کَلِمَه (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کَلِمَة (به فتح کاف و کسر لام و فتح میم) از
واژگان قرآن کریم است که در معانی مختلفی از جمله:
لفظ و
سخن،
وعده،
حضرت عیسی (علیهالسّلام)،
تقوا و
توحید در
قرآن استعمال است.
کَلِمَة در معانی مختلفی آمده است:
گاهی
کَلِمَة به معنای لفظ و سخن است.
(يَحْلِفُونَ بِاللّهِ ما قالُواْ وَ لَقَدْ قالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ) (به
خدا سوگند ياد مىكنند كه در غياب
پیامبر سخنان كفرآميز نگفتهاند؛ در حالى كه به يقين سخنان كفرآميز گفتهاند.)
که مراد کلام کفرآمیز است.
(كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلّا كَذِبًا) (سخن بزرگى از دهانشان خارج مىشود! آنها فقط
دروغ مىگويند!)
گاهی
کَلِمَة به معنی عیسی (علیهالسّلام) آمده است:
(إِنَّما الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلَى مَرْيَمَ) معنی
آیه: «مسیح عیسی بن مریم فقط پیامبر خدا و اثر خداست که به وجود
مریم انداخته و در وجود او قرار داده است.»
(إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عیسَى ابْنُ مَرْيَمَ) معنی آیه: «ای مریم خدا به تو مژده میدهد اثری و فرزندی که از جانب خدا به تو داده میشود نام مبارکش عیسی است پسر مریم.»
ظاهرا عیسی (علیهالسّلام) از آن جهت کلمة خوانده شده که وجودش اثر بخصوصی بود از جانب خدا، گرچه مخلوق همه کلمات اللّه هستند ولی این عنایت در اثر بیپدر بودن در عیسی (علیهالسّلام) بیشتر است. بعضی گفتهاند: علت این تسمیه آن است که آن حضرت در اثر کلمه «
کُنْ» از جانب خدا «فَیَکُونُ» شده است ولی کلمه «کُنْ» درباره همه است.
(إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ) (
رستاخیز مردگان براى ما مشكل نيست؛ زيرا وقتى چيزى را
اراده مىكنيم، سخن ما اين است كه مىگوييم: «موجود باش!» بىدرنگ موجود مىشود.)
درباره
آدم آمده:
(خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ) (او را از خاك آفريد و سپس به او فرمود: «موجود باش!» و بىدرنگ موجود شد.)
ولی به آدم کلمه اطلاق نشده است اقوال دیگری نیز در این باره هست که باید در کتب دیگر دید در
المنار چهار وجه
و در
مجمع وجوهی نقل شده است.
در آیه:
(أَنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللّهِ) مجموع
مفسّران گفتهاند مراد از «کلمة» عیسی است یعنی: «ای
زکریّا خدا به تو مژده میدهد یحیی را که
تصدیق کننده کلمهای از جانب خداست.»
در این صورت یحیی از مبشّران عیسی (علیهماالسّلام) بوده است، فقط
ابوعبیده قائل است که مراد از «کلمة»
کتاب یا
وحی است.
گاهی
کَلِمَة به معنای میباشد.
(وَ ما كانَ النّاسُ إِلاَّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُواْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فيما فيهِ يَخْتَلِفُونَ) (در آغاز همه مردم جز
امّت واحدی نبودند؛ سپس اختلاف كردند و اگر وعده قطعى پروردگارت درباره عدم مجازات سريع آنان از قبل صادر نشده بود در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند
داوری مىشد. (و بىدرنگ
مجرمان به
مجازات مىرسيدند))
مراد از «کلمة» در اینجا چنانکه گفتهاند وعده است و مراد از وعده چنانکه در
المیزان آمده:
(وَ لَكُمْ فی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلَى حِينٍ) است (و براى شما در زمين تا مدّت معيّنى محل اقامت و وسيله بهرهبردارى خواهد بود.)
که خدا به هنگام
هبوط آدم این وعده و این مهلت را داده است وگرنه لازم بود که در اختلاف امّت اهل باطل از بین بروند در المنار گفته مراد از کلمه
آیه ۹۳ سوره یونس است که فرموده:
(إِنَّ رَبَّكَ يَقْضی بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقيامَةِ فيما كَانُواْ فيهِ يَخْتَلِفُونَ) (پروردگار تو
روز قیامت در آنچه اختلاف مىكردند ميان آنها داورى مىكند.)
که خدا
قضاوت در اختلاف را به روز قیامت موکول فرموده است.
در آیات:
،
،
و سایر آیات نیز کلمه به معنی وعده است.
النهایه بعضی در وعده
عذاب و بعضی در وعده
رحمت و بعضی در وعده
مهلت مثل:
(أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ...) (آيا تو مىتوانى كسى را كه فرمان عذاب درباره او قطعى شده...)
که صریح در وعده عذاب است.
در آیه:
وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ (اگر وعده قطعى الهى و اجل معينى براى آنها نبود، در ميانشان داورى مىشد.)
ظاهرا مراد وعده تاخیر عذاب است.
گاهی
کَلِمَة به معنای توحید است.
(وَ جَعَلَها كَلِمَةً بَاقيَةً فی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ) (او كلمه توحيد را كلمه پايندهاى در نسلهاى بعد از خود قرار داد، شايد به سوى خدا بازگردند.)
در ماقبل این آیه قول
ابراهیم (علیهالسّلام) ذکر شده که به
بتپرستان فرمود:
(إِنَّنِي بَرَاء مِّمَّا تَعْبُدُونَ) (من از آنچه شما مىپرستيد بيزارم.)
ظاهر آن است که «هاء» در «جعلها» راجع به
برائت است و برائت از بتها عبارت اخرای توحید میباشد یعنی: «خدا برائت از
شرک را در فرزندان ابراهیم همیشگی فرمود تا آنها به توحید برگردند.»
گاهی
کَلِمَة به معنای تقوا آمده است.
(فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَهَا...) جمهور مفسّران آن را کلمه توحید و بعضی سکینه گفتهاند، المیزان بعید نمیداند روح
ایمان باشد که به تقوی امر میکند.
بعید نیست که بگوئیم «التقوی» بیان کلمة است و اطلاق کلمه بر آن بدین لحاظ است که تقوی اثری است در قلب یعنی: «خدا آرامش خویش را بر
رسول و مؤمنان نازل فرمود و تقوی را ملازم آنها کرد آنها به تقوی لایق و اهل آن بودند.»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «کلمه در قرآن»، ج۶، ص۱۴۱-۱۴۳.