بسر بن ارطاة
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُسربن
اَرطاة (یا ابی
اَرطاة) عُمَیربن عُوَیمِر (یا عُوَیم) یکی از
سرداران معاویة بن ابی سفیان بوده است.
ابوعبدالرحمن بسر بن ابی
ارطاة بن عمیر
که او را بسر بن
ارطاة یا بسر بن
ارطاة بن ابی
ارطاة نیز خواندهاند، از تیره
بنی عامر بن لؤی
قریش بود.
مادرش زینب دختر
ابرص بن حلیس نیز از همان تیره بود.
به گزارش مشهور، تولد بسر دو سال پیش از رحلت
پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - بوده است.
برخی وی را صحابی و از راویان
حدیث رسول خدا برشمردهاند.
گزارشهایی از حضور وی در
فتح شام (۱۳ق.) مؤید این دیدگاه هستند.
به گزارش
یحیی بن معین ، مردم
مدینه صحابی بودن بسر را انکار کردهاند.
شامیان کوشیدهاند او را در شمار
صحابه قرار دهند.
بُسربن
اَرطاة از
تیره بنی عامر قریش، و مُکنّی' به ابوعبدالرحمان یا ابوعبدالله بود
.
اگرچه
مورخان شامی و برخی دیگر، بُسر را از
صحابه دانسته اند که
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را درک و از او
روایت کرده است
، اما به گفته
محمد بن عمر واقدی، بُسر دو یا سه سال پیش از رحلت رسول اکرم تولد یافت.
با توجه به این مطلب، برخی
صحابی بودن او را با قاطعیت رد
یا در آن
تردید کرده اند.
بر این اساس، در
روایاتی که احتمالاً تحت تأثیر دیدگاه نخست، از حضور بُسر در
فتوح صدر اسلام سخن گفته اند، باید
احتیاط کرد.
بر پایه گزارشهایی، او در فتح شام به دستور
خالد بن ولید به
غوطه ، از سرزمینهای
دمشق ، حمله کرد و پس از کشتن مردان که در کنیسه پناه گرفته بودند، زنان ایشان را نزد خالد آورد.
برخی بسر را از جمله چهار نفری دانستهاند که
عمر بن خطاب برای کمک به
عمرو بن عاص در
فتح مصر (۲۰ق.) برگزید.
وی به
سال ۲۳ق. مناطق
فزان و ودان در
جنوب طرابلس را با
صلح به قلمرو مسلمانان افزود.
بسر در سپاهی که
عثمان از
مدینه برای یاری
عبدالله بن سعد بن ابی سرح ، حکمران مصر و
مغرب ، گسیل کرد، شرکت داشت. زمان این ماموریت، سال ۲۷ یا ۲۸ و یا ۲۹ ق. دانسته شده است.
بسر بن
ارطاة از جمله افرادی بود که به دستور
معاویه ماموریت یافتند تا به
شرحبیل کلبی ، از سرشناسان
شام ،
تلقین کنند که
امام علی - علیهالسّلام -در
قتل عثمان نقش داشته است.
در نبرد
صفین ، او از فرماندهان معاویه بود
و ماموریت یافت تا همراه مردانی از
دمشق آب را بر
سپاه علی - علیهالسّلام -ببندند.
معاویه در این نبرد، بسر را در برابر
قیس بن سعد بن عباده انصاری قرار داد و خواست هر یک از سرداران خود را در برابر یکی از سرداران علی- علیهالسّلام -قرار دهد تا آنها را از میان ببرند.
در جریان
لشکرکشی های مسلمانان در سال سیزدهم در
شام، بُسر به فرمان
خالد بن ولید، به روستاهایی در
غوطة دمشق حمله کرد.
در ۲۱ که
عمرو بن عاص بخشهایی از
افریقیه را گشود، به فرمان او، بُسر به حملاتی دست زد که به
صلح با مردم
وَدّان و
فَزّان انجامید
اما
بسوی حمله به وَدّان را در ۲۶ دانسته است.
در ۲۳ نیز به
لوبیا (
لیبی کنونی)
لشکر کشید
و در ۲۷، که
عثمان به والی خود در
مصر دستور ادامه پیشروی در افریقیه را داد، بُسر همراه با لشکری
امدادی، از
مدینه بدان سو حرکت کرد.
پس از آن، احتمال می رود که بُسر در مصر اقامت گزیده باشد.
در آغاز خلافت
امام علی علیه السلام، بُسر در شمار بزرگان
عرب ساکن
خَرِبْتا (از «
کوره» های
مصر) هواخواه
معاویه و در سلک
عثمانیه بود
و در آستانه
جنگ صفین به معاویه پیوست و از
فرماندهان سپاه شد
.
بسر از رویارویی مستقیم با امیر المؤمنین- علیهالسّلام -
اکراه داشت؛ اما آن گاه که ناگزیر به رویارویی با حضرت شد، برای حفظ جان خود همانند
عمرو عاص عورت خویش را آشکار کرد.
عمروعاص در ماجرای
حکمیت از سوی معاویه به عنوان ناظر و حکم تعیین شد.
وی در
نبرد تن به تن با
علی علیه السلام با آشکار کردن
شرم خویش از
مهلکه رهایی یافت
و در
کشاکش با یاران آن حضرت نیز
پایداری و
شجاعتی ننمود
.
وی بعداً در
زمره نمایندگان سپاه
شام در
توافقنامه حکمیت حضور یافت
و پس از آن همچنان از مشاوران نزدیک و معتمد معاویه بود
.
معاویه در ادامه
حملات سردارانش در
عراق، در آغاز ۴۰، بُسر را با سه هزار
سپاهی از شام گسیل کرد تا به
یمن بتازد
.
این عدد ششصد تن یا بیشتر، ضمن سخنانی از
علی علیه السلام می باشد
.
همچنین این تعداد، چهار هزار تن در قول
ابن اعثم کوفی می باشد
.
هدف از این
اقدام،
تعقیب و
کشتار و
غارت شیعه و
هواخواهان امیرالمؤمنین و
ارعاب مردم و اخذ
بیعت از آنان بود
.
با ورود بُسر به
مدینه،
ابوایّوب انصاری،
عامل علی علیه السلام، گریخت، و بُسر با مردم و خصوصاً
انصار بدرشتی تمام سخن گفت و آنان را به دلیل
کوتاهی کردن در ماجرای
قتل عثمان نکوهید و به نام
معاویه از مردم بیعت ستاند؛ سپس خانه های انصار را به آتش کشید و پس از گماشتن
ابو هریره در مدینه، به
مکه رفت
.
به گفته واقدی، بُسر طی یک ماه اقامت در مدینه، هر که را متهم به شرکت در شورش بر عثمان بود، کشت
.
وی در
مدینه و در راه مکه، به قتل و
غارت خزاعه و دیگران پرداخت
.
بسر فرماندهی برخی از غارات (شبیخونهای) معاویه برای ناامن کردن قلمرو امام علی- علیهالسّلام -را بر عهده داشت. به سال چهل ق.
در راس سپاهی که منتخب خود وی بود و شمار آن ۲۶۰۰
یا ۳۰۰۰
و یا۴۰۰۰
تن گزارش شده، به
مکه و
مدینه و
یمن لشکرکشی کرد. وی به فرمان
معاویه ماموریت داشت تا مردم این مناطق را به خلافت او متمایل گرداند و هر که را در
طاعت امام علی- علیهالسّلام -باشد، به
قتل برساند.
بسر در آغاز
سال ۴۰ق. بدون مقاومت مردم وارد مدینه شد و بر
منبر مسجد نبوی مردم را به بهانه
قتل عثمان تهدید به کشتن کرد
؛ اما پس از
شفاعت عبدالله بن زبیر و یکی از بزرگان قبیله خویش
از آنها دست برداشت و برای معاویه از آنان
بیعت گرفت.
سپس از
بنی سلمه ، از تیرههای
خزرج ، خواست که
جابر بن عبدالله انصاری از بزرگان
صحابه را نزد وی حاضر کنند. جابر با
ام سلمه ، همسر رسول خدا،
مشورت کرد و به ناچار تن به بیعت داد.
بسر خانههایی از انصار و
شیعیان امام علی- علیهالسّلام -
از جمله خانه
زرارة بن جرول و
رفاعة بن رافع و
ابوایوب انصاری را در مدینه ویران کرد یا سوزاند.
او در مدت اقامت یک ماهه در مدینه، مسببان و مظنونان به قتل عثمان را کشت
و چند تن از
بنی کعب بن عمرو ، تیرهای از
خزاعه ،
را درون
چاه انداخت.
بسر پیش از حرکت به سوی
مکه ،
ابوهریره را به عنوان حاکم
مدینه منصوب کرد.
او افرادی بسیار از
خزاعه را در مسیر مدینه به مکه
کشت و اموالشان را
غصب کرد.
هنگامی که
قثم بن عباس ، حکمران امام علی- علیهالسّلام -در مکه، از لشکرکشی بسر آگاه شد، شهر را
ترک کرد. از این رو، بسر بدون هیچ مقاومتی وارد مکه شد و گروهی از قریش را که به دیدار وی رفته بودند، شماتت و به
قتل تهدید کرد؛ اما پس از طلب بخشش آنها و یادآوری خویشاوندیشان با وی، آنان را رها کرد.
بسر در خطبهای، معاویه را سزاوار خلافت دانست و مردم را به کشتن و ویرانی خانه هایشان تهدید کرد
و از آنها به اجبار برای
معاویه بیعت گرفت
و
شیبة بن عثمان عبدری را حکمران
مکه کرد.
با نزدیک شدن بُسر به مکه،
قُثَم بن عباس، عامل حضرت علی علیه السلام، شهر را ترک کرد و بُسر پس از گماشتن
شیبة بن عثمان حجبی ، به رغم فرمان معاویه
، جمعی از
خاندان ابی لهب را در مکه از میان برد و به سوی
طائف رفت
.
سپس به
یمن لشکر کشید. وی در راه خود از
طائف و
نجران گذشت و بسیاری از شیعیان
امام علی - علیهالسّلام -را به قتل رساند.
وی در
یمن دو پسر خردسال
عبیدالله بن عباس ، حکمران امام علی- علیهالسّلام -را سر برید.
نیز
عمرو بن اراکه ، جانشین عبیدالله، را
همراه صد تن از بزرگان ایرانیان مقیم یمن به سبب این که فرزندان عبیدالله در منزل
ام نعمان دختر
بزرج ، از ایرانیان، بودند، به قتل رساند.
حضرت علی- علیهالسّلام -با آگاهی از فجایع و قتلهای بسر وی را
نفرین کرد
و
جاریة بن قدامه تمیمی را که دو هزار تن همراه داشت
راهی یمن کرد. با فرار بسر به
شام ، این غائله به پایان رسید.
او طی این ماموریت در مسیر رفت و برگشت ۳۰ هزار
مسلمان را کشت.
او از طائف گروهی را برای
کشتار شیعه علی علیه اسلام به
تَباله در
یمن فرستاد، اما بعداً آنان را
امان داد
هر چند به
روایت ابن اعثم کوفی ، مردم تباله همگی از پای درآمدند.
بُسر در
سَراة نیز جمعی دیگر از یاران
حضرت علی علیه السلام را به
قتل رساند
و در راه
صنعا، دو پسر خردسال
عبید الله بن عباس را که نزد
بنی کنانه به سر می بردند، سر برید
.
سپس در
نَجران، و مناطقی دیگر از
یمن، چون
اَرحَب و
جُرف و
جَیسْان، بسیاری از
قبیله همدان و
بنی سعد و دیگر
شیعیان علی علیه السلام را به طرز
فجیعی کشت و
زنان آنان را به
اسارت گرفت
.
چون بُسر به صنعا رسید، عبیدالله بن عباس و سعیدبن نمران به کوفه گریختند و جانشین عبیدالله پس از چندی مقاومت کشته شد
.
شماری از
ایرانیان یمن (
ابناء) که به
روایتی، به دو پسر
عبید الله پناه داده بودند، به قتل رسیدند
.
پس از آن،
وائل بن حجر، که در ظاهر از یاران
علی علیه السلام بود، در
رفتاری خیانتکارانه، بُسر را به
حضرموت که جمعی از
عثمانیه در آنجا بودند، فراخواند که به دنبال آن بسیاری از
یاران حضرت علی علیه السلام کشته شدند
.
علی علیه السلام در
خطبه ای دو
کارگزار خود در
یمن را
سرزنش کرد و با سخنانی
عتاب آمیز
مردم را به
مقابله با
دشمن برانگیخت.
جاریة بن قدامه سعدی به
دستور آن حضرت، با دو هزار
سپاهی از
بصره بُسرعت به طرف
صنعا حرکت کرد.
وهب بن مسعود خثعمی نیز با دو هزار سپاهی از
کوفه، در
حجاز به او پیوست
.
جاریه
شتابان خود را به یمن رساند و در
تعقیب بُسر به
حضرموت تاخت. ازینرو بُسر به سرزمین
بنی تمیم در
یمامه گریخت.
بعد از
شهادت علی علیه السلام، جاریه پس از چندی
توقف در
جرش به
مکه و
مدینه رفت و از مردم به نام
حسن بن علی علیه السلام
بیعت گرفت و به
کوفه بازگشت
.
بُسر نیز بدون دادن
تلفات، از راه
سماوه به
شام رفت.
شمار کسانی را که بُسر در رفت و بازگشت به
قتل رساند سی هزار
تن یا بیشتر دانسته اند
.
با این حال،
ابن اعثم کوفی در
روایتی منحصر به فرد و
شگفت انگیز می گوید که بُسر و برخی یارانش پیش از رسیدن به
شام، در نبرد با
عبیدالله بن عباس کشته شدند و جاریه نیز پس از اخذ
بیعت به نام علی علیه السلام، به
کوفه نزد آن حضرت برگشت
.
در ۴۱، پس از
شهادت علی علیه السلام، بُسر به همراه
معاویه برای رویارویی با حسن بن علی علیه السلام از
دمشق عازم
عراق شد.
بسر در رویارویی لشکر معاویه با سپاه
امام حسن - علیهالسّلام -نیز حضور داشت. منابع از درگیری میان او و
قیس بن سعد بن عباده گزارش دادهاند.
وی به
سال ۴۱ق. مدتی کوتاه به دستور معاویه فرماندار
بصره شد و زبان به دشنام امام علی- علیهالسّلام -گشود.
گزارشهایی از حضور بسر درجنگهای زمستانی
و تابستانی مسلمانان (۴۳-۵۲ق.) بر ضد روم شرقی حکایت دارد.
برخی شرکت بسر در جنگهای زمستانی را انکار کردهاند.
وی همچنین جنگهایی را در دریا بر ضد رومیان فرماندهی کرد.
وی که
فرمانده طلایه سپاه معاویه بود، در برخی درگیریها از سران
امام حسن علیه السلام
شکست خورد
.
در همان سال، پس از
صلح امام حسن علیه السلام با معاویه، که
حُمران بن ابان بر
بصره چیره شد، معاویه، بُسربن
ارطاة را برای
دفع او فرستاد، و همچنین دستور قتل فرزندان
زیاد،
والی حضرت علی علیه السلام در
فارس، را داد.
بُسر،
پسران زیاد را
بازداشت کرد و
تهدید به قتل نمود، اما در پی
وساطت ابوبکره، برادر زیاد، نزد معاویه دست از ایشان بازداشت.
پس از آن، بُسر شش ماه در بصره
حکومت کرد و سپس در اواخر ۴۱
عزل و
عبدالله بن عامر بن کریز به جای او
منصوب شد
.
از روایت متفاوت
ثقفی بر می آید که بُسر پس از آن، با
سپاهی به بصره بازگشته و با
تهدید از مردم
بیعت گرفته و پس از
استیفای اموال عبد الله بن عامر، به
معاویه پیوسته است.
منابع از ماجرای گفتگوی بُسر و
عبید الله بن عباس در حضور معاویه، و تصمیم عبیدالله به
انتقام خون پسرانش از بُسر سخن گفته اند
.
بعداً بُسر طی سالهای ۴۳، ۴۴، ۴۶، ۵۰، ۵۱و ۵۲، حملاتی
زمستانی (
مشتی) و
تابستانی (
صائفه) را گاه از طریق
دریا، به سوی سرزمین
روم فرماندهی کرد که گفته می شود در برخی از آنها تا
قسطنطنیه پیش رفت.
هرچند به
اعتقاد برخی، بُسر هیچ
لشکر کشی زمستانی به سرزمین روم نداشته است
.
پس از این، یادی از بُسر در
صحنه حوادث نیست.
به روایت
ثقفی سرانجام
نفرین حضرت علی علیه السلام گریبانگیر بُسر شد و او
عقل خود را از دست داد و دست به کارهای
جنون آمیز می زد
.
منابع، سال
مرگ او را به اختلاف آورده اند؛ به روایت
واقدی، بُسر در اواخر ایام
معاویه در
مدینه مرد.
اما به نوشته
ذهبی او تا ۷۰ در قید
حیات بوده است.
برخی نیز مرگ او را در ۸۶ در زمان
عبد الملک بن مروان و یا ولیدبن عبدالملک
می دانند.
آوردهاند که بسر هنگام مرگ دیوانه شده بود.
• ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷/۱۹۶۵-۱۹۶۷، بیروت؛
• ابن اعثم کوفی، الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
• ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
• ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره (۱۳۸۰/۱۹۶۰)؛
• ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
• ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق (۱۹۶۴)؛
• ابن معین، التاریخ و العلل، چاپ احمد محمد نورسیف، مکه ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
• ابو الفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت؛
• ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین|مقاتل الطالبیّین، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۶۸/۱۹۴۹؛
• احمد بن عبدالله ابو نعیم، معرفة الصحابه، چاپ محمد راضی بن حاج عثمان، ریاض ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
• محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، التاریخ الصغیر|التّاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
• محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶)؛
• یعقوب بن سفیان بسوی، المعرفة والتاریخ، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۹۷۵-۱۹۷۶؛
• احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴؛
• احمد بن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، چاپ صلاح الدین منجد، قاهره ۱۹۵۶؛
• ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۵ ش؛
• احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، مدینه؛
• محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، ج۴: حوادث و وفیات ۶۱-۸۰ ه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
• محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۳، چاپ محمد نعیم عرقسوسی و مأمون صاغرجی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
• مصعب بن عبد الله زبیری، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳؛
• خلیفة بن خیاط شباب، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ سهیل زکّار، دمشق ۱۹۶۷-۱۹۶۸؛
• خلیفة بن خیاط شباب، الطبقات، چاپ سهیل زکّار، دمشق ۱۹۶۶-۱۹۶۹؛
• محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲-۱۳۸۷/۱۹۶۲-۱۹۶۷)؛
• محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛
• علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، چاپ شارل پلا، بیروت ۱۹۶۵-۱۹۷۹؛
• نصر بن مزاحم، وقعة صفین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
• احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت؛
• الاخبار الطوال، ابن داود الدینوری (م. ۲۸۲ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق.
• الارشاد، المفید (م. ۴۱۳ق.)، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
• الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
• اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
• الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
• الامامة و السیاسه، ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، ۱۴۱۳ق.
• انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
• البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
• بغیة الطلب فی تاریخ حلب، عمر بن احمد ابن العدیم (م. ۶۶۰ق.)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر.
• تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
• تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
• تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
• تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م. ۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
• تاریخ یحیی بن معین، ابن معین (م. ۲۳۳ق.)، به کوشش عبدالله احمد، بیروت، دار القلم.
• تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
• الخراج و صناعة الکتابه، قدامة بن جعفر (م. ۳۳۷ق.)، به کوشش الزبیدی، عراق، دار الرشید، ۱۹۸۱م.
• السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر.
• السیرة النبویه و اخبار الخلفاء، ابوحاتم تمیمی، بیروت، الکتب الثقافیه، ۱۴۱۷ق.
• السیرة النبویه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۶ق.
• شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
• الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
• فتوح البلدان، البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش صلاح الدین، قاهره، النهضة المصریه، ۱۹۵۶م.
• الفتوح، ابن اعثم الکوفی (م. ۳۱۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
• الکامل فی التاریخ، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
• مروج الذهب، المسعودی (م. ۳۴۶ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
• المسالک و الممالک، ابوعبید البکری (م. ۴۸۷ق.)، به کوشش ادریان فان لیوفن و اندری فیری، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۲م.
• معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
• میزان الاعتدال فی نقد الرجال، الذهبی (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۸۲ق.
• نهر الذهب فی تاریخ حلب، کامل حسین الغزی (م. ۱۳۵۱ق.)، به کوشش شوقی و فاخوری، حلب، دار القلم، ۱۴۱۹ق.
• وفاء الوفاء، السمهودی (م. ۹۱۱ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
• وقعة صفین، ابن مزاحم المنقری (م. ۲۱۲ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق.
• الغارات، ابراهیم الثقفی الکوفی (م. ۲۸۳ق.)، به کوشش المحدث، بهمن، ۱۳۵۵ش.
• جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م. ۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بسر بن ارطاة»، شماره۱۳۲۸. حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «بسر بن ارطاة قرشی».