امکان اشرف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِمْکان اَشْرَف، مفهومی در
فلسفه اسلامی ، به ویژه در
مکتب اشراق و بینش های فلسفی برخاسته از آنکه در شمار یکی از
قواعد فلسفی درآمده، و نزد فیلسوفان متأثر از
بینش اشراقی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
این فیلسوفان از این قاعده همچون وسیله ای برای حل برخی مسائل
دشوار دیگر بهره گرفته اند. مضمون قاعده امکان اشرف این است که در میان موجودات ممکن آنچه از مرتبه بالاتری برخوردار است، در وجود یافتن بر ممکناتی که مرتبه وجودی پایین تری دارند، مقدم است. بنابراین، اگر
ممکن پست تری
وجود داشته باشد، مستلزم این است که ممکن شریف تر از آن پیش تر به وجود آمده باشد.
طرح موضوع امکان اشرف در تفکر فلسفی اسلامی، از دیدگاه
تاریخی به
ابن سینا بازمی گردد، بی آنکه وی آن را به صورت قاعده ای درآورد، یا همچون مسأله مستقلی به آن بپردازد و یا آن را در پاسخگویی به مسائل دیگر به کار برد.
ابن سینا در تعلیقات، این مسأله را در چهره کلی آن چنین مطرح میکند، «
کمال مطلق ، حیثیت
وجوب بدون امکان، و وجود بدون عدم و
فعل بدون قوه و
حق بدون
باطل است. هر آنچه از پس آن بیاید،
ناقص تر از وجود اول است و غیر از آن هرچه هست، در
ذات خود ممکن است.
پس از آن، اختلاف در ترتیب و اشخاص و انواع به
استعداد و
امکان بستگی دارد. پس هر یک از
عقول فعال نسبت به آنچه از آن صادر میشود، اشرف است و همه
عقول فعال از امور مادی شریف ترند. در میان
مادیات نیز موجودات آسمانی بر
عالم طبیعت برتری دارند. مقصود او از اشرف در اینجا چیزی است که در
ذات خود تقدم دارد و هستی مرتبه فروتر از آن، تنها پس از هستی آن امر متقدم امکان پذیر است».
در اینجا ابن سینا گویا به اندیشه ای از ارسطو اشاره میکند، زیرا آنجا که میگوید: «مقصود او...»، مرادش ارسطوست. صد و اندی سال پس از
ابن سینا ، این مسأله به صورت قاعده ای مهم نزد
شهاب الدین سهروردی (۵۸۷ق /۱۱۹۱م) بنیان گذار
حکمت اشراق دیده میشود.
وی صریحاً اصل این قاعده را به ارسطو بازمی گرداند، و چنین میگوید: «شایسته است بدانی یکی از اموری که گذشتگان را به اعتقاد به وجود
اشرف و
اکرم در موجودات آسمانی و جز آنها واداشته،
گواهی فطرت است به پدید آمدن موجودات به ترتیب شرافت...».
و به دنبال آن میگوید: «بر تو است که به هستی اتم و اکمل در امور آسمانی و عوالم قدسی معتقد شوی، و به اینکه
کمال واجب الوجود و امور
عقلی و آسمانی را هرگونه تصور کنی، مرتبه آنها در ذات خود بالاتر و شریف تر از تصور تواست. و اگر جوهر
عقلی شریف تر از
نفس است، باید قبل از نفس موجود باشد، و اگر اجسام اثیری از اجسام عنصری برترند، لازم است که پیش از آنها به یکی از طرق علیت حاصل شده باشند، و این تفصیلی است که اجمال آن را ارسطو در
کتاب السماء و العالم آورده، و معنای آن این است که در موجودات علوی باید به آنچه برای آنها اکرم و اشرف است، باور داشت».
سهروردی از این قاعده بیش از هر چیز برای اثبات مُثُل
نوریه یا به تعبیر خودش «انواع نوریه
مجرده » بهره میگیرد. او در «حکمةالاشراق» نیز فصلی را به امکان اشرف اختصاص میدهد و آن را یکی از قواعد اشراق میشمارد و در یک جا میگوید: «انواع نوریه قاهره بر افراد خود مقدمند، یعنی تقدم
عقلی دارند، و امکان اشرف اقتضا میکند که این انواع نوری
مجرد وجود داشته باشند»،
و در جای دیگری میگوید: «یکی از قواعد اشراقی این است که هرگاه ممکن
اخس به وجود آید، مستلزم آن است که ممکن اشرف وجود داشته باشد».
فیلسوف بزرگ دیگری که پس از سهروردی، قاعده امکان اشرف را پذیرفته، و به شرح و بسط آن پرداخته،
صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) (۱۰۵۰ق /۱۶۴۰م) است. وی مضمون این قاعده را از نوشته های سهروردی گرفته است و به پیروی از او اصل آن را به نوشته ارسطو بازمی گرداند و در این رهگذر عین عبارات سهروردی را به کار میبرد.
ملاصدرا در کتاب بنیادی خود [[|اسفار]]
به تفصیل مسأله را مطرح و بررسی میکند و قاعده «امکان اخس» را که به گفته خودش ابتکار خود اوست، در برابر آن قرار میدهد و به بررسی و اثبات تفصیلی هر دو میپردازد. صدرالدین شیرازی قاعده امکان اشرف را اصلی برهانی و دارای نتایج سودمند میشمارد و استفاده از آن را به ارسطو نسبت میدهد که به گفته او در اثولوجیا بسیار به آن پرداخته است.
وی همچنین به همان عبارت او در السماء و العالم استناد میکند که سهروردی به آن اشاره کرده است. ملاصدرا میگوید: ابن سینا در آثار مختلف خود ترتیب نظام وجود و بیان دو سلسله «
بدو و عود » را برپایه همین قاعده نهاده است. وی میافزاید که سهروردی نیز از این قاعده برای اثبات
عقول و اثبات مُثل
نوری بهره برده است.
ملاصدرا در دنباله بحث خود میگوید، من
سالها به این قاعده اشکال داشتم، تا اینکه
خداوند دلم را
روشن ساخت و آن را
حل کردم.
وی در جای دیگری در برابر قاعده امکان اشرف، قاعده امکان اخس را قرار میدهد و این مبحث را با این مطلب فلسفی بسیار مهم آغاز میکند، «
حق این است که
جهان هستی واحد است و
کل جهان به سان
حیوان بزرگ واحدی است که اجزاء آن به یکدیگر متصلند، نه به معنی اتصال
مقداری و اتحاد سطوح و اطراف، بلکه بدین معنی که هر مرتبه کمالیه ای از وجود باید با مرتبه پس از خود در کمال وجودی مجاور باشد و میان آن و مرتبه بالاتر یا پایین تر خود در
شدت و
ضعف وجود جای خالی نباشد، به گونه ای که در آن میان درجه یا درجاتی تحقق نیافته را بتوان تصور کرد.
این امر از دیدگاه ما جایز نیست و برهان آن از قاعده امکان اشرف و قاعده دیگری که قاعده امکان اخس است، به دست میآید. قاعده نخست میراث
معلم اول است و قاعده دوم را ما به یاری خداوند
بنیان نهاده ایم.
چنانکه دیدیم، سهروردی و به دنبال وی ملاصدرا، اصل قاعده امکان اشرف را به ارسطو، و به
کتاب السماء و العالم بازگردانده اند. نوشته ارسطو زیر عنوان «درباره آسمان» به وسیله یوحنا ابن بطریق (۲۰۰ق /۸۱۶م) که یکی از نخستین مترجمان معاصر
مأمون بوده، از
یونانی به عربی ترجمه شده است. وی بنا بر گزارش
تاریخ نگاران در کار ترجمه کاملاً وفادار به متن نیست، بلکه در آن تصرف میکند و برای وضوح بیشتر از اصل دور میشود.
اکنون در
متن عربی السماء ارسطو عبارتی که سهروردی و ملاصدرا از ارسطو
نقل میکنند، دیده نمیشود، تنها عباراتی در متن ترجمه یوحنا ابن بطریق که شاید بتوان از آن معنایی شبیه به نقل قول سهروردی یافت، مربوط به فصلی است که ارسطو در آن به اثبات عنصر پنجم (اثیر) که دارای حرکت دوری است، می پردازد. «از آنچه گفته شد، می توان با قیاسی قانع کننده نتیجه گرفت که
جرم (یا جسم) دیگری غیر از این اجسامی که
نزدیک و در پیرامون ما هستند، وجود دارد و از
ماده ای طبیعی پدید آمده است که از طبایع این اجسام ارجمندتر، و به حسب دوری و
ارتفاع از این اجسام دارای طبیعتی عالی تر است».
از سوی دیگر، در میان نوشته های شارحان
آثار ارسطو، شرح سیمپلیکیوس (نیمه دوم سده۶م) فیلسوف نوافلاطونی، بر کتاب «درباره آسمان» ارسطو مشاهده میشود. وی در جایی از شرح خود عباراتی از نوشته های گم شده ارسطو نقل میکند که مضمون آنها با قاعده امکان اشرف همانندیهایی دارد. سیمپلیکیوس در آنجا جملاتی را از دیالوگ ارسطو به نام «درباره فلسفه» که از میان رفته است، می آورد. وی مینویسد، «ارسطو در این باره میگوید: به طور کلی در اموری که یک چیز بهتر هست، در آنها یک چیز بهترین هست. پس چون در میان موجودات یکی از دیگری بهتر است، یک چیزی هم هست که شریف ترین است که همانا
الهی است».
اما آنچه ملاصدرا از مضمون قاعده امکان اشرف در اثولوجیا
استنباط کرده،
روشن است که
اندیشه ارسطویی نیست، زیرا میدانیم که اثولوجیا اثری از ارسطو نیست، بلکه ترجمه
آزاد عربی پارههایی از متن سریانی انئادهای فلوطین بنیان گذار مکتب نوافلاطونی است.
به باور
امام خمینی با قاعده امکان اشرف در
سلسله نزولی ثابت میشود که از مبدأ اعلی، نخست باید یک امر
مجرد عقلانی بسیط و پس از آن دیگر
عقول مجرده صادر شوند و این عالم طبیعت با جنبه طبیعی خود، لایق صدور از آن مقام نبوده و ممکن نیست از آن مقام صادر شود و از طرفی چون میان عالم طبیعت و عالم
عقول مجرد مناسبت نیست، میان اینها هم به کمک قاعده امکان اشرف،
عالم برزخ اثبات میشود که واسطه فیض به عالم طبیعت است و بعد هم نفوس فلکی و عالم عنصری و هیولی؛ به اینترتیب قوس نزول محقق میشود؛ بنابراین در سلسله نظام وجود و عالم، تناسب ذاتی و همافق بودن لازم است.
امام خمینی در برخی از آثار خود از این قاعده بهره گرفته، از جمله:
۱- اثبات عالم برزخ و عالم مثال: بنا بر قاعده امکان اشرف، در سلسله قوس نزول، عالمی میان
عالم عقل و عالم طبیعت وجود دارد؛ زیرا معلول اخس و پایینتر به طور مستقل از علت عالی صادر نمیشود بلکه باید در سلسله علتها و در قوس نزول، عالم متوسط و عالم برزخ و
مثل معلقه باشد تا ارتباط میان عالم
عقل و عالم طبیعت برقرار شود؛
زیرا عالم مفارقات تناسبی با عالم طبیعت ندارد و نمیتواند در این جسم کدر و عنصری تصرف کند ازاینرو میان این دوعالم، عالم دیگری لازم است که با قاعده امکان اشرف اثبات شده است و آن عالم برزخ است.
۲- اثبات وجود بهشت و جهنم برزخی: اینگونه نیست که اکنون
بهشت و
جهنم موجود نباشد؛ زیرا عالمی که نیازمند به هیولی نیست، اشرف از عالمی است که نیاز به ماده دارد و طبق قاعده امکان اشرف، آن عالم نسبت به عالم طبیعت، به فیض نزدیکتر است؛ پس آن عالم در
قوس نزول، موجود و پیش از عالم طبیعت است.
(۱) ابن سینا، التعلیقات، به کوشش عبدالرحمان بدوی، قاهره، ۱۹۷۳م.
(۲) ابن سینا، «العرشیة»، رسائل، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۴ق.
(۳) «اثولوجیا»، فلوطین عند العرب، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت، ۱۹۷۷م.
(۴) ارسطو، فی السماء و الا¸ثار العلویة، به کوشش عبد الرحمان بدوی، قاهره، ۱۹۶۱م.
(۵) سهروردی یحیی، «الالواح المعادیة»، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۶) سهروردی یحیی، «اللمحات»، سه رساله از شیخ اشراق، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۷) سهروردی یحیی، «حکمة الاشراق»، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۸) سهروردی یحیی، «المشارع و المطارحات»، مجموعه مصنفات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۹) صدرالدین شیرازی محمد، الاسفار، تهران، ۱۳۸۳ق.
(۱۰) قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، تهران، ۱۳۱۵ق.
•
شرف الدین خراسانی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «امکان اشرف». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.