اکثریت سپاه طالوت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن کریم آمده است که سپاه
طالوت علیه السلام با نوشیدن
آب امتحان شدند و اکثریت آنان از این امتخان سربلند بیرون نیامدند.
طالوت چون ديد كه سران و افراد سپاه با
چشم شک و
تردید در كارش مي نگرند و درباره سلطنتش چون و چرا دارند احتياطي به كار برد و تصميم گرفت كه آنان را در معرض
امتحان گدارد كه مبادا در ميدان نبرد و
جنگ، سستي و مسامحه كنند و
راه فرار پيش گيرند. طالوت به اين منظور به
قوم خود گفت شما به نهري خواهيد رسيد، پس هر كس از آب جز به مقدار كمي نياشامد تا به اين وسيله
اخلاص و صميميتش را به من نشان دهد و هر كس بيش از اين مقدار آشاميد از فرمان من سربتافته و با من به مخالفت برخاسته است؛ پس چون لشكر به
نهر رسيد پيش بيني طالوت تحقق يافت زيرا جز عده مختصري همه بيش از حد ضرورت ننوشيدند.
اکثریت سپاه طالوت از فرمان آزمایشی «ننوشیدن آب» سرپیچی کردند.
فلما فصل طالوت بالجنود قال ان الله مبتلیکم بنهر فمن شرب منه فلیس منی ومن لم یطعمه فانه منی الا من اغترف غرفة بیده فشربوا منه الا قلیلا منهم...(و هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر
بنی اسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «
خداوند، شما را به وسیله یک نهر
آب،
آزمایش میکند؛ آنها (که به هنگام تشنگی،) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که جز یک
پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامی که او، و افرادی که با او
ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم بهدر آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عدهای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله با (
جالوت) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز
رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان) است.)
سرانجام دو سپاه یهود و فلسطینی ها در برابر هم
صف آرایی کردند. جالوت
سردار سپاه
فلسطین که سرداری
مدبر و پهلوانی
دلاور بود مانند
شیر غران به
میدان آمد و
رجز خواند و
مبارز و
مرد میدان طلبید اما از پهلوانان سپاه یهود کسی جرأت نکرد به میدان برود. هر چه طالوت
تشویق می کرد تا کسی به میدان رود جواب مثبتی را نمی شنید. مردی در
بیت لحم می زیست، بقول عده ای پیامبر بود. سه پسر داشت هر سه
شجاع و
دلاور هر سه را به یاری طالوت فرستاده بود. پسر چهارم او به نام
داود پیام آور بین پدر و برادران شده بود. هر
روز به میدان جنگ می آمد و سر
شب خبر وقایع جنگ را به
پدر می رساند. در یکی از روزها که جالوت به میدان جنگ آمده بود و مرد میدان می طلبید، داود به طالوت پیشنهاد داد که حاضر است به میدان جنگ برای مبارزه با جالوت برود و اطمینان دارد که حتما پیروز هم میشود. طالوت تصور کرد که این پسر نوجوان و
خام است و شاید بدست جالوت
کشته شود. داود دوباره پیشنهاد خود را تکرار کرد و گفت من در کوهستان ها
چوپان بوده ام یکبار گردن گرگی را گرفتم و از پایش در آوردم و بار دیگر
خرس بزرگی را با
فلاخن کشتم اطمینان دارم که جالوت را خواهم کشت. طالوت وقتی که متوجه شد که نوجوان خیلی مصمم است
اجازه رفتن به میدان جالوت را به او داد. داود وقتی شنید که طالوت وعده داده است، هر کس جالوت را از پای در آورد
دختر زیبا روی خود را به
ازدواج او در خواهد آورد، بیشتر مصمم و جدی تر شد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۱۸۰، برگرفته از مقاله «اکثریت سپاه طالوت».