وکل (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَکْل (
به فتح واو و سکون کاف) و
وُکول (
به ضم واو و کاف) از
واژگان قرآن کریم به معنای واگذار کردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن
به کار رفته است؛ مانند:
تَوَکُّل (
به فتح تاء و واو و ضم کاف مشدده)
به معنای قبول
وکالت و
اعتماد و
وَکِیل (
به فتح واو و کسر کاف)
به معنای کار ساز و مدبر آن و از
اسماء حسنی.
وَکْل و
وُکول به معنای واگذار کردن است. «وَکَلَ الیه الامر وَکْلًا و وُکُولًا: فوّضه الیه» وکیل
به معنای موکول کسی است که کار باو واگذار شده است. تَوْکیل
به معنای وکیل کردن است. «وَکَّلَهُ تَوْکِیلًا: جعله وکیلا» و اسم آن وکالة است.
(قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ) «بگو: شما را
ملک الموت میمیراند که بر
مرگ شما وکیل گردیده است- مرگ شما باو واگذار شده است.»
تَوَکُّل (
به فتح تاء و واو و ضم کاف مشدده)
به معنای قبول
وکالت و
اعتماد است.
راغب گوید: توکّل دو جور است گویند: «تَوَکَّلْتُ لفلان» یعنی قبول وکالت از او کردم و «تَوَکَّلْتُ علیه» یعنی باو
اعتماد کردم و امیدوار شدم.
در
مصباح المنیر و
غیره نیز هر دو معنی نقل شده است.
طبرسی فرموده: توکّل
به معنی اظهار عجز و
اعتماد به غیر است و توکّل علی اللّه واگذار کردن کار
به خدا و اطمینان
به تدبیر اوست.
نتیجه اینکه: توکّل چون با «علی» متعدی شود
به معنای
اعتماد و تفویض امر است.
(عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ) «بر
خدا اعتماد و تفویض امر کردم تفویض کنندگان کار خود را باو واگذارند.»
(وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ) «کارهایت را
به عزیز رحیم واگذار کن.»
وَکِیل (
به فتح واو و کسر کاف)
به معنای کار ساز و مدبر آن و از
اسماء حسنی است.
خدا وکیل است یعنی کار ساز است و کار بندگان را تدبیر میکند. طبرسی فرموده: وکیل در صفات
خدا به معنای متولّی
به تدبیر خلق است.
وکیل در صفات
خدا اگر
به معنای مفعول باشد مراد آن است که کارها چون از جانب خداست قهرا
به خدا موکولاند نه اینکه کسی
به خدا موکول کرده باشد مثل وکلای عادی که کار را
به آنها موکول میکنند و توکّل بنده
به خدا یک استمداد است از
خدا و خلاصه
خدا محکوم نیست بلکه حاکم است. البته بعضی آن را در صفات
خدا به معنای فاعلی گرفته و حافظ معنی کردهاند یعنی:
خدا بر هر شیء حافظ است.
از سوی هر کاری که
به وجود میآید و هر بهرهای که از چیزی عاید میشود مشروط
به شرائط بیشمار و خارج از حصر است، حتی بدون اغراق یک لقمه نان بستگی
به تمام اجزاء این عالم دارد، تنظیم این همه شرائط و مقدّمات از عهده ما بشر خارج است و اگر
خداوند آن شرائط و اسباب را فراهم نیاورد هیچ نفعی عاید ما نخواهد شد و هیچ مقدّمهای
به نتیجه نخواهد رسید. پس
خدا واقعا بر هر چیز وکیل است و همه کس و همه چیز را کار ساز خداست و مدبّر. توکّل بدان معنی نیست که از کار و تلاش باز مانیم بلکه باید پیوسته تلاش کنیم و در عین حال از خداوند بخواهیم که در کار ما کار سازی کند و شرائط و اسباب را موافق مرام ما فراهم آورد.
(وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ) (و گفتند: «
خدا ما را كافى است؛ و او بهترين حامى ماست».)
(خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ) (آفريدگار همه چيز است؛ او را بپرستيد و او نگهبان و مدبّر همه موجودات است.)
(اِنَّما اَنْتَ نَذِیرٌ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ) (
خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چيز است (؛ و
به حساب آنان مىرسد)!)
(وَ کَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ) «قوم تو
قرآن را با آنکه حق است تکذیب کردند، بگو من مدبّر امر شما نیستم که نگذارم تکذیب کنید فقط میتوانم ابلاغ کنم.»
مثل
(لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ) (تو سلطهگر بر آنان نيستى كه (بر
ایمان) مجبورشان كنى.)
و مثل
(اِنَّما اَنْتَ نَذِیرٌ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ) (خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چيز است (؛ و
به حساب آنان مىرسد)!)
(اللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ وَ ما اَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ) (خداوند حساب همه اعمال آنها را نگه مىدارد؛ و تو مأمور نيستى كه آنان را مجبور
به قبول حقّ كنى!)
از این آیه روشن میشود که حفیظ از مصادیق وکیل است.
(اَیَّمَا الْاَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ وَ اللَّهُ عَلی ما نَقُولُ وَکِیلٌ) «هر کدام از دو مدّت را تمام کردم بر من اجحاف و تعدّی نخواهی کرد و
خدا بر آنچه میگوئیم و شرط میکنیم گواه است و متخلّف را کیفر میدهد.»
وکیل در آیه در جای شاهد است ولی چون شاهد فقط شهادت میدهد اما وکیل دارای تصرف و تدبیر و تام الاختیار است لذا در جای شاهد آمده است نظیر این آیه است آیه:
(فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللَّهُ عَلی ما نَقُولُ وَکِیلٌ) (و هنگامى كه آنها پيمان استوار خود را در اختيار او گذاردند، گفت: «خداوند، نسبت
به آنچه مىگوييم، ناظر و نگهبان است!»)
(ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ بِهِ عَلَیْنا وَکِیلً)ا
(سپس كسى را نمىيابى كه در برابر ما، از تو دفاع كند.)
وکیل در اینگونه آیات در جای نصیر و انتقام کش است چنانکه در این آیه آمده:
(ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنا نَصِیراً) (سپس در برابر ما، ياورى براى خود نمىيافتى!)
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «وکل»، ج۷، ص۲۴۰.