ولادت عیسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت عیسی بن مریم (علیهاالسلام) یکی از پیامبران
اولوالعزم است که هم تولد و هم زندگی و هم پایان کار او، همراه با
معجزه بوده است. او با
اراده خداوند، بدون داشتن پدر، از مادری پاکدامن و موحد به نام مریم به
دنیا آمد.
درباره چگونگی ولادت حضرت
عیسی (
علیه
السلام) مطالبی را بیان میکند:
یکی از
پیامبران اولواالعزم و بزرگ، حضرت
عیسی (
علیه
السلام) است که نام مبارکش در
قرآن ۲۵ بار به عنوان
عیسی، و ۱۳ بار به عنوان مسیح آمده است،
واژة
عیسی ترجمة عربی کلمة «یشوع» است که به معنی نجاتدهنده میباشد.
او ۱۹۹۸ سال قبل (۵۸۰ سال قبل از ولادت پیامبر
اسلام) در سرزمین
کوفه در کنار رود فرات
چشم به
جهان گشود.
و به گفتة بعضی او در دهکدة ناصره یا بیت المقدس در عصر سلطنت فرهاد پنجم یکی از شاهان اشکانی متولد گردید.
ولادت او به طور معجزه به
اذن خدا، بدون پدر رخ داد. مادرش
حضرت مریم (علیهاالسلام) دختر عمران از بانوان فرزانه و از شخصیتهای برجستة بنیاسرائیل بود، پدر مریم (علیهاالسلام) به نام عمران از نسل
حضرت سلیمان (علیهالسلام) بود و از علمای برجسته و پارسا و عابد بنیاسرائیل به شمار میآمد.
نام مریم (علیهاالسلام) در قرآن ۳۴ بار آمده، و یک سورة قرآن (سورة نوزدهم) به نام مریم است، که از آیة ۱۶ تا آیة ۳۶ به ماجرای ولادت حضرت
عیسی (
علیه
السلام) و سخن گفتن او در گهواره، و بخشی از زندگی او و چگونگی دعوتش میپردازد.
قبل از آن که
عیسی (
علیه
السلام) متولد شود،
فرشتگان از جانب خداوند مریم (علیهاالسلام) را به تولد او مژده دادند و شخصیت
عیسی (
علیه
السلام) را معرفی کردند؛ چنانکه در آیة ۴۵
سوره آل عمران میخوانیم:
«إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ
عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ؛ به یاد آورید هنگامی را که فرشتگان (از جانب خدا) به مریم گفتند خداوند تو را به کلمهای (وجود با عظمتی) از طرف خودش مژده میدهد که نامش مسیح،
عیسی بن مریم است، در حالی که در دو جهان،
انسان برجسته و از مقربان درگاه خدا خواهد بود».
عیسی (
علیه
السلام) تحت سرپرستی مادرش مریم (علیهاالسلام) بزرگ شد، در سن دوازده سالگی به مجلس عابدان و پارسایان و اندیشمندان راه یافت، و با آنها به
مباحثه و
مناظره پرداخت. آثار عظمت و معرفت فوقالعاده، در همان نوجوانی در چهرهاش دیده میشد.
عیسی (
علیه
السلام) در سی سالگی مبعوث به رسالت شد، گرچه طبق آیة ۳۰
سورة مریم (وَ جَعَلَنِی نَبِیا) هنگام کودکی در گهواره سخن گفت و خود را پیامبر خواند، ولی رسمیت رسالتش از سی سالگی به بعد بود.
او دارای
معجزات فراوان از جمله درمان نمودن بیماریهای ناعلاج، و زنده کردن مردگان بود.
کتاب
انجیل بر او نازل شد، و دارای شریعت مستقل بود، و بنیاسرائیل را به سوی خدای یکتا و بیهمتا
دعوت میکرد، و بر اثر شرایط خاص زندگی و
اجبار به سفرهای متعدد برای
تبلیغ دین خدا،
ازدواج نکرد و ناگزیر بود که به طور مجرد زندگی کند.
از
زهد عیسی (علیهالسلام) اینکه میگفت: «خدایا قرص نان جوینی صبح و ظهر و
شب به من برسان، بیش از این نرسان که موجب طغیان من گردد».
عیسی (
علیه
السلام) دارای دوازده نفر یار مخصوص به نام «
حواریون» بود، که در عصرش و بعد از آن، او را بسیار یاری کردند و در گسترش آیینش کوشیدند، جز یک نفر از آنها به نام «یهودا اسخریوطی» که
منافق گردید.
عیسی (
علیه
السلام) ۳۳ سال عمر کرد، یهودیان او را دستگیر کردند تا بکشند، خداوند او را از دست آنها نجات داد و به
آسمان برد، و در روزهای آخر عمر،
شمعون را وصی و جانشین خود نمود.
حضرت یحیی (علیهالسلام) او را تصدیق کرد و از مبلغان آیین او گردید.
آیین او تا بعثت پیامبر
اسلام (۶۱۰ سال) ادامه یافت، و اکنون تعداد پیروان
حضرت مسیح (علیهالسلام) در دنیا از تعداد همه پیروان
ادیان دیگر بیشتر است، که به عنوان مسیحی خوانده میشوند.
با این
اشاره نظر شما را به داستانهایی از زندگی این
پیامبر بزرگ جلب میکنیم:
مریم (علیهاالسلام) مادر
عیسی (
علیه
السلام) از بانوان پاک سرشت و برگزیدة خداست (که شرح حال تولد او و نذر مادرش در مورد خدمتگذاری او در مسجد بیت المقدس، قبلاً در
ذکر زندگی
حضرت زکریا (علیهالسلام) خاطرنشان گردید).
این بانوی باعظمت، از بانوان نمونة
تاریخ است که از نظر مقام، بعد از
فاطمه زهرا (علیهاالسلام) و
خدیجة کبری (علیهاالسلام) بینظیر میباشد و
خداوند در
قرآن او را به بزرگی و پاکی و فرزانگی ستوده است.
مریم (علیهاالسلام) مطابق
نذر مادرش، به خدمتگذاری
مسجد پرداخت. او تحت
پرستاری حضرت زکریا (
علیه
السلام) همچنان در مسجد
بیت المقدس خدمت میکرد و به
عبادت و نیایش ادامه میداد، تا اینکه
فرشتگان به نزدش آمدند و او را بیآنکه
ازدواج کرده باشد، به پسری به نام
مسیح،
عیسی بن مریم (علیهالسلام) بشارت دادند. پسری که دارای شخصیت برجسته در
دنیا و
آخرت است.
مریم گفت: «پروردگارا! چگونه فرزندی برای من خواهد بود، در حالی که انسانی با من تماس نگرفته است»؟
خداوند فرمود: «خدا این گونه هر چه را بخواهد میآفریند، هنگامی که وجود چیزی را بخواهد، فقط به آن میگوید موجود باش، آن نیز بیدرنگ موجود میشود».
مریم (علیهاالسلام) در خلوتگاه عبادت، در گوشهای از مسجد بیت المقدس مشغول راز و نیاز بود، ناگاه خداوند یکی از فرشتگان بزرگ خود (
جبرئیل) را به شکل یک جوان زیبا و خوش قیافه و
سالم به سوی مریم فرستاد.
پیداست که مریم (علیهاالسلام) با دیدن آن جوان بیگانه، چه حالتی پیدا میکند، مریمی که همواره پاکدامن میزیسته و از دامان پاکان پرورش یافته و به
عفت و پاکدامنی، ضربالمثل شده، هراسان و وحشتزده شد
و همان لحظه (با احساسات)
فریاد زد:
«من از تو به خدای رحمان پناه میبرم، اگر پرهیزکار هستی». مریم (علیهاالسلام) با نگرانی و دلهره
منتظر پاسخ آن مرد جوان بود، که ناگهان شنید او میگوید:
«إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیا؛ من فرستادة پروردگار توام (آمدهام) تا پسری پاکیزه به تو ببخشم».
مریم (علیهاالسلام) ازاینرو که
اطمینان یافت فرستادة خدا به سوی او آمده،
آرامش یافت، ولی از روی
تعجب گفت:
«چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نگرفته است، و
زن آلودهای هم نیستم؟!».
جبرئیل گفت: مطلب همین است که پروردگارت فرموده، این کار بر من سهل و آسان است، ما میخواهیم او (
عیسی) را نشانهای برای مردم قرار دهیم، و رحمتی از سوی ما برای آنها باشد.
جبرئیل (
علیه
السلام) در گریبان مریم (علیهاالسلام) دمید («فَنَفَخْنا فِیها مِنْ رُوحِنا»
) و از آن پس مریم (علیهاالسلام)
احساس کرد که باردار شده است.
مریم (علیهاالسلام) باردار شد؛ ولی هر چه به روز وضع حمل نزدیک میشد، نگرانتر میگردید؛ زیرا با خود میگفت: «چه کسی از من میپذیرد که زنی بدون همسر،
باردار شود؟ اگر به من نسبت ناروا بدهند، چه کنم؟» دختری که سالها الگوی پاکی و عفت است، چگونه برای او نسبت ناروا قابل تحمل است؟
از سوی دیگر احساس میکرد که چون فرزندش از رسولان الهی است، خداوند او را در بحرانها
حفظ خواهد کرد.
لحظة درد زایمان فرا رسید، طوفانی از غم و اندوه، سراسر وجود پاک مریم (علیهاالسلام) را فرا گرفت، به گونهای که گفت:
«یا لَیتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذَا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیا؛ ای کاش پیش از این مرده بودم، و به کلی فراموش میشدم».
مریم (علیهاالسلام) هنگامی که درد
زایمان گرفت، کنار تنة درخت خرمای خشکیدهای رفت، تنها و غمگین بود. ناگهان (از جانب خدا) صدایی به گوشش رسید:
«غمگین مباش، خداوند در قسمت پایین پای تو، چشمة
آب گوارایی را جاری ساخته است، و نظر به بالای سرت بیفکن، بنگر که چگونه ساقة خشکیده، به درخت
نخل باروری تبدیل شده که میوهها، شاخههایش را زینت بخشیدهاند. درخت را تکانی بده تا
رطب تازه برای تو فرو ریزد، و از این غذای لذیذ و نیرو بخش بخور، و از آن آب گوارا بنوش، و چشمت را به این نوزاد روشن بدار و هرگاه کسی از انسانها را دیدی، (با
اشاره) بگو من برای خداوند رحمان روزهای (
روزة سکوت)
نذر کردهام، بنابراین امروز با هیچ انسانی سخن نمیگویم و بدان که این نوزاد خودش از خود
دفاع خواهد کرد.
به این ترتیب
عیسی (
علیه
السلام) به
قدرت الهی از مادری پاک و نمونه
چشم به
جهان گشود.
دو نکتة آموزنده (مقام
علی (علیهالسلام) و عفت مریم):
در ماجرای تولد حضرت
عیسی (
علیه
السلام) از مریم (علیهاالسلام) دو نکته وجود دارد که پیامآور درسهای بزرگ عقیدتی و عملی است.
با اینکه
حضرت مریم (علیهاالسلام) از هر نظر پاک بود، و همواره در محراب
عبادت به سر میبرد و خدمتگذار مسجد بیت المقدس در جهت ظاهر و
باطن بود، هنگام زایمان، از جانب خداوند به او خطاب شد از مسجد بیرون برو، و به تعبیر
قرآن به مکان دور دستی رفت؛
چراکه
حرمت مسجد را باید نگه داشت.
ولی در مورد ولادت حضرت
امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) هنگامی که مادرش
فاطمه بنت اسد (علیهاالسلام) مشغول
طواف کعبه بود و درد زایمان او را فرا گرفت، دیوار کعبه شکافته شد، و ندایی به او رسید که وارد خانة کعبه شو،
فاطمه (علیهاالسلام) داخل خانة کعبه شد، و آن دیوار ترمیم یافت و حضرت علی (
علیه
السلام) در درون
کعبه یعنی در مقدسترین مکان، متولد شد.
و این یک افتخار بزرگی است که بیانگر عظمت
حضرت علی (علیهالسلام) در مقایسه با حضرت
عیسی (
علیه
السلام) میباشد؛ ازاینرو در طول زمان، علمای
شیعه به این مطلب بر عظمت علی (
علیه
السلام)
استدلال میکنند.
حضرت مریم (علیهاالسلام) در رابطه با حفظ حریم
عفت و
حجاب، بسیار حساس و مراقب بود. هنگامی به
اذن الهی بدون شوهر باردار شد، از این نظر که مردم جاهل مبادا به او
تهمت ناجوانمردانه بزنند، بسیار ناراحت بود و شدت ناراحتیش به اندازهای بود که هنگام زایمان میگفت: «یا لَیتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذَا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیا؛ ای کاش قبل از این مرده بودم و به کلی فراموش میشدم».
مسیحیانی که ادعای پیروی از حضرت
عیسی (
علیه
السلام) میکنند، ولی در
اروپا و آمریکا و... آن همه دامنة بیعفتی را گسترش میدهند، در
حقیقت دورترین افراد نسبت به
حضرت مسیح (علیهالسلام) هستند، آنها گستاخی را به جایی رساندهاند که عکسی تحت عنوان عکس حضرت مریم (علیهاالسلام) پخش میکند که نمایانگر یک زن بدحجاب یا بیحجاب است و حتی در کنفرانس
زنان که سال گذشته در «پکن» برقرار شد، عکس آنچنانی را به عنوان عکس حضرت مریم (علیهاالسلام) بر بالای دکور سالن کنفرانس نصب کرده بودند، زهی گستاخی و
اهانت بیشرمانه که
روح پاک حضرت مریم (علیهاالسلام) از چنان نسبتهای ناروا بیزار است، اکنون نیز او میگوید:
«کاش به
دنیا نیامده بودم، یا به طور کلی فراموش میشدم و مرا به اینگونه عکس و
تمثال، متهم نمیکردند!».
عجیب است، مریم که باید سمبل حجاب و عفت گردد، به دست مردم نااهل، سمبل
بدحجابی و دریدگی ضد حجاب شده است!!
امداد غیبی به کمک مریم، با سخن گفتن (
علیه
السلام) در گهواره:
مریم (علیهاالسلام)
عیسی (علیهالسلام) را در آغوش گرفت و به سوی مردم آمد، مردم جاهل و بیپروا، بیدرنگ به آن بانوی بسیار پاک، نسبت ناروا دادند، و گفتند: «ای مریم! کار بسیار عجیب و بدی کردی! ای خواهر
هارون (ای کسی که هم چون هارونِ پیامبر، به پاکی و
تقوا معروف هستی) نه پدر تو (عمران) مرد بدی بود و نه مادرت (حَنَّه) بانوی ناپاکی بود، این پسر را از کجا آوردی؟!» مریم در حالی که بسیار در فشار بود،
سکوت کرد. ولی دید آنها همچنان به ناسزاگویی ادامه میدهند. در این هنگام
عیسی (
علیه
السلام) در گهوارة دستی در نزد مریم (علیهاالسلام) بود، مریم اشاره به
عیسی (
علیه
السلام) کرد، که ای
فرزند به پاکی من و پاکزادی خودت، گواهی بده، و به آنها گفت: از این کودک بپرسید.
قوم که از
اشاره مریم (علیهاالسلام) بیشتر ناراحت شده بودند، با نیشخند و ناراحتی گفتند: «ما چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوییم»؟
امام باقر (علیهالسلام) فرمود: هفتاد نفر
زن، اطراف مریم (علیهاالسلام) را گرفتند و او را با ناسزاگویی
سرزنش نمودند، در این هنگام
عیسی (
علیه
السلام) در گهواره به آنها گفت: «وای بر شما! آیا به مادرم نسبت ناروا میدهید، من بندة خدا هستم،
خداوند به من
کتاب داده، سوگند به خدا بر هر یک از شما به خاطر تهمتی که به مادرم میزنید، حد
تهمت را جاری میکنم».
یکی از حاضران از امام باقر (
علیه
السلام) پرسید: آیا بعد از این (هنگامی که
عیسی بزرگ شد)،
عیسی (
علیه
السلام) بر آنها حد جاری کرد؟ امام باقر (
علیه
السلام) فرمود: «آری بِحَمْدِ اللهِ».
گواهی
عیسی (
علیه
السلام) در گهواره، در
قرآن چنین آمده است:
«من بندة خدایم، خداوند به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر نموده است و مرا وجودی پر
برکت کرده و مرا در هر کجا باشم، مادام که زندهام به
نماز و
زکات توصیه نموده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده، و
جبار و شقی قرار نداده است و
سلام خدا بر من، آن روز که متولد شدم، و آن
روز که میمیرم، و آن روز که زنده برانگیخته میشوم».
هنگامی که قوم به طور آشکار، سخنان فوق را از
عیسی (
علیه
السلام) شنیدید، دریافتند که مریم (
علیه
السلام) از هرگونه ناپاکی، پاک و
منزه است، و
عیسی (
علیه
السلام) بعد از این تکلم، تا زمانی که بزرگ شد و به حد
زبان گشودن رسید، سخن نگفت.
ابوبصیر از
امام جعفر صادق (علیهالسلام) پرسید: «چرا خداوند
عیسی (
علیه
السلام) را بدون پدر آفرید»؟
امام صادق (علیهالسلام) در پاسخ فرمود: «تا مردم به
قدرت وسیع الهی پی ببرند و بدانند که خدا حتی قدرت دارد که از
زن بیهمسر،
فرزند بیافریند؛ چنانکه قدرت دارد انسانی (مانند
آدم (علیهالسلام)) را بدون
پدر و مادر خلق کند، و او بر هر چیزی قادر است».
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ولادت عیسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۱.