اصبع (فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصبع یا انگشت یعنی عضو معروف
دست و
پا و از آن در بابهای
طهارت،
صلات،
حج،
اطعمه و اشربه،
حدود،
قصاص و
دیات سخن رفته است.
هریک از انگشتان نام خاصّی دارد. انگشت شصت «ابهام»؛ انگشت پس از آن «سبّابه»، «شهادت» و «مسبِّحه»؛ انگشت بعدی «وسطی»؛ انگشت پس از آن «بِنْصِر» و انگشت کوچک «خِنْصِر».
در
وضو «
مسح مقداری از قسمت جلوی سر
واجب است و احتیاط) مستحب) آن است که به کمتر از پهنای یک انگشت اکتفا نکند و احتیاط بیشتر از آن این است که بهاندازه سه انگشت بههمچسبیده مسح بکند، بلکه بهتر آن است که با سه انگشت مسح نماید و در این حکم،
زن مثل
مرد است.»
در تیمّم گشودن انگشتان هنگام زدن آنها بر
خاک مستحب است.
در گرفتن ناخن، مستحب است از انگشت خنصرِ چپ، شروع و به خنصرِ راست ختم گردد.
انگشت شصت پا از جمله
مواضع هفت گانه میّت است که مالیدن
حنوط بر آن
واجب است.
و
امام خمینی در
تحریرالوسیله مینویسد: «مستحب است مقداری
تربت حضرت
سید الشهداء (علیهالسلام) را با کافور
حنوط مخلوط کنند، ولی به جاهایی که بیاحترامی به آن محسوب میشود مانند سر دو انگشت بزرگ پاها (از کافور مخلوط با تربت) نمالند.»
استحباب نرم کردن انگشتان
میت به آرامی درصورت امکان هنگام
غسل و نهادن دست با انگشتان باز روی
قبر پس از دفن میّت از دیگر
احکام آن است.
و از جمله
مستحبات این است که «
قبر را بهاندازه چهار انگشت باز یا بسته از زمین بلند کنند.»
وجوب نهادن انگشتان شصت پا بر
زمین هنگام
سجده،
کراهت داخل کردن انگشتان دست در درون یکدیگر
و خمانیدن آنها تا صدا برآمدن از آن در حال
نمازو استحباب چسبیده بودن آنها در حال
تکبیرة الاحرام،
قیام،
سجده،
تشهدو نیز
قنوت،
جز انگشت شصت، و باز بودن آنها در حال
رکوعاز احکام آن است. همچنین داخل کردن انگشتان دست راست در انگشتان خصم از آداب
مباهله است.
بنابر قول مشهور در
رمی جمره مستحب است
حاجی سنگریزه را بر انگشت شصت نهد و با انگشت سبّابه پرتاب کند
مستحب است سنگ ریزه رمی جمره به اندازه بند سر انگشت باشد.
از آداب برداشتن
تربت سید الشهداء علیه السّلام از
حرم، برداشتن آن با سه انگشت است
غذا خوردن با دو انگشت
مکروه، و با سه یا پنج انگشت مستحب است؛
چنانکه لیسیدن انگشتان پس از غذا مستحب است.
حد سرقت، قطع انگشتان دست راست
دزد، جز انگشت شصت است.
بنابر قول برخی،
کودک ِ ممیّز اگر دزدی کند، بار اوّل عفو میشود. بار دوم
تأدیب میگردد. بار سوم سر انگشتانش در حدّی که خون بیاید ساییده میشود. بار چهارم سر انگشتانش بریده میشود و بار پنجم محکوم به حکم بالغ است.
بریدن انگشت دیگری
موجب ثبوت
قصاص و
دیه است.
که فروع متعددی دارد، مثلاً اگر کسی که دستش یک انگشت یا بیشتر کم دارد، دست
کامل سالمی را قطع نماید
مجنی علیه حق قصاص دارد؛ پس آیا بعد از قطع، حق گرفتن دیه آنچه را که دست جانی کمتر بوده، دارد؟ بعضی گفتهاند که: نه. و بعضی گفتهاند: بلی، در جایی که انگشت او به جنایتی قطع شده باشد و دیه او را گرفته یا
مستحق آن باشد و اما اگر خلقتاً یا به
آفتی مفقود باشد قصاصگیرنده مستحق چیزی نمیباشد. و
اشبه آن است که مطلقا
حق دیه دارد. و اگر شخص سالم، ناقص را
قطع نماید - عکس آنچه که گذشت - آیا دست
جانی بعد از ادای دیه آنچه که مجنی علیه کمتر دارد، قطع میشود یا قصاص نمیشود و بر او دیه است یا آنچه را که وجود دارد قصاص میکند و در بقیه،
حکومت ثابت میباشد؟ وجوهی است و این مساله مشکل است.
و یا اینکه «اگر انگشت مردی را مثلاً از دست راستش قطع نماید سپس دست راست شخص دیگری را قطع کند، برای اولی قصاص گرفته میشود؛ پس انگشت او قطع میشود سپس دستش برای شخص دومی قطع میگردد و دومی به دیه یک انگشت بر جانی
رجوع میکند. و اگر دست راست شخصی را قطع کند سپس انگشت دست راست شخص دیگر را قطع نماید، برای اولی قصاص گرفته میشود، پس دست او قطع میشود و بر او دیه انگشت دیگری میباشد.»
دیه قطع یک انگشت، حتّی بنابر قول مشهور انگشت شصت، یک دهم دیه کامل و دیه قطع یک بند انگشت، یک سوم دیه انگشت است، جز انگشت شصت که دیه هربند آن نصف (یک دوم) دیه انگشت است.
دیه انگشت اضافی، یک سوم دیه انگشت اصلی، و دیه انگشت فلج، یک سوم دیه انگشت سالم است. دیه انگشتی که بر اثر وارد آمدن ضربه فلج شده، دو سوم دیه انگشت سالم است.
دیه قطع انگشتان
زن تا سه انگشت همانند
مرد، و در بیشتر از آن، نصف مرد است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیه السلام، ج۱، ص۷۴۴-۷۴۶. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی