• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باغض‌الخل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



باغِض‌الخَلّ (بَغض الخلّ/ حجرالخلّ)، معرب کلمه سنگ سرکه گریز می‌باشد.




این نام تنها بر اساس مشاهدات ظاهری قدما از واکنش این سنگ ، یعنی جنب و جوش شدید به هنگام قرار گرفتن در سرکه ، بر آن گذاشته شده است.
[۱] محمد بن محمد نصیرالدّین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، ج۱، ص۱۴۶، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.




نویسندگان آثار طبیعی، در وصف این سنگ اغراق کرده و واکنش آن را به گریزان بودن از سرکه و گاه برعکس، به علاقه آمیزش با آن تعبیر کرده اند.
به نوشته طوسی
[۲] محمد بن محمد نصیرالدّین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، ج۱، ص۱۴۳، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
سنگی در مصر وجود دارد که هر گاه در سرکه قرار گیرد، بیرون می‌جهد.
حمداللّه مستوفی
[۳] حمداللّه بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، ج۱، ص۸۰، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۱۱.
از سنگ موسوم به بغض‌الخلّ، با همان خاصیت ، یاد کرده است.
جمالی یزدی نیز ضمن تشریح نوعی صدف ، می‌گوید که درون بعضی از آن‌ها سنگی وجود دارد که هرگاه در سرکه جای گیرد، به جنبش درمی‌آید
[۴] مطهر بن محمد جمالی یزدی، فرّخ نامه: دائرة المعارف علوم و فنون و عقائد، ج۱، ص۱۹۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶ ش.
و در جای دیگر می‌گوید که چون آن را در سرکه نهند، از آن دور شده بیرون می‌جهد.
[۵] مطهر بن محمد جمالی یزدی، فرّخ نامه: دائرة المعارف علوم و فنون و عقائد، ج۱، ص۱۹۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶ ش.


۲.۱ - استنباط از اقوال قدما


از اشاره او، یک بار به حرکت سنگ و بار دیگر به خروج آن از درون سرکه، که جمله قدما هم بر قول دوم تصریح کرده‌اند،
[۶] مظفر بن اسماعیل ابوحاتم اسفزاری، رساله آثار علوی، ج۱، ص۷۱ـ۷۲، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۷] محمد بن محمد نصیرالدّین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، ج۱، ص۱۴۶، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
[۸] عبداللّه بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۱۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
[۹] محمد بن منصور، «گوهرنامه»، ج۱، ص۲۶۷، چاپ منوچهر ستوده، فرهنگ ایران زمین، ج ۴ (۱۳۳۵ ش).
چنین استنباط می‌شود که قدرت اسیدی سرکه به کار رفته زیاد بوده و در نتیجه واکنش شدیدی می‌داده است.
[۱۰] شناخت مواد معدنی، ج ۱، ص ۱۹۴، هاشم فیاض، سیروس زرعیان، شناخت مواد معدنی، تهران ۱۳۴۳ـ۱۳۴۴ش.


۲.۲ - قول ابوریحان بیرونی


ابوریحان بیرونی ضمن بردن نام باغض‌الخلّ، گفته است که سنگی را با این خاصیت ندیده، و در وجود آن تردید کرده است.
[۱۱] محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر، ج۱، ص۲۱۶، بیروت (بی تا).




تحرک سنگ در ظرف حاوی سرکه، نشانه تمایل زیاد آن به ترکیب با این اسید و مبیّن آن است که باغض‌الخلّ از دسته سنگ‌های آهکی است، بخصوص آن‌که با توجه به نوشته متقدمان، در ترکیب با سرکه همان واکنشی را دارد که کربنات کلسیم (= کلسیت ، ۳ CaCO، مهم‌ترین کانیِ گروه سنگ‌های آهکی) در ترکیب با یک اسید (مانند اسید استیک ، COOH ۳ CH، که سرکه‌ به‌ طور طبیعی حاوی مقداری از آن است).



از این ترکیب مقدار زیادی حباب گاز کربنیک (۲ CO) نیز آزاد می‌شود که موجب حرکت سنگ می‌گردد.
با افزایش قدرت اسیدی مایع ، حباب‌های بیشتری اطراف سنگ را احاطه می‌کند و این خود باعث کاهش وزن آن خواهد شد.
در این حالت سنگ از سطح مایع کنده می‌شود و اگر ظرف کوچک باشد، ممکن است بیرون بجهد.



از اشاره بعضی قدما که گونه‌هایی از این سنگ را کمیاب و بسیار قیمتی شمرده و هدیه‌ای مناسب برای شاهان دانسته‌اند
[۱۲] محمد بن محمد نصیرالدّین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، ج۱، ص۱۴۶، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
[۱۳] عبداللّه بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۱۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
[۱۴] حمداللّه بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، ج۱، ص۸۰، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۱۱.
و نیز از اشاره جمالی یزدی به نوعی سنگ که درون صدف پرورش می‌یابد،
[۱۵] مطهر بن محمد جمالی یزدی، فرّخ نامه: دائرة المعارف علوم و فنون و عقائد، ج۱، ص۱۹۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶ ش.
می‌توان احتمال داد که مقصود آنان نوعی مروارید بوده است.
به همین ترتیب، حتی بر برخی از صدف‌ها هم، بخصوص صدف‌های کوچک آراگونیتی (که منشأ آن‌ها آهکی و شکل پایدار آن‌ها همان کلسیت است و اگر در سرکه قرار گیرند به جنبش درمی آیند)، نام باغض‌الخلّ اطلاق شده است.
[۱۶] محمد زاوش، کانی شناسی در ایران قدیم، ج۲، ص۳۱۲، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۵ ش.




گفتنی است که پدیده رنگ‌آمیزی، کلسیت‌هایی با رنگ‌های متنوع به وجود می‌آورد و آن‌ها را در گروه جواهر قیمتی قرار می‌دهد.



برخی از قدما سوده سنگ باغض‌الخلّ را برای درمان بعضی از بیماری‌های چشم نافع دانسته‌اند.
[۱۷] عبداللّه بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۱۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
[۱۸] محمد بن منصور، «گوهرنامه»، ج۱، ص۲۶۸، چاپ منوچهر ستوده، فرهنگ ایران زمین، ج ۴ (۱۳۳۵ ش).




در پاره‌ای نوشته‌ها، نام کوزک (یا گوزک) نیز بر باغض‌الخلّ نهاده شده است،
[۱۹] محمد بن منصور، «گوهرنامه»، ج۱، ص۲۶۷، چاپ منوچهر ستوده، فرهنگ ایران زمین، ج ۴ (۱۳۳۵ ش).


۸.۱ - اقوال متضاد در نام دیگر


در حالی‌که بعضی کوزک را نام سنگِ دیگری با خاصیتی ضدّ باغض الخلّ ( محبالخلّ یا مغناطیس الخل یا جاذب الخل یا دوست‌دار سرکه) دانسته‌اند.
[۲۰] عبداللّه بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۱۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.


۸.۲ - استنباط از اقوال


با توجه به خاصیتی که برای این سنگ ذکر شد، می‌توان استنباط کرد که هر دو نام (باغض الخلّ، محب الخلّ) نام سنگ واحدی از گروه سنگ‌های آهکی بوده، و اختلاف در نام‌گذاری، از شدت و ضعف خاصیت اسیدی سرکه به کار رفته پدید آمده است.



(۱) مظفر بن اسماعیل ابوحاتم اسفزاری، رساله آثار علوی، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۲) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر، بیروت (بی تا).
(۳) مطهر بن محمد جمالی یزدی، فرّخ نامه: دائرة المعارف علوم و فنون و عقائد، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۴) حمداللّه بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۱۱.
(۵) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱.
(۶) محمد زاوش، کانی شناسی در ایران قدیم، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۵ ش.
(۷) محمد بن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۸) هاشم فیاض، سیروس زرعیان، شناخت مواد معدنی، تهران ۱۳۴۳ـ۱۳۴۴ش.
(۹) عبداللّه بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۱۰) محمد بن منصور، «گوهرنامه»، چاپ منوچهر ستوده، فرهنگ ایران زمین، ج ۴ (۱۳۳۵ ش).
(۱۱) محمد بن محمد نصیرالدّین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش؛


 
۱. محمد بن محمد نصیرالدّین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، ج۱، ص۱۴۶، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۲. محمد بن محمد نصیرالدّین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، ج۱، ص۱۴۳، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۳. حمداللّه بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، ج۱، ص۸۰، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۱۱.
۴. مطهر بن محمد جمالی یزدی، فرّخ نامه: دائرة المعارف علوم و فنون و عقائد، ج۱، ص۱۹۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶ ش.
۵. مطهر بن محمد جمالی یزدی، فرّخ نامه: دائرة المعارف علوم و فنون و عقائد، ج۱، ص۱۹۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶ ش.
۶. مظفر بن اسماعیل ابوحاتم اسفزاری، رساله آثار علوی، ج۱، ص۷۱ـ۷۲، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ ش.
۷. محمد بن محمد نصیرالدّین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، ج۱، ص۱۴۶، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۸. عبداللّه بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۱۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
۹. محمد بن منصور، «گوهرنامه»، ج۱، ص۲۶۷، چاپ منوچهر ستوده، فرهنگ ایران زمین، ج ۴ (۱۳۳۵ ش).
۱۰. شناخت مواد معدنی، ج ۱، ص ۱۹۴، هاشم فیاض، سیروس زرعیان، شناخت مواد معدنی، تهران ۱۳۴۳ـ۱۳۴۴ش.
۱۱. محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر، ج۱، ص۲۱۶، بیروت (بی تا).
۱۲. محمد بن محمد نصیرالدّین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، ج۱، ص۱۴۶، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۱۳. عبداللّه بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۱۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
۱۴. حمداللّه بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، ج۱، ص۸۰، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۱۱.
۱۵. مطهر بن محمد جمالی یزدی، فرّخ نامه: دائرة المعارف علوم و فنون و عقائد، ج۱، ص۱۹۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶ ش.
۱۶. محمد زاوش، کانی شناسی در ایران قدیم، ج۲، ص۳۱۲، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۵ ش.
۱۷. عبداللّه بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۱۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
۱۸. محمد بن منصور، «گوهرنامه»، ج۱، ص۲۶۸، چاپ منوچهر ستوده، فرهنگ ایران زمین، ج ۴ (۱۳۳۵ ش).
۱۹. محمد بن منصور، «گوهرنامه»، ج۱، ص۲۶۷، چاپ منوچهر ستوده، فرهنگ ایران زمین، ج ۴ (۱۳۳۵ ش).
۲۰. عبداللّه بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۱۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باغض‌الخل»، شماره۲۶۰.    


رده‌های این صفحه : کانی ها | واژه شناسی




جعبه ابزار