پرچم در ایران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرچم،
درفش، عَلَم،
رایت و
بیرق، از نمادهای اصلی اقوام و
ملتها و دولتها میباشد.
در
ایران از دوران
هخامنشیان استفاده از پرچمهای «امپراتوری» رایج بوده است، درحالی که استفاده از «نشان»های خانوادگی بر روی درفشهای زمینداران با نفوذ در دوره پارتها و
ساسانیان، در نشانهایی منسوب به سراپرده رستم (نقش یک
اژدها )، سراپرده گودرز (یک شیرطلایی) و شاهان کیانی (یک خورشید طلایی) نمایان میشود.
در دوره ساسانیان «پرچم ملی»،
درفش کاویان نام داشته
که وصف آن در
شاهنامه آمده و دارای زمینه ارغوانی مرصع و نوارهای قرمز، طلایی و ارغوانی با نشان
ستاره (اختر) بوده است.
این درفش را به دلیل این نشان، اختر کاویان نیز مینامیدند
و بدین طریق بر معنای نمادین آن،
بخت و
اقبال، تأکید میکردند. در واقع تصرف و سرنگون کردن این پرچم نشانه فروپاشی پادشاهی ایران بود. ازینرو هنگامی که
یعقوب لیث مدعی «میراث شاهان ایران» شد و کوشید تا «شکوه آنان را احیا کند»، در شعری که از طرف او برای
خلیفه عباسی ارسال شد، چنین گفت : «درفش کاویان (عَلَم الکابیان) همراه من است و امیدوارم که زیر لوای آن بر ملتها حکومت کنم» معهذا تا زمانی که نقش شیروخورشید بر روی پرچمها رایج شد، پرچمهایی با نقش ستاره همچنان در ایران رایج بوده است، نمادهای ایرانی و ترکی، مانند اژدها، نیز گاهی با نوشتههای اسلامی تلفیق شدند و پرچمهایی با رنگها، طرحها و اندازههای مختلف به وجود آمد .
براساس نسخه خطی مصور از
تاریخ رشیدالدین، پرچمهای
غزنویان معمولاً قرمز بود و اغلب از طرح شطرنجی به عنوان نشان استفاده میکردند، اما متون بر جای مانده حاکی از آن است که این پرچمها نقش همای طلایی رنگ یا شیر داشتهاند.
به نوشته
عبدالجلیل قزوینی (ح ۵۶۰)، پادشاهان
شیعی مذهب پرچمهایی به رنگ سفید، سبز و رنگهای دیگر غیر از سیاه داشتند و سلاطین سلجوقی از رنگهای سبز، زرد و قرمز استفاده میکردند.
حجم عظیم شواهد و متون ادبی و
باستان شناسی، که
احمد کسروی و
مجتبی مینوی و سعید نفیسی سعید نفیسی، درفش ایران و شیروخورشید، تهران ۱۳۲۸ ش.، ص۴۶ ـ ۵۹) گردآوری و بررسی کردهاند، نشان میدهد که خورشید در صورت فلکیِ اسد در منطقة البروج (که از تصاویر موجود در کتابهای نجوم ــ برای مثال رساله
ابومعشر بلخی درباره احکام
نجوم ؛ نسخه خطی کتابخانه ملی پاریس،
استنساخ در حدود ۶۳۷/ ۱۲۴۰؛ شناخته شده است) از
قرن ششم نقشی نمادین و رایج شد. این نماد در سکههای
سلطان غیاث الدین کیخسرو، از سلسله
سلجوقیان روم (حک: ۶۳۴ـ۶۴۴) احتمالاً مظهر قدرت
سلطان بوده است.
از قرن هفتم به بعد نقش شیروخورشید بر روی آثار مختلف هنری دیده شده است. این نماد تلفیقی از سنن کهن
ایران و عرب و ترک و مغول بود و تحول آن را میتوان به اختصار تشریح کرد. خورشید (به صورت یک مرد) همیشه
سلطنت را در ایران تداعی میکند:«تصویر بلورین خورشید» سراپرده سلطنتی داریوش سوم را مشخص میکرد؛ پرچم اشکانیان با تصویر خورشید تزیین میشد؛ بر بالای
تاج سلاطین ساسانی کرهای قرار داشت که نماد خورشید بود.
مالالاس (۱۸/۴۴) به نامهای اشاره میکند که در آن شاه ایران را «خورشید شرق» و قیصر روم را «ماه غرب» نامیدهاند. شیر نیز پیوند نزدیکی با شاهنشاهی در ایران داشت: ردیفهایی از شیران تخت و لباس شاهان هخامنشی را زینت میداد .
تاج آنتیوخوس اول شاه کوماژن (حک: ۳۴ـ ۶۹ پیش از میلاد) با تصویر شیر تزیین شده بود ؛
در نقش برجسته مراسم اعطای مقام در
نقش رستم،
اردشیر اول زرهی با تصویر شیر به تن دارد؛ شیر نقش تزیینی مشابهی برای عضدالدوله داشته است. در برخی لهجههای شرق ایران، واژه شاه را شیر تلفظ میکنند؛ سنن اسلامی و ترکی و مغولی نیز بر پیوند نمادین شیر و سلطنت تأکید میکردند این سنن، جاذبه جادویی خورشید را نیز تأیید میکردند، و مغولها
حرمت نهادن به خورشید را، بویژه در حال طلوع، دوباره رواج دادند.
در نتیجه این تحولات، استفاده از نماد شیروخورشید رواج و گسترش یافت و این نماد روی پرچمها
و نیز روی سکهها و پارچهها، کارهای فلزی و کاشیهای لعابدار سفالی
ظاهر شد. قدیمترین نمونه ظهور این نمادها روی پرچم در نگارهای در نسخهای از
شاهنامه شمس الدین کاشانی (
تصنیف حماسی فتوحات مغول، به تاریخ ۸۲۶) دیده میشود.
در توصیف قصری که تیمور از خانهای جغتای
سمرقند گرفته بود از نماد شیروخورشید که دروازه اصلی بنا و طاقهای گرداگرد حیاط را تزیین میکرده نام میبرد. وی نقل میکند که این نشان «علامت نظامی حاکمان سابق سمرقند» بوده است. نقش شیروخورشید در سمرقند پابرجا مانده و ورودی اصلی مدرسه شیردار را که در ۱۰۲۸ ساخته شده است زینت میدهد .
هنگامی که صفویه دولت واحدی ایجاد کرد و
تشیع را مذهب رسمی ساخت، شیروخورشید به علامتی آشنا تبدیل شد و همه جا دیده میشد: روی سکههای مسی، پرچمها، و آثار هنری.
توماس هربرت ــ که در آخرین سال
حکومت شاه عباس (۱۰۳۶/ ۱۶۲۷) به ایران آمده بود ــ نقل میکند که
پدربزرگ شاه اسماعیل،
شیخ جُنَید، نشان پرچم ایران را که یک ستاره و یک شیروخورشید است بنیاد نهاد.
این ادعا احتمالاً قدمت این نشان را توجیه میکند، زیرا هیچ سندی حاکی از اینکه نشان پرچم ایران در دوره شاه اسماعیل شیروخورشید بوده است، وجود ندارد. عَلَمهای شاه اسماعیل که در
جنگ چالدران به دست عثمانیها افتادند، هیچ اثری از این نشان بر خود ندارند.
قاسم گنابادی به «پرچمهای سبز» شاه اسماعیل اشاره میکند که تصویر ماه بر تارک آنها قرار گرفته است.
گفته میشود که شاه اسماعیل پس از شکست چالدران تنها از پرچمهای سیاه رنگ (به عنوان علامت عزا) استفاده میکرده است که روی آنها به رنگ سفید واژه القصاص (
انتقام ) نوشته شده بود.
سرانجام باید از پرچمهای دیگر در اوایل دوران صفویه و بویژه از پرچمهایی یاد کرد که در شاهنامهای که برای
شاه طهماسب تهیه شده بود، ترسیم شدهاند و نماد شیروخورشید ندارند. با وجود این، به گفته
آدام اولئاریوس که در ۱۰۴۰/۱۶۳۶ به ایران سفر کرد، ترکها از هلال ماه (به عنوان نشان خود) و ایرانیان از خورشیدی که اغلب اوقات در بالای شیر قرار گرفته است، استفاده میکنند.
بنابراین روشن است که باوجود عَلَمها وپرچمهای گوناگون در دوران صفویه، نماد شیروخورشیددر روزگار شاه عباس نشان شناخته شده ایران بوده است.
تداعی این نماد با ایران احتمالاً براساس تفسیر اشاره شاهنامه به «خورشید ایران» و «ماه تورانیان/ ترکها» بوده است.
شاهان صفوی قطعاً با این اشارههای شاهنامه آشنا بودند. از آنجا که سلاطین عثمانی هلال ماه را به عنوان نشانه دودمانی و نهایتاً ملی برگزیدند، سلسله صفویه حاکم بر ایران نیز که به نشان دودمانی و ملی خاص خود نیاز داشتند، شیروخورشید را برگزیدند.
به گزارش ژان شاردن پرچمهای صفویان مثلث شکل و از پارچهای گران قیمت به رنگهای مختلف بود که در آنها از عبارتهای دعایی یا
ذوالفقار یا یک شیر با خورشیدی که از پشت آن طلوع میکند، به عنوان نشان استفاده میکردند. پرچم اصلی یک پرچم سه گوش شبیه به دم چلچله بود که فردی عالیرتبه به نام علمدارباشی آن را حمل میکرد. همچنین برای مراسم گوناگون، بویژه مراسم محرّم، از علمهای مختلف استفاده میکردند. شاردن بویژه خاطرنشان میکند که روی سکههای مسی (
فلوس ) نقش پرچم ایران تقلید شده است و نماد شیروخورشید را به نمایش میگذارد. بدین ترتیب،
شاردن نخستین کسی است که به نشان «ذوالفقار» اشاره میکند؛ هر چند سلطان سلیم اول و دیگر حکمرانان عثمانی از پرچمهای مشابهی استفاده کرده بودند و
بابریان هند نیز در ۱۱۵۰ از این نشان به همراه ستاره و هلال ماه روی پرچمهای خود بهره گرفته بودند.
جان فرایر که در ۱۰۸۸/۱۶۷۷ به ایران سفر کرد، پرچم ایران را «شمشیری خونین و دو دم در زمینهای سفید» توصیف میکند، در صفر ۱۱۵۰/ مه ۱۷۳۷ نماینده
انگلیس در
بندرعباس گزارش داد که دریاسالار نادرشاه «پرچم خود را که زمینه سفید دارد و در وسط آن یک شمشیر سرخ ایرانی قرار گرفته» برافراشته است.
اصطلاح «شمشیر ایرانی» برای ذوالفقار نشان میدهد که این نشان تا چه حد به آیینِ حکومت ایرانیان وارد شده است. با وجود این، نشان شیروخورشید جایگاه نخست را در اختیار داشت. در تصاویری که به دوره شاه
سلطان حسین مربوط میشود پرچمی مثلث شکل مشاهده میشود که نشان آن یک شیر بزرگ در حال حرکت و یک چهره گرد زنانه است که از آن پرتو نور ساطع میشود و بر فراز شیر قرار دارد.
برای
فهم تفسیر محتمل صفویه از نماد شیروخورشید باید چندین نکته را در نظر داشت. نخست آنکه یکی از
القاب دینی
حضرت علی علیهالسلام شیرخدا (عربی: اسدالله) است.
دوم، خورشید به عنوان مظهر و تجلی فرّ ایزدی، در ایران اسلامی به «نور» تعبیر شده است و بدان اعتبار، پیامبر و امام علی و سایر امامان که صاحب نور الهیِ هستند به صورتهالهای درخشان به نمایش درمی آیند. سوم، صفویه مشروعیت حکومت خود را با ادعای انتساب به حضرت علی علیه السّلام توجیه میکرد
حرمتی که آنها برای حضرت علی قائل بودند کاملاً روشن است. شاه اسماعیل خود را «غلام حیدر» می نامید
حیدر، به معنای شیر، از نامهای حضرت علی است) و
شاه عباس بزرگ خود را «کلب آستان علی».
نادرشاه دو پرچم سلطنتی داشت:
یکی از آنها به صورت نوارهای قرمز، آبی و سفید و دیگری قرمز، آبی، سفید و زرد بود و در آنها تزیینات دیگری به کار نرفته بود
او ظاهراً از به کار بردن رنگ سبز که رنگ ویژه
صفویه (و
شیعه ) بود احتراز میکرد. اما استفاده از نقش یک شیر در حال حرکت و یک خورشید تابنده که دور واژههای الله المَلِک را گرفته است، نشان میدهد که این نماد همچنان به عنوان نشانه شناخته شده ایران برجای باقیمانده است
وجود نقش شیروخورشید روی سنگ گور سربازی از دوره زند شواهد بیشتری در این زمینه ارائه میدهد.
این نقش در اوایل دوره قاجار به شکلی کاملاً ناهمسان روی سکهها، نشانها و پرچمها ظاهر.
فتحعلی شاه، به
تقلید از لژیون دونور فرانسه، نشان شیروخورشید ایرانی را در ۱۲۲۲ ـ ۱۲۲۵ پدید آورد، تا به دیپلماتها و مقامات فرانسوی و انگلیسی اعطا کند (رایت، ۱۹۷۹). به این ترتیب ایران دارای پرچمی رسمی با نشان شیروخورشید شد. بدین سان است که یک قرن بعد مؤلفی مینویسد: «ایران، امروزه به سرزمین شیروخورشید معروف است»
گاسپارد دروویل که در ۱۸۱۲ـ۱۸۱۳ در
ارتش ایران خدمت کرده بود، گزارش میدهد که پرچمها و نشانهای ایرانیان دارای نشان زرهی کشور، یعنی یک شیر خوابیده و خورشید در حال طلوع، همراه با عبارت سلطان بن سلطان فتحعلی شاه قاجار است. پرچمها قرمز رنگاند و در تارک آنها یک دست نقرهای به نشانه دست علی به چشم میخورد.
لویی دوبو میگوید، که محمدشاه دو پرچم داشته است : «یکی با نقش شمشیر علی، که دو لبه است» و دیگری «با نقش یک شیر خوابیده و خورشیدی که از پشت آن طلوع میکند». پرچم دوم پرچم اصلی کشور بود.
دروویل تصاویر جالبی از پرچم ایران آورده است. در یکی از این تصاویر شیر با شمشیری در دست تصویر شده است. این نخستین باری است که با ظهور شیر شمشیر در دست روبه رو میشویم؛ نمادی که از عصر
محمدشاه به بعد به نشان متعارف ملی ایران تبدیل شد.
محمدشاه در ۱۲۵۲ فرمانی رسمی صادر کرد که شکل و کارکرد انواع نشانهای شیروخورشید را تعیین و تعبیری ملی گرایانه از این نشان مطرح میکرد
این فرمان مدعی شد که ایرانیان باستان خورشید را در صورت فلکیِ اسد به نشانه جایگاه عظیم الشأن ایران انتخاب کردند و نشان شیروخورشید تقریباً سه هزار سال قدمت دارد تا اینکه با آمدن اسلام پرستش خورشید منسوخ شد، اما شاید چون ایران در اقلیم چهارم قرار دارد و خورشید نیز به اقلیم چهارم منسوب است، نشان شیروخورشید بلاتغییر باقی ماند. از آن پس شیر به صورت مهاجمی شمشیر به دست تصویر شد و بزودی، نخست در سکهها و نشانها، با یک
تاج همراه شد. اما وجود تنوع در اندازه و موقعیت و رنگ، برای مدتی طولانی دستیابی به طرحی یکسان را دشوار ساخت.
اوژن فلاندن پرچم ایران را در ۱۲۵۶/۱۸۵۰ به این صورت وصف کرده است : «پرچمی قرمز رنگ که نشان دولت ایران، یعنی شیروخورشید را بر خود دارد و دیرکی که در بالای آن دستی قرار دارد که نام علی بر رویش نقش بسته است». ذکاء تصویر دو پرچم از مهمترین پرچمهای رایج در روزگار قاجار را آورده است؛ اولی پارچه ای مربع شکل است که نوار بالایی آن سبز و پایینی قرمز است، زمینه پرچم سفید رنگ است و در مرکز آن یک شیروخورشید قرار دارد. از این پرچم برای ساختمانهای دولتی و یادمانهای سلطنتی، قلعهها و بنادر و هرآنچه به دولت و سلطنت مربوط بود استفاده میکردند. پرچم دیگر نیز سه رنگ است و پهنای نوارها مساوی است. شیروخورشید چنان در میان این پرچم جای گرفته که هر سه رنگ را دربرمی گیرد.
این پرچم را میتوان نخستین پرچم «سه رنگ» ایران دانست. اصل پنجم متمم قانون اساسی ۱۳۲۶ش، پرچم ایران را «متشکل از سه رنگ (با نوارهایی به پهنا و طول برابر) سبز، سفید و قرمز با نشان یک شیر (شمشیر در دست و در حال حرکت) و خورشید» تعیین کرد. بعدها، رنگ سبز به عنوان نشان اسلام و خرّمی کشور و صفای روح و باطن، رنگ سفید نشان صلح و آرامش طلبی و قرمز نشان
مشروطیت ایران و دفاع از استقلال و آزادی و شیر نشان
شجاعت و
استقامت تفسیر شد.
در دوران
رضاشاه استفاده از این طرح همچنان ادامه یافت، هرچند شیر معمولاً چهره واقعیتری به خود گرفت و چهره زنانه خورشید از آن گرفته شد و فقط با شعاعهای نور نشان داده شد. در موارد بسیار، نظیر موقعیتهای نظامی، نقش
تاج پهلوی نیز به نشانهای پرچم اضافه شد. در اصلاح
زبان فارسی، واژههای جاافتاده برای «پرچم» (فارسی:
درفش، عربی:
علم، ترکی:
بیرق ) را کنار گذاردند و واژه ترکی پرچم («منگوله، مو») را برگزیدند
و اعتراضات محققان
به نتیجهای نرسید.
ابعاد و شکل دقیق پرچم ایران در ۱۳۳۶ش دوباره تعیین شد
و تا
انقلاب اسلامی ایران بدون تغییر باقی ماند. در این زمان نشان پرچم جای خود را به طرحی شبیه به واژه الله داد (که مانند لاله سرخی است که از خون شهیدان انقلاب سربرآورده و چهار قسمت آن شبیه به هلال و جزء قائم میانی یادآور شمشیر به نشانه قدرت و ایستادگی ملت مسلمان ایران است و مجموعاً «کلمه توحید» (لااله الاالله) را تشکیل میدهد). همچنین عبارت «الله اکبر» ۲۲ بار در حاشیه پایین نوار سبزرنگ و حاشیه بالای نوار قرمز رنگ تکرار شده است (که نماد ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، روز پیروزی انقلاب است.
اکنون در ایران نیز همانند دیگر کشورهای جهان برخی نهادهای دولتی و نظامی پرچمهای خاص دارند.
(۱) ایران مجلس بررسی نهائی قانون اساسی، صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهائی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران ۱۳۶۴ ش).
(۲) ابراهیم پورداود، هرمزدنامه، تهران ۱۳۳۱ش.
(۳) یحیی ذکاء، «تاریخچه تغییرات و تحوّلات درفش و علامت دولت ایران از آغاز سده سیزدهم هجری قمری تا امروز»، هنر و مردم، ش۳۱ (اردیبهشت ۱۳۴۴)، ش۳۲ـ۳۳ (خرداد و تیر ۱۳۴۴)، ش۳۴ (مرداد ۱۳۴۴)، ش۳۵ (شهریور ۱۳۴۴)، ش۳۶ (مهر ۱۳۴۴)، ش۳۸ (آذر ۱۳۴۴).
(۴) عبدالجلیل قزوینی، نقض، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۸ش.
(۵) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
(۶) نصرالله فلسفی، چند مقاله تاریخی و ادبی : «جنگ چالدران»، تهران ۱۳۴۲ش.
(۷) نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، ج۱، تهران ۱۳۴۴ش، ج۲، تهران ۱۳۵۳ش.
(۸) آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشیدیاسمی، تهران ۱۳۵۱ش.
(۹) احمد کسروی، تاریخچه شیروخورشید، تهران ۱۳۳۵ش.
(۱۰) احمد کسروی، شیخ صفی و تبارش، تهران ۱۳۲۳ش.
(۱۱) لارنس لاکهارت، نادرشاه آخرین کشورگشای آسیا، ترجمه اسماعیل افشار نادری، تهران ۱۳۷۷ش.
(۱۲) مجتبی مینوی، «منشاء نقش شیروخورشید».
(۱۳) سعید نفیسی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، ج۲، تهران ۱۳۳۴ش.
(۱۴) سعید نفیسی، درفش ایران و شیروخورشید، تهران ۱۳۲۸ ش.
(۱۵) حمید نیّر نوری، «بیرق شیروخورشید»، در ایرانشهر، تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش.
(۱۶) حمید نیّر نوری، «ذیلی بر سلسله مقالات: تاریخچه تغییرات و تحوّلات درفش و علامت ایران از آغاز سده سیزدهم هجری قمری تا امروز»، هنر و مردم، ش۷۷ـ ۷۸ (اسفند ـ فروردین ۱۳۴۷ـ ۱۳۴۸).
(۱۷) غلامحسین یوسفی، فرخی سیستانی: بحثی در شرح احوال و روزگار و شعر او، مشهد ۱۳۴۱ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پرچم»، شماره۲۶۹۵.