استعانت ستمگران (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در وصف حال غیر مؤمنین در روبهرو شدن با
عذاب الهی آمده که
خدای سبحان ایشان را به خاطر
کفر و تکذیبشان گمراه کرده، در نتیجه به آن رزقى که نزد پروردگار است دست نمىیابند، و به آن سعادتمند نمىگردند، و جز او ولیى ندارند تا متولى امرشان باشد، و رزقى را که از آن محروم شدهاند به ایشان بدهد، در نتیجه دست خالى خواهند بود، و وقتى عذاب را مشاهده مىکنند، آرزو مىکنند اى کاش به
دنیا برگردند تا
عمل صالح کنند، و مانند
مؤمنین سعادتمند گردند.
ستمگران گمراه جهت رهايى از عذاب در
قیامت و عدم
اجابت آن، از خداوند متعال
استعانت میجستند:
• «وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ؛ کسى را که خدا گمراه کند، ولىّ و ياورى جز او نخواهد داشت؛ و ظالمان را (روز قيامت) مىبينى هنگامى که عذاب الهى را مشاهده مىکنند ميگويند: «آيا راهى به سوى بازگشت (و جبران) وجود دارد؟!».
در آیات گذشته سخن از
ظالمان و بیدادگران و متجاوزان بود،
آیات مورد بحث به سرانجام کار این
گروه و گوشههایى از مجازاتهاى آنان اشاره مىکند.
نخست آنها را از گمراهانى مىشمرد که هیچ ولى و سرپرستى ندارند، مىفرماید: (کسى را که خدا گمراه کند؛ ولى و یاورى بعد از او نخواهد داشت) (و من یضلل الله فما له من ولى من بعده).
براى آنها که آشنا به تعبیرات
قرآن در زمینه
هدایت و ضلالتاند، این مطلب کاملا روشن است که نه هدایت جنبه اجبارى دارد، نه
ضلالت؛ بلکه نتیجه مستقیم
اعمال انسانهاست، گاه انسان کارى انجام مىدهد که خدا توفیقش را از او سلب کرده و
نور هدایت را از
قلب او مىگیرد، و او را در ظلمات گمراهى رها مىسازد.
این عین
اختیار است؛ همانگونه که اگر کسى به خاطر اصرار در
شرب خمر گرفتار
انواع بیماریها شد، این اثرات شوم مطلب ناخواستهاى نبوده، با دست خودش آن را فراهم ساخته، کار خداوند تسبیب به اسباب و بخشیدن اثر به اشیاست، و به همین جهت گاه نتیجهها را به او نسبت مىدهند.
به هر حال این یکى از دردناکترین مجازاتهاى این ظالمان است؛ سپس مىافزاید: (ظالمان را در روز قیامت مىبینى که وقتى عذاب الهى را مشاهده مىکنند، سخت پشیمان مىشوند، و مىگویند: آیا راهى به سوى بازگشت و جبران این بدبختیها وجود دارد)؟! (و ترى الظالمین لما راوا العذاب یقولون هل الى مرد من سبیل).
بارها
قرآن مجید از تقاضاى بازگشت
کافران و ظالمان سخن گفته که گاه در آستانه
مرگ است؛ مانند آنچه در
آیه ۹۹ و ۱۰۰
سوره مؤمنون آمده (حتى اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فیما ترکت): (زمانى که مرگ یکى از آنان فرا رسد مى گوید پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید در آنچه ترک کردم و کوتاهى نمودم
عمل صالحى انجام دهم).
و گاه در قیامت است، در آن هنگامى که در کنار
دوزخ قرار مىگیرند؛ مانند و لو ترى اذ وقفوا على النار فقالوا یا لیتنا نرد و لا نکذب بایات ربنا و نکون من المؤمنین: (اگر حال آنها را ببینى هنگامى که در برابر آتش ایستادهاند و مىگویند: اى کاش به دنیا باز مىگشتیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمىکردیم، و از مؤمنان بودیم) (انعام، ۲۷).
ولى این تقاضا به هر صورت باشد با پاسخ منفى روبهرو خواهد شد؛ چراکه بازگشت امکانپذیر نیست، و این یک
سنت غیر قابل تغییر الهى است؛ همانگونه که
انسان از پیرى به جوانى، و از جوانى به کودکى، و از کودکى به
عالم جنین باز نمىگردد، سیر قهقرایى از
عالم برزخ و
آخرت به دنیا نیز امکانپذیر نیست.
• «وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُّقِيمٍ؛ و آنها را مىبينى که بر آتش عرضه مىشوند در حالى که از شدت مذلت خاشعاند و زير چشمى (به آن) نگاه مىکنند؛ و کسانى که ايمان آوردهاند مىگويند: «زيانکاران واقعى آناناند که خود و
خانواده خويش را روز قيامت از دست دادهاند؛ آگاه باشيد که ظالمان (آن روز) در عذاب دائماند!».
این
آیه سومین مجازات این
گروه را چنین بیان مىکند: (در آن روز آنها را مىبینى که بر
آتش عرضه مىشوند؛ در حالى که از شدت مذلت خاشعاند، و زیرچشمى و مخفیانه به آن نگاه مىکنند (و تراهم یعرضون علیها خاشعین من الذل ینظرون من طرف خفى).
حالت وحشت و اضطراب شدیدى بر تمام وجودشان حاکم است، و ذلت و
تسلیم سر تا پاى آنها را فرا گرفته، و دیگر خبرى از آنهمه گردنکشى و ستیزهجویى و
طغیان و
ظلم و
استبداد و ایذا و آزار مظلومان نیست، و زیر چشمى به آتش دوزخ مىنگرند!
این ترسیمى است از حالت کسى که شدیداً از چیزى مىترسد و نمىخواهد آن را با تمام چشمش ببیند و درعینحال نمىتواند از آن غافل بماند، ناچار پیوسته مراقب آن است اما با گوشه چشم!
بعضى از
مفسران گفتهاند که (طرف خفى) در اینجا به معنى نگاه کردن آنها با چشم نیمباز است؛ چراکه از شدت وحشت
قدرت بر گشودن چشم ندارند، یا چنان وارفته و بىرمقاند که حتى حال گشودن چشم را بهطور کامل ندارند!
هنگامى که حال
انسان قبل از ورود در آتش چنین باشد، چه بر او خواهد گذشت. هنگامى که وارد دوزخ شود، و در میان
عذاب دردناکش قرار گیرد؟
آخرین مجازاتى که در اینجا بیان شدهة شنیدن ملامت و
سرزنش دردناک
مؤمنان است؛ چنانکه در پایان
آیه آمده است: (کسانى که ایمان آوردهاند مىگویند: زیانکاران واقعى آنها هستند که سرمایههاى جان و خانواده خود را در روز قیامت از دست داده، و زیان کردهاند) (و قال الذین آمنوا ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم و اهلیهم یوم القیامة).
چه زیانى از این بالاتر که انسان هستى خویشتن را از دست دهد، و سپس همسر و فرزند و بستگان خود را، و در درون عذاب الهى گرفتار
آتش حسرت و فراق نیز بشود.
سپس مىافزایند: (اى اهل محشر! همه بدانید که ظالمان و ستمگران امروز در عذاب دائم خواهند بود) (الا ان الظالمین فى عذاب مقیم).
عذابى که
امید قطع آن نیست، و زمانى و مدتى براى آن تعیین نشده، عذابى که درون جان و بیرون تن همه را مىسوزاند!
بعید نیست گوینده این سخن مؤمنان کامل الایمان، و در صف اول
انبیا و اولیا و پیروان خاص آنها باشند؛ چراکه آنها از
گناه یاکاند و سرافرازند، و
حق دارند چنین سخنانى را در آنجا بگویند، آنها مظلومانى هستند که از دست این ظالمان ناراحتى بسیار دیدهاند، و جاى آن دارد که در آن روز گوینده چنین سخنانى باشند (در بعضى از
روایات اهل بیت (علیهالسلام) نیز به این معنى
اشاره شده است).
توجه به این نکته نیز لازم است که (عذاب جاویدان) براى این ظالمان
قرینه بر این است که منظور از آن
کافران است؛ همانگونه که در بعضى دیگر از
آیات قرآن این تعبیر آمده است: و الکافرون هم الظالمون: (کافران ظالماناند).
• «وَمَا كَانَ لَهُم مِّنْ أَوْلِيَاء يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن سَبِيلٍ؛ آنها جز خدا اوليا و ياورانى ندارند که ياريشان کنند؛ و هرکس را
خدا گمراه سازد، هيچ راه نجاتى براى او نيست!».
این آیه نیز گواه بر این
حقیقت است که مىگوید: (آنها اولیا و یاورانى ندارند که آنان را یارى کنند و عذاب الهى را از آنها دفع نمایند) (و ما کان لهم من اولیاء ینصرونهم من دون الله).
آنها رشتههاى ارتباط خود را با بندگان خالص با انبیا و اولیا بریدهاند؛ لذا در آنجا یار و یاورى ندارند، قدرتهاى مادى نیز در آنجا همه از کار مىافتد، و به همین دلیل تک و تنها در برابر عذاب الهى قرار مىگیرند.
و براى تأکید این معنى در پایان آیه مىافزاید: (هر کس را
خداوند گمراه سازد راه نجاتى براى او نیست) (و من یضلل الله فما له من سبیل).
در
آیات قبل خواندیم (و من یضلل الله فما له من ولى من بعده): در آنجا نفى (ولى و سرپرست) مىکند، و در اینجا نفى (راه نجات) چراکه براى رسیدن به مقصد هم باید (راهى) باشد و هم (راهنمایى) اما این گمراهان هم از آن محروماند و هم از این.
این تعبیر، یعنى تعبیر (ما کان لهم) براى این بوده که بفهماند ادعایى که در
دنیا مىکردند که ما اولیایى داریم دعوى باطلى بود، پس آوردن کلمه (کان) به این منظور بوده و گر نه مىفرمود: (ما لهم من ولى) همچنانکه در آیه ۳۱ فرمود: (و ما لکم من دون اللّه من ولى).
(و من یضلل اللّه فما له من سبیل) - این جمله صلاحیت آن را دارد که
تعلیل صدر آیه، و هم به منزله نتیجه اى براى تمام مطالب قبل باشد، مطالبى که در باره عقاب ستمکاران بیان کرد. و هم
نوعى انعطاف به مسئله
تشریع شریعت به وسیله
وحی باشد که در اوایل
سوره بیان مىداشت؛ چون در آنجا همه گفتوگو درباره شریعت بود که راه بهسوى سعادت است، و در این جمله مىفرماید کسانى که خدا گمراهشان کرده راهى ندارند.
پس این جمله
کنایه است از اینکه هیچ راهى بهسوى
سعادت نیست، مگر راهى که خدا آن را براى بندگانش و از راه
وحی و رسالت تشریع کرده، پس کسى که
خدا به جرم کفرش و تکذیبش گمراه ساخته، او دیگر هیچ راهى ندارد که با آن به سوى سعادت عقبى و نجات از عذاب و هلاکت
هدایت شود.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۵۱، برگرفته از مقاله «استعانت ستمگران».