استکبار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استکبار همان برتری خواهی و
بزرگ بینی هست؛ و در
آیات و
روایات بسیار توبیخ شده هست.
استکبار از ریشه «ک ـ ب ـ ر» و به معناى
برتری خواهی، امتناع از پذیرش
حق از روى عناد و
تکبّرو خود
بزرگبینی دروغین
است.
استکبار طبق معناى اخیر متعدى است و به مفعول نیاز دارد؛ امّا در اغلب موارد مفعولى براى آن ذکر نمىشود و در چنین مواردى معمولا مفعول، همان فاعل است؛ یعنى شخصى خود را بزرگ مىشمارد و از اینرو
گردن کشی و
سرپیچی مىکند.
واژه
استکبار گاه با حرفِ «عن» متعدّى مىشود که به معناى روگردانیدن و پشت کردن است و گاه با حرف «على» و به معناى گردنکشى و
تجاوز به
حقوق دیگران است.
ماده «
عُتُوّ» و برخى مشتقات آن نیز که در
قرآن کریم بهکار رفته به معناى
استکبار است.
بدترین
اقسام استکبار عدمتمکین و
تواضع در برابر
فرمان خداوند و
انبیای الهی است.
: «و اَمَّا الَّذینَ کفَروا اَفَلَمتَکن ءایـتى تُتلى عَلَیکم فَاستَکبَرتُم و کنتُم قَومـًا مُجرِمین»
این
آیه بیانکننده
استکبار و عدم پذیرش (آیات) و
دستورات الهی ازسوى
کافران است.
«ولَقَدءاتَینا موسَى الکتـبَ وقَفَّینا مِن بَعدِهِ بِالرُّسُلِ وءاتَینا عیسَى ابنَ مَریمَ البَینـتِ واَیدنـهُ بِروحِ القُدُسِ اَفَکلَّما جاءَکم رَسولٌ بِما لاتَهوى اَنفُسُکمُ
استَکبَرتُم فَفَریقـًا کذَّبتُم وفَریقـًا تَقتُلون»
استکبار و
سرپیچی امتها را از بعضى فرمانهاى الهى که
پیامبران از جانب
خداوند آورده و مطابق
میل آنان نیست و همچنین
تکذیب برخى پیامبران و
قتل برخى دیگر را توسط
مستکبران، بیان مىکند.
استکبار، از دیدگاه برخى، چون دربردارنده مفاهیم
خود بزرگ بینی،
فخر فروشی و
برتری طلبی است بهطور کلّى
خُلقی ناپسند و صفتى مذموم است.
استضعاف برخلاف
استکبار هست که لزوماً بیان کننده وصفى
مذموم یا
ممدوح در شخص
مستضعف نیست، بلکه طرز تلقى یا عمل خاص دیگران را بیان مىدارد، ازاینرو در
قرآن کریم بیشتر صیغه
هاى فعلى استضعاف بهصورت مجهول: «استُضعِفوا» آمده است؛ یعنى ضعیف شمرده شدند یا به ضعف کشانیدهشدند.
استکبار، گاه از فرد یا گروه یا
جامعهای نسبت به دیگر افراد، گروهها و
جوامع ضعیف سرمىزند که همان
طلب سیطره و بزرگى کردن بر دیگران است؛ مانند: «اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِىالاَرضِ و جَعَلَ اَهلَها شِیعـًا یستَضعِفُ طَـائِفَةً مِنهُم...»
«
واستَکبَرَ هُوَ و جُنودُهُ فِى الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ...»
این
آیات درباره رفتار مستکبرانه
فرعون و لشکریانش با مردمى است که در محدوده فرمانروایى وى زندگى مىکردهاند.
و گاه این پدیده شوم در ارتباط با فرمانهاى الهى و
عبادت خداوند بروز مىکند.
در نگاه کلی میتوان گفت که پایه
های استکبار بر سه اصل اعتقاد به برتری نژادی و ذاتی، انکار واقعیت
های جهان و جذبه
های حکومت و قدرت مادی استوار است قرآن کریم مال و ثروت فراوان، قدرت، خودبرتربینی، گناه و غفلت از خداوند را
زمینه
های استکبار خوانده است.
امام خمینی نیز از جمله عوامل پدیدآمدن
استکبار را عبارت از: بیماری روحی و نگاه خاص مستکبران به جهان، مهارنشدن قدرتها، نبود بیداری و آگاهی مستضعفان و
خودبینی و طغیان نفس مستکبران میباشد.
استکبار به دو نوع فردی و اجتماعی قابل تقسیم است.
استکبار فردی
تکبر در برابر خدا و خاضع نشدن در پیشگاه حقیقت است و
استکبار اجتماعی
تکبر در برابر مردم و بزرگتر دانستن خود و مفهومی در مقابل استضعاف است، امام خمینی
استکبار اجتماعی و سیاسی را در برابر استضعاف قرار داده و در یک نگاه کلی معتقد است تجاوز به حقوق زیردستان و کوچک شمردن آنان، هرچند کم باشد از مصادیق
استکبار است، ازاینرو مستکبران منحصر در قدرت
های سلطهگر جهانی نیست، بلکه دولتهایی هم که ملت
های خود را ضعیف میشمارند و بر آنان ظلم میکنند در ردیف مستکبراناند، همچنین کسی که به حقوق زیردستان خود تعدی کند و آنان را کوچک میشمارد نیز مستکبر است.
امام خمینی با استناد به آیات الهی مستکبران را افرادی دانسته که به جهت گناه و کدورت حاصل از طغیان و سرکشی در برابر خداوند، دلهایشان چرکین شده و زنگار گرفته و از تفکر و تذکر بیبهرهاند، بلکه نظر در آیات الهی و شنیدن مواعظ و معارف، بر حالت
غفلت و
استکبار آنان میافزاید.
ایشان بر اساس آیات الهی تاکید دارد طبق وعده خداوند مستضعفان بر مستکبران پیروز خواهند شد و حاکمیت بر
زمین در اختیار مستضعفان قرار خواهد گرفت و مستکبران که غاصباند از میان خواهند رفت. ایشان سلامت و صلح جهانی را در گروی انقراض مستکبران میداند و بر این باور است که تا این سلطهطلبان بیفرهنگ بر روی
زمیناند، مستضعفان به ارث خود نخواهند رسید و اگر در این
زمینه سستی شود مستکبران شرق و غرب، همه را از میان خواهند برد.
برای کسب اطلاع بیشتر به مقالاتی با عناوین
عوامل پیدایش استکبار،
آثار استکبار،
فرجام استکبار،
طرق مقابله با استکبار،
مستکبران در قرآن مراجعه شود.
•
دانشنامه موضوعی قرآن • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.