پادری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پادُری، اصطلاحی برای
کشیشان مبلّغ مسیحی در کشورهای
اسلامی، بویژه
ایران و
هند است.
واژه پادر از پرتغالی گرفته شده و به معنای «کشیش و روحانی مسیحی» و هم ریشه با pater و father لاتینی است.
این واژه در ابتدا فقط برای کشیشان
کاتولیک رومی به کار میرفت، به معلمان دینی تمام مذاهب نیز پادری میگفتند.
بنابر منابع موجود، رواج اصطلاح پادری و ذکر آن در منابع تاریخی از دوره
صفویه (قرن دهم تا دوازدهم) به بعد قطعی است.
اما در دوره
مغول ، با اینکه نفوذ
مسیحیت و حضور هیئتهای مسیحی در سرزمینهای شرقی زیاد بود،
این اصطلاح رواج نداشت.
کثرت و قلت حضور مبلّغان
مسیحی نیز بستگی به مناسبات سیاسی میان دولتهای مسیحی و
اسلامی داشت.
از نخستین مبلّغان
مسیحیت ، که در هند از او با عنوان پادری یاد شده، ژروم گزاویه (۹۵۶ـ۱۰۲۶/ ۱۵۴۹ـ ۱۶۱۷) است که مدتی در لاهور میزیست.
او در ۱۰۱۸/ ۱۶۰۹ در کتابی فارسی با عنوان آینه حق نما درباره
تثلیث ، به اثبات عقاید مسیحی و رد عقاید
اسلامی پرداخت و کتاب را به جهانگیر (۹۷۷ـ۱۰۳۷) هدیه کرد.
این کتاب را به دستور جهانگیر از آگره به اصفهان فرستادند.
سیداحمد علوی عاملی ،
مَصْقَلِ صَفا را در رد آن نگاشت و در آن از گزاویه به عنوان «بعضی علمای
نصارا که در بلاد هندوستان به سمت حجابت اشتهار داشت» نام برد و آن را به
هند فرستاد.
مرآت القدس (۱۰۱۱/ ۱۶۰۲) یا داستان مسیح از دیگر کتابهای گزاویه است.
سیداحمد علوی، در ۱۰۳۱
لَوامع ربّانی را نیز در رد پادریان فرنگی نوشت.
از دیگر کسانی که در هند به پادری
شهرت یافتند، هنری مارتین،
کشیش انگلیسی بود که در ۱۲۲۰/ ۱۸۰۵ به هندوستان رفت و
عهد جدی د را با عنوان پیمان تازه
عیسی مسیح به
فارسی ترجمه کرد.
وی تحت
حمایت بلندپایگان کمپانی هند شرقی انگلیس فعالیت میکرد و حتی با فرمانروای کل هندوستان، جورج بارلو، و فرماندهِ کل ارتش انگلیس در آن کشور ارتباط نزدیک داشت.
وی در هندوستان زبانهای گوناگون را در چهارچوب حرفه تبلیغاتی خود آموخت و در مدت کوتاهی که در پتنه بود آموزشگاههایی با
سرمایه خود بنیاد نهاد. او همچنین در کانپور و کلکته به سخنرانیهای تبلیغی پرداخت که مورد انتقاد برخی از همکاران خود قرار گرفت. مسلمانان در برابر فعالیتهای هنری مارتین، بویژه تأسیس مدارس، واکنشهای منفی نشان دادند.
هنری مارتین پنج سال در هند به عنوان کشیش فعالیت و
تبلیغ کرد.
وی کتابهایی نیز درباره مسیحیت نوشت و در ۱۲۲۶ در توقات ترکیه درگذشت.
عنوان پادری پس از هنری مارتین نیز در هند رواج داشت چنانکه
سلطان الواعظی ن،
ابوالفتح الحسنی الحسینی ، در ۱۲۳۱، و در یادداشتهای سفر خود به اقدام پادشاه انگلیس برای مقابله با پادریان هند اشاره کرده است.
پادری دیگری که پس از هنری مارتین در هند شهرت فراوان یافت، فندر (پفاندر) بود.
تسلط وی بر
فارسی بیش از
اردو بود.
از آثار اوست:کتاب میزان الحق، در رد
اسلام که ترجمه آن به فارسی در ۱۲۶۵/ ۱۸۴۹ و ترجمه آن به اردو در ۱۲۶۶/۱۸۵۰ چاپ شد؛ مفتاح الاسرار، در رد
اسلام به فارسی
طریق الحیوه و حل الاشکال .
علمای
مسلمان هند، از جمله
محمدهادی لکهنوی و
سیدناصرالدین ابومنصور دهلوی ، بر هریک از آنها ردیه های متعدد نوشته اند.
علمای
اسلام در هند، علاوه بر
مبارزه قلمی با فندر، به
مناظره با او پرداختند، از جمله
مولانا رحمه الله دهلوی که در
رجب ۱۲۷۰ با او مناظره کرد.
در هند پادریان نامدار دیگری نیز به فعالیت و تبلیغ
مسیحیت و تألیف کتاب اشتغال داشتند.
علمای
اسلام نیز با ردیه نویسی و مناظره به آنان پاسخ میدادند.
آغاز فعالیت جدی پادریان و مبلّغان مسیحی اروپایی در ایران به زمان شاه عباس اول (۹۹۶ـ ۱۰۳۸) برمی گردد.
او به دلیل داشتن دشمنی مشترک با
عثمانی و تمایل به بسط روابط بازرگانی با غرب، مناسبات خوبی با اروپاییان برقرار کرد.
پادریان در ایران به فرقه های مختلف از جمله
کرملیان ،
فرانسیسان ،
دومینیکیان ،
کاپوسنها (کاپوچیها) و
یسوعیان (ژزویتها) و به ملیتهای گوناگون همچون اسپانیایی، ایتالیایی، فرانسوی و گاه هلندی، لهستانی و مجارستانی تعلق داشتند.
حضور پادریان متعلق به نحلهها و فرقه های مختلف
مسیحی در ایران، با
رقابت شدید بین این فرقهها همراه بود. چون از سویی، دولتهای متبوع این کشورها، بویژه فرانسه و اسپانیا، با یکدیگر در
جنگ بودند و از سوی دیگر، اعتقادات دینی این فرقهها با یکدیگر متفاوت بود.
در ۱۰۱۱/ ۱۰۶۲ هیئتی سه نفره به رهبری آنتونیو دوگووا به دستور فیلیپ سوم، پادشاه اسپانیا، و از جانب
اسقف بندر پرتغالی گوآ در
هند ، به
ایران آمدند.
آنان به
مشهد رفتند و در آنجا نامه و هدایای اسقفِ گوآ و نسخهای از «شرح زندگانی عیسی» را با تصاویر پاپ به شاه عباس اول تقدیم کردند.
هدف اصلی این هیئت سیاسی و
تجاری و هدف فرعی ایشان، گرفتن اختیاراتی برای
تبلیغ دین مسیح بود.
آنان با
اجازه شاه عباس اول، در اصفهان کلیسا و
صومعه بنا کردند.
در همان سالها، پاپ
کاتولیک ، کلمنس هشتم، نیز تعدادی از پادریان کرملی را برای تبلیغ به ایران فرستاد.
آنان به رهبری پول سیمون در شمال اصفهان
کلیسا و صومعهای ساختند که از دیگر ساختمانهای
مسیحی باشکوهتر بود.
نماینده پاپ کلمنس هشتم در ایران، پر ژان تاده بود که به فارسی «پادری جوان» نامیده میشد و شاه عباس در
رجب ۱۰۳۰ او را کنسول فرنگیان شهر اصفهان کرد.
وی در جمادی الاولی ۱۰۲۴ به شاه عباس نامه نوشت و در آن از مسیحیانی سخن گفت که امام قلی خان، والی فارس، آنان را «محبوس نموده و هر روزه آزار و جفا میرساند که بیایید
مسلمان شوید».
شاه عباس در
رمضان ۱۰۲۴ فرمانی صادر کرد که بنابر آن پادری جوان در قلمرو او محترم باشد.
در ۱۰۲۸ بنابه درخواست شاه عباس، پادری جوان زبور داوود را به فارسی ترجمه کرد و همراه نسخه عربی
عهد جدی د به شاه داد.
لویی سیزدهم (حک: ۱۰۱۹ـ۱۰۵۳/ ۱۶۱۰ـ۱۶۴۳)، فرمانروای فرانسه، در ۱۰۳۶/ ۱۶۲۶ لویی دوهه و بارون دوگورمنن را به قصد
تبلیغ مذهب کاتولیک ، به همراه فرمان نسبتاً مفصلی، به ایران فرستاد.
از پادریان معروف دوره صفوی، گربریل افرنجی، اهل انگلستان، است که عربی، فارسی و ترکی آموخت و در اصفهان و تبریز و گرجستان به تبلیغ مسیحیت پرداخت.
او در تبریز کتابی با نام انتخاب دین الهی و کتابهای دیگری به عربی منتشر کرد و در گرجستان با ظهیرالدین
بن مولا مراد تفرشی معروف به ملاظهیرا، پیشنماز گرجستان، در عصر شاه عباس دوم (۱۰۵۲ـ ۱۰۷۷) و
سلیمان (حک: ۱۰۷۷ـ ۱۱۰۵) به
مباحثه و
مناظره پرداخت.
ملاظهیرا بر تبلیغهای او ردیه ای به عربی با نام نصره الحق نوشت.
شاه صفوی (احتمالاً شاه
سلیمان)، از وی خواست که خلاصه آن را به فارسی بنویسد.
در همین دوره رساله
احکام اهل ذمّه از
محمدتقی مجلسی (متوفی ۱۰۷۰) شایان توجه است که ظاهراً به پادریان اشاره دارد و از فعالیت تبلیغی آنها
شکایت میکند.
سیدعبدالحسین حسینی خاتون آبادی (۱۰۳۹ـ ۱۱۰۵) نیز از مناظره خود در اصفهان با «یکی از پادریان فرنگی از صنف کاتولیکی» سخن گفته است.
در همین ایام، یکی از مبشران مسیحی، فلیب پادری، ردیهای بر
اسلام و درباره ابطال
نبوت پیامبر ، به
عربی ، نوشت.
آنتونیو دوژزو به این تبلیغات ضداسلام
پاسخ داد.
وی در حدود ۱۱۲۲ به
دین اسلام درآمد و نام خود را علیقلی نهاد.
وی به تشویق عالم مشهور عهد صفوی،
فاضل هندی ،
سیف المؤمنین فی قتال المشرکین را در نقد و رد ترجمه عهد عتیق و
هدایة الضالین و تقویة المؤمنین را در نقد و رد تبلیغات مسیحیان نوشت.
پس از سقوط اصفهان در ۱۱۳۵، به دلیل نابسامانیها و تحریکات دولت عثمانی و روسیه، شرایط برای مسیحیان سخت شد.
اما در دوره افشاریان نادرشاه (حک: ۱۱۴۸ـ۱۱۶۰) با پادریان ارتباط نزدیک داشت.
وی در مراسم نیایش
ارامنه شرکت میکرد و پزشکان او، پدر دامین و پادری پازن،
مسیحی بودند.
در دوره
قاجار ، بزرگترین پادری در ایران، هنری مارتین بود که پیشتر از او
سخن رفت و در زمان فتحعلی شاه (۱۲۱۲ـ ۱۲۵۰) به ایران آمد.
او ــ که از
حمایت گور اوزلی
سفیر انگلیس در ایران و جان ملکم نماینده پیشین کمپانی هند شرقی برخوردار بود ــ در تهران و شیراز و اصفهان با عالمان و حکیمان و عارفان شیعی
مناظره کرد و کوشید از اختلاف نظر فقیهان و صوفیان بهره برداری کند و حتی رسالهای در رد
صوفیگری نوشت.
عالمان ایرانی نیز در رد کتاب او، میزان الحق، کتابهای بسیار نوشتند
که از آن جمله است:
حجة الاسلام یا
برهان الملة از
ملاعلی نوری اصفهانی که به نام فتحعلی شاه و عباس میرزا و به دستور میرزاعیسی قائم مقام فراهانی در ۱۲۳۲ نوشته شد و نیز
الرد علی الفادری از خود
میرزاعیسی قائم مقام فراهانی و رساله ای با همین نام از
محمدحسین خاتون آبادی ؛
اثبات نبوت خاصه و
ارشاد المضلین از
ملامحمدرضا همدانی که
صوفی پرآوازه ای نیز بود؛
الرد علی الفادری از
محمدباقر بهبهانی همدانی و
سیف الامة و برهان الملة از
ملااحمد نراقی و نیز
نصرة الدین از حاج
محمدکریم خان کرمانی .
در همین عصر مناظره های دیگری نیز با مبلّغان
مسیحی انجام گرفت.
این حرکت پس از آن نیز ادامه داشت و مناظره
سید محمدعلی بن سیدفضل الله داعی الاسلام در ایران و هند در اوایل
قرن چهاردهم از نمونه های آن است.
از اواسط دوره قاجار به بعد، بویژه پس از
مشروطیت و آشنایی ایرانیان با زبان فرانسه، در ایران بیشتر به این مبلّغان، میسیونر گفته میشد.
منابع :
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) اسکندر منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، چاپ محمد اسماعیل رضوانی، تهران ۱۳۷۷ش.
(۳) محمداسحاق بهی ط، فقهائی پاک و هند تیرهوین صدی هجری، ج ۲، لاهور ۱۹۸۴.
(۴) شیرین بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول، تهران ۱۳۶۷ـ ۱۳۷۵ش.
(۵) رسول جعفریان، «پدر آنتونیو دوژزو ـ رئیس اسبق دیر آگوستین های اصفهان ـ و کتاب وی در نقد سفر پیدایش»، تاریخ و فرهنگ معاصر، سال ۶، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۶).
(۶) رسول جعفریان، دین و سیاست در دورة صفوی، قم ۱۳۷۰ش.
(۷) عبدالهادی حائری، نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویة تمدن بورژوازی غرب، تهران ۱۳۶۷ش.
(۸) عبدالحی حسنی، الثقافة الاسلامیة فی الهند، چاپ ابوالحسن علی حسنی ندوی، دمشق ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۹) عبدالحسین حسینی خاتون آبادی، وقایع السنین و الاعوام، یا، گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال ۱۱۹۵ هجری، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۵۲ش.
(۱۰) رحمة
الله بن خلیل الرحمان دهلوی، اظهارالحق، ج ۱، (قاهره) ۱۹۹۱.
(۱۱) دنیس رایت، انگلیسیان در ایران در روزگار پادشاهان قاجار، ترجمه غلامحسین صدری افشار، تهران ۱۳۵۷ش.
(۱۲) نصرالله فلسفی، تاریخ روابط ایران و اروپا در دوره صفویه، قسمت ۱، تهران، ۱۳۱۶.
(۱۳) نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران، ۱۳۶۴.
(۱۴) قاموس الکتب اردو، ج ۱: مذهبیات، کراچی ۱۹۶۱.
(۱۵) سیف الدین قائم مقامی، تاریخ روابط معنوی و سیاسی ایران و فرانسه، ج ۱، تهران ۱۳۴۹ش.
(۱۶) کتاب مقدس عهد جدید فارسی، ترجمه اناجیل اربعه، از محمدباقربن اسماعیل حسینی خاتون آبادی، چاپ رسول جعفریان، تهران ۱۳۷۵ش.
(۱۷) رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمه عبدالحسین میکده، تهران ۱۳۶۵ش.
(۱۸) لارنس لاکهارت، انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمه مصطفی قلی عماد، تهران ۱۳۶۴ش.
(۱۹) لارنس لاکهارت، نادرشاه آخرین کشورگشای آسیا، ترجمه اسماعیل افشار نادری، تهران ۱۳۷۷ش.
(۲۰) محمدتقی
بن مقصودعلی مجلسی، احکام اهل ذمّه، چاپ ابوالحسن مطلبی، در میراث
اسلامی ایران، دفتر سوم، به کوشش رسول جعفریان، قم ۱۳۷۵ش.
(۲۱)
محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانه الادب، تهران ۱۳۶۹ش.
(۲۲) احمد منزوی، فهرست نسخه های خطی فارسی، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ش.
(۲۳) مریم میراحمدی، دین و دولت در عصر صفوی، تهران ۱۳۶۹ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۲۵۷۰. ref