمده و آن به معنی آب گرم است و خلاصه،
حمیم در مقابل
(بَرْداً) و
غسّاق در مقابل شراب آمده و این میرساند که مراد از
(بَرْداً) آب
خنک و از «شراب» شربت است وانگهی خواب با شراب تناسب ندارد که گوییم: در آنجا خواب و شراب نمیچشند.