یمانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یمانی، یکی از اشخاص مهم است که
روایات دوران ظهور، از او
ستایش کردهاند. در این روایات، پیوسته همراه با نام
یمانی، نام یک شخصیت دیگر ذکر میشود که دشمن سرسخت
امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) است. او دست به جنایتهای زیادی میزند و دشمنی زیادی، به ویژه با
اهل بیت (علیهمالسّلام) و
شیعیان دارد؛ نام او
سفیانی است.
پژوهشگران در مورد شخصیت
یمانی با دو مشکل اصلی روبهرو هستند: ۱. کم بودن
روایات مربوط به این شخص ۲. رمزگونه بودن روایات.
در مورد رمزگونه بودن این روایات، باید گفت که این مسئله در مبحث
ملاحم و
فتن امری شایع است و این خود علل مختلفی دارد؛ از جمله اینکه مسئله
تقیه و پوشیده نگاه داشتن حقایق، یکی از علل این امر از جانب راویان بوده است.
اهل بیت (علیهمالسّلام) به خاطر حفظ جان و دور ساختن خطرها از
یمانی با عدم ذکر نام و صفات متمایزکنندهاش، توجه داشتهاند مبادا
دشمنان با استفاده از آن نشانهها او را شناسایی و نابود کنند. همچنین اهل بیت (علیهمالسّلام) نامهای مختلفی برای اینگونه شخصیتها برشمردهاند تا نیروهای مخالف، نتوانند آنها را شناسایی کنند و به عنوان مثال
یمانی در برخی روایات، "قحطانی " نامیده شده و در برخی دیگر المنصور و در برخی دیگر، خلیفه
یمانی و در برخی دیگر "پادشاه
یمانی " (الملک الیمانی) و در برخی "حارث خراسانی " و در برخی روایات "حسنی " و در برخی دیگر "هاشمی " و در برخی دیگر از روایات "صاحب پرچمهای سیاه " نامیده شده است.
امّا در مقابل شخصیتهایی که نقش منفی در
ظهور دارند، به عنوان خطری که حقیقت را
تهدید میکنند، دقیقاً معرفی شدهاند تا مردم آنها را به خوبی بشناسند و در جرگه یاران آنها در نیایند. به عنوان مثال، در مورد
سفیانی در روایات آمده است:
نام او عثمان بن عنبسه است، او
اموی است و نسبت او به
خالد بن
یزید بن معاویه میرسد. برخی از روایات هم میگویند او
حرب بن
عنبسه بن
مره بن
کلب بن
سلمه بن
یزید بن خالد بن
یزید بن
معاویه بن
ابی سفیان بن
صخر بن
امیه بن عبدالشمس است.
برخی روایات نیز قائل به وجود دو سفیانی هستند.ب ا دقت در روایات مربوط به سفیانی متوجه میشویم که
ائمه و بزرگان
دین، تمایل زیادی به شناساندن این شخص داشتهاند.
نشانهها و علامات ظهور، اهمیّت خاصی در فرهنگ مهدویت دارند، به ویژه اینکه این نشانهها، شخصیتهای دوران ظهور را به ما میشناسانند. این نشانهها در حقیقت یک لطف بزرگ الهی است که
جهان به وسیله آن خود را برای استقبال از آن رویداد سرنوشتساز و بسیار مهم آماده میکند. نشانههایی که روی داده یا در آینده روی خواهد داد، خود اشاره به این امر دارد که
انسان میتواند در زمانهای مختلف، گرایشها و تفکرات و وابستگیهای خود را به جریانهای مختلف مشخص کند و بداند چه در انتظار اوست. یکی از این نشانههای حتمی،
یمانی است.
یمانی یکی از اشخاص مهم است که روایات دوران ظهور، از او
ستایش کردهاند. در این روایات، پیوسته همراه با نام
یمانی، نام یک شخصیت دیگر ذکر میشود که
دشمن سرسخت
امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) است. او دست به جنایتهای زیادی میزند و دشمنی زیادی، به ویژه با اهل بیت (علیهمالسّلام) و
شیعیان دارد و گفته شده او در پی
نبش قبر حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) است. نام او سفیانی است. و این اقدامات سفیانی باعث برانگیخته شدن حسّ
نفرت مردم از او میشود و مردم هر جنبش و حرکتی را که ضدّ سفیانی باشد، را یاری میکنند.
در سایه آن شرایط و اوضاع بحرانی و آشفته که سفیانی دست به حمله میزند و شهرهای زیادی را به اشغال خود درمیآورد و در شرایطی که گروهها و حزبهای مختلف به رقابت سیاسی و به
جنگ برای به دست آوردن
قدرت میپردازند و در کنار حملات گسترده، ضدّ
مذهب اهل بیت (علیهمالسّلام)، تحرکاتی اصلاحگرانه و حقیقی نیز پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و به مقابله با این حملات خواهد پرداخت. در آن شرایط، آن گروهها هم، شعار اصلاحگرایی واقعی سر میدهند، در این شرایط یک انقلابی قحطانی از اهل
یمن به حرکت درمیآید و تلاش میکند رهبر نیروهای مخالف ستمگران باشد و در مقابل آنها بایستد. او شعار اصلاح
جامعه و تلاش برای بهبود بخشیدن اوضاع مردم و نجات آنها از بدیها و مصیبتهای مختلف سر میدهد. در این زمان،
یمن عرصه نبرد دو جریان اصلاحگرایانه و ستمگران میشود.
یمانی دارای گرایشهای اصلاحگرایانه است و تصمیم میگیرد برای مقابله با ضدّ ارزشها به پا خیزد و
قیام کند.
یمانی همانند دیگر
مؤمنان، تحرکات جهانی و اوضاع داخلی یمن را مورد مطالعه قرار میدهد. او کمکم رهبر جریان اصلاحطلبی میشود که خواهان نابودی
ستم و تروریسم است. دعوت او در آغاز، یک دعوت فرهنگی برای بازگشت به اصول اسلام ناب محمّدی است و خواهان کنار گذاشتن خشونت میشود و میخواهد همگی با
صلح و
آرامش در کنار هم زندگی کنند. در مقابل عدّهای علناً خواهان براندازی مذهب اهل بیت (علیهمالسّلام) هستند و آنها یاران سفیانی هستند.
نباید فراموش کرد که جبهههای درگیری میان سفیانی و
یمانی،
شام و یمن هستند و هر یک از این دو منطقه دارای موقعیّت جغرافیایی و لجستیکی خاصّی هستند. شام، محلّ تجمع گروههای تندرو و ضدّ اهل بیت (علیهالسّلام) است. جدا از این،
یهودیان نیز نزدیک آنجا هستند و در تحرکات سفیانی بیتاثیر نیستند، از سوی دیگر، یمن، محلّ مناسبی برای جنبش اصلاحگری است که
یمانی آن را رهبری خواهد کرد. یمن در گذشته از درگیری جنبشهای تندرو بسیار رنج برده و نسبت به رهایی از این درگیریها و نزاعهای افراطی بسیار احساس نیاز میکند. جدا از این،
زیدیها در یمن ریشه دواندهاند و
زیدیه واقعی میتواند پلی برای رسیدن به سواحل مذهب اهلبیت (علیهمالسّلام) باشد. امّا زیدیه سیاسی از اصالت مذهبی خود تهی و پناهگاه جریانهای ضدّ اهل بیت شده است. در این میان یک جریان در یمن، یمنیها را به گذشتهشان باز میگرداند، و از نو به بررسی و مطالعه حوادث میپردازد و خواهان بازگشت به اصالت و حقیقت انسان میشود. این جریان دعوت به بازگشت به زیدیه بدون انحراف میکند و این خود گذرگاهی برای ورود به مذهب اهل بیت (علیهالسّلام) است به همین دلیل، این جریان، از هر جریان دیگری بیشتر مورد پذیرش قرار میگیرد.
جدا از این، یمن هممرز با دو کشور است که شیعیان زیادی در خود جای دادهاند ۱.
عربستان که شیعیان در جنوب آن سکونت دارند.۲.
عمان، همچنین یمن هممرز سواحل آفریقا. از (اتیوپی، سومالی و جیبوتی) است و در این مناطق مستضعفان زیادی زندگی میکنند و سطح زندگی اقتصادی آنها بسیار پایین است. علاوه بر این، آنها با وجود داشتن منابع بسیار زیاد
ثروت، در
محرومیت زندگی میکنند و این خود باعث میشود آن دعوت اصلاحگرایانه را با آغوش بازتری بپذیرند.
به طور قطع نمیتوان گفت نام
یمانی چیست زیرا در اخبار و روایات، نامهای مختلفی برای او ذکر شده است. امّا اینکه این نامها واقعی باشد یا نام مستعار، الله اعلم.
نامهایی که برای او ذکر شده عبارتند از:
۱. حسین یا حسن، آنگونه که در خبر نقل شده از کعب آمده.
۲.صالح، که
نعیم بن حماد در کتاب خود به نقل از
الحکم بن نافع از
جراح از
ارطاه آورده: "پس موالی خشمگین شده و با مردی به نام صالح بن عبدالله بن قیس بن یسار بیعت میکنند ".
۳.اصبغ بن زید: در صاحب روم، مردی از
بنیهاشم که نام او اصبغ بن زید است و او
روم را فتح میکند.
۴. اصبغ بن
یزید:
ابوقبیل میگوید: پس از آن مردی از بنیهاشم که به او اصبغ بن
یزید گفته میشود، خواهد آمد. او صاحب روم است و آنجا را فتح میکند.
البتّه از این روایات اینگونه بر میآید که اصبغ بن
یزید، همان اصبغ بن زید باشد. روایات اشاره کردهاند که نسب او،
یمانی قرشی هاشمی قحطانی است. او از روستایی به نام بکلی که در یک منزلی پشت
صنعا است، خروج میکند پدرش قرشی و مادرش
یمانی است.
هاشمی: حدیث ابوقبیل: او از بنیهاشم است. قحطانی: تاکید بر یمنی بودن اوست؛ زیرا قبایل یمن همگی قحطانی هستند.
یمانی منسوب به یمن است. برخی اخبار نیز یادآور شدهاند که او از عمان است. نعیم بن حماد روایت میکند: «ثم یلی من بعده المضری العمانی القحطانی یسیر بسیره اخیه المهدی و علی یدیه تفتح مدینـی روم؛
سپس پس از او مصری عمانی قحطانی میآید و به
سیره و روش زندگی برادرش مهدی زندگی میکند و به دست او روم فتح میشود.» "و البتّه کسی که روم را فتح میکند،
یمانی است. از آنجا که به عمان، یمن نیز اطلاق میشود بنابراین انتساب او به عمان، در حقیقت انتساب او به یمن است.
حموی در
معجمالبلدان عمان را نیز جزء یمن به شمار آورده است.
نعیم بن حماد در "
الفتن " میگوید: "او از روستایی به نام بکلی که در یک منزلی پشت صنعاء است، خروج میکند.
به طور کلی،
یمانی منسوب به یمن است. یا اهل آنجاست یا شخصی است که از آنجا خروج میکند.
او یک جنبش اصلاحگر را رهبری میکند و در گرایشهای منطقهای و بینالمللی تاثیرگذار خواهد بود. تشنجات سیاسی باعث به وجود آمدن یک مجموعه
نزاع و درگیریهای بینالمللی خواهد شد و یک طرف این درگیریها،
یمانی و طرف دیگر، کشورهای غربی است که با هم پیمانهای سیاسی و امنیتی امضا میکنند. پس از قدرت گرفتن
یمانی، آن کشورها، تلاش میکنند امنیّت و آینده خود را تضمین کنند و همین باعث میشود، اموری پیش بیاید که موجودیت و امنیت
یمانی به خطر افتد. روایات در این مورد تنها به جنگ روم اشاره کردهاند. روم عموماً به کشورهای غیر عربی و غیر اسلامی اطلاق میشود. ارطه نقل کرده، در زمان آن خلیفه
یمانی و به دست او، روم فتح میشود.
اینگونه به نظر میرسد که انگیزههای سیاسی و امنیتی خاصّی وجود داشته باشد که باعث میشود
یمانی برای جلوگیری از حملات کشورهای غربی به پا خیزد. شاید منظور از فتح روم، غلبه و سیطره بر آنها برای در امان بودن کشورهای منطقه و یمن از خطر آنها باشد. و
یمانی توانایی ایستادگی در مقابل آنها را دارد و الزاماً به معنای این نیست که تسلّط نظامی بر آنها پیدا میکند یا آنجا را به اشغال در میآورد. جدا از این،
یمانی با مخالفت شدیدی از طرف گروههای سیاسی و جنبشهای دیگر در منطقه روبهرو میشود.
حرکت مغربی در مصر، درگیریهای سیاسی در شام میان
اصهب و سفیانی و غلبه سفیانی، بر او باعث به تزلزل درآمدن آرامش و استقرار سیاسی میشود.
یمانی علاوه بر این با خطر سفیانی نیز روبهرو است. او تصمیم میگیرد به رویارویی و مقابله با سفیانی بپردازد.
این رویارویی هنگامی که سفیانی به
کوفه میرسد تا ویرانی و کشتار در آنجا به راهاندازد و شدیداً پی
قتل و
آزار شیعیان است، حتمی میشود و اینها همه باعث میشود
یمانی به سوی او حرکت کند و از پیروان اهلبیت (علیهمالسّلام) دفاع کند و آنجاست که جنگهای خونینی میان این دو روی میدهد.
ممکن است برخی گروههای سیاسی و سازمانهای خاص در این بحران سیاسی که منطقه را فرا گرفته، غرق شده باشند. شاید این سازمانها و گروههای بسته و خشک مغز مخالف هرگونه جنبش اصلاحگرایانه باشند و شاید این سازمانها که
فلسطین را مقرّ خود قرار میدهند، باعث به خطر افتادن امنیّت
یمانی شوند و باعث ایجاد مشکلاتی برای
یمانی شوند که ممکن است او را از ماموریت اصلیاش باز دارند. شاید سرنوشت این سازمانها با سرنوشت سفیانی که بر سرزمین شام تسلط مییابد، گره خورده باشد.
در آن زمان این سازمانها، در ساحل دریای مدیترانه تمرکز دارند و شهر عکا را مرکز خود قرار میدهند و شاید آنها با کشورهای غربی همپیمانیهایی داشته باشند.
حکیم بن عمیر از کعب نقل کرده است: "در زمان آن
یمانی،
جنگ کوچک
عکا روی خواهد داد و آن زمانی است که پنجمین خاندان
هرکول پادشاه شود ".
برخی از گروهها و سازمانها پس از اینکه متوجه میشوند
یمانی نفوذ و قدرت فکری و سیاسی قابل توجهی به دست آورده و پذیرای اندیشههای باز و روشن شده است، به مقابله با جریان اصلاحگرایانه
یمانی میپردازند و همین باعث ایجاد یک مجموعه درگیریها میشود و
یمانی ناچار میشود به آنها حمله کند تا آینده سیاسی خود را تضمین کند.
یزید بن سعید از
ابوعطاء از کعب نقل کرده: "قریش به دست
یمانی کشته میشوند ".
قریش اصطلاحی است که بر جریانهای مخالف اهل بیت (علیهمالسّلام) و پیروان ایشان اطلاق میشود.
باید گفت:
یمانی که صاحب یک جنبش اصلاحگرایانه است در عین حال ممکن است یک سیاستمدار هم باشد و شاید او وارد معادلات سیاسی منطقهای یا بینالمللی هم بشود تا یک مقام و منصب سیاسی به دست آورد و بتواند دست به تحرکاتی بزند و انقلابیها را سازماندهی کند.
هیجانات سیاسی که منطقه را فرا میگیرد، همچنین درگیری جریانها و جناحهای سیاسی و اصلاحگرا، برای این
مصلح، شرایطی فراهم میسازد که بتواند یک مقام و منصب سیاسی مهم به دست آورد. او میتواند از خشونتهای موجود در منطقه استفاده کند و آن را تبدیل به یک جنبش اصلاحگرایانه نماید یا از فرصتها استفاده کند و وارد معادلات سیاسی شود.
در روایات گفته شده "سپس پادشاهی از صنعا خروج میکند. سفید همانند پنبه. نام او حسین یا حسن است. او با خروجش وارد قلب حوادث میشود. آنجا یک مبارک و پاک و هادی و مهدی و سیدی علوی ظهور میکند. پس مردم به خاطر منتی که خداوند بر آنها گذاشته و آنها را
هدایت کرده شادمان میشوند. پس او با نور خود تاریکی را کنار میزند و به وسیله او،
حق پس از پنهان بودن آشکار میشود ".
واژه پادشاه در این روایت، اشاره به مقام و منصب سیاسیای دارد که
یمانی در اختیار دارد تا بتواند دست به تحرکاتی بزند و هرگونه جریان مخالف امام مهدی (علیهالسّلام) را نابود سازد. شاید
امام خود بر جنبش
یمانی به صورت میدانی تکیه میکند تا شرایط تحرک با
آزادی تمام برای آن
واقعه بزرگ فراهم آید و آن پس از تلاش
یمانی برای جلوگیری از گسترش حرکت سفیانی و حداقل متوقف کردن آن صورت میگیرد.
از آنجاکه سفیانی نقش سیاسی در تسلط بر منطقه شام خواهد داشت، یعنی او رئیس حکومت یکی از این سرزمینها خواهد بود و تحرکات او در پرتو داشتن مقام سیاسی خواهد بود، او حکومتهای سفیانی کشورهای همسایه را از بین میبرد تا به سمت کوفه حرکت کند. بنابر روایات، او در کوفه شیعیان علی (علیهالسّلام) را به قتل میرساند شاید علّت تمرکز سفیانی بر کوفه این باشد که کوفه در آن زمان پایگاه مهمی را برای شیعیان علی (علیهالسّلام) میشود و شاید آنجا پایگاه آینده شیعیان از بعد سیاسی، اقتصادی و علمی باشد. بههرحال، آنجا، خطری بزرگ برای آینده سفیانی به شمار میآید یا حداقل با تسلط بر آنجا، سفیانی میتواند برای مدّتی
امنیت و استقرار خود را تضمین کند. شاید تحرکات نظامی سفیانی ضدّ کوفه و شیعیان، خود دلیلی مبنی بر درخشان بودن آینده شیعه در آنجا باشد. بنابراین، ممکن است،
یمانی دارای مقامی سیاسی باشد و سفیانی هم رقیب آن باشد و شاید تحرک
یمانی ضدّ سفیانی، بر اساس معادلات سیاسی در منطقه باشد.
آشفتگیهای سیاسی در آن زمان باعث پیدایش برخی جنبشها در منطقه میشود. آن جنبشها، هر یک تلاش میکنند حقانیت خود را اثبات کنند یا فرصتهای مختلف را برای استفاده از شرایط متشنج سیاسی حاکم برای خود فراهم آورند تا راهی برای گسترش طرحها و برنامههای فکری و سیاسی خود بیابند.
در آن زمان یک مجموعه هرج و مرجها و آشفتگیهای سیاسی،
جهان اسلام را فرا میگیرد و این، باعث ایجاد کشمکشها و درگیریهای سیاسی دیگر و به اوج رسیدن رقابت میان کشورها در سطح جهانی و میان جناحها و گروههای داخلی میشود و اینها همه باعث برافروخته شدن
آتش درگیریهای واقعی میشود و این خود میتواند
امنیت و آرامش منطقه را دچار آسیبهای جدّی کند. روایات نقل شده از بزرگان
دین حاکی از آن است که یک مجموعه درگیریهای بینالمللی در جاهای مختلف جهان اسلام درمیگیرد. علاوه بر این، انقلابها، کودتاها و شورشهایی در ضمن جریانهای سیاسی داخلی روی میدهد.
این درگیریها و کشمکشها به طور خلاصه عبارتند از:
۱. جنبشی مسلّحانه از جانب
خراسان و از آن به عنوان "پرچمهای سیاه از سمت خراسان " تعبیر شده است؛
۲. جنبش اصلاحطلبانه و انقلابی از طرف یمن به رهبری
یمانی که از یمن میآید (خروج
یمانی)؛
۳. حرکتی انقلابی در مصر از جانب مردی
مغربی که بر مصر تسلّط مییابد و سرزمین شام به آن میپیوندد (ظهور مغربی در مصر و به تملّک درآوردن شامات)؛
۴. گرایش و تمایل ترکها برای استیلا بر کشورهای عربی منطقه (فرود آمدن ترکها در جزیره)؛
۵. طمعورزیهای غربیها در منطقه و به اشغال درآوردن سرزمین شام و به ویژه فلسسطین (فرود آمدن رومیها در رمله)؛
۶. قیامهای مردمی در کشورهای عربی و شورشهایی بر ضدّ حکومتهای آنان (زمام گسیختگی عربها، در در اختیار گرفتن مناطق مختلف و خارج شدن از تسلّط غیرعربها)؛
۷. تشنّجات و کشمکشهای سیاسی در مصر و ترور رئیسشان (کشته شدن امیر مصر به دست مصریان)؛
۸. آشفتگیهای داخلی در سرزمین شام و پیدایش سه جبهه سیاسی رقیب (ویرانی شام، اختلاف سه پرچم در شام)؛
۹. درگیریهای سیاسی که هر جریان تلاش میکند بر مصر تسلّط یابد (ورود پرچمهای قیس و عرب به مصر)؛
۱۰. هیجانات سیاسی در
ایران (ورود پرچمهای کنده به خراسان)؛
۱۱. بحرانها و آشفتگیها و نابسامانیها در
عراق (ورود اسبانی از جانب عربها تا آنکه در حیره بسته شوند)؛
۱۲. نابسامانیهای سیاسی و اختلافات نیروهایی در ایران (اختلاف دو گروه از غیر عربها، خونریزی بسیار زیاد در میان خود).
این به طور کلی، مهمترین نابسامانیها و درگیریهایی است که رقابتهای سیاسی، آنها را به وجود میآورند و تقریباً منطقهای از مناطق اسلامی نیست که از این نابسامانیها و درگیریهای سیاسی که امنیّت و آرامش آن را به خطر میاندازد، در امان باشد. روایات تاکید میکنند سه
پرچم در یک روز خروج میکنند و برای زودتر رسیدن به کوفه با هم به رقابت میپردازند. این پرچمها بر روز ظهور تاثیر خواهند داشت و بر حرکت امام مهدی (علیهالسّلام) نیز تاثیر مستقیم خواهند گذاشت.
این سه پرچم، خاتمه حوادثی است که پیش از ظهور روی میدهد. و براساس تحرّکات این سه پرچم، امام (علیهالسّلام) رفتار میکنند تا از نتایج کار این سه پرچم بهرهبرداری کنند. یکی از این سه پرچم از یمن، دیگری از خراسان و سوم از شام خروج میکند. پرچم یمنی، پرچم
یمانی است. و پرچم خراسانی، همان پرچم خراسان و سوم، پرچم سفیانی است و این سه پرچم در مقدّمهسازی برای ظهور نقش خواهند داشت.
حال که این سه پرچم در تعیین سرنوشت حوادث نقش دارند، کدام یک هدایتگرتر است؟ کدامیک شایستهتر است که از آن پیروی شود و کدامیک باید کنار گذاشته شود.
اگر جوّی را که در آن، این پرچمها پدیدار میشوند بررسی کنیم، متوجه میشویم که این پرچمها در شرایطی پدیدار میشوند که هیجانات سیاسی همهجا را فرا گرفته است. و آنها پیشرو در این مسئلهاند.
در آن زمان مذهب اهل بیت (علیهالسّلام) با اصول علمی و منطقیاش، درخشان شده و مکاتب فکری دیگر در مقابل این
مذهب احساس ضعف میکنند و همین باعث میشود طبقات مختلف روشنفکران به این مذهب در آیند و در مقابل،
مکاتب دیگر میخواهند مانع گرایش مردم به این مذهب شوند و تلاش میکنند مانع گسترش جریان
شیعهگرایی شوند. پس از آن سفیانی برای از میان بردن شیعیان، راهی کوفه شده و در مقابل،
یمانی و خراسانی به مقابله با او میپردازند.
امّا میان این دو پرچم (
یمانی و خراسانی) تفاوتهایی وجود دارد.
یمانی جنبشی اصلاحگرایانه است که به دور از هرگونه شائبه سیاسی،
دعوت به حق میکند. پرچم
یمانی پرچم
هدایت و
اصلاح است؛ زیرا مستقیماً دعوت به پیوستن به امام مهدی (علیهالسّلام) براساس اصلاح در امور، روشهای فکری و عقیدتی میکند امّا پرچم
جوان خراسانی که آن نیز دعوت به
مذهب اهل بیت (علیهالسّلام) میکند، دارای گرایشهای سیاسی و رقابتی است. شاید خراسانی مردم را دعوت میکند به او بگروند؛ زیرا دعوت خود را دعوت اهل بیت (علیهالسّلام) و پیروزی خود را پیروزی اهل بیت (علیهالسّلام) میداند، در حالیکه
یمانی تنها دعوت به گرویدن به امام (علیهالسّلام) میکند و منیّت و خودیّتی ندارد یا اینکه تمام همّ و غم
یمانی، پیروزی امام (علیهالسّلام) است. اینها همه باعث شده روایات بر یاری رساندن به
یمانی تاکید کنند و حتی یاری به آن را
واجب کنند و تنها گذاشتن او را
حرام بدانند و حتّی پا را فراتر گذاشته و خواهان تحریم
خرید و
فروش اسلحه در زمان قیام
یمانی شدهاند تا راه دیگر گرایشها و جریانها را ببندند و مانع قیام آنها ضدّ جنبش
یمانی شوند.
"خروج سفیانی و
یمانی و خراسانی در یک
سال و در یک
ماه و در یک
روز واحد خواهد بود مانند دانهای
تسبیح که به دنبال هماند وای بر کسی که با آنها مقابله کند. (این اشاره، به سختی
حوادث دارد، نه نهی از مقابله با آنها.) در میان پرچمها، پرچمی هدایتگرتر از پرچم
یمانی نیست؛ زیرا دعوت به صاحبتان (امام مهدی (علیهالسّلام) ) میکند. هنگامی که او خروج میکند، فروش اسلحه را بر مردم و تمام مسلمانان حرام میگرداند، هنگامی که او خروج کرد، به سوی او برو، زیرا پرچم او پرچم هدایت است و جایز نیست مسلمانها به
ستیزه و
مخالفت با او بپردازند، هرکس چنین کند، شایسته آتش است زیرا
یمانی به راه حق و راه راست دعوت میکند ".
ویژگی اصلاح فکری، اندیشهای و عقیدتی در جنبش
یمانی بسیار آشکار و روشن است. این در حالی استکه سفیانی تلاش میکند مذهب اهل بیت (علیهمالسّلام) و شیعیانشان را ریشهکن کند.
دو جنبش
یمانی و خراسانی در زمان ظهور فعّالیتهای همراه با پشتکار زیادی دارند، جریانهای منطقه جهانی تلاش میکنند این دو را از میان بردارند. این دو جنبش با هم همکاری خواهند کرد و این دو با هم فعّالیت میکنند؛ زیرا تکروی، باعث نابود شدن هر یک توسط سپاه سفیانی میشود.
یمانی در آغاز دعوت خود، با مشکلات زیادی روبهرو میشود. موقعیت استراتژیک یمن و اهمیّت تاریخی آن، باعث میشود کشورهای منطقه، یک موضعگیری سخت در مقابل
یمانی و فعالیتهای او که دعوت به اهل بیت (علیهمالسّلام) میکند، داشته باشند. دعوت
یمانی با استقبال جنبشهای اسلامی دیگر همراه میشود و برخی تلاش میکنند او و جنبش او را از بین ببرند،
یمانی در دعوت خود براساس نگرشهای اصلاحگرایانه اهل بیت (علیهمالسّلام) که نماینده اسلام ناب محمّدی هستند، فعالیت میکند، در حالیکه کسان دیگر که شعار اصلاحگری سر میدهند، موضعگیری ضدّ اهل بیت (علیهمالسّلام) دارند.
اخبار و روایات اشاره به این دارد که یک جبهه مخالف
یمانی پدیدار میشود امّا نمیتوانند مانع فعّالیتهای
یمانی شوند. در بشاریالاسلام نقل شده است: "مصری پیش از
یمانی است،
یمانی مردم را به گرویدن به مهدی (علیهالسّلام) دعوت میکند ".
مصر پایگاه جنبشهای فکری به شمار میآید و خود را در این زمینه پیشرو میداند و نمیخواهد در این کار رقیبی داشته باشد و اینگونه است که جنبشهای دیگر،
خطر رشد و گسترش جنبش
یمانی را درک میکنند و سعی میکنند آن را
ضعیف و
فلج کنند و به همین دلیل مصر، پیشرو کار مقابله با
یمانی میشود.
رقابتهای اندیشهای، فکری و سیاسی در زمان نزدیک به ظهور به اوج خود میرسد و اندیشههای شیعی، مورد توجه محافل علمی قرار میگیرد و بسیاری از اندیشمندان و اهل
معرفت به این مذهب درمیآیند و در مقابل برخی از این جریان بسیار ناراحت و
خشمگین میشوند و برخی تلاش خواهند کرد پیروان اهل بیت (علیهمالسّلام) را نابود کنند. یمن در آن زمان، پناهگاه خوبی برای دوستداران اهل بیت (علیهمالسّلام) خواهد بود.
سید بن طاووس روایتی نقل کرده که در آن آمده است: "زمانی که فتنه
مغرب پیش آمد، به سمت یمن عزیمت کنید، چون سرزمینی جز یمن، باعث نجات شما نخواهد شد ".
در نهایت، گروهی از هدایتیافتگان و اهل
بصیرت در زیر پرچم
یمانی گرد هم میآیند و یک نیروی قدرتمند به وجود میآورند و مذهب اهل بیت را یاری میرسانند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «یمانی و واقعه ظهور کبری»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۰/۲۸.