کتاب التوحید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از کتابهای متقدم
و مهم اعتقادی
شیعه امامیه، تألیف محدّث نامور قرن چهارم، محمد بن علی بن بابویه معروف به شیخ صدوق است.
این کتاب در موضوع
توحید به معنای عام آن، مشتمل است بر بیان
وحدانیت ذات الهی و بیان
صفات ثبوتی و سلبی، ذاتی
و فعلی
و نسبت آنها با
ذات الهی و حدوث و قدم و نیز
قضا و قدر و جبر و تفویض و مسائل
و عناوین مرتبط با جبر
و اختیار.
مباحث اخیر در دوره های بعد، زیر عنوان
افعال الهی و در دوره متأخرتر
و در حال حاضر عموماً زیر عنوان
عدل الهی در کتابهای اعتقادی بحث میشود
به نظر میرسد
شیخ صدوق در به کارگیری این معنای اصطلاحیِ
توحید از «کتاب
التوحید» کلینی در کافی
الگو گرفته است. حال آنکه
ابن خزیمه (متوفی ۳۱۱)، مؤلف کتاب
التوحید که معاصر کلینی است، مباحث قضا
و قدر
و جبر
و اختیار را در «کتاب القدر» خود
آورده است.
در صحت انتساب این کتاب به شیخ صدوق تردید نیست
و ابن بابویه نیز در کتابهای دیگرش به آن اشاره کرده است.
به گفته مجلسی
اشتهار انتساب کتابهای شیخ صدوق به وی ــ بجز چند کتاب ــ کمتر از
شهرتِ انتساب
کتب اربعه به مؤلفان آنها نیست. او از
روایات این کتاب، که نسخه های کهن آن را در اختیار داشته، در
بحارالانوار (مجلدات
توحید و عدل) به وفور استفاده کرده است. اساساً این کتاب مورد توجه
علمای شیعه بوده
و از معتبرترین
منابع حدیثی به شمار میرفته
و به روایات آن استناد میشده است
ابن بابویه
انگیزه خود را از تألیف این کتاب، رد نسبت
تشبیه و جبر به
شیعیان ذکر کرده که مخالفان
و خرده گیران شیعه امامیه مطرح میکرده
و چهره این
مذهب را مخدوش جلوه میدادهاند
و چه بسا همین امر مانع پیوستن به این مذهب میشده است.
غالیان، با جعل احادیثی دالّ بر جبر
و تشبیه، از عوامل این انتساب بوده اند
. این اتهام
و انتساب را غالباً
معتزلیان آن روزگار مطرح میکردند، چنان که خیّاط در انتصار خود
این مطلب را بارها آورده است.
گاهی نیز برخی شخصیتهای کلامی شیعه، در تخطئه
و نقد جریان حدیث گرای قم، چنین ایرادی را مطرح میکردند.
در اوایل قرن چهارم، ابوالحسن اشعری به شیعه نسبت تجسیم
و تشبیه داده
و حتی بدنه
سنّت گرا و حدیث گرای
اهل سنّت و جماعت نیز با اینکه خود در
مظان اتهام بود، شیعه را به زیاده روی در اثبات صفات برای
حق متعال و تشبیه میشناختند.
در باره جایگاه تاریخی
و اهمیت این کتاب باید توجه داشت که مؤلف آن یکی از سه فقیه
و محدّث بزرگ شیعه امامیه بوده است که منابع چهارگانه حدیثی (غالباً حدیثی ـ فقهی) را تدوین کرده اند.
عنوان «کتاب
التوحید» نیز در سده های نخست اسلام بیانگر مشخصه های اعتقادی
و خداشناختی
مکاتب و مذاهب بوده است؛ بر این اساس، شماری از صاحب نظران مذاهب اسلامی، برای معرفی آموزه های آن مذهب، دارای «کتاب
التوحید» بوده اند، از آن جمله اند: برخی از بزرگان
خوارج تعدادی از معتزله
هشام بن حکم، از شاگردان برجسته
امام صادق علیهالسلام حسن بن موسی نوبختی،
متکلم امامی قرن چهارم
و حسن بن صالح بن حی، از
زیدیان.
اهل حدیث، از
شیعه و اهل سنّت، هم برای بیان مواضع خود، با اساس قرار دادن آیات
و روایات، کتابهایی با عنوان «
توحید» تدوین کردند.جدای از
توحید مفضل ــ که آن را إملای امام صادق علیهالسلام میدانند ــ افرادی مانند
ابوجعفر محمد بن حسین بن ابی الخطاب (متوفی ۲۶۲)
و علی بن حسین بن بابویه (متوفی ۳۲۹) پدر شیخ صدوق، کتابهایی در
توحید تألیف کرده اند.
علاوه بر اینها، در ضمن مجموعه های حدیثی، مانند
کافی، نیز باب
و کتابی با عنوان «
توحید» به این موضوع اختصاص داده شده است. همین
وضع در میان اهل سنّت در اواخر قرن سوم
و چهارم وجود داشته است
و علاوه بر ابن خُزَیمه، افرادی مانند
ابن منده (۳۱۰ـ ۳۹۵) در
التوحید و معرفة اسماءاللّه تعالی،
و حافظ دارقُطْنی (۳۰۶ـ ۳۸۵) در کتاب
التوحید و الصفات و همچنین
بخاری،
مسلم و ابوداود و ابن ماجه، هر یک در ضمن مجموعه های حدیثی خود در قالب «کتاب الایمان» یا «
الردّ علی الجهیمه» به مباحث
توحید و صفات الهی پرداخته اند.
شیخ صدوق، با توجه به این پیشینه
و میراث روایی
و کلامی
و نیز با عنایت به آثار جریان حدیث گرای اهل سنّت در زمانه خود، به تألیف کتاب
التوحید پرداخت تا با رفع اتّهام تشبیه
و جبر، مواضع اعتقادی شیعه را بر اساس آیات
و احادیث مشخص سازد.
اساساً در قرن چهارم، با به ضعف گراییدن معتزله
و در بدو تکوّن بودن مکتب
اشاعره، جریان حدیث گرا متکفل مباحث اعتقادی شده بود
و از میان آثار اعتقادی این جریان، احتمالاً کتاب
التوحید ابن خزیمه
و «کتاب
التوحید» کافی بیشتر محل توجه شیخ صدوق بود.
مقایسه کتاب
التوحید صدوق با «کتاب
التوحید» کافی، با وجود احادیث مشترک بسیار ــ که صدوق معمولاً با یک واسطه آنها را از
کلینی روایت کرده ــ
و پیروی صدوق از الگوی کلینی در بحث از جبر
و قدر
و خیر
و شر، گفتنی است که کتاب صدوق مفصّلتر، مضبوطتر
و منظمتر است. همچنین عناوین کتاب
التوحید صدوق گویاتر است، زیرا برخی مباحث کافی (مثل باب دهم
و یازدهم) هر چند ذیل عناوین متعدد آمده، اشتراک محتوایی دارد
و برخی عناوین او در قالب «بابٌ آخر
و هو من الباب الاول» (مانند باب سیزدهم
و هفدهم) آمده است. ضمناً صدوق
رساله اعتقادات خود را ــ که برخلاف کتاب
التوحید، روایی نیست
و البته استدلالی صرف هم نیست ــ پس از کتاب
التوحید نوشته است.
کتاب
التوحید که صدوق در آن، با تکیه بر اخبار، در مقام تبیین مفاهیم
و اثبات دعاوی کلامی بر آمده، در واقع یک نظام کلامی مدونِ مبتنی بر متون احادیث با کمترین تصرف ممکن ارائه شده است. البته صدوق در این کتاب از میان جوانب
و مسائل گوناگون خداشناسی
و توحید، بیشتر بر بحث اسماء
و صفات تأکید کرده که گویای خصلت مدافعه گرایانه
و سلبی
و جدلی آن در برابر دیدگاههای مخالف موجود در آن دوره یا ردّ برخی
شبهات در باره شیعه است.
طرف مقابل در این مباحث، در درجه اول مشبِّهه
و مجسِّمه اند، هر چند این لزوماً به معنای همراهی با معتزله نیست. هر چند در کتاب
التوحید عقیده عینیت صفات ذاتی با ذات
و نفی زیادت صفات
و نفی تشبیه
و سلبی معنا کردن صفات ذات مانند قدرت
و محدَث بودن
کلام الهی و حادث بودن قرآن
با قول معتزله سازگار است، اما در این موارد با معتزله مخالفت شده است: نفی
و رد مُفاد
و معنای تفویض،
نارسا دانستن
عقل در دستیابی به بسیاری از حکمتها
و نیز در
تشخیص حسن ذاتی افعال ، غیر الزامی بودن عمل به
وعید برای خداوند
و قابل بخشش بودن
کبائر . علاوه بر اینها، تأکید بر
محدودیت قدرت تفکر بشری در باب خداوند
و در «
علم اسماء»،
و اختصاص تفکر در عظمت الهی
و «مادون العرش»
و بهطور کلی، عدم کفایت صرف عقل
و نظر در شناخت الهی
در تعارض آشکار با گرایش حداکثری معتزله به عقل قرار میگیرد.
اساساً مخالفت با کلام
و حتی در یک ردیف قرار دادن متکلمان با
اصحاب بدعت و شرک و انعقاد بابی در نهی از کلام در باره خداوند
و حکم به هلاکت اصحاب کلام
و نفی مطلق آن
، همگی ناظر به تخطئه
معتزله و جهمیه است، چون مکتب کلامی دیگری از زمان
امام باقر علیهالسلام تا
امام رضا علیهالسلام وجود نداشته است. البته
مباحث عقلی خود مؤلف در مواضع گوناگون
و در مقام توضیح مُفاد احادیث
، کاملاً صبغه کلامی دارد
و از مفاهیم
و روش متکلمان در آنها استفاده شده است. در یک مورد هم فردی آشنا با کلام را
توثیق کرده
و گاهی نیز با لحن مثبت از
اهل توحید و معرفت و حکما
نام برده که، به قرینه بحث
حدوث اجسام و صانع بودن خداوند، احتمالاً مقصود وی متکلمان اند. این موارد گویای آن است که نفی کلام، به عنوان دانشی با مبانی
و مفروضات روش شناختی
و معرفت شناختی خاص خود، به معنای نفی مطلق مباحث کلامی نبوده است.
صدوق در میان فرقه های تشکل یافته تا قرن چهارم (بجز معتزله)، در باب
صوفیه و آرای آنها
سکوت کرده
و فقط در یک مورد در قالب حدیثی از
حضرت علی علیهالسلام، سخن فردی ناشناس را مبنی بر محتجب بودن خداوند در
حجابهای هفت گانه، بشدت نفی نموده است
که احتمالاً ناظر به
نقد صوفیه است.
هر چند در کلام صدوق اشاره
و تعریضی به حدیث گرایان اهل سنّت نشده است، در مقایسه ای گذرا با مباحث مشابه این جریان در باب
توحید، بخوبی میتوان به این نکته پی برد که درجه معقولیت، انسجام
و سازگاری با معیارهای منطقی در کتاب
التوحید بسیار افزونتر از موارد مشابه آن در میان
اهل حدیث عامه است.
علاوه بر اینها، کتاب
التوحید منبع ارزشمندی است برای آگاهی از
اختلافات اعتقادی جامعه شیعه در سده های نخست اسلام، مانند آگاهی از نظریه تشبیهی منسوب به
هشام بن سالم جوالیقی و میثمی و ابوجعفر الطاق و نظریات تجسیمی برخی دیگر
، قول به زیادت صفات بر ذات الهی
، اختلاف موالی ابوجعفر علیهالسلام در باب
علم خدا قبل از خلق ،
مخلوق یا غیر مخلوق بودن قرآن ،
و اختلاف در جبر
و تفویض
.
صدوق در کتاب روایی کتاب
التوحید، از نظر روش به شیوه ای خاص عمل کرده، که از آن جمله است بهره گیری از احادیث برخی صحابیان ازپیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم. در این کتاب، روایاتی از
عبداللّه بن عمر ،
ابوهریره و عثمان بن عفان وجود دارد. دقت وی در گزینش روایاتِ ذیل هر عنوان
و باب، به قدری است که اندک موردی از ناسازگاری
و ناهمخوانی یا تکرار در این اثر یافت نمیشود. در موارد استثنایی هم بلافاصله با توضیحی، تعارض ظاهری را بر طرف نموده است
.
گاهی توضیحات او برای رفع غرابت از مضمون حدیث
و معقول کردن آن است، از جمله ذیل حدیثی در باب انتساب گرانی
و ارزانی کالاها به خداوند، توضیح داده آنجا که کمبود کالا
و به تبع آن گرانی به واسطه
احتکار و دخالتهای بشری باشد، مسئولیت آن با خود انسانهاست
. در موارد نادری هم توضیحی نداده است، مانند اطلاق
قدریه ــ که
مجوس امت خوانده شدهاند ــ بر دو گروه متعارض جبریه
و مفوضه در دو حدیث از امام علی
و امام صادق علیهماالسلام
.
وی بندرت ذیل یک عنوان
و صرفاً به سبب
اشتراک لفظی، حدیثی را آورده است، از جمله ذیل بحث «
استطاعت» ــ که از مسائل مورد مناقشه در کلام
و مرتبط با جبر
و اختیار است ــ حدیثی در باب شرایط فقهی استطاعت در
حجّ ذکر کرده است
. وی در یک مورد، در باره به کارگیری دو اصطلاح منطقی «
جنس»
و «
نوع» در حدیثی از امام علی علیهالسلام، توضیحی نیاورده است
. او در موارد متعدد، در نقل احادیث، به تناسب موضوع کتاب، تنها به ذکر بخش مورد نیاز از احادیث مفصّل
و طولانی اکتفا کرده است.
شیخ صدوق احادیث مشابهی را که از دو امام نقل شده اند، شاهدی بر این میداند که
علوم ائمه در نهایت بر گرفته از
نبی صلی اللّه علیه وآله وسلم است
.
روش دیگری که در این کتاب بیشتر در
فهم و تفسیر قرآن کریم به کار رفته، استفاده از وجوه
و نظائر
و توجه به سیاق کلمات در معنا کردن آنهاست، مانند وجوه گوناگون معنایی
قضاء و فتنه در قرآن. در بحثی گسترده نیز وی در شرح معانی
اسماءاللّه، با اشاره به ریشه لغوی، به استعمال قرآنی
و سیاق آن
و نیز کاربرد
و مشتقات واژه پرداخته است
.
در ۶۷ باب کتاب
التوحید، شیخ صدوق مضامین متنوعی را در باره
توحید از سویی
و عدل و اختیار از سوی دیگر، گرد آورده است. در باب
توحید الهی،
صفات سلبی خداوند، از قبیل نداشتن
مکان و جسمانیت و تناهی و جزء و ضد و فرزند ،
صورت ، رؤیت پذیری تنها با
حقیقت ایمان و قلب ،
زمان و سکون و حرکت ، وصف
و بررسی شده است.همچنین به
صفات ثبوتی و ایجابی حق تعالی نیز پرداخته شده است، به صفاتی از قبیل
وحدت ذات و نفی شریک و دائر مدار بودن سرنوشت اخروی به این اعتقاد
،
سمع،
بصر،
خلق از عدم،
أزلیّت خدا و نفی أزلیّت از غیر او ، شی ء بودن که به نظر، بیانگر هویت خاص
و متشخص بودن خداوند است
، قدرت
و نفی شبهات آن
و استدلال شیخ صدوق از صنع الهی بر قدرت او
،
علم نامتناهی و ذاتی بودن آن
و استدلال مؤلف بر آن از طریق دلیل
اتقان صنع و در نهایت قدم الهی
.
تمایز نهادن میان «صفات ذات» (سمع، بصر،
علم، قدرت
و غیره)
و «صفات فعل» (
کلام،
اراده،
خلق و غیره) از دیگر مباحث این کتاب است.صفات ذاتی با ذات عینیت دارند، در غیراین صورت شرک
و قول به تعدد
قدما لازم میآید، حال آنکه صفات فعل زائد بر ذات اند. از نظر مؤلف، صفات ذاتی معنای سلبی دارند
ولی صفات فعل، معنای ایجابی دارند
و فقط صفات ذات، ازلی اند
.
شیخ صدوق، با تکیه بر روایات، به تفسیر آیاتی میپردازد که ظاهر آنها، تشبیه
و تجسیم را تأیید میکند؛ آیاتی که نوعی اعضا
و جوارح (
ید،
وجه،
ساق،
عین و اُذُن)، اوضاع
و اوصاف جسمانی
و انسانی (
جَنْب،
عرش،
کرسی،
خدعه و استهزا،
اتیان،
رضا،
سخط و. . . ) را برای خداوند اثبات میکنند. وی علاوه بر رفع تعارض ظاهری این آیات با عقیده مقبول شیعه در
توحید، از تفسیر تعابیر قرآنی همچون «سبحان اللّه»
و «اللّه اکبر»
در جهت تأیید مدعای خود استفاده کرده
و با استناد به آیه «فِطْرَتَ اللّهِ اَلَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»
بر
فطری بودن توحید تأکید نموده است
. در این ابواب ــ که حجم زیادی از کتاب را به خود اختصاص داده است ــ علاوه بر در دسترس قرار گرفتن روایات تفسیری در ضمنِ توضیحات مؤلف، دیدگاههای تفسیری
و حتی نظریات تأویلی او نیز تا اندازه ای فهمیده میشود
.
نکته شایان توجه در مباحث مرتبط با
توحید این است که توضیحات مؤلف در ذیل احادیث، عموماً به مباحث
و منازعات کلامی زمانه او معطوف شده
و مباحث دیگری که در احادیث آمده ــ از جمله
علم خاص و عام الهی و اینکه
ملائکه و انبیا تنها از
علم عام الهی آگاهی دارند
ــ توضیح داده نشده است. برخی مباحث نظری شیخ صدوق، تا به امروز از مباحث مطرح کلامی
و فلسفی اند، مانند تأکید بر شناخت سلبی خداوند
، تأکید بر شناخت خدا آن طور که خود را وصف کرده است
و وجود اشتراک لفظی بین
اسماءاللّه و نامهای مخلوقات .
در باره عدل الهی
و مبنای مهم
حسن و قبح ذاتی وعقلی افعال، شیخ صدوق نخست آنها را از دائره
احساسات و عواطف و گرایش یا
انزجار طبعی خارج میکند
و به
عقل نسبت میدهد
، سپس مراد از عقلی بودن را
حکمت و علتی معقول داشتن معرفی میکند که عقل بر اساس آن به نیکی فعل،
حکم میدهد
. اما با توجه به مبنای معرفت شناسانه اش در اذعان به قصور عقل، حکم میدهد بر اینکه حسن
و قبح ذاتی افعال
و خصوصاً افعال باری تعالی را یا اجمالاً
و بر اساس دلایل عقلی
و پیشین، که دالّ بر حکمت فاعل است، باید تشخیص داد
، یا قاعدتاً از طریق شرع باید به شناخت آن راه برد. از نظر صدوق،
عدم تناقض و تهافت افعال الهی و وابستگی
و پیوستگی آنها باهم
و سازگاری
و انسجام میان آنها، دلیل حکمت الهی
و مبرّا بودن از
جهل و عجز و نیاز، دلیل بر نفی
ظلم از باری تعالی است
.
از کتاب
التوحید نسخه های خطی متعددی در کتابخانه های ایران موجود است، برخی محققان تا ۹۲ نسخه خطی را شناسایی کرده اند.
این کتاب چندین بار چاپ شده، چاپهای سنگی آن بدین قرار است: تهران ۱۲۸۵؛ تبریز (بی تا)؛ بمبئی ۱۳۲۱. چندبار نیز چاپ حروفی شده است: در تهران (۱۳۷۵)؛ به تصحیح
و تعلیق سیدهاشم حسینی طهرانی، تهران (۱۳۹۸)؛ نجف (۱۳۸۶)؛ بیروت (۱۳۸۷)
و قم (۱۴۱۵، افست تهران).
به سبب جایگاه مهم کلامی
و اعتقادی این کتاب، شرحهای بسیاری بر آن نوشته شده است:
سیدمحمد خلیل بن رکن الدین حسینی کاشانی از شاگردان
ملامحسن فیض کاشانی در ۱۰۸۳ شرح مختصر کلامی ـ فلسفی خود را بر این کتاب به پایان برد
شاه محمد بن شمس الدین محمد اصطهباناتی شیرازی در قرن یازدهم ترجمه
و شرح مختصری با عنوان حلّ العقائد بر کتاب
التوحید نوشت
ملامحمدباقر مشهور به
محقق سبزواری (متوفی ۱۰۹۰) نیز آن را به فارسی شرح کرد
قاضی سعید قمی (متوفی ۱۱۰۷) با پرداختن به مباحث فلسفی
و کلامی
و ذوقی
و عرفانی، شرحی مفصّل بر کتاب
التوحید نوشته که به اهتمام نجفقلی حبیبی در سه جلد (۱۳۷۳ـ۱۳۷۷ ش) به چاپ رسیده است. در شمار تألیفات
سیدنعمت اللّه جزایری (متوفی ۱۱۱۲)، دو شرح به نامهای
نور البراهین فی بیان اخبار السادة الطاهرین و انیس الوحید فی شرح التوحید ذکر شده که در واقع، دو عنوان از یک کتاب (شرح توحیدالصدوق) هستند.
این کتاب در ۱۴۱۷ در دو مجلد در قم چاپ شد.
امیرمحمدعلی نائب الصداره نیز شرحی بر
توحید صدوق نوشته است.
ترجمه
و شرحهای کوتاه
محمدعلی بن محمدحسن اردکانی (قرن سیزدهم) به نام
اسرارالتوحید نیز در ۱۳۳۷ در تهران به چاپ رسید. شیخ محمدتقی، معروف به
آقا نجفی اصفهانی (متوفی ۱۳۳۲)، نیز ترجمه ای از کتاب
التوحید را در ۱۲۹۷ چاپ کرد.
سید هاشم حسینی طهرانی نیز
وعده داده که ترجمه خود را در مقدمه چاپش از کتاب
التوحید خواهد آورد. همچنین چهار معجم
و فهرست برای احادیث کتاب
التوحید تدوین شده است.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة.
(۲) ابن بابویه، الاعتقادات، چاپ عصام عبدالسید، قم ۱۴۱۴.
(۳) ابن بابویه،
التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۵۷ ش.
(۴) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
(۵) ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
(۶) ابن خزیمه، کتاب
التوحید و اثبات صفات الرّب عزّ
و جلّ، چاپ عبدالعزیزبن ابراهیم شهوان، ریاض ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۷) ابن ندیم، الفهرست.
(۸) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین
و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۹) علیرضا برازش، المعجم: المعجم المفهرس لالفاظ احادیث کتاب
التوحید للشیخ الصدوق، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۰) مریم تفضلی، کتابشناسی نسخه های خطی آثار شیخ صدوق (ره) در ایران، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۱۱) نعمت اللّه بن عبداللّه جزایری، نورالبراهین، او، انیس
الوحید فی شرح
التوحید، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۷.
(۱۲) حرّ عاملی، وسائلالشیعة.
(۱۳) احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی مدّظلّه العالی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ ش.
(۱۴) عبدالرحیم بن محمد خیاط، کتاب الانتصار
و الرّد علی ابن الروندی الملحد، بیروت ۱۹۵۷.
(۱۵) محمدتقی دانش پژوه
و علینقی منزوی، فهرست کتابخانه سپهسالار، بخش ۳، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۱۶) علی بن حسین
علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، رساله ۴۸: «مسألة فی ابطال العمل باخبار الاحاد»، قم ۱۴۰۵ـ۱۴۱۰.
(۱۷) کلینی، اصولالکافی.
(۱۸) مجلسی، بحارالأنوار.
(۱۹) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۲۰) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
(۲۱) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل
و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «کتاب التوحید»، شماره۴۰۰۱. .