• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کلمات (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





کَلِمات (به فتح کاف و کسر لام) از واژگان قرآن کریم و جمع کلمه است که معانی مختلفی در قرآن کریم از جمله: موجودات و مخلوقات، الفاظ و وعده الهی دارد.

فهرست مندرجات

۱ - معنای کَلِمات
       ۱.۱ - الفاظ
       ۱.۲ - موجودات
              ۱.۲.۱ - بیان یک مثال
              ۱.۲.۲ - دیدگاه طبرسی
              ۱.۲.۳ - دیدگاه علامه
       ۱.۳ - وعده
۲ - پانویس
۳ - منبع


کَلِمات جمع کلمه است . این واژه نیز مانند کلمه در قرآن کریم مصادیقی دارد:

۱.۱ - الفاظ

کلمات جمع کلمه و الفاظ است. (فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ) (سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت و با آنها توبه كرد و خداوند توبه او را پذيرفت؛ زيرا او توبه‌پذير و مهربان است.)
کلماتی که آدم و زنش از خدا اخذ کرده و خدا را با آنها خواندند و خدا توبه‌شان را قبول کرد ظاهرا همان است که در آیه ۲۳ اعراف آمده‌: (قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنفُسَنا وَ إِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ) (گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى به يقين از زيانكاران خواهيم بود.»)
عیاشی چهار حدیث در این باره‌ نقل کرده در دو حدیث کلمات نظیر آیه اعراف است و چهارم از علی (علیه‌السّلام) است که فرمود: کلماتی که آدم از خدا اخذ کرد گفت: «یَا رَبِّ اَسْاَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ لَمَّا تُبْتَ عَلَیَّ» خدا فرمود: محمد را از کجا دانستی؟ گفت: او را آنگاه که در جنّت بودم در سراپرده اعظم تو نوشته دیدم.
در مجمع نقل شده: آدم دید در عرش اسمائی معظّم و مکرّم نوشته شده است از آن نام‌ها پرسید گفته شد: اینها نام‌های کسانی است که بهترین خلق در نزد خدا هستند، نام‌ها عبارت بودند از: محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین، آدم با آنها به خدا متوسّل شد تا خدا توبه او را پذیرفت. ناگفته نماند: مانعی نیست که آدم نام‌های مقدس پنج تن (علیهم‌السّلام) را با کلمات آیه فوق به زبان آورده باشد.

۱.۲ - موجودات

گاهی کلمات به معنای موجودات است. (قُل لَّوْ كانَ الْبَحْرُ مِدادًا لِّكَلِماتِ رَبّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِماتُ رَبّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَدًا) معنی آیه: «بگو اگر برای شمردن مخلوقات پروردگارم دریا مرکّب بود هر آینه پیش از تمام شدن موجودات دریا تمام می‌شد و اگر دریای دیگری مانند آن را به کمک می‌آوردیم باز تمام می‌شد.» آیه زیر از این آیه روشن‌تر است‌.
(وَ لَوْ أَنَّمَا فی الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مّا نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ) معنی آیه: «اگر همه درختان روی زمین قلم بودند و دریا با هفت دریای دیگر مرکّب می‌بود (در شمارش مخلوقات خداوندی دریاها تمام می‌شدند ولی) مخلوقات خدا تمام نمی‌شد حقّا که خدا عزیز و حکیم است.»
آنچه به نظر می‌آید این است که مراد از «کلمات» در هر دو آیه موجودات و مخلوقات خداست، هر فرد فرد موجود اثری از خداست، مرکّب بودن دریا برای نوشتن شمارش آنها اشاره است به اینکه بشر از تعداد و شمارش مخلوقات خداوند عاجز است چنانکه از شمارش نعمت‌های خدا، (وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها ) (و اگر نعمت‌هاى خدا را بشماريد، هرگز نمى‌توانيد آنها را احصا كنيد.) ولی بی‌نهایت بودن مخلوقات را نمی‌رساند، شاید اطلاق کلمه به مخلوق از آن جهت باشد که مخلوقات دلالت بر وجود خدا دارند مثل دلالت کلمه بر معنایش.

۱.۲.۱ - بیان یک مثال

قطع نظر از موجودات منظومه شمسی برای نمونه کافی است بدانیم که کهکشان ما همان راه شیری در آسمان محتوی صد میلیارد ستاره است و در میدان نفوذ تلسکوب پنج‌ متری چند میلیارد کهکشان مجزّا وجود دارد و در فاصله ۸۵ میلیون سال نوری کهکشان‌های دیگری کشف کرده‌اند که هر یک دارای میلیاردها ستاره‌اند آن وقت ملاحظه فرمائید مخلوقات خدا چه قدر و تا کجایند (سبحان من خلق العالم) و حتی اگر ذرّات آب دریا با خود آن نوشته شود به خودش هم کفایت نخواهد کرد کجا مانده به موجودات دیگر. از اینجا است که‌ (لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ‌ رَبِّی) هفت دریا برای مثال است نه اینکه مثلا هشت دریا کفایت می‌کرد.

۱.۲.۲ - دیدگاه طبرسی

در مجمع ذیل آیه اول کلمات را، آنچه خدا از کلام و حکمت‌ها در قدرت دارد و در ذیل آیه دوم مقدورات و معلومات خداوند گرفته که با کلمات تعبیر آورده می‌شوند.

۱.۲.۳ - دیدگاه علامه

در المیزان آمده: خدا با دهان سخن نمی‌گوید قول خدا همان فعل خداست، فعل خدا کلمه خوانده می‌شود که بر وجود خدا دلالت دارد و از این معلوم می‌شود هر چه به وجود می‌آید و هر واقعه‌ای که به وجود می‌پیوندد از این حیث که دالّ بر خداست کلمه خوانده می‌شود، در ذیل آیه دوم نظیر این سخن را گفته و علت تمام نشدن کلمات را غیر متناهی بودن آنها دانسته است. ولی چنانکه گفتیم از آیات غیر متناهی بودن کلمات استفاده نمی‌شود مگر آنکه مراد از آنها مثل قول مجمع مقدورات خداوند باشد.
(وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِمامًا...) (و ياد كنيد هنگامى كه پروردگار ابراهيم او را با دستوراتى آزمود؛ و او به طور كامل از عهده آنها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم.»)
راجع به این آیه در «عهد» مشروحا سخن گفته‌ایم، کلماتی که ابراهیم (علیه‌السّلام) با آنها امتحان شده در آنجا گفته‌ایم که ظاهرا قربانی اسماعیل، اسکان دادن خانواده‌اش در سرزمین خالی مکّه و نظیر آنهاست و علت اطلاق کلمات بر آنها به نظر من آن است که دلالت بر ثبات و استقامت آن حضرت داشتند.

۱.۳ - وعده

(وَ أُوذُواْ حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللّهِ) (و در اين راه، آزار ديدند تا هنگامى كه يارى ما به آنها رسيد و هيچ چيز سنّت‌هاى خدا را تغيير نمى‌دهد.)
(لَهُمُ الْبُشْرَى فی الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فی الآخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللّهِ) (شادمانى حقيقى در زندگى دنیا و در آخرت تنها براى آنهاست؛ وعده هاى الهى تخلف‌ناپذير است! اين است آن رستگارى و پيروزى بزرگ!) ظاهرا مراد از کلمات در اینگونه آیات وعده‌های خداست.


۱. بقره/سوره۲، آیه۳۷.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶.    
۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۴.    
۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۰۴-۲۰۵.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱.    
۷. اعراف/سوره۷، آیه۲۳.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۳.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۵.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۱.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۲۹.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۷۳.    
۱۳. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۱.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۴۰.    
۱۶. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۹.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۰۳-۴۰۴.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۵۵۳-۵۵۴.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۷۰.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۳۶.    
۲۱. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۷.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۳۲.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۴۷.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۰۴.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۹۴.    
۲۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۴.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۰.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۶۱-۶۲.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۸۷-۸۸.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۸۶.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۳۸.    
۳۲. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۹.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۷۰.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۳۶.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۰۴.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۹۴.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۰۴.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۵۵۳.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۳۳.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۴۸.    
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۹.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۶۹.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۰۶.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۹.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۴.    
۴۷. انعام/سوره۶، آیه۳۴.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۱.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۶۳.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۸۹.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۶.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۷۱.    
۵۳. یونس/سوره۱۰، آیه۶۴.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۶.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۹۳.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۳۶.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۸۲.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۲۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «کلمات در قرآن»، ج۶، ص۱۴۳-۱۴۶.    






جعبه ابزار