• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وَکْز (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





وَکْز (به فتح واو و سکون کاف) از واژگان نهج‌البلاغه به معنای زدن و‌ انداختن بوده. با مشت زدن را نیز هم «وکز» گویند. از این مادّه فقط یک مورد در نهج‌البلاغه آمده است.



وَکْزبه معنای زدن و انداختن است.با مشت زدن را نیز وکز گویند: «وَکَزَهُ‌: لکمه» او را با مشت زد.


موردی که در نهج‌البلاغه استفاده شده‌ به شرح ذیل می‌باشد.

۲.۱ - نامه ۵۳

امام علی (علیه‌السلام) به مالک اشتر درباره قتل خطا مى‌نويسد: «وَإِنِ ابْتُليتَ بِخَطَإٍ وَأَفْرَطَ عَلَيْكَ سَوْطُكَ أَوْ سَيْفُكَ أَوْ يَدُكَ بِالْعُقوبَةِ؛ فَإِنَّ في الْوَكْزَةِ فَما فَوْقَها مَقْتَلَةً، فَلا تَطْمَحَنَّ بِكَ نَخْوَةُ سُلْطانِكَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى أَوْلِياءِ الْمَقْتولِ حَقَّهُمْ.»«و اگر به قتل خطا مبتلا گشتى و شمشیر و تازیانه و دستت به ناروا كسى را كيفر كرد- چون ممكن است با يک مشت و بيشتر قتلى واقع گردد- مبادا غرور زمامدارى مانع از آن شود كه حقّ اولياى مقتول را بپردازى و رضایت آن‌ها را جلب كنى!.» (شرح‌های نامه: )


از این مادّه فقط یک مورد در نهج‌البلاغه آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۱۱۵۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۸۲.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۴۰.    
۴. فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۴۵.    
۵. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۷۲۸.    
۶. عبده، محمد، نهج البلاغه، ط مطبعة الإستقامة، ج۳، ص۱۱۹.    
۷. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۴۵۳، نامه ۵۳.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۶۹۳.    
۹. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۲۹۲.    
۱۰. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۳۰۵.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین، ج۱۱، ص۱۲۲.    
۱۲. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۰۷.    
۱۳. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۱۱۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «وکز»، ج۲، ص۱۱۵۹.    






جعبه ابزار