• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پشت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بخش مخالف شکم و سینه بدن انسان و حیوان، پشت خوانده می شود.



پشت واژه‌ای فارسی به معنای بخشی از بدن انسان و حیوان است که در جهت مخالف شکم و سینه قرار دارد
[۱] فرهنگ بزرگ سخن، ج۲، ص۱۳۸۱، «پشت».
؛ قسمت عقب بدن انسان از شانه تا انتهای کمر و ستون فقرات
[۳] فرهنگ عمید، ج۱، ص۵۵۹، «پشت».
و قسمت بالای دوش حیوان از نزدیکی گردن تا دم.
[۴] فرهنگ عمید، ج۱، ص۵۵۹.
این واژه به معانی دیگر از جمله نسل انسان (صلب)؛ آن سوی شی یا شخص و قسمت بالا و بیرون هر چیز نیز آمده است.
[۵] لغت نامه، ج۴، ص۵۴۹۱۱.
[۶] فرهنگ فارسی، ج۱، ص۷۹۱.
[۷] فرهنگ بزرگ سخن، ج۲، ص۳۸۱، «پشت».
معادل عربی آن واژه «ظَهْر» است.
[۸] المصباح، ص۳۸۸.
«ظَهْر» در اصل به معنای آشکار بودن یا قوت داشتن است و به پشت انسان یا حیوان از آن جهت ظَهْر گفته شده که بر خلاف «بَطْن»؛ آشکار است یا در آن نیرویی نهفته است.


این واژه در آیات متعددی به کار رفته که در پاره‌ای موارد مراد از آن پشت انسان و حیوان است؛ مانند آیه «واِذ اَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی ءادَمَ مِن ظُهورِهِم» و «و اَنعـمٌ حُرِّمَت ظُهورُها» در شماری از آیات نیز ظهر به معنای بالا یا روی چیزی به کار رفته است؛ مانند «ما تَرَکَ عَلی ظَهرِها مِن دابَّة» و گاه از این واژه وراء و پشت اشیا مراد است؛ مانند «تَاتوا البُیوتَ مِن ظُهورِها». در آیاتی نیز ظهر کنایه از معانی دیگر به کار رفته؛ مانند «نَبَذَ وراءَ ظُهورِهِم» که به معنای غفلت کردن و رویگردانی از چیزی آمده است،
[۲۱] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۶۲۲.
[۲۲] مجمع البیان، ج۱، ص۳۲۹.
[۲۳] تفسیر جلالین، ص۱۸.
افزون بر این، قرآن از پشت با واژه‌های دیگری نیز یاد کرده است؛ مانند «صلب» که معانی گوناگونی برای آن ذکر شده؛ مانند پشت، پشت حیوان یا انسانی که ستون فقرات دارد
[۲۸] المصباح، ص۳۴۵.
و خود ستون فقرات
[۳۱] القاموس المحیط، ج۱، ص۱۸۹، «صلب».
یا بخشی از آن
[۳۲] العجائب، ص۳۳-۳۴.
که در پشت جانوران قرار دارد. این واژه دو بار در قرآن به کار رفته است: «یَخرُجُ مِن بَینِ الصُّلبِ والتَّرائِب». واژه دیگر «دُبُر» است که به معنای پشت،
[۳۷] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۰.
مقابلِ جلو و دنباله هر چیزی آمده است.
[۳۸] المصباح، ص۱۸۹.
[۳۹] مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۲۴.
[۴۰] التحقیق، ج۳، ص۱۶۶، «بر».
این واژه و مشتقات آن بیش از ۳۰ بار در قرآن آمده است که در برخی موارد، مراد از آن پشت انسان است؛ مانند «المَلَئِکَةُ یَضرِبونَ وُجوهَهُم واَدبـرَهُم»، «یُوَلّوکم الاَدبـرَ». آیه اخیر به معنای به کسی پشت کردن و کنایه از عقب نشینی و فرار کردن است.
[۴۷] زادالمسیر، ج۳، ص۳۳۱.
[۴۸] تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۴۱.
در مجموع آیات یاد شده از برخی مباحث مربوط به پشت انسان و برخی حیوانات در دنیا و آخرت سخن به میان آمده است.


در آیه ۱۷۲ اعراف از پیمان گرفتن خداوند از فرزندان آدم بر ربوبیت خود یاد شده است: «و اِذ اَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی ءادَمَ مِن ظُهورِهِم ذُرِّیَّتَهُم واَشهَدَهُم عَلی اَنفُسِهِم اَلَستُ بِرَبِّکُم قالوا بَلی شَهِدنا». درباره چگونگی این اِشهاد و زمان آن برخی مفسران بر آن‌اند که خداوند در عالم ذَرّ همه فرزندان آدم را به صورت ذراتی کوچک از پشت آن حضرت بیرون آورد و از آنان بر ربوبیت خود و یکتاپرستی و دوری از شرک پیمان گرفت و آنان نیز بر این امور گواهی دادند.
[۵۰] جامع البیان، مج ۶، ج۹، ص۱۴۸.
[۵۱] مجمع البیان، ج۴، ص۷۶۵.
[۵۲] الدرالمنثور، ج۳، ص۲۵۹.
نظر دیگر این است که خداوند روح فرزندان آدم را از پشت آن حضرت خارج و به آنها فهم و معرفت عطا کرد. سپس از آنان اقرار گرفت
[۵۳] جامع البیان، مج ۱۲، ج۲۴، ص۶۱.
[۵۴] جوامع الجامع، ج۱، ص۷۲۰.
[۵۵] تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۹۹-۲۰۰.
؛ ولی به نظر برخی دیگر این پیمان در همین دنیا گرفته شده و در توضیح آن گفته‌اند: هنگامی که خداوند هر یک از فرزندان آدم را از پشت پدران به رحم مادران منتقل کرد و آنان را مرحله به مرحله به کمال رسانده، فهم و عقل عطا کرد و ادله خلقت و ربوبیت خود را به آنان نشان داد، با زبان تکوین از آنان شهادت گرفت و آنان نیز تکویناً به ربوبیت و توحید، اقرار کردند.
[۵۶] مجمع البیان، ج۴، ص۷۶۵-۷۶۶.
[۵۷] احکام القرآن، ج۳، ص۵۵.



قرآن کریم آفرینش نسل انسان را از آبی جهنده دانسته که از میان صلب (پشت) و ترائب (استخوانهای سینه) بیرون می‌آید: «فَلیَنظُرِ الاِنسـنُ مِمَّ خُلِق خُلِقَ مِن ماء دافِق یَخرُجُ مِن بَینِ الصُّلبِ والتَّرائِب». در آیه‌ای دیگر، فرزندان از صلب پدران به شمار رفته‌اند: «و حَلئِلُ اَبنائِکُمُ الَّذینَ مِن اَصلـبِکُم». در آیه ۱۹ محمّد نیز از علم الهی به محل حرکت و فرجام انسان سخن به میان آمده است: «واللّهُ یَعلَمُ مُتَقَلَّبَکُم و مَثوکُم». به نظر برخی مراد از محل حرکت: «مُتَقَلَّبَکُم» صلب و پشت مردان است
[۶۳] مجمع البیان، ج۹، ص۱۷۱.
[۶۴] زادالمسیر، ج۷، ص۱۵۱.
[۶۵] تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۶۰.
؛ همچنین صلب مردان مصداق یکی از مکانهای تاریک سه گانه در مراحل آفرینش انسان دانسته شده که قرآن در آیه ۶ زمر از آن یاد کرده است:
[۶۸] تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۵۳.
«یَخلُقُکُم... خَلقـًا مِن بَعدِ خَلق فی ظُـلُمـت ثَلـث»؛ افزون بر این، در آیه ۹۸ انعام از خلقت انسانها از نفس واحد و نیز محل پایدار و ناپایدار آنان خبر داده است: «و هُوَ الَّذی اَنشَاَکُم مِن نَفس واحِدَة فَمُستَقَرٌّ و مُستَودَعٌ». درباره مکان ناپایدار و موقتی (مُسْتَوْدَع) اقوال گوناگونی نقل شده است که طبق یک نظر مراد صلب مردان است.
[۷۱] جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۳۷۴.
[۷۲] مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۶.
درباره مراد از «صلب» و «ترائب» و اینکه چگونه صلب منشا تولید نسل است اقوال متعددی مطرح شده است؛ برخی مراد از صلب را پشت مرد و مراد از ترائب را استخوانهای سینه زن دانسته‌اند.
[۷۴] جامع البیان، مج ۱۵، ج۳۰، ص۱۸۰.
[۷۵] تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۴.
[۷۶] مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۵.
شماری دیگر گفته‌اند که مراد پشت و استخوانهای سینه خود مرد است.
[۷۷] جامع البیان، مج ۱۵، ج۳۰، ص۱۸۱.
[۷۸] تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۵۳۲.
[۷۹] الدرالمنثور، ج۶، ص۵۶۰.
برخی دیگر مراد را صلب و ترائب هر دو دانسته و بر آن‌اند که منی از پشت و سینه هر دو خارج می‌شود.
[۸۰] تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۶.
[۸۱] تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۴۶۶.
برخی دیگر گفته‌اند که منی از همه اجزای بدن والدین خارج می‌شود و از این رو فرزندان به والدین خود شبیه هستند و از جمله حکمت های غسل که در آن مؤمنان موظف به شستن همه اجزای بدن هستند نیز همین است.
[۸۲] تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۶.
در برخی احادیث منقول از اهل بیت علیهم‌السّلام نیز به این مطلب اشاره شده است.
[۸۵] مناقب، ج۳، ص۳۷۷.
بر پایه این تفسیر، برخی گفته‌اند که صلب کنایه از قسمت عقب بدن انسان و ترائب کنایه از قسمت جلو آن است.
[۸۷] فتح القدیر، ج۵، ص۴۲۰-۴۱۹.
برخی نیز برآن‌اند که خاستگاه و جایگاه اصلی آب جهنده، پشت مرد است و از آنجا به دیگر اجزای بدن از جمله بیضتین منتقل می‌شود.
[۸۹] تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۴۰۵.

قرآن در ادامه آیات مذکور خداوند را قادر به باز گرداندن حیات دوباره به انسان، پس از مرگ دانسته است:
[۹۱] تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۴.
[۹۲] مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۵.
[۹۳] تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۶.
«اِنَّهُ عَلی رَجعِهِ لَقادِر» ؛ اما برخی گفته‌اند: مراد آیه این است که خداوند قادر است این آب جهنده را دوباره به صلب باز گرداند یا آن را محبوس کرده، مانع خروج آن شود یا آنکه خداوند می‌تواند انسان را به همان آب گندیده تبدیل کند.
[۹۶] زادالمسیر، ج۹، ص۸۴.
[۹۷] تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۷.



در عصر جاهلیت هر گاه مردی بر همسرش خشم می‌گرفت، پشت او را به مادر یا دیگر محارم خود تشبیه می‌کرد و مثلاً به او می‌گفت: «انتِ علیَّ کظهر امّی» تو نسبت به من همچون پشت مادرم هستی» و با این سخن، مباشرت با وی را بر خود حرام می‌کرد.
[۹۸] فقه الرضا علیه‌السّلام؛ ص۲۷۱.
این کار در اصطلاح شرعی «ظِهار» نامیده می‌شود که از «ظَهر» به معنای پشت گرفته شده است. این کار در دوران جاهلیت نوعی طلاق به شمار می‌رفت
[۱۰۳] المجموع، ج۱۷، ص۳۴۱.
؛ ولی اسلام آن را کاری ناپسند و مردود دانست: «ما جَعَلَ اللّهُ... و ما جَعَلَ اَزوجَکُمُ الّــی تُظـهِرونَ مِنهُنَّ اُمَّهـتِکُم» و برای مرتکبان آن احکامی خاص مقرر کرد.


پشت انسان از مواضعی است که پس از مرگ در معرض عذاب الهی قرار می‌گیرد و باید عذاب خداوند را تحمل کند. در آیه ۵۰ انفال از سرنوشت کافران هنگام مرگ یاد شده که فرشتگان الهی بر صورت و پشت آنان می‌زنند: «و لَو تَرَی اِذ یَتَوَفَّی الَّذینَ کَفَروا المَلَئِکَةُ یَضرِبونَ وُجوهَهُم و اَدبـرَهُم». در آیه بعد علت ضربه زدن بر پشت و صورت آنان، کارهای ناپسندشان شمرده شده است: «ذلِکَ بِما قَدَّمَت اَیدیکُم». برخی شان نزول این آیات را کافرانی دانسته‌اند که در جنگ بدر کشته شدند.
[۱۰۸] جامع البیان، مج ۶، ج۱۰، ص۳۰.
[۱۰۹] مجمع البیان، ج۴، ص۸۴۶.
[۱۱۰] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۰.
بنابر روایتی، شخصی از وجود آثار زخم بر پشت ابوجهل از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پرسید. آن حضرت فرمود: این، آثار ضربه‌های فرشتگان است.
[۱۱۲] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۰.
[۱۱۳] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۳۲.
با این همه، مفسران بر آن‌اند که آیه عام است و شامل همه کافران می‌شود،
[۱۱۵] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۹.
[۱۱۶] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۳۲.
چنان که در آیه‌ای دیگر همین مجازات درباره مرتدان ذکر شده است: «اِنَّ الَّذینَ ارتَدّوا عَلی اَدبـرِهِم... فَکَیفَ اِذا تَوَفَّتهُمُ المَلـئِکَةُ یَضرِبونَ وُجوهَهُم و اَدبـرَهُم». افزون بر زمان مرگ، در قیامت نیز خداوند اعضای بدن کافران و گناهکاران از جمله پشت آنان را در معرض آتش دوزخ قرار می‌دهد: «لَو یَعلَمُ الَّذینَ کَفَروا حینَ لایَکُفّونَ عَن وُجوهِهِمُ النّارَ ولا عَن ظُهورِهِم ولا هُم یُنصَرون». در آیه‌ای دیگر از داغ نهادن بر پشت و نیز پیشانی و پهلوهای آنان که زکات نمی‌پردازند،
[۱۱۹] احکام القرآن، جصاص، ج۳، ص۱۳۷.
[۱۲۱] مجمع البیان، ج۵، ص۴۷.
یاد شده است: «والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ ولا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم یَومَ یُحمی عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوی بِها جِباهُهُم وجُنوبُهُم وظُهورُهُم هـذا ما کَنَزتُم لاَِنفُسِکُم فَذوقوا ما کُنتُم تَکنِزون». بنابر روایتی از پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم؛ خداوند با همان درهم و دینار ذخیره شده بر پشت آنان داغ می‌گذارد.
[۱۲۳] مجمع البیان، ج۵، ص۴۱.
[۱۲۴] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۴.
[۱۲۵] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۶۶.
در مورد حکمت داغ نهادن بر این مواضع خاص، برخی مفسران گفته‌اند: سبب این امر آن است که صاحبان ثروت در دنیا با پیشانی بر درهم و دینار سجده کرده، با پهلو به آن پناه می‌برند و با پشت بر آن اعتماد و تکیه می‌کنند.
[۱۲۶] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۳.
برخی علت این امر را آن دانسته‌اند که پیشانی محل علامت گذاشتن و پهلو محل درد و پشت محل اجرای حدود الهی است.
[۱۲۸] مجمع البیان، ج۵، ص۴۱.
عده‌ای نیز برآن‌اند که چون توانگران هنگام دیدن فقرا پیشانی درهم کشیده، پهلو تهی و به آنان پشت می‌کنند، خداوند بر این مواضع داغ می‌نهد.
[۱۳۰] زادالمسیر، ج۳، ص۴۳۱.
[۱۳۱] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۳.
[۱۳۲] الصافی، ج۲، ص۳۴۰.
برخی مفسران صورت را در دو آیه مذکور کنایه از قسمت جلو بدن و پشت را کنایه از عقب آن دانسته و گفته‌اند که در قیامت بر همه اعضای بدن کافران و گناهکاران داغ نهاده می‌شود.
[۱۳۳] تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۲۹.
[۱۳۴] الصافی، ج۲، ص۳۴۰.
[۱۳۵] المیزان، ج۱۴، ص۲۸۹.



خلقت چارپایان منافع فراوانی برای انسانها در پی دارد که از جمله این منافع سوار شدن انسان بر پشت آنها و حمل بار خود به وسیله آنهاست: «جَعَلَ لَکُمُ الاَنعـمَ لِتَرکَبوا مِنها... ولَکُم فیها مَنـفِعُ ولِتَبلُغوا عَلَیها حاجَةً فی صُدورِکُم وعَلَیها و عَلَی الفُلکِ تُحمَلون». در برابر این نعمت، به انسانها توصیه شده که هنگام استقرار بر پشت حیوان و استفاده از آنها نعمتهای الهی را یاد و خداوند را تسبیح کنند: «لِتَستَووا عَلی ظُهورِهِ ثُمَّ تَذکُروا نِعمَةَ رَبِّکُم اِذااستَوَیتُم عَلَیهِ وتَقولوا سُبحـنَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هـذا و ما کُنّا لَهُ مُقرِنین واِنّا اِلی رَبِّنا لَمُنقَلِبون». در احادیث نیز بر این امور تاکید شده است. بنابر روایتی، هرگاه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بر پشت حیوان قرار می‌گرفت، ذکر «الحمد لله علی کل حال» را بر زبان جاری می‌کرد. سپس آیه «سُبحـنَ الَّذی سَخَّرَ لَنا...» را تلاوت می‌فرمود و سه بار تکبیر و نیز جمله «لا اله الاّ اللّه» را تکرار می‌کرد.
[۱۴۷] مجمع البیان، ج۹، ص۶۳.
[۱۴۸] زبدة البیان، ص۴۱۵.
البته تلاوت آیات و اذکار یاد شده اختصاصی به سوار شدن بر حیوانات ندارد و سوار شدن بر مرکب های دیگر را نیز شامل می‌شود.


در آیه ۱۴۶ انعام از تحریم برخی چارپایان و نیز پیه گاو و گوسفند بر یهود سخن به میان آمده؛ ولی قسمتی از پیه این دو حیوان از جمله پیه پشت آنها، استثنا شده و حلال به شمار رفته است: «و عَلَی الَّذینَ هادوا حَرَّمنا کُلَّ ذی ظُفُر ومِنَ البَقَرِ والغَنَمِ حَرَّمنا عَلَیهِم شُحومَهُما اِلاّ ما حَمَلَت ظُهورُهُما». برخی مراد از این پیه را دنبه گوسفندان دانسته‌اند.
[۱۵۴] جامع البیان، مج ۵، ج۸، ص۱۰۱.
[۱۵۵] الدرالمنثور، ج۳، ص۱۰۱.
عده‌ای نیز برآن‌اند که مراد از آن، پیه پشت و پهلوهای حیوان است.
[۱۵۶] جامع البیان، مج ۵، ج۸، ص۹۹.
[۱۵۷] التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۲۲۳-۲۲۴.
نظر گروهی دیگر آن است که در پشت و دو پهلوی حیوان پیه وجود ندارد و مراد از این تعبیر در آیه گوشت سفید پشت و دو پهلوی حیوان است که به گوشت قرمز چسبیده است
[۱۵۸] مجمع البیان، ج۴، ص۵۸۵.
[۱۵۹] التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۲۲۴.
[۱۶۰] اللباب، ج۸، ص۴۹۱.
همچنین قرآن در آیه‌ای دیگر از تحریم پشت برخی حیوانات از سوی اعراب جاهلی خبر داده است که پس از تحریم، آن را به خداوند نسبت می‌دادند: «و قالوا هـذِهِ اَنعـمٌ... حُرِّمَت ظُهورُها واَنعـمٌ لا یَذکُرونَ اسمَ اللّهِ عَلَیهَا افتِراءً عَلَیهِ سَیَجزیهِم بِما کانوا یَفتَرون». حیوانات مورد اشاره عبارت‌اند از: «بحیره»؛ «سائبه»؛ «وصیله» و «حام»
[۱۶۲] الکشاف، ج۱، ص۶۸۵.
[۱۶۳] مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۹-۳۹۰.
[۱۶۴] مجمع البیان، ج۴، ص۵۷۴.
که قرآن در آیه‌ای دیگر تحریم خوردن این حیوانات و سوار شدن بر پشت آنها را از جانب خداوند مردود شمرده و چنین حکمی را افترا به خداوند دانسته است: «ما جَعَلَ اللّهُ مِن بَحیرَة ولا سائِبَة ولا وصیلَة ولا حام و لـکِنَّ الَّذینَ کَفَروا یَفتَرونَ عَلَی اللّهِ الکَذِبَ واَکثَرُهُم لایَعقِلون» و کسانی را که این حیوانات و دیگر نعمتهای حلال دنیوی را بر خود حرام می‌کنند زیانکار و گمراه شمرده است: «قَد خَسِرَ الَّذینَ... و حَرَّموا ما رَزَقَهُمُ اللّهُ افتِراءً عَلَی اللّهِ قَد ضَلّوا و ما کانوا مُهتَدین».


در آیه ۳۱ انعام از به دوش کشیدن گناهان از سوی تکذیب کنندگان معاد در قیامت سخن به میان آمده است: «قَد خَسِرَ الَّذینَ کَذَّبوا بِلِقاءِاللّهِ حَتّی اِذا جاءَتهُمُ السّاعَةُ و هُم یَحمِلونَ اَوزارَهُم عَلی ظُهورِهِم اَلا ساءَ ما یَزِرون». به نظر برخی گناهان
[۱۶۸] مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۳.
[۱۶۹] تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۶۶.
[۱۷۰] فتح القدیر، ج۲، ص۱۱۱.
یا عذاب گناهان در این آیه به منزله بار تلقی شده که بر پشت کافران در قیامت سنگینی می‌کند؛ اما عده‌ای آیه را اشاره به تجسم اعمال دانسته، می‌گویند: هنگام خروج مؤمن از قبر اعمال او با صورتی زیبا و بدنی خوشبو به استقبال وی آمده، خطاب به او می‌گوید: در دنیا من بر پشت تو قرار داشتم و امروز تو بر پشت من سوار شو و آیه «یَومَ نَحشُرُ المُتَّقینَ اِلَی الرَّحمـنِ وَفدا» که از رفتن مؤمنان به سوی خدا با هیئت و مرکب حکایت می‌کند
[۱۷۵] تفسیر قمی، ج۲، ص۵۳.
به همین معنا اشاره دارد؛ اما اعمال کافر با صورتی قبیح و بدنی بدبو بر او مجسم شده، می‌گوید: در دنیا تو بر پشت من سوار بودی و امروز من بر پشت تو سوار می‌شوم و جمله «یَحمِلونَ اَوزارَهُم عَلی ظُهورِهِم» به وضعیت این افراد اشاره دارد.
[۱۷۷] جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۲۳۷.
[۱۷۸] مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۳.
[۱۷۹] تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۱۰۱.
در برخی روایات نیز آمده است که اعمال گناهکاران به صورت مردی سیاه چهره و زشت بر آنان ظاهر شده، به کسانی که مرتکب آن گناهان شده‌اند خطاب می‌کند که من در دنیا با لذتها و شهوتها تو را بر پشت خود سوار کردم و امروز تو باید مرا بر پشت خود سوار کنی.
[۱۸۰] جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۲۳۷.
[۱۸۱] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۳۳.
[۱۸۲] الدرالمنثور، ج۳، ص۱۷.
همچنین در آیات ۲-۳ انشراح از برداشته شدن باری سنگین از پشت آن حضرت به وسیله خداوند یاد شده است: «و وضَعنا عَنکَ وِزرَک اَلَّذی اَنقَضَ ظَهرَک». عده‌ای «وِزْر» در این آیه را به معنای گناه دانسته و گفته‌اند: خداوند گناهان پیامبر یا گناهان قبل از نبوت آن حضرت را که بر پشت پیامبر سنگینی می‌کرد برداشته است
[۱۸۴] جامع البیان، مج ۱۵، ج۳۰، ص۲۹۶.
[۱۸۵] زادالمسیر، ج۹، ص۱۶۲.
[۱۸۶] تفیسر قرطبی، ج۲۰، ص۷۲.
؛ ولی با توجه به عصمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم این نظریه پذیرفتنی نیست،
[۱۸۷] مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۷۰.
[۱۸۸] تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۷۲.
از این رو عده‌ای گفته‌اند: خداوند با دادن عصمت به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم زمینه گناه را از آن حضرت مرتفع ساخت.
[۱۸۹] مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۷۰.
[۱۹۰] تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۷۲.
برخی نیز مراد از آن را گناهان امت پیامبر دانسته‌اند.
[۱۹۱] تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۷۲.
در مقابل عده‌ای «وزر» را به معنای بار سنگین دانسته و در تفسیر آیه گفته‌اند: خداوند غمها و فشارهایی را که از ناحیه کافران بر پشت آن حضرت سنگینی می‌کرد برداشته است.
[۱۹۳] مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۷۱.
[۱۹۴] تنزیه الانبیاء، ص۱۵۹.
برخی نیز مراد از آن را بار نبوت و رسالت شمرده‌اند که خداوند سنگینی آن را از پشت پیامبر برطرف و تحمل آن را آسان کرد.
[۱۹۵] مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۷۰.
[۱۹۶] تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۷۲.
[۱۹۷] فتح القدیر، ج۲، ص۴۶۱.



احکام القرآن، جصاص؛ انوار التنزیل و اسرار التاویل، بیضاوی؛ بحارالانوار؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیرالجلالین؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القمی؛ تفسیر نورالثقلین؛ تنزیه الانبیاء؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ زبدة البیان فی براهین احکام القرآن؛ العجائب فی الصلب والترائب؛ فتح القدیر؛ فرهنگ بزرگ سخن؛ فرهنگ عمید؛ فرهنگ فارسی؛ فقه الرضا علیه‌السّلام؛ القاموس المحیط؛ الکافی؛ الکشاف؛ اللباب فی علوم الکتاب؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ المبسوط فی فقه الامامیه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام؛ المصباح المنیر؛ معجم مقاییس اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المقنعه؛ مناقب آل ابی طالب؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النهایة فی مجرد الفقه والفتاوی؛ وسائل الشیعه.


۱. فرهنگ بزرگ سخن، ج۲، ص۱۳۸۱، «پشت».
۲. لسان العرب، ج۸، ص۲۸۳، «ظهر».    
۳. فرهنگ عمید، ج۱، ص۵۵۹، «پشت».
۴. فرهنگ عمید، ج۱، ص۵۵۹.
۵. لغت نامه، ج۴، ص۵۴۹۱۱.
۶. فرهنگ فارسی، ج۱، ص۷۹۱.
۷. فرهنگ بزرگ سخن، ج۲، ص۳۸۱، «پشت».
۸. المصباح، ص۳۸۸.
۹. لسان العرب، ج۸، ص۲۷۳.    
۱۰. مقاییس اللغه، ج۳، ص۴۷۱، «ظهر».    
۱۱. مقاییس اللغه، ج۳، ص۴۷۱، «ظهر».    
۱۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲.    
۱۳. توبه/سوره۹، آیه۳۵.    
۱۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۹.    
۱۵. انعام/سوره۶، آیه۱۳۸.    
۱۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۴۵.    
۱۷. شوری/سوره۴۲، آیه۳۳.    
۱۸. بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.    
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۱۰۱.    
۲۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۷.    
۲۱. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۶۲۲.
۲۲. مجمع البیان، ج۱، ص۳۲۹.
۲۳. تفسیر جلالین، ص۱۸.
۲۴. مقاییس اللغه، ج۳، ص۳۰۱.    
۲۵. مفردات، ص۴۸۹.    
۲۶. لسان العرب، ج۷، ص۳۸۰، «صلب».    
۲۷. لسان العرب، ج۷، ص۳۸۰.    
۲۸. المصباح، ص۳۴۵.
۲۹. مجمع البحرین، ج۱، ص۶۲۳، «صلب».    
۳۰. لسان العرب، ج۱، ص۵۲۶.    
۳۱. القاموس المحیط، ج۱، ص۱۸۹، «صلب».
۳۲. العجائب، ص۳۳-۳۴.
۳۳. طارق/سوره۸۶، آیه۷.    
۳۴. نساء/سوره۴، آیه۲۳.    
۳۵. مفردات، ص۳۰۶.    
۳۶. لسان العرب، ج۴، ص۲۸۱.    
۳۷. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۰.
۳۸. المصباح، ص۱۸۹.
۳۹. مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۲۴.
۴۰. التحقیق، ج۳، ص۱۶۶، «بر».
۴۱. انفال/سوره۸، آیه۵۰.    
۴۲. محمّد/سوره۴۷، آیه۲۷.    
۴۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۱.    
۴۴. انفال/سوره۸، آیه۱۵-۱۶.    
۴۵. فتح/سوره۴۸، آیه۲۲.    
۴۶. التبیان، ج۵، ص۹۱.    
۴۷. زادالمسیر، ج۳، ص۳۳۱.
۴۸. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۴۱.
۴۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲.    
۵۰. جامع البیان، مج ۶، ج۹، ص۱۴۸.
۵۱. مجمع البیان، ج۴، ص۷۶۵.
۵۲. الدرالمنثور، ج۳، ص۲۵۹.
۵۳. جامع البیان، مج ۱۲، ج۲۴، ص۶۱.
۵۴. جوامع الجامع، ج۱، ص۷۲۰.
۵۵. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۹۹-۲۰۰.
۵۶. مجمع البیان، ج۴، ص۷۶۵-۷۶۶.
۵۷. احکام القرآن، ج۳، ص۵۵.
۵۸. المیزان، ج۸، ص۳۱۰.    
۵۹. طارق/سوره۸۶، آیه۵-۷.    
۶۰. نساء/سوره۴، آیه۲۳.    
۶۱. محمد/سوره۴۷، آیه۱۹.    
۶۲. نمونه، ج۲۱، ص۴۵۳.    
۶۳. مجمع البیان، ج۹، ص۱۷۱.
۶۴. زادالمسیر، ج۷، ص۱۵۱.
۶۵. تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۶۰.
۶۶. زمر/سوره۳۹، آیه۶.    
۶۷. التبیان، ج۹، ص۹.    
۶۸. تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۵۳.
۶۹. المیزان، ج۱۷، ص۲۳۸.    
۷۰. انعام/سوره۶، آیه۹۸.    
۷۱. جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۳۷۴.
۷۲. مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۶.
۷۳. المیزان، ج۷، ص۳۰۹.    
۷۴. جامع البیان، مج ۱۵، ج۳۰، ص۱۸۰.
۷۵. تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۴.
۷۶. مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۵.
۷۷. جامع البیان، مج ۱۵، ج۳۰، ص۱۸۱.
۷۸. تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۵۳۲.
۷۹. الدرالمنثور، ج۶، ص۵۶۰.
۸۰. تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۶.
۸۱. تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۴۶۶.
۸۲. تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۶.
۸۳. بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۱۳.    
۸۴. بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۳۳.    
۸۵. مناقب، ج۳، ص۳۷۷.
۸۶. نورالثقلین، ج۵، ص۵۵۱-۵۵۲.    
۸۷. فتح القدیر، ج۵، ص۴۲۰-۴۱۹.
۸۸. بحارالانوار، ج۵۷. ص۳۳۷.    
۸۹. تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۴۰۵.
۹۰. بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۳۱-۳۳۲.    
۹۱. تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۴.
۹۲. مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۵.
۹۳. تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۶.
۹۴. طارق/سوره۸۶، آیه۸.    
۹۵. التبیان، ج۱۰، ص۳۲۵.    
۹۶. زادالمسیر، ج۹، ص۸۴.
۹۷. تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۷.
۹۸. فقه الرضا علیه‌السّلام؛ ص۲۷۱.
۹۹. المقنعه، ص۵۲۴-۵۲۳.    
۱۰۰. النهایه، ص۵۲۴.    
۱۰۱. شرح اللمعه، ج۶، ص۱۳۳.    
۱۰۲. مسالک الافهام، ج۹، ص۴۶۳.    
۱۰۳. المجموع، ج۱۷، ص۳۴۱.
۱۰۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۴.    
۱۰۵. مجادله/سوره۵۸، آیه۲.    
۱۰۶. انفال/سوره۸، آیه۵۰.    
۱۰۷. انفال/سوره۸، آیه۵۱.    
۱۰۸. جامع البیان، مج ۶، ج۱۰، ص۳۰.
۱۰۹. مجمع البیان، ج۴، ص۸۴۶.
۱۱۰. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۰.
۱۱۱. التبیان، ج۵، ص۱۳۷.    
۱۱۲. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۰.
۱۱۳. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۳۲.
۱۱۴. التبیان، ج۵، ص۱۳۷.    
۱۱۵. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۹.
۱۱۶. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۳۲.
۱۱۷. محمّد/سوره۴۷، آیه۲۵-۲۷.    
۱۱۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۹.    
۱۱۹. احکام القرآن، جصاص، ج۳، ص۱۳۷.
۱۲۰. التبیان، ج۵، ص۲۱۱.    
۱۲۱. مجمع البیان، ج۵، ص۴۷.
۱۲۲. توبه/سوره۹، آیه۳۴-۳۵.    
۱۲۳. مجمع البیان، ج۵، ص۴۱.
۱۲۴. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۴.
۱۲۵. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۶۶.
۱۲۶. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۳.
۱۲۷. المیزان، ج۹، ص۲۵۲.    
۱۲۸. مجمع البیان، ج۵، ص۴۱.
۱۲۹. بحارالانوار، ج۸، ص۲۴۳.    
۱۳۰. زادالمسیر، ج۳، ص۴۳۱.
۱۳۱. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۳.
۱۳۲. الصافی، ج۲، ص۳۴۰.
۱۳۳. تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۲۹.
۱۳۴. الصافی، ج۲، ص۳۴۰.
۱۳۵. المیزان، ج۱۴، ص۲۸۹.
۱۳۶. غافر/سوره۴۰، آیه۷۹-۸۰.    
۱۳۷. نحل/سوره۱۶، آیه۴.    
۱۳۸. نحل/سوره۱۶، آیه۷ ۸.    
۱۳۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۳.    
۱۴۰. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۲.    
۱۴۱. یس/سوره۳۶، آیه۴۲.    
۱۴۲. زخرف/سوره۴۳، آیه۱۲.    
۱۴۳. زخرف/سوره۴۳، آیه۱۲-۱۴.    
۱۴۴. الکافی، ج۶، ص۵۴۰.    
۱۴۵. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۸۷.    
۱۴۶. بحارالانوار، ج۷۳، ص۲۶۱.    
۱۴۷. مجمع البیان، ج۹، ص۶۳.
۱۴۸. زبدة البیان، ص۴۱۵.
۱۴۹. بحارالانوار، ج۷۳، ص۲۹۳.    
۱۵۰. الکافی، ج۶، ص۵۴۰.    
۱۵۱. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۸۷.    
۱۵۲. بحارالانوار، ج۷۳، ص۲۶۱.    
۱۵۳. انعام/سوره۶، آیه۱۴۶.    
۱۵۴. جامع البیان، مج ۵، ج۸، ص۱۰۱.
۱۵۵. الدرالمنثور، ج۳، ص۱۰۱.
۱۵۶. جامع البیان، مج ۵، ج۸، ص۹۹.
۱۵۷. التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۲۲۳-۲۲۴.
۱۵۸. مجمع البیان، ج۴، ص۵۸۵.
۱۵۹. التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۲۲۴.
۱۶۰. اللباب، ج۸، ص۴۹۱.
۱۶۱. انعام/سوره۶، آیه۱۳۸.    
۱۶۲. الکشاف، ج۱، ص۶۸۵.
۱۶۳. مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۹-۳۹۰.
۱۶۴. مجمع البیان، ج۴، ص۵۷۴.
۱۶۵. مائده/سوره۵، آیه۱۰۳.    
۱۶۶. انعام/سوره۶، آیه۱۴۰.    
۱۶۷. انعام/سوره۶، آیه۳۱.    
۱۶۸. مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۳.
۱۶۹. تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۶۶.
۱۷۰. فتح القدیر، ج۲، ص۱۱۱.
۱۷۱. التبیان، ج۴، ص۱۱۵.    
۱۷۲. نورالثقلین، ج۱، ص۷۱۱.    
۱۷۳. مریم/سوره۱۹، آیه۱۹.    
۱۷۴. مریم/سوره۱۹، آیه۸۵.    
۱۷۵. تفسیر قمی، ج۲، ص۵۳.
۱۷۶. التبیان، ج۷، ص۱۴۹.    
۱۷۷. جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۲۳۷.
۱۷۸. مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۳.
۱۷۹. تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۱۰۱.
۱۸۰. جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۲۳۷.
۱۸۱. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۳۳.
۱۸۲. الدرالمنثور، ج۳، ص۱۷.
۱۸۳. انشراح/سوره۹۴، آیه۲-۳.    
۱۸۴. جامع البیان، مج ۱۵، ج۳۰، ص۲۹۶.
۱۸۵. زادالمسیر، ج۹، ص۱۶۲.
۱۸۶. تفیسر قرطبی، ج۲۰، ص۷۲.
۱۸۷. مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۷۰.
۱۸۸. تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۷۲.
۱۸۹. مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۷۰.
۱۹۰. تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۷۲.
۱۹۱. تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۷۲.
۱۹۲. المیزان، ج۲۰، ص۳۱۵.    
۱۹۳. مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۷۱.
۱۹۴. تنزیه الانبیاء، ص۱۵۹.
۱۹۵. مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۷۰.
۱۹۶. تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۷۲.
۱۹۷. فتح القدیر، ج۲، ص۴۶۱.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«پشت»    



جعبه ابزار