افترا به خدا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله آیات مرتبط با افترا به خداوند معرفی میشوند.
نسبت تجویز
خیانت در امانت از سوی برخی
اهل کتاب به
خداوند، نسبتی
دروغ و ناروا:
«ومن اهل الکتاب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک ومنهم من ان تامنه بدینار لا یؤده الیک الا ما دمت علیه قائما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل ویقولون علی اللـه الکذب وهم یعلمون: و در میان اهل کتاب، کسانی هستند که اگر
ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند؛ و کسانی هستند که اگر یک
دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند؛ مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و
بر آنها مسلط) باشی! این بخاطر آن است که میگویند: «ما در برابر
امیین ( غیر
یهود )، مسؤول نیستیم.» و
بر خدا دروغ میبندند؛ در حالی که میدانند (این سخن
دروغ است). »
اهل کتاب از افترازنندگان به
خدا، با ایجاد
بدعت در
دین الهی هستند:
«الم تر الی الذین اوتوا نصیبا من الکتاب یدعون الی کتاب اللـه لیحکم بینهم ثم یتولی فر یق منهم وهم معر ضون: آیا ندیدی کسانی را که بهرهای از کتاب (آسمانی) داشتند، به سوی کتاب الهی دعوت شدند تا در میان آنها
داوری کند، سپس گروهی از آنان، (با
علم و آگاهی،) روی میگردانند، در حالی که (از قبول حق) اعراض دارند؟ »
«ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودات وغر هم فی دینهم ما کانوا یفتر ون: این عمل آنها، به خاطر آن است که میگفتند: «
آتش (
دوزخ)، جز چند روزی به ما نمیرسد. (و
کیفر ما، به خاطر امتیازی که
بر اقوام دیگر داریم، بسیار محدود است.) » این افترا (و
دروغی که به
خدا بسته بودند،) آنها را در دینشان
مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). »
افترای آگاهانه و نسبت مطالب
تحریف شده به
خدا از سوی عالمان اهل کتاب:
۱. «فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند اللـه لیشتر وا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون: پس وای
بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای
بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای
بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند! »
«وقالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة قل اتخذتم عند اللـه عهدا فلن یخلف اللـه عهده ام تقولون علی اللـه ما لا تعلمون: و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا
پیمانی از
خدا گرفتهاید؟! -و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمیورزد- یا چیزی را که نمیدانید به
خدا نسبت میدهید»؟! »
۲. «ومن اهل الکتاب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک ومنهم من ان تامنه بدینار لا یؤده الیک الا ما دمت علیه قائما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل ویقولون علی اللـه الکذب وهم یعلمون: و در میان
اهل کتاب، کسانی هستند که اگر
ثروت زیادی به رسم
امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند؛ و کسانی هستند که اگر یک
دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند؛ مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و
بر آنها مسلط) باشی! این بخاطر آن است که میگویند: «ما در برابر
امیین(غیر
یهود)، مسؤول نیستیم.» و
بر خدا دروغ میبندند؛ در حالی که میدانند (این سخن
دروغ است). »
۳. «وان منهم لفر یقا یلوون السنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب وما هو من الکتاب ویقولون هو من عند اللـه وما هو من عند اللـه ویقولون علی اللـه الکذب وهم یعلمون: در میان آنها( یهود) کسانی هستند که به هنگام تلاوت کتاب (
خدا)،
زبان خود را چنان میگردانند که
گمان کنید (آنچه را میخوانند،) از کتاب (
خدا) است؛ در حالی که از کتاب (
خدا) نیست! (و با صراحت) میگویند: «آن از طرف خداست! » با اینکه از طرف
خدا نیست، و به
خدا دروغ میبندند در حالی که میدانند! »
افترای
یهود بر خدا مبنی
بر عذاب نشدنشان جز در چند
روز:
«وقالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة قل اتخذتم عند اللـه عهدا فلن یخلف اللـه عهده ام تقولون علی اللـه ما لا تعلمون: و گفتند: «هرگز
آتش دوزخ، جز چند روزی، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانی از
خدا گرفتهاید؟! -و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمیورزد- یا چیزی را که نمیدانید به
خدا نسبت میدهید»؟! »
برداشت یاد شده
بر این اساس است که «ام»، منقطعه و به معنای «بل» باشد.
اهل کتاب، مورد هشدار الهی به جهت گفتار افتراآمیزشان درباره
خدا:
۱. «فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند اللـه لیشتر وا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون: پس وای
بر آنها که نوشتهای با
دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای
بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای
بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند! »
«وقالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة قل اتخذتم عند اللـه عهدا فلن یخلف اللـه عهده ام تقولون علی اللـه ما لا تعلمون: و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانی از
خدا گرفتهاید؟! -و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمیورزد- یا چیزی را که نمیدانید به
خدا نسبت میدهید»؟! »
۲. «یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی اللـه الا الحق انما المسیح عیسی ابن مر یم ر سول اللـه وکلمته القاها الی مر یم ور وح منه فآمنوا باللـه ور سله ولا تقولوا ثلاثة انتهوا خیر ا لکم انما اللـه الـه واحد سبحانه ان یکون له ولد له ما فی السماوات وما فی الار ض وکفی باللـه وکیلا: ای اهل کتاب! در
دین خود،
غلو (و زیاده روی) نکنید! و در باره
خدا، غیر از حق نگویید!
مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده
خدا، و کلمه (و
مخلوق ) اوست، که او را به
مریم القا نمود؛ و روحی (شایسته) از طرف او بود. بنابر این، به
خدا و پیامبران او، ایمان بیاورید! و نگویید: «(خداوند) سه گانه است! » (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است!
خدا، تنها معبود یگانه است؛ او منزه است که فرزندی داشته باشد؛ (بلکه) از آن اوست آنچه در آسمانها و در
زمین است؛ و برای تدبیر و سرپرستی آنها، خداوند کافی است.»
افترا
بستن قوم موسی به
خدا، با گرایش به
گوساله پرستی:
«ان الذین اتخذوا العجل سینالهم غضب من ر بهم وذلة فی الحیاة الدنیا وکذلک نجزی المفتر ین: کسانی که گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودی
خشم پروردگارشان، و
ذلت در زندگی دنیا به آنها میرسد؛ و اینچنین، کسانی را که (
بر خدا) افترا میبندند،
کیفر میدهیم! »
سفیهان و بی خردان طایفه
جنیان، افترازننده به
خدا با نسبت دادن
شریک،
همسر و
فرزند به او:
«قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قر آنا عجبا: بگو: به من
وحی شده است که جمعی از
جن به سخنانم گوش فرادادهاند، سپس گفتهاند: «ما قرآن عجیبی شنیدهایم..»
«یهدی الی الر شد فآمنا به ولن نشر ک
بر بنا احدا: که به راه راست
هدایت میکند، پس ما به آن
ایمان آوردهایم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرارنمی دهیم! »
«وانه تعالی جد ر بنا ما اتخذ صاحبة ولا ولدا: و اینکه بلند است مقام باعظمت پروردگار ما، و او هرگز برای خود همسر و فرزندی انتخاب نکرده است! »
«وانه کان یقول سفیهنا علی اللـه شططا: و اینکه سفیه ما (
ابلیس) درباره خداوند سخنان ناروا میگفت! »
«وانا ظننا ان لن تقول الانس والجن علی اللـه کذبا: و اینکه ما
گمان میکردیم که انس و جن هرگز
بر خدا دروغ نمیبندند! »
قوم
اصحاب کهف، از افترا زنندگان به
خدا با
اعتقاد به معبودانی غیر از
خدا:
«هـؤلاء قومنا اتخذوا من دونه آلهة لولا یاتون علیهم بسلطان بین فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا: این قوم ما هستند که معبودهایی جز
خدا انتخاب کردهاند؛ چرا دلیل آشکاری (
بر این کار) نمیآورند؟! و چه کسی ظالمتر است از آن کس که
بر خدا دروغ ببندد؟! » »
اعتقاد
قوم عاد به خدایانی جز خدای یگانه، افترایی ناروا:
«والی عاد اخاهم هودا قال یا قوم اعبدوا اللـه ما لکم من الـه غیر ه ان انتم الا مفتر ون: (ما) به سوی (قوم) عاد، برادرشان «
هود» را فرستادیم؛ (به آنها) گفت: «ای قوم من!
خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! شما فقط
تهمت میزنید (و بتها را شریک او میخوانید)! »
کافران، از افترازنندگان به
خدا :
۱. «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا اولـئک یعر ضون علی ر بهم ویقول الاشهاد هـؤلاء الذین کذبوا علی ر بهم الا لعنة اللـه علی الظالمین: چه کسی ستمکارتر است از کسانی که
بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز رستاخیز)
بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالی که شاهدان( پیامبران و فرشتگان ) میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان
دروغ بستند! ای لعنت
خدا بر ظالمان باد! » »
۲. «الذین یصدون عن سبیل اللـه ویبغونها عوجا وهم بالآخر ة هم کافر ون: همانها که (مردم را) از راه
خدا بازمی دارند؛ و راه حق را کج و معوج نشان میدهند؛ و به سرای آخرت کافرند! »
۳. «اولـئک الذین خسر وا انفسهم وضل عنهم ما کانوا یفتر ون: آنها هیچ گاه توانایی فرار در زمین را ندارند؛ و جز
خدا، پشتیبانهایی نمییابند! عذاب
خدا برای آنها مضاعف خواهد بود؛ (چرا که هم خودشان گمراه بودند، و هم دیگران را گمراه ساختند؛) آنها هرگز توانایی شنیدن (حق را) نداشتند؛ و (حقیقت را) نمیدیدند! »
۴. «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او کذب بالحق لما جاءه الیس فی جهنم مثوی للکافر ین: چه کسی ستمکارتر از آن کس است که
بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آنکه به سراغش آمده تکذیب نماید؟! آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟! »
تحریم بحیره از بدعتها و افتراهای کافران عصر جاهلی
بر خداوند:
«ما جعل اللـه من بحیر ة ولا سائبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفر وا یفتر ون علی اللـه الکذب واکثر هم لا یعقلون: خداوند هیچ گونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللی حرام میدانستند؛ و این بدعت، در اسلام ممنوع شد. ولی کسانی که
کافر شدند،
بر خدا دروغ میبندند؛ و بیشتر آنها نمیفهمند! »
«بحیره»، شتری است که پنج بار زاییده و پنجمین آن نر باشد یا ماده شتری است که پنجمین حمل مادرش باشد.
تحریم سائبه، از اندیشههای خرافی و افتراهای کافران عصر جاهلی
بر خداوند:
«ما جعل اللـه من بحیر ة ولا سائبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفر وا یفتر ون علی اللـه الکذب واکثر هم لا یعقلون: خداوند هیچ گونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است اشاره به چهار نوع از
حیوانات اهلی است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللی حرام میدانستند؛ و این بدعت، در
اسلام ممنوع شد. ولی کسانی که کافر شدند،
بر خدا دروغ میبندند؛ و بیشتر آنها نمیفهمند! »
یکی از معانی «سائبه»، ماده شتری است که پشت سر هم ده
بچه زاییده باشد که هیچ کدام آنها نر نباشد.
حرام بودن
وصیله از افتراهای کافران عصر جاهلی
بر خداوند:
«ما جعل اللـه من بحیر ة ولا سائبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفر وا یفتر ون علی اللـه الکذب واکثر هم لا یعقلون: خداوند هیچ گونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است -اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللی حرام میدانستند؛ و این بدعت، در اسلام ممنوع شد. - ولی کسانی که کافر شدند،
بر خدا دروغ میبندند؛ و بیشتر آنها نمیفهمند! »
گوسفند مادهای که وقتی ماده میزایید، آن را برای خود نگه میداشتند و وقتی نر میزایید، آن را برای بتها قرار میدادند. اگر دو قلو ماده و نر میزایید، نر را به سبب همتای مادهاش، برای بتها
قربانی نمیکردند و آن را «وصیله» مینامیدند.
فرزندگزینی، از نسبتهای ناروای کافران عصر
بعثت به خداوند:
«الم تر انا ار سلنا الشیاطین علی الکافر ین تؤزهم ازا: آیا ندیدی که ما
شیاطین را بسوی کافران فرستادیم تا آنان را شدیدا تحریک کنند؟! »
«وقالوا اتخذ الر حمـن ولدا: و گفتند: «خداوند رحمان فرزندی برای خود برگزیده است». »
تحریم حام از بدعتها و
افتراهای کافران عصر جاهلی
بر خداوند:
«ما جعل اللـه من بحیر ة ولا سائبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفر وا یفتر ون علی اللـه الکذب واکثر هم لا یعقلون:
خداوند هیچ گونه «
بحیره» و «
سائبه» و «
وصیله» و «
حام» قرار نداده است اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی است که در
زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللی
حرام میدانستند؛ و این
بدعت، در
اسلام ممنوع شد. ولی کسانی که
کافر شدند،
بر خدا دروغ میبندند؛ و بیشتر آنها نمیفهمند! »
حام
شتر نری که از صلبش ده شتر پدید آید، براساس
اعتقاد عرب جاهلی باید از بارکشی رها شود و از هیچ چراگاه و آبشخوری نباید منع شود.
برگزیدن فرزند، از نسبتهای ناروای
مسیحیان به خداوند :
۱. «وقالت الیهود لیست النصار ی علی شیء وقالت النصار ی لیست الیهود علی شیء وهم یتلون الکتاب کذلک قال الذین لا یعلمون مثل قولهم فاللـه یحکم بینهم یوم القیامة فیما کانوا فیه یختلفون: یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد
خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و
بر باطلند)»؛ در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را میخوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند) افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند،
روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند،
داوری میکند.»
۲. «وقالوا اتخذ اللـه ولدا سبحانه بل له ما فی السماوات والار ض کل له قانتون: و (یهود و نصاری و مشرکان) گفتند: «خداوند، فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! -منزه است او- بلکه آنچه در آسمانها و
زمین است، از آن اوست؛ و همه در برابر او خاضعند! »
۳. «یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی اللـه الا الحق انما المسیح عیسی ابن مر یم ر سول اللـه وکلمته القاها الی مر یم ور وح منه فآمنوا باللـه ور سله ولا تقولوا ثلاثة انتهوا خیر ا لکم انما اللـه الـه واحد سبحانه ان یکون له ولد له ما فی السماوات وما فی الار ض وکفی باللـه وکیلا: ای اهل کتاب! در
دین خود،
غلو (و زیاده روی) نکنید! و در باره
خدا، غیر از حق نگویید! مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده
خدا، و کلمه (و
مخلوق) اوست، که او را به مریم القا نمود؛ و روحی (شایسته) از طرف او بود. بنابر این، به
خدا و پیامبران او،
ایمان بیاورید! و نگویید: «(خداوند) سه گانه است! » (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است!
خدا، تنها معبود یگانه است؛ او منزه است که فرزندی داشته باشد؛ (بلکه) از آن اوست آنچه در آسمانها و در زمین است؛ و برای تدبیر و سرپرستی آنها، خداوند کافی است.»
۴. «وقالت الیهود عزیر ابن اللـه وقالت النصار ی المسیح ابن اللـه ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول الذین کفر وا من قبل قاتلهم اللـه انی یؤفکون: یهود گفتند: «
عزیر پسر خداست! » و نصاری کفتند: «
مسیح پسر خداست! » این سخنی است که با
زبان خود میگویند، که همانند گفتار کافران پیشین است؛
خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مییابند؟! »
۵. توبیخ مسیحیان از جانب خداوند، به سبب سخنان
دروغین آنها در نسبت دادن فرزندی مسیح علیهالسّلام به
خدا: «وقالت الیهود عزیر ابن اللـه وقالت النصار ی المسیح ابن اللـه ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول الذین کفر وا من قبل قاتلهم اللـه انی یؤفکون: یهود گفتند: «عزیر پسر خداست! » و نصاری کفتند: «مسیح پسر خداست! » این سخنی است که با زبان خود میگویند، که همانند گفتار کافران پیشین است؛
خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مییابند؟! »
ادعای
تثلیث (
خدا،
عیسی علیهالسلام و
روح القدس علیهالسّلام را سه
خدا دانستن)، افترایی از سوی مسیحیان به خداوند:
۱. «یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی اللـه الا الحق انما المسیح عیسی ابن مر یم ر سول اللـه وکلمته القاها الی مر یم ور وح منه فآمنوا باللـه ور سله ولا تقولوا ثلاثة انتهوا خیر ا لکم انما اللـه الـه واحد سبحانه ان یکون له ولد له ما فی السماوات وما فی الار ض وکفی باللـه وکیلا: ای اهل کتاب! در
دین خود، غلو (و زیاده روی) نکنید! و در باره
خدا، غیر از حق نگویید! مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده
خدا، و کلمه (و مخلوق) اوست، که او را به مریم القا نمود؛ و روحی (شایسته) از طرف او بود. بنابر این، به
خدا و پیامبران او، ایمان بیاورید! و نگویید: «(خداوند) سه گانه است! » (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است!
خدا، تنها
معبود یگانه است؛ او منزه است که فرزندی داشته باشد؛ (بلکه) از آن اوست آنچه در آسمانها و در زمین است؛ و برای
تدبیر و سرپرستی آنها، خداوند کافی است.»
۲. «لقد کفر الذین قالوا ان اللـه ثالث ثلاثة وما من الـه الا الـه واحد وان لم ینتهوا عما یقولون لیمسن الذین کفر وا منهم عذاب الیم: آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به
یقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه میگویند دست
بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.»
۳. تبری عیسی علیهالسّلام از افترای مسیحیان در نسبت دادن
الوهیت به وی و مادرش: «واذ قال اللـه یا عیسی ابن مر یم اانت قلت للناس اتخذونی وامی الـهین من دون اللـه قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما فی نفسی ولا اعلم ما فی نفسک انک انت علام الغیوب: و آنگاه که خداوند به عیسی بن مریم میگوید: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از
خدا انتخاب کنید؟!»، او میگوید: «منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو میدانی! تو از آنچه در
روح و جان من است، آگاهی؛ و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! به
یقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبری.»
۴. نسبت دهندگان فرزندی عیسی علیهالسّلام به
خدا، مورد
لعن و
نفرین الهی: «وقالت الیهود عزیر ابن اللـه وقالت النصار ی المسیح ابن اللـه ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول الذین کفر وا من قبل قاتلهم اللـه انی یؤفکون: یهود گفتند: «عزیر پسر خداست! » و نصاری کفتند: «مسیح پسر خداست! » این سخنی است که با زبان خود میگویند، که همانند گفتار کافران پیشین است؛
خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مییابند؟! »
تطهیر خود از نقص، نوعی افترا به
خدا: «الم تر الی الذین یزکون انفسهم بل اللـه یزکی من یشاء ولا یظلمون فتیلا: آیا ندیدی کسانی را که خودستایی میکنند؟! (این خود ستاییها، بی ارزش است؛) بلکه
خدا هر کس را بخواهد، ستایش میکند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.»
«انظر کیف یفتر ون علی اللـه الکذب وکفی به اثما مبینا: ببین چگونه
بر خدا دروغ میبندند! و همین گناه آشکار، (برای مجازات آنان) کافی است.»
تزکیه و تطهیر نفوس از نواقص و عیوب، طبق
صریح آیه پیشین، از شئون
خدا است؛ بنابراین، تطهیر و منزه دانستن خود یا دیگران که مستلزم ادعای شرکت در شئون پروردگار است، نوعی
افترا به
خدا به شمار میآید.
روا بودن ارتکاب
فحشا به امر
خدا، افترایی از سوی
مشرکان به
خدا:
«واذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا علیها آباءنا واللـه امر نا بها قل ان اللـه لا یامر بالفحشاء اتقولون علی اللـه ما لا تعلمون: و هنگامی که کار زشتی انجام میدهند میگویند: «پدران خود را
بر این عمل یافتیم؛ و خداوند ما را به آن دستور داده است! » بگو: «خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمیدهد! آیا چیزی به
خدا نسبت میدهید که نمیدانید؟! » »
کوشش
مشرکان برای باز گرداندن
پیامبر صلیاللهعلیهوآله از
وحی و واداشتن او به افترا
بستن بر خدا:
«وان کادوا لیفتنونک عن الذی اوحینا الیک لتفتر ی علینا غیر ه واذا لاتخذوک خلیلا: نزدیک بود آنها تو را (با وسوسههای خود) از آنچه
بر تو وحی کردهایم بفریبند، تا غیر آن را به ما نسبت دهی؛ و در آن صورت، تو را به دوستی خود برمیگزینند! »
شریک قرار دادن برای
خدا از
افتراهای مشرکان:
۱. «ان اللـه لا یغفر ان یشر ک به ویغفر ما دون ذلک لمن یشاء ومن یشر ک باللـه فقد افتر ی اثما عظیما: خداوند (هرگز) شرک را نمیبخشد! و پایین تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) میبخشد. و آن کسی که برای
خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است.»
۲. «ویوم نحشر هم جمیعا ثم نقول للذین اشر کوا این شر کاؤکم الذین کنتم تزعمون: آن روز که همه آنها را محشور میکنیم؛ سپس به مشرکان میگوییم: «معبودهایتان، که همتای
خدا میپنداشتید، کجایند؟» (چرا به یاری شما نمیشتابند؟! ) »
«انظر کیف کذبوا علی انفسهم وضل عنهم ما کانوا یفتر ون: ببین چگونه به خودشان (نیز)
دروغ میگویند، و آنچه را
بدروغ همتای
خدا میپنداشتند، از دست میدهند! »
۳. «وکذلک زین لکثیر من المشر کین قتل اولادهم شر کاؤهم لیر دوهم ولیلبسوا علیهم دینهم ولو شاء اللـه ما فعلوه فذر هم وما یفتر ون: همین گونه شرکای آنها
بتها ، قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند؛ (کودکان خود را
قربانی بتها میکردند، و افتخار مینمودند! ) سرانجام آنها را به هلاکت افکندند؛ و آیینشان را
بر آنان مشتبه ساختند. و اگر
خدا میخواست، چنین نمیکردند؛ (زیرا میتوانست جلو آنان را بگیرد؛ ولی
اجبار سودی ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار (و به آنها اعتنا مکن)! »
۴. «ویوم نحشر هم جمیعا ثم نقول للذین اشر کوا مکانکم انتم وشر کاؤکم فزیلنا بینهم وقال شر کاؤهم ما کنتم ایانا تعبدون: (به خاطر بیاورید) روزی را که همه آنها را جمع میکنیم، سپس به مشرکان میگوییم: «شما و معبودهایتان در جای خودتان باشید (تا به حسابتان رسیدگی شود! ) » سپس آنها را از هم جدا میسازیم (و از هر یک جداگانه سؤال میکنیم). و معبودهایشان (به آنها) میگویند: «شما (هرگز) ما را عبادت نمیکردید! » »
۵. «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت ور دوا الی اللـه مولاهم الحق وضل عنهم ما کانوا یفتر ون: در آن جا، هر کس عملی را که قبلا انجام داده است، میآزماید. و همگی بسوی «الله» -مولا و سرپرست حقیقی خود- بازگردانده میشوند؛ و چیزهایی را که
بدروغ همتای
خدا قرار داده بودند، گم و نابود میشوند! »
۶. «واذا رای الذین اشر کوا شر کاءهم قالوا ر بنا هـؤلاء شر کاؤنا الذین کنا ندعو من دونک فالقوا الیهم القول انکم لکاذبون: و هنگامی که مشرکان معبودهایی را که همتای
خدا قرار دادند میبینند، میگویند: «پروردگارا! اینها همتایانی هستند که ما به جای تو، آنها را میخواندیم! «در این هنگام، معبودان به آنها میگویند: «شما دروغگو هستید! (شما هوای نفس خود را پرستش میکردید! ) » »
۷. «والقوا الی اللـه یومئذ السلم وضل عنهم ما کانوا یفتر ون: و در آن روز، همگی (ناگزیر) در پیشگاه
خدا تسلیم میشوند؛ و تمام آنچه را (نسبت به
خدا)
دروغ میبستند، گم و نابود میشود! »
۸. «هـؤلاء قومنا اتخذوا من دونه آلهة لولا یاتون علیهم بسلطان بین فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا: این قوم ما هستند که معبودهایی جز
خدا انتخاب کردهاند؛ چرا دلیل آشکاری (
بر این کار) نمیآورند؟! و چه کسی ظالمتر است از آن کس که
بر خدا دروغ ببندد؟! » »
نسبت ناروای مشرکان مبنی
بر فرزند داشتن خدا:
۱. «قالوا اتخذ اللـه ولدا سبحانه هو الغنی له ما فی السماوات وما فی الار ض ان عندکم من سلطان بهـذا اتقولون علی اللـه ما لا تعلمون: گفتند: «خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! (از هر عیب و نقص و احتیاجی) منزه است! او بی نیاز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در
زمین است! شما هیچ گونه دلیلی
بر این
ادعا ندارید! آیا به
خدا نسبتی میدهید که نمیدانید؟! »
۲. «وینذر الذین قالوا اتخذ اللـه ولدا: و (نیز) آنها را که گفتند: «خداوند، فرزندی (برای خود) انتخاب کرده است»، انذار کند.»
«ما لهم به من علم ولا لآبائهم کبر ت کلمة تخر جمن افواههم ان یقولون الا کذبا: نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگی از دهانشان خارج میشود! آنها فقط
دروغ میگویند! »
۳. «وقالوا اتخذ الر حمـن ولدا: و گفتند: «خداوند رحمان فرزندی برای خود برگزیده است». »
«لقد جئتم شیئا ادا: راستی مطلب زشت و زنندهای گفتید! »
۴. «ما اتخذ اللـه من ولد وما کان معه من الـه اذا لذهب کل الـه بما خلق ولعلا بعضهم علی بعض سبحان اللـه عما یصفون:
خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده؛ و معبود دیگری با او نیست؛ که اگر چنین میشد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را
تدبیر و
اداره میکردند و بعضی
بر بعضی دیگر برتری میجستند (و جهان هستی به تباهی کشیده میشد)؛ منزه است
خدا از آنچه آنان توصیف میکنند! »
«عالم الغیب والشهادة فتعالی عما یشر کون: او دانای نهان و آشکار است؛ پس برتر است از آنچه برای او همتا قرار میدهند! »
••• تحریم برخی از
چارپایان و روزیهای
حلال، از افتراهای مشرکان
بر خدا:
«وکذلک زین لکثیر من المشر کین قتل اولادهم شر کاؤهم لیر دوهم ولیلبسوا علیهم دینهم ولو شاء اللـه ما فعلوه فذر هم وما یفتر ون: همین گونه شرکای آنها( بتها)،
قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند؛ (کودکان خود را قربانی بتها میکردند، و افتخار مینمودند! ) سرانجام آنها را به هلاکت افکندند؛ و آیینشان را
بر آنان مشتبه ساختند. و اگر
خدا میخواست، چنین نمیکردند؛ (زیرا میتوانست جلو آنان را بگیرد؛ ولی اجبار سودی ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار (و به آنها اعتنا مکن)! »
«وقالوا هـذه انعام وحر ث حجر لا یطعمها الا من نشاء بزعمهم وانعام حر مت ظهورها وانعام لا یذکر ون اسم اللـه علیها افتر اء علیه سیجزیهم بما کانوا یفتر ون: و گفتند: «این قسمت از چهارپایان و زراعت (که مخصوص بتهاست، برای همه) ممنوع است؛ و جز کسانی که ما بخواهیم -به
گمان آنها- نباید از آن بخورند! و (اینها) چهارپایانی است که سوارشدن
بر آنها (
بر ما)
حرام شده است! » و (نیز) چهارپایانی (بود) که (هنگام ذبح،) نام
خدا را
بر آن نمیبردند، و به
خدا دروغ میبستند؛ (و میگفتند: «این احکام، همه از ناحیه اوست.» ) بزودی (
خدا)
کیفر افتراهای آنها را میدهد! »
«وقالوا ما فی بطون هـذه الانعام خالصة لذکور نا ومحر م علی ازواجنا وان یکن میتة فهم فیه شر کاء سیجزیهم وصفهم انه حکیم علیم: و گفتند: «آنچه (از بچه) در شکم این حیوانات است، مخصوص مردان ماست؛ و
بر همسران ما حرام است! اما اگر مرده باشد(
مرده متولد شود)، همگی در آن شریکند.» بزودی (
خدا) کیفر این توصیف (و احکام
دروغین) آنها را میدهد؛ او حکیم و داناست.»
«قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفها بغیر علم وحر موا ما ر زقهم اللـه افتر اء علی اللـه قد ضلوا وما کانوا مهتدین: به
یقین آنها که فرزندان خود را از روی جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند؛ (زیرا) آنچه را
خدا به آنها روزی داده بود،
بر خود تحریم کردند؛ و
بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و (هرگز) هدایت نیافته بودند.»
••• افترای مشرکان
بر خداوند با تحریم خودسرانه برخی از چارپایان و
جنین آنها:
«ثمانیة ازواج من الضان اثنین ومن المعز اثنین قل آلذکر ین حر مام الانثیین اما اشتملت علیه ار حام الانثیین نبئونی بعلم ان کنتم صادقین: هشت جفت از
چهارپایان (برای شما) آفرید؛ از
میش دو جفت، و از بز دو جفت؛ بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را حرام کرده، یا مادهها را؟ یا آنچه شکم مادهها در برگرفته؟ اگر راست میگویید (و
بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید! » »
«ومن الابل اثنین ومن البقر اثنین قل آلذکر ین حر مام الانثیین اما اشتملت علیه ار حام الانثیین ام کنتم شهداء اذ وصاکم اللـه بهـذا فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا لیضل الناس بغیر علم ان اللـه لا یهدی القوم الظالمین: هشت جفت از چهارپایان (برای شما) آفرید؛ از میش دو جفت، و از بز دو جفت؛ بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را حرام کرده، یا مادهها را؟ یا آنچه شکم مادهها در برگرفته؟ اگر راست میگویید (و
بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید! » »
«قل هلم شهداءکم الذین یشهدون ان اللـه حر م هـذا فان شهدوا فلا تشهد معهم ولا تتبع اهواء الذین کذبوا بآیاتنا والذین لا یؤمنون بالآخر ة وهم
بر بهم یعدلون: بگو: «گواهان خود را، که گواهی میدهند خداوند اینها را حرام کرده است، بیاورید! » اگر آنها (
بدروغ) گواهی دهند، تو با آنان (همصدا نشو! و) گواهی نده! و از هوی و هوس کسانی که آیات ما را
تکذیب کردند، و کسانی که به
آخرت ایمان ندارند و برای
خدا شریک قائلند، پیروی مکن! »
جواز استفاده از
جنین زنده چارپایان
بر مردان، و
حرمت آن
بر زنان، از افتراهای مشرکان به
خدا:
۱. «وکذلک زین لکثیر من المشر کین قتل اولادهم شر کاؤهم لیر دوهم ولیلبسوا علیهم دینهم ولو شاء اللـه ما فعلوه فذر هم وما یفتر ون: همین گونه شرکای آنها(بتها)، قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند؛ (کودکان خود را قربانی بتها میکردند، و افتخار مینمودند! ) سرانجام آنها را به هلاکت افکندند؛ و آیینشان را
بر آنان مشتبه ساختند. و اگر
خدا میخواست، چنین نمیکردند؛ (زیرا میتوانست جلو آنان را بگیرد؛ ولی اجبار سودی ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار (و به آنها اعتنا مکن)! »
۲. «وقالوا ما فی بطون هـذه الانعام خالصة لذکور نا ومحر م علی ازواجنا وان یکن میتة فهم فیه شر کاء سیجزیهم وصفهم انه حکیم علیم: و گفتند: «آنچه (از بچه) در شکم این حیوانات است، مخصوص مردان ماست؛ و
بر همسران ما حرام است! اما اگر مرده باشد(مرده متولد شود)، همگی در آن شریکند.» بزودی (
خدا) کیفر این توصیف (و احکام
دروغین) آنها را میدهد؛ او
حکیم و داناست.»
«قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفها بغیر علم وحر موا ما ر زقهم اللـه افتر اء علی اللـه قد ضلوا وما کانوا مهتدین: به یقین آنها که فرزندان خود را از روی جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند؛ (زیرا) آنچه را
خدا به آنها روزی داده بود،
بر خود تحریم کردند؛ و
بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و (هرگز) هدایت نیافته بودند.»
گمراه کردن مردم، از اهداف مشرکان افترازننده
بر خدا:
«ومن الابل اثنین ومن البقر اثنین قل آلذکر ین حر مام الانثیین اما اشتملت علیه ار حام الانثیین ام کنتم شهداء اذ وصاکم اللـه بهـذا فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا لیضل الناس بغیر علم ان اللـه لا یهدی القوم الظالمین: هشت جفت از چهارپایان (برای شما) آفرید؛ از میش دو جفت، و از بز دو جفت؛ بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را حرام کرده، یا مادهها را؟ یا آنچه شکم مادهها در برگرفته؟ اگر راست میگویید (و
بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید! » »
تحریم خودسرانه روزیهای الهی از سوی مشرکان، افترای آنان به خداوند:
«قل ار ایتم ما انزل اللـه لکم من ر زق فجعلتم منه حر اما وحلالا قل آللـه اذن لکم ام علی اللـه تفتر ون: بگو: «آیا روزیهایی را که خداوند
بر شما نازل کرده دیدهاید، که بعضی از آن را حلال، و بعضی را حرام نمودهاید؟! » بگو: «آیا خداوند به شما اجازه داده، یا
بر خدا افترا میبندید (و از پیش خود، حلال و حرام میکنید؟! ) » »
«وما ظن الذین یفتر ون علی اللـه الکذب یوم القیامة ان اللـه لذو فضل علی الناس ولـکن اکثر هم لا یشکر ون: آنها که
بر خدا افترا میبندند، درباره (مجازات) روز رستاخیز، چه میاندیشند؟! خداوند نسبت به همه مردم فضل (و بخشش) دارد، اما اکثر آنها سپاسگزاری نمیکنند! »
••• انتساب
دختر به خداوند از سوی مشرکان، افترایی به او:
«ویجعلون للـه البنات سبحانه ولهم ما یشتهون: آنها (در پندار خود،) برای خداوند دختران قرارمی دهند؛ -منزه است (از اینکه فرزندی داشته باشد) - ولی برای خودشان، آنچه را میل دارند قائل میشوند...»
«ویجعلون للـه ما یکر هون وتصف السنتهم الکذب ان لهم الحسنی لا جر م ان لهم النار وانهم مفر طون: آنها برای
خدا چیزهایی قرارمی دهند که خودشان از آن
کراهت دارند( فرزندان دختر)؛ با این حال زبانشان به
دروغ میگوید سرانجام نیکی دارند! از این رو برای آنان آتش است؛ و آنها از پیشگامان (دوزخ) اند.»
•••
فرشتگان را دختران
خدا خواندن، سخنی افتراآمیز از سوی مشرکان به خداوند:
۱. «افاصفاکم ر بکم بالبنین واتخذ من الملائکة اناثا انکم لتقولون قولا عظیما: آیا پروردگارتان فرزندان پسر را مخصوص شما ساخته، و خودش دخترانی از فرشتگان برگزیده است؟! شما سخن بزرگ (و بسیار زشتی) میگویید! »
«فاستفتهم الر بک البنات ولهم البنون: از آنان بپرس: آیا پروردگارت دخترانی دارد و پسران از آن آنهاست؟! »
«ام خلقنا الملائکة اناثا وهم شاهدون: آیا ما فرشتگان را مؤنث آفریدیم و آنها ناظر بودند؟! »
«الا انهم من افکهم لیقولون: بدانید آنها با این
تهمت بزرگشان میگویند: »
«ولد اللـه وانهم لکاذبون: «خداوند فرزند آورده! » ولی آنها به
یقین دروغ میگویند! »
«اصطفی البنات علی البنین: آیا دختران را
بر پسران ترجیح داده است؟! »
۲. «وجعلوا الملائکة الذین هم عباد الر حمـن اناثا اشهدوا خلقهم ستکتب شهادتهم ویسالون: آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند
مؤنث پنداشتند؛ آیا شاهد آفرینش آنها بودهاند؟! گواهی آنان نوشته میشود و (از آن) بازخواست خواهند شد! »
«ان الذین لا یؤمنون بالآخر ة لیسمون الملائکة تسمیة الانثی: کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را دختر (
خدا) نامگذاری میکنند! »
«وما لهم به من علم ان یتبعون الا الظن وان الظن لا یغنی من الحق شیئا: آنها هرگز به این سخن دانشی ندارند، تنها از
گمان بی پایه پیروی میکنند با اینکه «گمان» هرگز
انسان را از حق بی نیاز نمیکند! »
نسبت
فقر به خداوند، از
افتراهای یهود:
«لقد سمع اللـه قول الذین قالوا ان اللـه فقیر ونحن اغنیاء سنکتب ما قالوا وقتلهم الانبیاء بغیر حق ونقول ذوقوا عذاب الحر یق: خداوند، سخن آنها را که گفتند: «
خدا فقیر است، و ما بی نیازیم»، شنید! به زودی آنچه را گفتند، خواهیم نوشت؛ و (همچنین) کشتن پیامبران را بناحق (مینویسیم)؛ و به آنها میگوییم: «بچشید عذاب سوزان را (در برابر کارهایتان! ) »».
مقصود از «الذین قالوا» یهودیان هستند.
نسبت دادن دست نوشتههای خود به خداوند از افتراهای علمای یهود به
خدا:
«فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند اللـه لیشتر وا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون: پس وای
بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای
بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای
بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند! »
نسبت
بخل و عدم
انفاق به خداوند، از بافتههای یهود:
«وقالت الیهود ید اللـه مغلولة غلت ایدیهم ولعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء ولیزیدن کثیر ا منهم ما انزل الیک من ر بک طغیانا وکفر ا والقینا بینهم العداوة والبغضاء الی یوم القیامة کلما اوقدوا نار ا للحر ب اطفاها اللـه ویسعون فی الار ض فسادا واللـه لا یحب المفسدین: و یهود گفتند: «دست
خدا (با زنجیر)
بسته است.» دستهایشان
بسته باد! و بخاطر این سخن، از
رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، میبخشد! ولی این آیات، که از طرف پروردگارت
بر تو نازل شده،
بر طغیان و
کفر بسیاری از آنها میافزاید. و ما در میان آنها تا روز
قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان
آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای
فساد در
زمین، تلاش میکنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.»
ادعای
آمرزش با
اصرار بر گناه و بدون
توبه، از افتراهای یهودیان
بر خداوند:
«فخلف من بعدهم خلف ور ثوا الکتاب یاخذون عر ض هـذا الادنی ویقولون سیغفر لنا وان یاتهم عر ض مثله یاخذوه الم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب ان لا یقولوا علی اللـه الا الحق ودر سوا ما فیه والدار الآخر ة خیر للذین یتقون افلا تعقلون: پس از آنها، فرزندانی جای آنها را گرفتند که وارث کتاب (آسمانی، تورات) شدند؛ (اما با این حال،) متاع این دنیای پست را گرفته، (
بر اطاعت فرمان
خدا ترجیح میدهند) و میگویند: «(اگر ما گنهکاریم توبه میکنیم و) بزودی بخشیده خواهیم شد! » اما اگر متاع دیگری همانند آن به دستشان بیفتد، آن را (نیز) میگیرند، (و باز حکم
خدا را پشت سر میافکنند.) آیا پیمان کتاب (
خدا) از آنها گرفته نشده که
بر خدا (
دروغ نبندند، و) جز حق نگویند، و آنان بارها آنرا خواندهاند؟! و سرای آخرت برای پرهیزگاران بهتر است، آیا نمیفهمید؟! »
••• فرزند
خدا دانستن
عزیر علیهالسلام از افتراهای یهود:
«وقالت الیهود عزیر ابن اللـه وقالت النصار ی المسیح ابن اللـه ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول الذین کفر وا من قبل قاتلهم اللـه انی یؤفکون: یهود گفتند: «عزیر پسر خداست! » و نصاری کفتند: «مسیح پسر خداست! » این سخنی است که با زبان خود میگویند، که همانند گفتار کافران پیشین است؛
خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مییابند؟! »
••• برگزیدن فرزند، از نسبتهای ناروای یهودیان به خداوند:
۱. «وقالت الیهود لیست النصار ی علی شیء وقالت النصار ی لیست الیهود علی شیء وهم یتلون الکتاب کذلک قال الذین لا یعلمون مثل قولهم فاللـه یحکم بینهم یوم القیامة فیما کانوا فیه یختلفون: یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد
خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و
بر باطلند)»؛ در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را میخوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند) افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوری میکند.»
۲. «وقالوا اتخذ اللـه ولدا سبحانه بل له ما فی السماوات والار ض کل له قانتون: و (یهود و نصاری و مشرکان) گفتند: «خداوند، فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! -منزه است او- بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست؛ و همه در برابر او خاضعند! »
۳. «قالوا اتخذ اللـه ولدا سبحانه هو الغنی له ما فی السماوات وما فی الار ض ان عندکم من سلطان بهـذا اتقولون علی اللـه ما لا تعلمون: گفتند: «خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! (از هر عیب و نقص و احتیاجی) منزه است! او بی نیاز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است! شما هیچ گونه دلیلی
بر این ادعا ندارید! آیا به
خدا نسبتی میدهید که نمیدانید؟! »
مرجع ضمیر «قالوا» مشرکان، یهودیان و مسیحیان هستند.
۴. «وینذر الذین قالوا اتخذ اللـه ولدا: و (نیز) آنها را که گفتند: «خداوند، فرزندی (برای خود) انتخاب کرده است»، انذار کند.»
«ما لهم به من علم ولا لآبائهم کبر ت کلمة تخر جمن افواههم ان یقولون الا کذبا: نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگی از دهانشان خارج میشود! آنها فقط
دروغ میگویند! »
بنا
بر قولی مرجع ضمیر «قالوا» یهودیان و مسیحیان هستند.
۵. «وقالوا اتخذ الر حمـن ولدا: و گفتند: «خداوند رحمان فرزندی برای خود برگزیده است». »
«لقد جئتم شیئا ادا: راستی مطلب زشت و زنندهای گفتید! »
تهدید یهودیان از سوی خداوند، به دلیل نسبتهای ناروای آنان به او:
۱. «فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند اللـه لیشتر وا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون: پس وای
بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای
بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای
بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند! »
۲. «ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودات وغر هم فی دینهم ما کانوا یفتر ون: این عمل آنها، به خاطر آن است که میگفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزی به ما نمیرسد. (و کیفر ما، به خاطر امتیازی که
بر اقوام دیگر داریم، بسیار محدود است.) » این افترا (و
دروغی که به
خدا بسته بودند،) آنها را در دینشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). »
۳.«فکیف اذا جمعناهم لیوم لا ر یب فیه ووفیت کل نفس ما کسبت وهم لا یظلمون: پس چه گونه خواهند بود هنگامی که آنها را برای روزی که شکی در آن نیست( روز رستاخیز) جمع کنیم، و به هر کس، آنچه (از اعمال برای خود) فراهم کرده، بطور کامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (زیرا محصول اعمال خود را میچینند). »
افترا زدن یهود به
خدا، گناهی آشکار:
«الم تر الی الذین یزکون انفسهم بل اللـه یزکی من یشاء ولا یظلمون فتیلا: آیا ندیدی کسانی را که خودستایی میکنند؟! (این خود ستاییها، بی ارزش است؛) بلکه
خدا هر کس را بخواهد، ستایش میکند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.»
«انظر کیف یفتر ون علی اللـه الکذب وکفی به اثما مبینا: ببین چگونه
بر خدا دروغ میبندند! و همین گناه آشکار، (برای مجازات آنان) کافی است.»
طبق روایت امام باقر علیهالسّلام : شان نزول آیه درباره یهودیان و مسیحیان است.
پیمان خدا با یهود مبنی
بر ترک افترا به او:
«فخلف من بعدهم خلف ور ثوا الکتاب یاخذون عر ض هـذا الادنی ویقولون سیغفر لنا وان یاتهم عر ض مثله یاخذوه الم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب ان لا یقولوا علی اللـه الا الحق ودر سوا ما فیه والدار الآخر ة خیر للذین یتقون افلا تعقلون: پس از آنها، فرزندانی جای آنها را گرفتند که وارث کتاب (آسمانی، تورات) شدند؛ (اما با این حال،) متاع این دنیای پست را گرفته، (
بر اطاعت فرمان
خدا ترجیح میدهند) و میگویند: «(اگر ما گنهکاریم توبه میکنیم و) بزودی بخشیده خواهیم شد! » اما اگر متاع دیگری همانند آن به دستشان بیفتد، آن را (نیز) میگیرند، (و باز حکم
خدا را پشت سر میافکنند.) آیا پیمان کتاب (
خدا) از آنها گرفته نشده که
بر خدا (
دروغ نبندند، و) جز حق نگویند، و آنان بارها آنرا خواندهاند؟! و سرای آخرت برای پرهیزگاران بهتر است، آیا نمیفهمید؟! »
یهودیان، آگاه به حرمت انتساب امور ناحق به خداوند:
«فخلف من بعدهم خلف ور ثوا الکتاب یاخذون عر ض هـذا الادنی ویقولون سیغفر لنا وان یاتهم عر ض مثله یاخذوه الم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب ان لا یقولوا علی اللـه الا الحق ودر سوا ما فیه والدار الآخر ة خیر للذین یتقون افلا تعقلون: پس از آنها، فرزندانی جای آنها را گرفتند که وارث کتاب (آسمانی، تورات) شدند؛ (اما با این حال،) متاع این دنیای پست را گرفته، (
بر اطاعت فرمان
خدا ترجیح میدهند) و میگویند: «(اگر ما گنهکاریم توبه میکنیم و) بزودی بخشیده خواهیم شد! » اما اگر متاع دیگری همانند آن به دستشان بیفتد، آن را (نیز) میگیرند، (و باز حکم
خدا را پشت سر میافکنند.) آیا پیمان کتاب (
خدا) از آنها گرفته نشده که
بر خدا (
دروغ نبندند، و) جز حق نگویند، و آنان بارها آنرا خواندهاند؟! و سرای آخرت برای پرهیزگاران بهتر است، آیا نمیفهمید؟! »
ادعای یهود به پیراستگی و پاکی خویش و قائل شدن به امتیازات ویژه برای خود در پیشگاه خداوند، از افتراهای آنان
بر خداوند:
«الم تر الی الذین یزکون انفسهم بل اللـه یزکی من یشاء ولا یظلمون فتیلا: آیا ندیدی کسانی را که خودستایی میکنند؟! (این خود ستاییها، بی ارزش است؛) بلکه
خدا هر کس را بخواهد، ستایش میکند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.»
«انظر کیف یفتر ون علی اللـه الکذب وکفی به اثما مبینا: ببین چگونه
بر خدا دروغ میبندند! و همین
گناه آشکار، (برای مجازات آنان) کافی است.»
کمی مدت
عذاب آخرتی برای یهودیان گناه کار، از نسبتهای
دروغین آنان به خداوند:
۱. «وقالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة قل اتخذتم عند اللـه عهدا فلن یخلف اللـه عهده ام تقولون علی اللـه ما لا تعلمون: و گفتند: «هرگز
آتش دوزخ، جز چند روزی، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانی از
خدا گرفتهاید؟! -و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمیورزد- یا چیزی را که نمیدانید به
خدا نسبت میدهید»؟! »
۲. «الم تر الی الذین اوتوا نصیبا من الکتاب یدعون الی کتاب اللـه لیحکم بینهم ثم یتولی فر یق منهم وهم معر ضون: آیا ندیدی کسانی را که بهرهای از کتاب (آسمانی) داشتند، به سوی کتاب الهی دعوت شدند تا در میان آنها داوری کند، سپس گروهی از آنان، (با
علم و آگاهی،) روی میگردانند، در حالی که (از قبول حق) اعراض دارند؟ »
۳. «ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودات وغر هم فی دینهم ما کانوا یفتر ون: این عمل آنها، به خاطر آن است که میگفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزی به ما نمیرسد. (و کیفر ما، به خاطر امتیازی که
بر اقوام دیگر داریم، بسیار محدود است.) » این افترا (و
دروغی که به
خدا بسته بودند،) آنها را در دینشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). »
افترا بر خدا، باعث قرار گرفتن در ردیف مجرمان: «فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او کذب بآیاته انه لا یفلح المجر مون: چه کسی ستمکارتر است از آن کس که
بر خدا دروغ میبندد، یا آیات او را
تکذیب میکند؟! مسلما مجرمان رستگار نخواهند شد! »
افترا
بر خداوند، از عوامل
ذلت و خواری در
دنیا: «ان الذین اتخذوا العجل سینالهم غضب من ر بهم وذلة فی الحیاة الدنیا وکذلک نجزی المفتر ین: کسانی که
گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودی
خشم پروردگارشان، و
ذلت در زندگی دنیا به آنها میرسد؛ و اینچنین، کسانی را که (
بر خدا) افترا میبندند، کیفر میدهیم! »
دروغ بستن به
خدا، سبب زیان کاری و تباهی:
۱. «هل ینظر ون الا تاویله یوم یاتی تاویله یقول الذین نسوه من قبل قد جاءت ر سل ر بنا بالحق فهل لنا من شفعاء فیشفعوا لنا او نر د فنعمل غیر الذی کنا نعمل قد خسر وا انفسهم وضل عنهم ما کانوا یفتر ون: آیا آنها جز انتظار تاویل
آیات (و فرا رسیدن تهدیدهای الهی) دارند؟ آن روز که تاویل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشیمانی سودی ندارد؛ و) کسانی که قبلا آن را فراموش کرده بودند میگویند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند؛ آیا (امروز) شفیعانی برای ما وجود دارند که برای ما
شفاعت کنند؟ یا (به ما اجازه داده شود به دنیا) بازگردیم، و اعمالی غیر از آنچه انجام میدادیم، انجام دهیم؟! » (ولی) آنها سرمایه وجود خود را از دست دادهاند؛ و معبودهایی را که به
دروغ ساخته بودند، همگی از نظرشان: گم میشوند. (نه راه بازگشتی دارند، و نه شفیعانی! ) »
۲. «قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفها بغیر علم وحر موا ما ر زقهم اللـه افتر اء علی اللـه قد ضلوا وما کانوا مهتدین: به یقین آنها که فرزندان خود را از روی جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند؛ (زیرا) آنچه را
خدا به آنها روزی داده بود،
بر خود تحریم کردند؛ و
بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و (هرگز)
هدایت نیافته بودند.»
۳. «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا اولـئک یعر ضون علی ر بهم ویقول الاشهاد هـؤلاء الذین کذبوا علی ر بهم الا لعنة اللـه علی الظالمین: چه کسی ستمکارتر است از کسانی که
بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز رستاخیز)
بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالی که شاهدان( پیامبران و فرشتگان ) میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان
دروغ بستند! ای لعنت
خدا بر ظالمان باد! » »
۴. «اولـئک الذین خسر وا انفسهم وضل عنهم ما کانوا یفتر ون: آنها هیچ گاه توانایی فرار در زمین را ندارند؛ و جز
خدا، پشتیبانهایی نمییابند! عذاب
خدا برای آنها مضاعف خواهد بود؛ (چرا که هم خودشان گمراه بودند، و هم دیگران را گمراه ساختند؛) آنها هرگز توانایی شنیدن (حق را) نداشتند؛ و (حقیقت را) نمیدیدند! »
۵. «قال لهم موسی ویلکم لا تفتر وا علی اللـه کذبا فیسحتکم بعذاب وقد خاب من افتر ی: موسی به آنان گفت: «وای
بر شما!
دروغ بر خدا نبندید، که شما را با عذابی نابود میسازد! و هر کس که (
بر خدا)
دروغ ببندد، نومید (و شکست خورده) میشود! » »
۶. افترا
بر خدا، سبب قرار گرفتن در زمره زیان کارترین افراد در آخرت:
«ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا اولـئک یعر ضون علی ر بهم ویقول الاشهاد هـؤلاء الذین کذبوا علی ر بهم الا لعنة اللـه علی الظالمین: چه کسی ستمکارتر است از کسانی که
بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز رستاخیز)
بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالی که شاهدان( پیامبران و فرشتگان ) میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان
دروغ بستند! ای
لعنت خدا بر ظالمان باد! » »
۷. «اولـئک الذین خسر وا انفسهم وضل عنهم ما کانوا یفتر ون: آنها هیچ گاه توانایی فرار در زمین را ندارند؛ و جز
خدا، پشتیبانهایی نمییابند!
عذاب خدا برای آنها مضاعف خواهد بود؛ (چرا که هم خودشان گمراه بودند، و هم دیگران را گمراه ساختند؛) آنها هرگز توانایی شنیدن (حق را) نداشتند؛ و (
حقیقت را) نمیدیدند! »
۸. «لا جر م انهم فی الآخر ة هم الاخسر ون: (به ناچار) آنها در سرای آخرت، قطعا از همه زیانکارترند! »
۱. افترا
بر خدا، سبب قرار گرفتن در زمره ستمگران: «فمن افتر ی علی اللـه الکذب من بعد ذلک فاولـئک هم الظالمون: بنا
بر این، آنها که بعد از این به
خدا دروغ میبندند، ستمگرند! (زیرا از روی علم و عمد چنین میکنند). »
۲. افترا
بر خدا سبب قرار گرفتن در زمره ستمکارترین انسانها:
الف) «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او کذب بآیاته انه لا یفلح الظالمون: چه کسی ستمکارتر است از آن کس که
بر خدا دروغ بسته( همتایی برای او قائل شده )، و یا آیات او را
تکذیب کرده است؟! مسلما ظالمان، رستگار نخواهند شد! »
ب) «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او قال اوحی الی ولم یوح الیه شیء ومن قال سانزل مثل ما انزل اللـه ولو تر ی اذ الظالمون فی غمر ات الموت والملائکة باسطو ایدیهم اخر جوا انفسکم الیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تقولون علی اللـه غیر الحق وکنتم عن آیاته تستکبر ون: چه کسی ستمکارتر است از کسی که
دروغی به
خدا ببندد، یا بگوید: «
بر من،
وحی فرستاده شده»، در حالی که به او وحی نشده است، و کسی که بگوید: «من نیز همانند آنچه
خدا نازل کرده است، نازل میکنم»؟! و اگر ببینی هنگامی که (این) ظالمان در شداید مرگ فرو رفتهاند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان میگویند: «جان خود را خارج سازید! امروز در برابر دروغهایی که به
خدا بستید و نسبت به آیات او تکبر ورزیدید، مجازات خوارکنندهای خواهید دید»! (به حال آنها تاسف خواهی خورد) »
ج) «ومن الابل اثنین ومن البقر اثنین قل آلذکر ین حر مام الانثیین اما اشتملت علیه ار حام الانثیین ام کنتم شهداء اذ وصاکم اللـه بهـذا فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا لیضل الناس بغیر علم ان اللـه لا یهدی القوم الظالمین: هشت جفت از چهارپایان (برای شما) آفرید؛ از میش دو جفت، و از بز دو جفت؛ بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را
حرام کرده، یا مادهها را؟ یا آنچه شکم مادهها در برگرفته؟ اگر راست میگویید (و
بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید! » »
د) «فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او کذب بآیاته اولـئک ینالهم نصیبهم من الکتاب حتی اذا جاءتهم ر سلنا یتوفونهم قالوا این ما کنتم تدعون من دون اللـه قالوا ضلوا عنا وشهدوا علی انفسهم انهم کانوا کافر ین: چه کسی ستمکارتر است از آنها که
بر خدا دروغ میبندند، یا آیات او را تکذیب میکنند؟! آنها نصیبشان را از آنچه مقدر شده (از نعمتها و مواهب این جهان) میبرند؛ تا زمانی که فرستادگان ما( فرشتگان قبض ارواح ) به سراغشان روند و جانشان را بگیرند؛ از آنها میپرسند: «کجایند معبودهایی که غیر از
خدا میخواندید؟! (چرا به یاری شما نمیآیند؟! ) » میگویند: «آنها (همه) گم شدند (و از ما دور گشتند! ) » و
بر ضد خود گواهی میدهند که کافر بودند! »
م) «فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او کذب بآیاته انه لا یفلح المجر مون: چه کسی ستمکارتر است از آن کس که
بر خدا دروغ میبندد، یا آیات او را تکذیب میکند؟! مسلما مجرمان رستگار نخواهند شد! »
ل) «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا اولـئک یعر ضون علی ر بهم ویقول الاشهاد هـؤلاء الذین کذبوا علی ر بهم الا لعنة اللـه علی الظالمین: چه کسی ستمکارتر است از کسانی که
بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز رستاخیز)
بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالی که شاهدان( پیامبران و فرشتگان ) میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان
دروغ بستند! ای لعنت
خدا بر ظالمان باد! » »
ص) «هـؤلاء قومنا اتخذوا من دونه آلهة لولا یاتون علیهم بسلطان بین فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا: این قوم ما هستند که معبودهایی جز
خدا انتخاب کردهاند؛ چرا دلیل آشکاری (
بر این کار) نمیآورند؟! و چه کسی ظالمتر است از آن کس که
بر خدا دروغ ببندد؟! » »
ط) «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او کذب بالحق لما جاءه الیس فی جهنم مثوی للکافر ین: چه کسی ستمکارتر از آن کس است که
بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آنکه به سراغش آمده تکذیب نماید؟! آیا جایگاه کافران در
دوزخ نیست؟! »
س) «فمن اظلم ممن کذب علی اللـه وکذب بالصدق اذ جاءه الیس فی جهنم مثوی للکافر ین: پس چه کسی ستمکارتر است از آن کسی که
بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را هنگامی که به سراغ او آمده تکذیب کند؟! آیا در جهنم جایگاهی برای کافران نیست؟! »
و) «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه الکذب وهو یدعی الی الاسلام واللـه لا یهدی القوم الظالمین: چه کسی ظالمتر است از آن کس که
بر خدا دروغ بسته در حالی که دعوت به
اسلام میشود؟! خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمیکند! »
افترا
بر خدا، از عوامل خشم و
غضب الهی: «ان الذین اتخذوا العجل سینالهم غضب من ر بهم وذلة فی الحیاة الدنیا وکذلک نجزی المفتر ین: کسانی که گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودی خشم پروردگارشان، و ذلت در زندگی دنیا به آنها میرسد؛ و اینچنین، کسانی را که (
بر خدا) افترا میبندند،
کیفر میدهیم! »
افتراهای
یهود بر خداوند، سبب فریفته شدن آنان در
دین خود: «ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودات وغر هم فی دینهم ما کانوا یفتر ون: این عمل آنها، به خاطر آن است که میگفتند: «
آتش (دوزخ)، جز چند روزی به ما نمیرسد. (و کیفر ما، به خاطر امتیازی که
بر اقوام دیگر داریم، بسیار محدود است.) » این افترا (و
دروغی که به
خدا بسته بودند،) آنها را در دینشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). »
افترا به
خدا، سبب قرار گرفتن در زمره کافران:
۱. «لقد کفر الذین قالوا ان اللـه هو المسیح ابن مر یم وقال المسیح یا بنی اسر ائیل اعبدوا اللـه ر بی ور بکم انه من یشر ک باللـه فقد حر م اللـه علیه الجنة وماواه النار وما للظالمین من انصار : آنها که گفتند: «خداوند همان
مسیح بن مریم است»، بیقین کافر شدند، (با اینکه خود) مسیح گفت: ای
بنی اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید! زیرا هر کس شریکی برای
خدا قرار دهد، خداوند بهشت را
بر او حرام کرده است؛ و جایگاه او دوزخ است؛ و ستمکاران، یار و یاوری ندارند.»
۲. «لقد کفر الذین قالوا ان اللـه ثالث ثلاثة وما من الـه الا الـه واحد وان لم ینتهوا عما یقولون لیمسن الذین کفر وا منهم عذاب الیم: آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه میگویند دست
بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.»
۳. «فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او کذب بآیاته اولـئک ینالهم نصیبهم من الکتاب حتی اذا جاءتهم ر سلنا یتوفونهم قالوا این ما کنتم تدعون من دون اللـه قالوا ضلوا عنا وشهدوا علی انفسهم انهم کانوا کافر ین: چه کسی ستمکارتر است از آنها که
بر خدا دروغ میبندند، یا آیات او را تکذیب میکنند؟! آنها نصیبشان را از آنچه مقدر شده (از نعمتها و مواهب این جهان) میبرند؛ تا زمانی که فرستادگان ما(فرشتگان
قبض ارواح) به سراغشان روند و جانشان را بگیرند؛ از آنها میپرسند: «کجایند معبودهایی که غیر از
خدا میخواندید؟! (چرا به یاری شما نمیآیند؟! ) » میگویند: «آنها (همه) گم شدند (و از ما دور گشتند! ) » و
بر ضد خود گواهی میدهند که کافر بودند! »
۴. «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او کذب بالحق لما جاءه الیس فی جهنم مثوی للکافر ین: چه کسی ستمکارتر از آن کس است که
بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آنکه به سراغش آمده تکذیب نماید؟! آیا جایگاه کافران در
دوزخ نیست؟! »
۵. «فمن اظلم ممن کذب علی اللـه وکذب بالصدق اذ جاءه الیس فی جهنم مثوی للکافر ین: پس چه کسی ستمکارتر است از آن کسی که
بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را هنگامی که به سراغ او آمده تکذیب کند؟! آیا در
جهنم جایگاهی برای کافران نیست؟! »
۱. افترا
بر خدا، سبب گمراهی: «قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفها بغیر علم وحر موا ما ر زقهم اللـه افتر اء علی اللـه قد ضلوا وما کانوا مهتدین: به یقین آنها که فرزندان خود را از روی
جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند؛ (زیرا) آنچه را
خدا به آنها روزی داده بود،
بر خود تحریم کردند؛ و
بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و (هرگز)
هدایت نیافته بودند.»
۲. افترا به
خدا، وسیلهای برای گمراهی مردم: «ومن الابل اثنین ومن البقر اثنین قل آلذکر ین حر مام الانثیین اما اشتملت علیه ار حام الانثیین ام کنتم شهداء اذ وصاکم اللـه بهـذا فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا لیضل الناس بغیر علم ان اللـه لا یهدی القوم الظالمین: هشت جفت از چهارپایان (برای شما) آفرید؛ از میش دو جفت، و از بز دو جفت؛ بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را حرام کرده، یا مادهها را؟ یا آنچه شکم مادهها در برگرفته؟ اگر راست میگویید (و
بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید! » »
افترا
بر خدا، مانع رستگاری:
۱. «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او کذب بآیاته انه لا یفلح الظالمون: چه کسی ستمکارتر است از آن کس که
بر خدا دروغ بسته(همتایی برای او قائل شده)، و یا آیات او را
تکذیب کرده است؟! مسلما ظالمان، رستگار نخواهند شد! »
۲. «فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا او کذب بآیاته انه لا یفلح المجر مون: چه کسی ستمکارتر است از آن کس که
بر خدا دروغ میبندد، یا آیات او را تکذیب میکند؟! مسلما مجرمان رستگار نخواهند شد! »
۳. «قل ان الذین یفتر ون علی اللـه الکذب لا یفلحون: بگو: «آنها که به
خدا دروغ میبندند، (هرگز) رستگار نمیشوند! »
۴. «ولا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هـذا حلال وهـذا حرام لتفتر وا علی اللـه الکذب ان الذین یفتر ون علی اللـه الکذب لا یفلحون: به خاطر
دروغی که
بر زبانتان جاری میشود (و چیزی را مجاز و چیزی را ممنوع میکنید،) نگویید: «این حلال است و آن حرام»، تا
بر خدا افترا ببندید به یقین کسانی که به
خدا دروغ میبندند، رستگار نخواهند شد! »
افترا
بر خدا، باعث
محرومیت از هدایت الهی:
۱. «قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفها بغیر علم وحر موا ما ر زقهم اللـه افتر اء علی اللـه قد ضلوا وما کانوا مهتدین: به
یقین آنها که فرزندان خود را از روی
جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند؛ (زیرا) آنچه را
خدا به آنها روزی داده بود،
بر خود تحریم کردند؛ و
بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و (هرگز)
هدایت نیافته بودند.»
۲. «ومن الابل اثنین ومن البقر اثنین قل آلذکر ین حر مام الانثیین اما اشتملت علیه ار حام الانثیین ام کنتم شهداء اذ وصاکم اللـه بهـذا فمن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا لیضل الناس بغیر علم ان اللـه لا یهدی القوم الظالمین: هشت جفت از چهارپایان (برای شما) آفرید؛ از
میش دو جفت، و از بز دو جفت؛ بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را
حرام کرده، یا مادهها را؟ یا آنچه شکم مادهها در برگرفته؟ اگر راست میگویید (و
بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید! » »
۳. «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه الکذب وهو یدعی الی الاسلام واللـه لا یهدی القوم الظالمین: چه کسی ظالمتر است از آن کس که
بر خدا دروغ بسته در حالی که دعوت به
اسلام میشود؟! خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمیکند! »
افترا به
خدا، باعث نفرین و لعن الهی:
۱. «وقالت الیهود ید اللـه مغلولة غلت ایدیهم ولعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء ولیزیدن کثیر ا منهم ما انزل الیک من ر بک طغیانا وکفر ا والقینا بینهم العداوة والبغضاء الی یوم القیامة کلما اوقدوا نار ا للحر ب اطفاها اللـه ویسعون فی الار ض فسادا واللـه لا یحب المفسدین: و یهود گفتند: «
دست خدا (با زنجیر)
بسته است.» دستهایشان
بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، میبخشد! ولی این آیات، که از طرف پروردگارت
بر تو نازل شده،
بر طغیان و کفر بسیاری از آنها میافزاید. و ما در میان آنها تا روز
قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان
آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای
فساد در زمین، تلاش میکنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.»
۲. «وقالت الیهود عزیر ابن اللـه وقالت النصار ی المسیح ابن اللـه ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول الذین کفر وا من قبل قاتلهم اللـه انی یؤفکون: یهود گفتند: «عزیر پسر خداست! » و نصاری کفتند: «مسیح
پسر خداست! » این سخنی است که با زبان خود میگویند، که همانند گفتار کافران پیشین است؛
خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مییابند؟! »
۳. «ومن اظلم ممن افتر ی علی اللـه کذبا اولـئک یعر ضون علی ر بهم ویقول الاشهاد هـؤلاء الذین کذبوا علی ر بهم الا لعنة اللـه علی الظالمین: چه کسی ستمکارتر است از کسانی که
بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز
رستاخیز)
بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالی که شاهدان(پیامبران و
فرشتگان) میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان
دروغ بستند! ای
لعنت خدا بر ظالمان باد! » »
اضلال جاهلانه
مردم، از اهداف افترا
بر خدا: ... فمن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا لّيضلّ النّاس بغير علم ....
دستيابى به كالاهاى دنيايى، هدف
عالمان یهود از ارائه خودساختههايشان به صورت
کتاب آسمانی: فويل لّلَّذين يكتبون الكتب بأيديهم ثمَّ يقولون هذا من عند اللَّه ليشتروا به ثمنا قليلا فويل لّهم مّمّا كتبت أيديهم وويل لّهم مّمّا يكسبون.
روحيّه
استکباری، از عوامل
سخن ناحق گفتن درباره خداوند: ومن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا أو قال أوحى إلىّ ولم يوح إليه شىء ... و كنتم عن ءايته تستكبرون.
جهل، زمينهاى براى قلمداد كردن
ملائکه به عنوان
دختران خدا:
وجعلوا الملئكة الّذين هم عبد الرّحمن إنثا ...• وقالوا لو شاء الرّحمن ما عبدنهم مّا لهم بذلك من علم إن هم إلّايخرصون.
إنّ الّذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون الملئكة تسمية الأنثى• وما لهم به من علم إن يتّبعون إلّاالظّنّ ....
دنیاگرایی، زمينهاى براى افترا
بر خداوند: فخلف من بعدهم خلف ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى ... ألم يؤخذ عليهم مّيثق الكتب أن لَّايقولوا على اللَّه إلّاالحقَّ ....
۱. شيطان، ترغيبكننده آدميان به افترا
بستن بر خداوند (بدعتگذارى و
تحریف احکام): يأيّها النّاس كلوا ممّا فى الأرض حللا طيّبا ولاتتّبعوا خطوت الشّيطن ... إنّما يأمركم بالسّوء والفحشاء وأن تقولوا على اللَّه ما لاتعلمون.
۲. افتراهاى مشركان به
خدا، برخاسته از
اغوای شیطان: ويجعلون للّه ما يكرهون وتصف ألسنتهم الكذب أنّ لهم الحسنى لا جرم أنّ لهمالنّار و انّهم مّفرطون• تاللّه لقد أرسلنآ إلى أمم مّن قبلك فزيّن لهم الشّيطن أعملهم فهو وليّهم اليوم ولهم عذاب أليم.
ذكر قصّه بعثت پيامبران پيشين و تحت تأثير اغواى
شیطان قرار گرفتن پيشينيان، مىتواند تعريضى به
مشرکان مکه باشد كه افتراى آنان به
خدا ناشى از اغواپذيرى از شيطان باشد.
بهكار نگرفتن
عقل، زمينهاى براى رواج افترا
بر خدا: ما جعل اللَّه من بحيرة ولا سآئِبة ولا وصيلة ولا حام ولكنّ الّذين كفروا يفترون على اللَّه الكذب وأكثرهم لايعقلون.
قل لَّو شآء اللَّه ما تلوته عليكم ولا أدرلكم به فقد لبثت فيكم عمرا مّن قبله أفلاتعقلون• فمن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا أو
كذّب بايته إنّه لايفلح المجرمون.
۱. بىايمانى و كفر، زمينهساز افترا
بر خداوند:
ما جعل اللَّه من بحيرة ولا سآئِبة ولا وصيلة ولا حام ولكنّ الّذين كفروا يفترون على اللَّه الكذب ....
إنّما يفترى الكذب الّذين لايؤمنون بايت اللَّه ....
۲.
کفر و بىايمانى به
قیامت، زمينه افترا به ملائكه با نسبت دختر
خدا بودن، به آنان: إنّ الّذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون الملئكة تسمية الأنثى.
۱. افترا
بر خدا، درپىدارنده
عذاب الهی:
لقد كفر الَّذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم وقال المسيح يبنى إسرءيل اعبدوا اللّه ربّى وربّكم إنّه من يشرك باللّه فقد حرّم اللّه عليه الجنّة ومأوله النّار وما للظَّلمين من أنصار• لّقد كفر الّذين قالوا إنّ اللّه ثالث ثلثة وما من إله إلّاإله وحد وإن لَّم ينتهوا عمّا يقولون ليمسّنّ الّذين كفروا منهم عذاب أليم.
إنّ الّذين اتّخذوا العجل سينالهم غضب مّن رّبّهم وذلّة فى الحيوة الدّنيا وكذلك نجزى المفترين.
وما ظنّ الّذين يفترون على اللَّه الكذب يوم القيمة ...• قالوا اتّخذ اللَّه ولدا سبحنه ... أتقولون على اللَّه ما لاتعلمون• متع فى الدّنيا ثمّ إلينا مرجعهم ثمّ نذيقهم العذاب الشّديد ....
و يجعلون لما لايعلمون نصيبا مّمّا رزقنهم تاللّه لتسلنّ عمّا كنتم تفترون• ويجعلون للّه البنت سبحنه ...• ويجعلون للّه ما يكرهون وتصف ألسنتهم الكذب أنّ لهم الحسنى لا جرم أنّ لهم النّار ....
ومن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا أو كذّب بالحقّ لمّا جاءه أليس فى جهنّم مثوى لّلكفرين.
۲. نسبت
فقر به
خدا، سبب گرفتار شدن به
عذاب سوزان: لّقد سمع اللَّه قول الّذين قالوا إنّ اللَّه فقير ونحن أغنيآء سنكتب ما قالوا ... ونقول ذوقوا عذاب الحريق• ذلك بما قدّمت أيديكم ....
۳. افترا
بستن به
خدا، سبب بازخواست و كيفر در
قیامت: وليحملنّ أثقالهم وأثقالا مّع أثقالهم وليسلنّ يوم القيمة عمّا كانوا يفترون.
۴. عذاب خواركننده در
برزخ، جزاى گفتار نادرست درباره خداوند و افترا به او: ومن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا أو قال أوحى إلىّ ولم يوح إليه شىء ... ولو ترى إذ الظَّلمون فى غمرت الموت والملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على اللَّه غير الحقّ ....
۵. قرار دادن
ملائکه به عنوان
دختران خدا سبب بازخواست و كيفر مشركان: وجعلوا الملئكة الّذين هم عبد الرّحمن إنثا أشهدوا خلقهم ستكتب شهدتهم ويسلون.
۶.
وعده الهی به كيفر مشركان، به دليل افتراهاى آنان به
خدا:
وكذلك زيّن لكثير مّن المشركين قتل أولدهم شركآؤهم ليردوهم ... فذرهم وما يفترون• وقالوا هذه أنعم وحرث حجر لّايطعمهآ إلّامن نَّشآء بزعمهم وأنعم حرّمت ظهورها وأنعم لّايذكرون اسم اللَّه عليها افتراء عليه سيجزيهم بما كانوا يفترون• وقالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لّذكورنا و محرّم على أزوجنا ... سيجزيهم وصفهم ....
ثمّ إذا كشف الضّرّ عنكم إذا فريق مّنكم بربّهم يشركون• و يجعلون لما لايعلمون نصيبا مّمّا رزقنهم تاللّه لتسلنّ عمّا كنتم تفترون.
۷. افترا به
خدا، درپىدارنده
عذاب استیصال: ... ويلكم لاتفتروا على اللَّه كذبا فيسحتكم بعذاب وقد خاب من افترى.
۸.
آتش جهنّم، كيفر افترا به
خدا و نسبت نارواى فرزند داشتن به او: ويجعلون للّه البنت سبحنه ...• ويجعلون للّه ما يكرهون ... لا جرم أنّ لهمالنّار و أنّهم مّفرطون.
۹.
عذاب چند برابر، كيفر افترا
بر خداوند: ومن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا أولئك يعرضون على ربّهم ...• ... يضعف لهم العذاب ما كانوايستطيعون السّمع وما كانوا يبصرون• أولئك الّذين خسروا أنفسهم وضلّ عنهم مّا كانوا يفترون.
۱۰.
تهدید پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، به كيفرى سخت در صورت افترا
بر خدا: ولو تقوّل علينا بعض الأقاويل• لأخذنا منه باليمين• ثمّ لقطعنا منه الوتين• فما منكم مّن أحد عنه حجزين.
۱. افترا
بر خدا،
گناهی بزرگ: وينذر الّذين قالوا اتّخذ اللَّه ولدا• ... كَبُرت كلمة تخرج من أفوههم إن يقولون إلّاكذبا.
وقالوا اتَّخذ الرَّحمن ولدا• لَّقد جئتم شيا إدًّا• تكاد السّموت يتفطّرن منه وتنشقّ الأرض وتخرّ الجبال هدًّا• أن دعوا للرّحمن ولدا.
۲.
افترا بر خدا گناهى آشكار: انظر كيف يفترون على اللَّه الكذب وكفى به إثما مّبينا.
فرمان خداوند به
فحشا از ادّعاهاى افترا آميز
مشرکان: وإذا فعلوا فحشة قالوا ... واللَّه أمرنا بها قل إنّ اللَّه لايأمر بالفحشآء أتقولون على اللَّه ما لاتعلمون.
نسبت دادن
فرزند به
خدا از مصاديق افترا:
وقالوا اتّخذ اللَّه ولدا سبحنه ....
... ولاتقولوا على اللَّه إلّاالحقَّ إنَّما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللَّه ... ولاتقولوا ثلثة انتهوا خيرا لّكم إنّما اللَّه إله وحد سبحنه أن يكون له ولد ....
وقالت اليهود عزير ابن اللَّه وقالت النّصرى المسيح ابن اللَّه ذلك قولهم بأفوههم يضهون قول الّذين كفروا من قبل ....
قالوا اتّخذ اللَّه ولدا سبحنه ... أتقولون على اللَّه ما لاتعلمون• قل إنّ الّذين يفترون على اللَّه الكذب لايفلحون.
ويجعلون للّه البنت سبحنه ولهم مّا يشتهون• ويجعلون للّه ما يكرهون وتصف ألسنتهم الكذب أنّ لهم الحسنى ....
أفأصفلكم ربّكم بالبنين واتّخذ من الملئكة إنثا إنّكم لتقولون قولًا عظيمًا.
وينذر الّذين قالوا اتّخذ اللَّه ولدا• مّا لهم به من علم ولا لأبآئِهم ....
وقالوا اتَّخذ الرَّحمن ولدا• لَّقد جئتم شيا إدًّا.
ما اتّخذ اللّه من ولد وما كان معه من إله ....
فاستفتهم ألربّك البنات ولهم البنون أم خلقنا الملئكة إنثا وهم شهدون ألا إنّهم مّن إفكهم ليقولون ولد اللّه وإنّهم لكذبون أصطفى البنات على البنين.
وجعلوا له من عباده جزءا ...• أم اتّخذ ممّا يخلق بنات وأصفلكم بالبنين
إنّ الّذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون الملئكة تسمية الأنثى• وما لهم به من علم إن يتّبعون إلّاالظّنّ ....
قل أوحى إلىّ أنّه استمع نفر مّن الجنّ فقالوا إنّا سمعنا قرءانا عجبا• يهدى إلى الرّشد فامنّا به ولن نّشرك بربّنا أحدا• وأنّه تعلى جدّ ربّنا ما اتّخذ صحبة ولا ولدا• وأنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططا• وأنّا ظننّا أن لّن تقول الإنس والجنّ على اللّه كذبا.
نسبت
بخل و عدم
انفاق به خداوند، از افتراهاى
یهود:وقالت اليهود يداللَّه مغلولة غلّت أيديهم و لعنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان ينفق كيف يشاء ....
تثلیث، افترايى از سوى
مسیحیان بر خدا:
يأهل الكتب ... إنَّما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه ... لاتقولوا ثلثة انتهوا خيرا لّكم إنّما اللّه إله وحد سبحنه أن يكون له ولد ....
لقد كفر الّذين قالوا إنّ اللَّه ثالث ثلثة وما من إله إلّاإله وحد ...• مّا المسيح ابن مريم إلّارسول قد خلت من قبله الرّسل ....
تحریف کتابهای آسمانی و نسبت دادن آن به خداوند از مصاديق افترا: وإنّ منهم لفريقا يلوون ألسنتهم بالكتب لتحسبوه من الكتب وما هو من الكتب ويقولون هو من عند اللَّه ... ويقولون على اللَّه الكذب ....
تحریم حلال، از مصاديق افترا
بر خداوند:
يأيّها النّاس كلوا ممّا فى الأرض حللا طيّبا ولاتتّبعوا خطوت الشّيطن ... إنّما يأمركم بالسّوء والفحشاء وأن تقولوا على اللَّه ما لاتعلمون.
كلّ الطّعام كان حلًّا لّبنى إسرءيل إلّاما حرَّم إسرءيل على نفسه من قبل ...• فمن افترى على اللَّه الكذب من بعد ذلك فأولئك هم الظَّلمون.
ما جعل اللَّه من بحيرة ولا سآئِبة ولا وصيلة ولا حام ولكنّ الّذين كفروا يفترون على اللَّه الكذب ....
وقالوا هذه أنعم وحرث حجر لّايطعمهآ إلّامن نَّشآء بزعمهم وأنعم حرّمت ظهورها وأنعم لّايذكرون اسم اللَّه عليها افتراء عليه ...• وقالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لّذكورنا ومحرّم على أزوجنا وإن يكن مّيتة فهم فيه شركآء سيجزيهم وصفهم إنّه حكيم عليم• قد خسر الّذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم وحرّموا ما رزقهم اللَّه افتراء على اللَّه ...• ومن الإبل اثنين ومن البقر اثنين قل ءالذّكرين حرّم أم الأنثيين ... فمن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا لّيضلّ النّاس بغير علم ...• قل هلمَّ شهداءكم الَّذين يشهدون أنَّ اللَّه حرّم هذا فإن شهدوا فلاتشهد معهم ....
قل من حرّم زينة اللَّه الّتى أخرج لعباده والطّيّبت من الرّزق ...• قل إنّما حرّم ربّى الفوحش ماظهر منها ومابطن والإثم والبغى بغير الحقّ وأن تشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطنا وأن تقولوا على اللَّه ما لاتعلمون.
قل أرءيتم مّآ أنزل اللَّه لكم مّن رّزق فجعلتم مّنه حراما وحللا قل ءاللَّه أذن لكم أم على اللَّه تفترون.
ولاتقولوا لما تصف ألسنتكم الكذب هذا حلل وهذا حرام لّتفتروا على اللّه الكذب إنّ الّذين يفترون على اللّه الكذب لايفلحون.
تحليل خودسرانه
حرامها، از موارد افترا به
خدا: ولاتقولوا لما تصف ألسنتكم الكذب هذا حلل وهذا حرام لّتفتروا على اللّه الكذب إنّ الّذين يفترون على اللّه الكذب لايفلحون.
پاك و منزّه دانستن خود از عيوب، از موارد افترا به خداوند: ألم تر إلى الّذين يزكّون أنفسهم بل اللّه يزكّى من يشآء ولايظلم ون فتيلا• انظر كيف يفترون على اللّه الكذب وكفى به إثما مّبينا.
نسبت دادن جواز
خیانت در امانت از افتراهاى يهوديان به خداوند: ومن أهل الكتب من إن تأمنه بقنطار يؤدّه إليك ومنهم مّن إن تأمنه بدينار لّايؤدّه إليك ... ذلك بأنّهم قالوا ليس علينا فى الأمّيّين سبيل ويقولون على اللَّه الكذب وهم يعلمون.
۱.
شرک، از مصاديق افترا
بر خداوند:
... ومن يشرك باللّه فقد افترى إثما عظيما.
... أئِنّكم لتشهدون أنّ مع اللَّه ءالهة أخرى ...• ومن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا ...• ... ثمّ نقول للّذين أشركوا أين شركآؤكم الّذين كنتم تزعمون• انظر كيف كذبوا على أنفسهم وضلّ عنهم مّا كانوا يفترون.
وكذلك زيّن لكثير مّن المشركين قتل أولدهم شركآؤهم ليردوهم ... فذرهم وما يفترون.
فمن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا ... قالوا أين ما كنتم تدعون من دون اللَّه قالوا ضلّوا عنّا ....
... وضلّ عنهم مّا كانوا يفترون.
ويوم نحشرهم جميعا ثمّ نقول للّذين أشركوا مكانكم أنتم وشركآؤكم فزيّلنا بينهم وقال شركآؤهم مّا كنتم إيّانا تعبدون• ... وضلّ عنهم مّا كانوا يفترون.
... ما لكم مّن إله غيره إن أنتم إلّامفترون.
ثمّ إذا كشف الضّرّ عنكم إذا فريق مّنكم بربّهم يشركون• ويجعلون لما لايعلمون نصيبا مّمّا رزقنهم تاللّه لتسلنّ عمّا كنتم تفترون.
وإذا رءا الّذين أشركوا شركآءهم قالوا ربّنا هؤلاء شركآؤنا الّذين كنّا ندعوا من دونك ...• ... وضلّ عنهم مّا كانوا يفترون.
هؤلاء قومنا اتّخذوا من دونه ءالهة لّولا يأتون عليهم بسلطن بيّن فمن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا.
ويوم يناديهم فيقول أين شركاءى ...• ... وضلّ عنهم مّا كانوا يفترون.
وأنّه تعلى جدّ ربّنا ما اتّخذ صحبة ولا ولدا• وأنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططا• وأنّا ظننّا أن لّن تقول الإنس والجنّ على اللّه كذبا.
۲. بازگشت به آيين شرك، افترا
بر خدا از ديدگاه
شعیب (علیهالسلام):
قال الملأ الّذين استكبروا من قومه لنخرجنّك يشعيب ...• قد افترينا على اللَّه كذبا إن عدنا فى ملّتكم ....
اعتقاد به
شفاعت بتها افتراى
مشرکان به خداوند:
فمن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا ...• ويعبدون من دون اللّه ما لايضرّهم ولاينفعهم ويقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه ....
نسبت
فقر از افتراهاى يهود به
خدا: لقد سمع اللَّه قول الّذين قالوا إنّ اللَّه فقير ونحن أغنيآء سنكتب ما قالوا ....
طبق
شأن نزول نقل شده، مقصود از «الّذين قالوا» يهود است.
گوسالهپرستى
بنیاسرائیل، از مصاديق افترا
بر خداوند:
إنّ الّذين اتّخذوا العجل سينالهم غضب مّن رّبّهم وذلّة فى الحيوة الدّنيا وكذلك نجزى المفترين.
فأخرج لهم عجلا جسدا لّه خوار فقالوا هذا إلهكم وإله موسى فنسى.
از آيه ياد شده، استفاده مىشود كه حق دانستن
گوساله پرستی و نسبت
نسیان و
فراموشی به موسى (علیهالسلام) از افترائات بنىاسرائيل است. برداشت
بر اين اساس است كه ضمير در «نسى» به
موسی (علیهالسلام) برگردد.
ادّعاى
یهودیان مبنى
بر معاف بودن از
عذاب در
قیامت به جز چند روز، افترايى
بر خدا:
وقالوا لن تمسّنا النّار إلّاأيَّاما مَّعدودة قل أتّخذتم عند اللَّه عهدا فلن يخلف اللَّه عهده أم تقولون على اللَّه ما لاتعلمون.
ذلك بأنّهم قالوا لن تمسّنا النّار إلّاأيَّاما مَّعدودت وغرَّهم فى دينهم مَّا كانوا يفترون.
اعتقاد به
کیفر حتمى افترازنندگان به خداوند، مايه پرهيز از افترا به ساحت قدس الهى: أم يقولون افترله قل إن افتريته فلاتملكون لى من اللّه شيا ....
پايبندى به
میثاق فطری الهی مانع افترا به خداوند: فخلف من بعدهم خلف ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى ويقولون سيغفر لنا وإن يأتهم عرض مّثله يأخذوه ألم يؤخذ عليهم مّيثق الكتب أن لَّايقولوا على اللَّه إلّاالحقَّ ....
تعقّل مانع افترا به خداوند:
ما جعل اللَّه من بحيرة ولا سآئِبة ولا وصيلة ولا حام ولكنّ الّذين كفروا يفترون على اللَّه الكذب و أكثرهم لايعقلون.
قل لَّو شآء اللَّه ما تلوته عليكم ولا أدرلكم به فقد لبثت فيكم عمرا مّن قبله أفلاتعقلون• فمن أظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا أوكذّب بايته إنّه لايفلح المجرمون.
علم و
آگاهی، مانع
افترا به
خداوند:
وقالوا لن تمسّنا النّار إلّاأيَّاما مَّعدودة قل أتّخذتم عند اللّه عهدا فلن يخلف اللّه عهده أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون.
وقالوا لو شاء الرّحمن ما عبدنهم مّا لهم بذلك من علم إن هم إلّايخرصون.
إنّ الّذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون الملئكة تسمية الأنثى• وما لهم به من علم إن يتّبعون إلّاالظّنّ ....
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۸۴، برگرفته از مقاله «افترا به خدا».