کَلالَة (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کَلالَة: (رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً) «کَلالَة» از مادّه «
کُلّ»
در اصل معنای مصدری دارد و به معنای «کَلال» یعنی از بین رفتن قوت و توانایی است. ولی بعداً به خواهران و برادرانی که از شخص متوفی
ارث میبرند گفته شده است. شاید تناسب آن این باشد که برادران و خواهران جزء طبقه دوم ارث هستند، و تنها با نبودن پدر و مادر و فرزند، ارث میبرند، و چنین کسی که پدر و مادر و فرزندی ندارد، مسلماً در رنج است و قدرت و توانایی خویش را از دست داده، لذا به آنها «کَلالَة» گفته میشود. «
راغب» در کتاب «
مفردات» میگوید: «کَلالَة» به ورّاث- غیر از پدر و فرزند- گفته میشود و «
ابن عباس» گفته: به جز فرزند به سایر ورّاث «کَلالَة» میگویند.
(وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلاَلَةً أَو امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن كَانُوَاْ أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاء فِي الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَآ أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَآرٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ) (و براى شما، نصف ميراث زنانتان است اگر آنها فرزندى نداشته باشند؛ و اگر فرزندى داشته باشند، يك چهارم ميراث آنها از آن شماست؛ پس از انجام وصيّتى كه به آن سفارش كردهاند، و اداى
دین؛ و براى زنان شما يك چهارم ميراث شماست اگر فرزندى نداشته باشيد؛ و اگر براى شما فرزندى باشد، يك هشتم ميراث شما از آن آنهاست؛ بعد از انجام وصيّتى كه به آن سفارش كردهايد، و اداى دين؛ و اگر
میت مرد يا زنى بوده باشد كه خواهر يا برادر از او ارث مىبرند؛ و يك برادر يا يك خواهر دارد، سهم هر كدام، يك ششم است (اگر برادر و خواهر مادرى باشد)؛ و اگر بيش از يك نفر باشند، آنها در يك سوّم شريكند؛ پس از انجام وصيّتى كه به آن سفارش شده، و اداى دين؛ به شرط آن كه از طريق
وصیّت و اقرار به دين، به ورثه ضرر نزند. اين سفارش خداست؛ و
خدا دانا و داراى
حلم است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه كلاله در اصل،
مصدر و به معناى احاطه است، تاج را هم اگر اكليل مىگويند به اين جهت است كه بر سر احاطه دارد، مجموع هر چيزى را هم كه كل به ضمه كاف مىخوانند، براى اين است كه به همه اجزا احاطه دارد، يك فرد سربار جامعه را هم اگر كل بر جامعه به فتحه كاف تعبير مىكنند، براى اين است كه سنگينيش بر جامعه احاطه دارد. راغب در مفردات مىگويد: كلاله نام ما سواى فرزند و پدر و مادر از ساير ورثه است و اضافه مىكند كه از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روايت رسيده كه شخصى از آن جناب معناى كلاله را پرسيد، فرمود: «كسى كه بميرد و فرزند والد نداشته باشد، كه در اين حديث كلاله را نام ميت گرفته و هر دو معنا صحيح است، چون گفتيم كلاله مصدر است، هم وارثان و هم مورث را شامل مىشود.»
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کَلالَة»، ص۴۶۳.