کَلِمات (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کَلِمات (به فتح کاف و کسر لام) از
واژگان قرآن کریم و جمع
کلمه است که معانی مختلفی در
قرآن کریم از جمله:
موجودات و مخلوقات،
الفاظ و وعده الهی دارد.
کَلِمات جمع
کلمه است . این واژه نیز مانند
کلمه در
قرآن کریم مصادیقی دارد:
کلمات جمع
کلمه و الفاظ است.
(فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ) (سپس
آدم از پروردگارش
كلماتى دريافت داشت و با آنها
توبه كرد و
خداوند توبه او را پذيرفت؛ زيرا او توبهپذير و مهربان است.)
کلماتی که آدم و زنش از خدا اخذ کرده و خدا را با آنها خواندند و خدا توبهشان را قبول کرد ظاهرا همان است که در
آیه ۲۳ اعراف آمده:
(قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنفُسَنا وَ إِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ) (گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن
ستم كرديم و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى به يقين از زيانكاران خواهيم بود.»)
عیاشی چهار
حدیث در این باره نقل کرده در دو حدیث
کلمات نظیر آیه اعراف است و چهارم از
علی (علیهالسّلام) است که فرمود:
کلماتی که آدم از خدا اخذ کرد گفت:
«یَا رَبِّ اَسْاَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ لَمَّا تُبْتَ عَلَیَّ» خدا فرمود:
محمد را از کجا دانستی؟ گفت: او را آنگاه که در
جنّت بودم در سراپرده اعظم تو نوشته دیدم.
در
مجمع نقل شده: آدم دید در
عرش اسمائی معظّم و مکرّم نوشته شده است از آن نامها پرسید گفته شد: اینها نامهای کسانی است که بهترین خلق در نزد خدا هستند، نامها عبارت بودند از: محمد، علی،
فاطمه،
حسن و
حسین، آدم با آنها به خدا
متوسّل شد تا خدا توبه او را پذیرفت. ناگفته نماند: مانعی نیست که آدم نامهای مقدس
پنج تن (علیهمالسّلام) را با
کلمات آیه فوق به زبان آورده باشد.
گاهی
کلمات به معنای موجودات است.
(قُل لَّوْ كانَ الْبَحْرُ مِدادًا لِّكَلِماتِ رَبّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِماتُ رَبّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَدًا) معنی
آیه: «بگو اگر برای شمردن مخلوقات پروردگارم دریا مرکّب بود هر آینه پیش از تمام شدن موجودات دریا تمام میشد و اگر دریای دیگری مانند آن را به کمک میآوردیم باز تمام میشد.»
آیه زیر از این آیه روشنتر است.
(وَ لَوْ أَنَّمَا فی الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مّا نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ) معنی آیه: «اگر همه درختان روی زمین قلم بودند و دریا با هفت دریای دیگر مرکّب میبود (در شمارش مخلوقات خداوندی دریاها تمام میشدند ولی) مخلوقات خدا تمام نمیشد حقّا که خدا
عزیز و
حکیم است.»
آنچه به نظر میآید این است که مراد از «
کلمات» در هر دو آیه موجودات و مخلوقات خداست، هر فرد فرد موجود اثری از خداست، مرکّب بودن دریا برای نوشتن شمارش آنها اشاره است به اینکه بشر از تعداد و شمارش مخلوقات خداوند
عاجز است چنانکه از شمارش نعمتهای خدا،
(وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها ) (و اگر نعمتهاى خدا را بشماريد، هرگز نمىتوانيد آنها را
احصا كنيد.)
ولی بینهایت بودن مخلوقات را نمیرساند، شاید اطلاق
کلمه به مخلوق از آن جهت باشد که مخلوقات دلالت بر وجود خدا دارند مثل دلالت
کلمه بر معنایش.
قطع نظر از موجودات
منظومه شمسی برای نمونه کافی است بدانیم که کهکشان ما همان
راه شیری در آسمان محتوی صد میلیارد
ستاره است و در میدان نفوذ تلسکوب پنج متری چند میلیارد کهکشان مجزّا وجود دارد و در فاصله ۸۵ میلیون سال نوری کهکشانهای دیگری کشف کردهاند که هر یک دارای میلیاردها ستارهاند آن وقت ملاحظه فرمائید مخلوقات خدا چه قدر و تا کجایند (سبحان من خلق العالم) و حتی اگر ذرّات آب دریا با خود آن نوشته شود به خودش هم کفایت نخواهد کرد کجا مانده به موجودات دیگر. از اینجا است که
(لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی) هفت دریا برای مثال است نه اینکه مثلا هشت دریا کفایت میکرد.
در مجمع ذیل آیه اول
کلمات را، آنچه خدا از
کلام و حکمتها در
قدرت دارد
و در ذیل آیه دوم مقدورات و معلومات خداوند گرفته که با
کلمات تعبیر آورده میشوند.
در
المیزان آمده: خدا با دهان سخن نمیگوید
قول خدا همان فعل خداست،
فعل خدا کلمه خوانده میشود که بر وجود خدا دلالت دارد و از این معلوم میشود هر چه به وجود میآید و هر واقعهای که به وجود میپیوندد از این حیث که دالّ بر خداست
کلمه خوانده میشود،
در ذیل آیه دوم نظیر این سخن را گفته و علت تمام نشدن
کلمات را غیر متناهی بودن آنها دانسته است.
ولی چنانکه گفتیم از آیات غیر متناهی بودن
کلمات استفاده نمیشود مگر آنکه مراد از آنها مثل قول مجمع مقدورات خداوند باشد.
(وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِمامًا...) (و ياد كنيد هنگامى كه پروردگار ابراهيم او را با دستوراتى آزمود؛ و او به طور كامل از عهده آنها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را
امام و پيشواى مردم قرار دادم.»)
راجع به این آیه در «
عهد» مشروحا سخن گفتهایم،
کلماتی که
ابراهیم (علیهالسّلام) با آنها امتحان شده در آنجا گفتهایم که ظاهرا
قربانی اسماعیل، اسکان دادن خانوادهاش در سرزمین خالی
مکّه و نظیر آنهاست و علت اطلاق
کلمات بر آنها به نظر من آن است که دلالت بر ثبات و استقامت آن حضرت داشتند.
(وَ أُوذُواْ حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللّهِ) (و در اين راه، آزار ديدند تا هنگامى كه يارى ما به آنها رسيد و هيچ چيز سنّتهاى خدا را تغيير نمىدهد.)
(لَهُمُ الْبُشْرَى فی الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فی الآخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللّهِ) (شادمانى حقيقى در زندگى
دنیا و در
آخرت تنها براى آنهاست؛ وعده هاى الهى تخلفناپذير است! اين است آن رستگارى و پيروزى بزرگ!)
ظاهرا مراد از
کلمات در اینگونه آیات وعدههای خداست.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «کلمات در قرآن»، ج۶، ص۱۴۳-۱۴۶.