کَشْف (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کَشْف (به فتح کاف و سکون شین) از
واژگان قرآن کریم به معنای
اظهار و
ازاله است.
کَشْف:
اظهار و
ازاله است. «
کشف الشّیء
کشفا: اظهره»؛ «
کشف اللّه غمّه: ازاله» و اگر گویند «
کشفتُ الثّوب عن الوجه» معنایش آنست که
لباس را از چهره برداشتم.
(ثُمَّ اِذا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ اِذا فَرِیقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ) «سپس چون گرفتاری را از شما برداشت گروهی از شما به پروردگارشان
مشرک میشوند».
(فَلَمَّا رَاَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ کَشَفَتْ عَنْ ساقَیْها) «چون آن
کاخ را دید گمان کرد آب وسیعی است هر دو ساق خود را عریان کرد و لباس از ساقهایش بالا زد».
(اَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ) «آیا کیست آن که
مضطر را جواب میدهد و ناگوار را از بین میبرد».
(اَزِفَتِ الْآزِفَةُ • لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ کاشِفَةٌ) «آزفة» به معنی نزدیک شونده، از اسماء
قیامت است،
(وَ اَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ) (و آنها را از روز نزديك
[
روز قيامت
]
بترسان)
مراد از
کشف چنانکه
المیزان گفته از بین بردن شدائد قیامت است و
کاشفة صفت
نفس است، یعنی: «قیامت نزدیک شد و هیچ شخصی جز
خدا قدرت ندارد شدائد آن را از بین ببرد».
(یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ یُدْعَوْنَ اِلَی السُّجُودِ فَلا یَسْتَطِیعُونَ) کشف ساق عبارت است از اشتداد امر.
طبرسی نقل کرده: شخص چون در کار بزرگی واقع شود احتیاج به تلاش پیدا میکند و لباس را از ساق بالا میزند؛ پس
کشف ساق
استعاره است از شدت.
در
کشاف گفته: آن به معنی «یوم یشتد الامر» است و گرنه آنروز نه ساق هست و نه
کشف، چنانکه به شخص بیدست، بخیل گوئی؛ دستش بسته است، حال آنکه نه دستی هست و نه زنجیری، آن فقط مثلی است برای
بخیل، یعنی: «روزی کار به شدت و سختی میرسد و
کفّار به
سجود خوانده میشوند ولی نمیتوانند».
در کتب
اهل سنّت از جمله تفسیر
ابن کثیر و غیره نقل شده:
ابو سعید خدری گوید: از
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم فرمود: «خداوند ساق پای خویش را روز قیامت آشکار میکند، هر که در
دنیا سجده کرده به سجده میافتد و آنان که با
ریا سجده کردهاند، میخواهند سجده کنند پشتشان مانند تخته میشود و نتوانند».
آنگاه ابن کثیر گوید این
حدیث در
صحیح بخاری و
مسلم و غیره نقل شده است.
نگارنده گوید: معاذ اللّه از این احادیث!
زمخشری آن را به
ابن مسعود نسبت داده و آن را ردّ و قائل آن را تقبیح میکند. در المیزان سه حدیث در اینباره از
درّالمنثور نقل کرده و گوید هر سه مبنی بر تشبیهاند که مخالف
عقل و
نصّ قرآن است، باید طرح کرد یا
تاویل نمود.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "کشف"، ج۶، ص۱۱۱-۱۱۲.