همسران امام حسن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
گروهی از
مورخان همسران متعددی را به
حضرت امام مجتبی (علیهالسّلام) نسبت دادهاند، اما این مسئله با حقایق تاریخی مستند در منابع روایی و تاریخی
شیعه و
سنی در
تضاد است و افسانهای بیش نیست.
مورّخان اعمّ از
شیعه و
سنّی با همه تفحّصاتی که داشتهاند، حدّاکثر نام و نشانی که از همسران
امام حسن (علیهالسّلام) ارائه دادهاند، ۱۳
نفر میباشد که در ذیل به آنها اشاره میکنیم:
۱.
خوله؛ دختر منظور بن زیاد فزاری؛ از زنان مشهور به
عقل و
کمال بود که
قبل از
ازدواج با امام حسن (علیهالسّلام) به همسری
محمد بن طلحه در آمده بود و از وی سه پسر داشت، و چون محمد بن طلحه در
جنگ جمل به
قتل رسید و چندی گذشت، خواستگاران زیادی پیدا کرد، ولی خود او اظهار
علاقه به ازدواج با
سبط اکبر رسول گرامی اسلام داشت و از این رو کار خود را به آن حضرت واگذار کرد، و امام حسن (علیهالسّلام) نیز او را به ازدواج خود درآورد، و از وی حسن بن حسن (
حسن مثنی) به دنیا آمد، و تا پایان
عمر آن حضرت نیز افتخار همسری امام (علیهالسّلام) را داشت، و در
رحلت آن حضرت نیز بسیار بی تابی میکرد.
۲.
جُعده؛ دختر اشعث بن قیس کِندی، همان که به امام (علیهالسلام)
زهر خورانید و او را
شهید کرد؛
۳.
عایشه خثعمیه؛ او از زنانی بود که امام (علیهالسّلام) در زمان حیات پدرش امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) با او ازدواج کرد، و چون امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به
شهادت رسید، وی به نزد امام حسن (علیهالسّلام) آمده و به صورت
شماتت به آن حضرت عرض کرد: «لتهنئک الخلافه؛
خلافت بر تو مبارک باد»! و امام (علیهالسّلام) به خاطر همین عمل، او را طلاق داد.
۴.
امّ کلثوم؛
دختر فضل بن
عباس بن
عبدالمطلب؛
۵. امّ اسحاق؛ دختر طلحه بن عبیداللّه تیمی؛
۶. امّ بشیر؛ دختر ابومسعود عقبه بن عمر انصاری خزرجی؛
۷.
هند بنت عبدالرحمن؛ دختر عبدالرحمن بن ابی بکر؛
که در بحار با نام حفصه آمده است.
۸. زنی از
قبیله عمرو بن اهیم منقری؛
۹. زنی از خاندان
بنیثقیف؛
۱۰. زنی از خاندان علقمه بن زراره؛
۱۱. زنی از
قبیله بنیشیبان؛ که به جهت هم فکری با
خوارج،
طلاق داده شد.
۱۲. نفیله (
امّ ولد) و یا رمله؛ که مادر
قاسم بن حسن (علیهالسّلام) است؛
۱۳.
زینب؛ دختر سُبَیْع بن عبداللّه؛
که احتمالا در بحار بصورت
هند دختر سهیل ضبط گردیده است.
لازم به تذکر است همه این زنان دریک زمان همسر آن حضرت نبوده بلکه بعد از اینکه بعضی از دنیا رفتهاند حضرت با بعضی دیگر
ازدواج کردهاند.
مورخان با تمام تفحصی که در زندگی ائمه داشتند، فقط از نام و نشان ۱۳ همسر گزارش دادهاند که از این تعداد نام ۴ نفر مشخص نیست و فقط نام
قبیلهشان وجود دارد.
گروهی از مورخان همسران متعددی به حضرت امام مجتبی (علیهالسّلام) نسبت داده، نوشتهاند که آن حضرت همسران متعددی تزویج میکرد و پس ازاندکی آنها را طلاق میداد و به جای آنها زنان دیگری اختیار مینمود؛ میگویند به همین دلیل تعداد همسران آن حضرت زیاد بود بطوری که این موضوع زبانزد مردم شده بود، دشمنان اهل بیت (علیهمالسّلام) و همچنین کسانی که پی به حقیقت والای
امامت نبردهاند و هرگز کام معرفتشان با
چشمه زلال و شفاف
ولایت آشنا نگشته است،
افسانه ازدواجهای مکرر آن حضرت را
جعل کرده و دستآویز خود قرار داده و برای سرکوب
شخصیت بی نظیر امام حسن (علیهالسلام)، به او معترض گشتهاند. آنان، امام (علیهالسلام) را به عنوان یک شخص
عیاش قلمداد کرده و
علت صلح او را نیز در همین راستا
تحلیل و
تفسیر نمودهاند. معاندان میگویند: امام برای راحت ماندن از مشکلات
حکومت و برای رسیدن به بزم، ترک رزم نمود و تن به صلح داد.
در کتابهای تاریخی، گزارشات مختلفی در این رابطه آمده است که به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد.
۱.
ابوالحسن مدائنی: «کان الحسن کثیر التزویج... و قال اُحصِیَ زوجات الحسن فکنّ سبعین امراه؛ حسن بن علی، بسیار
ازدواج میکرد؛ وقتی همسرانش را شمردند، به ۷۰ تن رسید.»
۲.
ابوطالب مکی:
ابن شهر آشوب، به نقل از کتاب «قوت القلوب» ابوطالب مکّی میگوید: «انه تزوّج ماتین و خمسین امراه و قیل ثلثمائه و کان علیٌّ یضجرُ من ذلک؛ حسن بن علی ۲۵۰ زن به همسری خود درآورد و بلکه گفته شده با ۳۰۰ زن ازدواج نمود و پدرش علی بن ابیطالب از این امر، رنج میبرد.»
۳.
بلاذری مینویسد: «حسن بن علی با ۹۰ زن ازدواج کرد، سپس علی (علیهالسّلام) فرمود: آن قدر حسن ازدواج کرد و طلاق داد که میترسم عمل او سبب دشمنی دیگر اقوام و قبایل علیه ما گردد.»
۴. عبداللّه بن سنان از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند: «انّ علیّا قال و هو علی المنبر: لاتزوّجوا الحسن فانّه رجلٌ مِطلاق. فقام رجلٌ من هَمْدان فقال: بلی واللّه لنزوّجنّهُ و هو ابن رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم و ابن امیرالمؤمنین فانْ شاء امسک و انْ شاء طلّق؛ علی بن ابیطالب در حالی که بر روی
منبر بود، فرمود: دخترانتان را به ازدواج فرزندم حسن درنیاورید؛ زیرا او، مردی است که زیاد طلاق میدهد. در آن هنگام مردی از اهل
هَمْدان برخاست و گفت:
سوگند به خدا! ما دخترانمان را به ازدواج او درخواهیم آورد؛ زیرا او فرزند پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است. پس چنانچه او را خواست، نگه میدارد و اگر نخواست،
طلاق میدهد.»
۵. مرحوم
کلینی از یحیی بن ابی یعلا از قول امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند: «همانا حسن بن علی ۵۰ زن را طلاق داد و
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: ای مردم کوفه! به حسن زن ندهید؛ زیرا وی، مردی است که زنان را طلاق میدهد....»
۶. در
محاسن برقی از امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده است: «مردی خدمت امیرالمؤمنین رسید، عرض کرد: آمدهام با شما مشورتی بکنم؛ زیرا حسن و حسین و عبداللّه بن جعفر جهت خواستگاری دخترم آمدهاند. حضرت فرمود: کسی که مورد مشورت قرار میگیرد، باید
امین باشد؛ راجع به فرزندم حسن، همانا او زنان را طلاق میدهد و اما حسین برای دخترت بهتر است، پس دخترت را به ازدواج حسین درآور.»
نقد و بررسی احایث از طریق اهل سنت، نشان میدهد مصدر و مرجع بیشتر این گونه احادیث، یکی از سه راوی ذیل است:
۱. ابوطالب مکّی، محمد بن علی بن عطیّه، (م ۳۸۰ ه. ق.)؛
۲.
محمد بن عمر واقدی، (مشهور به واقدی) مورّخ معروف، (م ۲۰۷ ه. ق.)؛
۳. ابوالحسن مدائنی، علی بن محمد بن عبداللّه بصری، (م ۲۲۵ ه. ق.).
راویان فوق که اغلب سر منشا روایات مورد بحث بودند، نه تنها از دیدگاه عالمان رجالی شیعه مورد وثوق و اطمینان نیستند؛ بلکه از دیدگاه عالمان اهل سنّت هم مورد خدشه قرار گرفتهاند. تمامي اين نقلها، مرسل است و اين سه مورّخ نيز اين جريان را بدون سند نقل كردهاند. علاوه براین بسياري، اين سه مورّخ را ضعيف شمرده و ردّ كردهاند. از ميان آنها ميتوان به
ذهبی،
عسقلانی،
ابن الجوزی،
عماد حنبلی،
رازی،
ابن الاثیر جزری،
زرکلی،
علامه امینی، سيدمحسن امين،
هاشم معروف الحسینی و... اشاره كرد.
عالمان
رجال گفتهاند: او (ابوطالب مکی) احادیثی را نقل کرده که اصل و اساسی ندارد.و در آخر عمرش گرفتار
جنون شده است.
روایات واقدی نیز خالی از خدشه و اشکال نیست؛ و درباره ابوالحسن مدائنی: گفته شده است که او از ثناگویان اموی بود. او اخبار خود را از عوانه بن حکم (م ۱۵۸ ه. ق.) گرفته است، که وی عثمانی بوده و برای حکّام
بنیامیه حدیث میساخته است. هاشم معروف الحسینی مینويسد: مدائني، معاصر عباسیها و از جمله كساني است كه
متهم به
دروغگویی و
جعل حدیث است.
گرچه روایات فوق از روی
حُسن نیت و البته مقداری هم از روی سادهاندیشی و کم دقّتی، در بعضی از کتابهای
شیعه به مناسبتهای خاصّ آمده است؛ اما بررسی سند و محتوای احادیث، وجود ضعف و خدشه در آنها را ثابت میکند. زیرا که اولا: این احادیث دچار
ضعف سند هستند؛ زیرا
یحیی بن ابی یعلا در کتابهای رجال برای دو شخص آمده است که یکی معروف به توثیق شده و دیگری مجهول است.
محمد بن علی برقی کوفی هم علی رغم رغم توثیقش، خالی از اشکال نیست؛ چون او در نقل روایات به افراد ضعیف اطمینان میکرده.
نجاشی گفته است: «محمد بن علی برقی، مردی صد درصد
قابل اطمینان است ولکن در نقل احادیث، بر افراد ضعیف اعتماد کرده است و همچنین دارای
روایات مرسله فراوانی است.»
از این رو اعتماد بر روایات ایشان، که معارض هم دارد، مشکل است. در
حدیث عبداللّه بن سنان هم، دو نفر از راویان به نامهای حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه، «
واقفیه» هستند و در صورتی قول آنها مورد
قبول است که معارضِ قطعی نداشته باشد و حال آنکه در اینجا معارض وجود دارد.
ثانیا: روایات فوق، از لحاظ محتوا نیز دچار اشکال هستند و اصطلاحا
معارض دارد چون در روایات واژه «مِطلاق» که به امام حسن (علیهالسّلام) نسبت داده شده در حالی که مبغوضیت طلاق از دیدگاه
اسلام و
احادیث برکسی پوشیده نیست. و حدیث نبوی «اَبْغَضُ الحلالِ الی اللّه، الطلاق؛ مبغوضترین کار
حلال در نزد خدا، طلاق است». مؤیّد مطلب است.
این دسته روایات با
عصمت ائمه (علیهمالسّلام) در تعارضاند. در نظام اعتقادی
امامیه، امامان (علیهمالسّلام) دارای عصمتاند و هیچگونه لغزشی از آنان سر نمیزند. حال اگر روایتی با مقوله عصمت در تعارض باشد، از نظر علمای شیعه مردود است و کنار گذاشته میشود.
اکنون جای طرح این سؤال است که: چه کسی و با چه انگیزهای منشا رواج این گونه گزارشات شده است؟
تحقیق در
تاریخ نشان میدهد، وقتی که در سال ۱۳۶ هجری،
منصور دوانقی به رغم
بیعت با حسنیها، خود به حکومت رسید و
بنی الحسن، به ویژه برجستگان و مجاهدان آنها را در
مقابل خود مزاحم دید. (خصوصاً که در آن ایام نهضتهای مهمّی هم از طرف
علویان و
سادات حسنی، صورت میگرفت که گاهی تا حدّ سقوط و نابودی منصور هم پیش میرفت.) لذا منصور جهت خاموش کردن قیامهای مردمی، شروع به «
ترور شخصیت» میکند. در همین راستا اولین تیر
افتراء و بُهتان خود را به شجره طیّبه امام حسن (علیهالسّلام) نشانه میرود. منصور در همین جهت برای توجیه خلافت غاصبانه خود، در خطابهای برای مردم
خراسان به صراحت میگوید: «فرزندان
ابوطالب در امر
خلافت بهرهای ندارند. پدرشان علی برای خلافت به پاخاست ولی سرانجام با شکست مواجه شد و نهایت امر، خود نیز قربانی گشت. پس از آن، فرزندش حسن به پاخاست. به خدا قسم! پولهایی را که به وی عرضه شده بود، پذیرفت و
معاویه او را
فریب داد و از حکومت محرومش کرد تا اینکه او از شهر
کوفه به شهر خود (مدینه) بازگشت و روی به زنان نمود؛ امروز با یکی ازدواج میکرد و فردای آن روز، یکی را طلاق میداد؛ با این شیوه به سر برد تا در بستر خویش بمرد.»
حرکت شوم و شیطانی منصور (دومین خلیفه عباسی) که عمدتاً با انگیزه سیاسی آغاز شده بود، در قالب تبلیغات مسموم علیه امام (علیهالسّلام)، زمینهای فراهم نمود تا حامیان منصور، به ویژه قلم به دستان مزدور و حتی گاهی دوستان نا آگاه و نا آشنا به مصالح امت اسلامی نیز به طور ناخواسته با آنان همراهی نمایند. این مساله تا بدانجا کشید که سرانجام از کاه، کوه ساختند و از موی،
مناره، و تعداد همسران امام را در حدّ ارقام نجومی به ۴۰۰ نفر هم رساندند!
استاد شهید
مطهری (رحمهاللهعلیه) بیان میفرماید: در گردش
خلافت از
امویان به
عباسیان،
بنیالحسن یعنی فرزندزادگان امام حسن (علیهالسّلام) با
بنیالعباس همکاری داشتند، اما
بنیالحسین یعنی فرزندزادگان امام حسین (علیهالسّلام) که در راس آنها در آن وقت امام صادق (علیهالسّلام) بود از همکاری با
بنیالعباس خودداری کردند.
بنیالعباس با اینکه در ابتدا خود را
تسلیم و
خاضع نسبت به
بنیالحسن نشان میدادند و آنها را از خود شایستهتر می خواندند، در پایان کار به آنها
خیانت کردند و اکثر آنها را با
قتل و
حبس از میان بردند.
بنیالعباس برای پیشبرد
سیاست خود شروع کردند به تبلیغ علیه
بنیالحسن. از جمله تبلیغات ناروای آنها این بود که گفتند ابوطالب که جدّ اعلای
بنیالحسن و عموی پیغمبر است مسلمان نبود و
کافر از دنیا رفت و امّا
عباس که عموی دیگر پیغمبر است و جدّ اعلای ماست
مسلمان شد و مسلمان از دنیا رفت. پس ما که اولاد عموی مسلمان پیغمبریم از
بنیالحسن که اولاد عموی کافر پیغمبرند برای خلافت شایسته تریم. در این راه پولها خرج کردند و قصّهها جعل کردند.
موضوع دومی که
بنیالعباس علیه
بنیالحسن عنوان کردند این بود که گفتند نیای
بنیالحسن بعد از پدرش علی (علیهالسّلام) به خلافت رسید و امّا چون مرد عیاشی بود و به زنان سرگرم بود و کارش
زن گرفتن و زن طلاق دادن بود از عهده برنیامد؛ از معاویه که رقیب سرسختش بود پول گرفت و سرگرم عیاشی و زن گرفتن و طلاق دادن شد و خلافت را به معاویه واگذار کرد. خوشبختانه محققان
عصر اخیر در این زمینه تحقیقاتی کرده و ریشه این
دروغ را پیدا کرده اند. ظاهراً اوّل کسی که این سخن از او شنیده شده است
قاضی انتصابی منصور دوانیقی بوده که به امر منصور مامور بوده این
شایعه را بپراکند. من از ساده دلی بعضی از ناقلان حدیث شیعی مذهب تعجّب می کنم که از طرفی از پیغمبر اکرم و ائمه اطهار (علیهمالسّلام) اخبار و احادیث بسیار زیادی روایت می کنند که خداوند دشمن میدارد یا
لعنت می کند مردمان بسیار طلاق دهنده را، و بعد مینویسند: امام حسن (علیهالسّلام) مرد بسیار طلاق دهندهای بوده است.
حضرت مجتبی (علیهالسّلام) از جهات مختلف شخصیّتی برجسته و صفاتی ممتاز داشت. او یک مرد الهی بود که از تمام امکانات خود نه برای بهرهبرداری بیشتر از لذّات زندگی، بلکه در راه جلب خشنودی پروردگار و رسیدگی به حال بیچارگان و محرومان
اجتماع استفاده میکرد. با توجّه به این حقایق،
قابل قبول نیست که شخصی دارای چنین اخلاق و رفتار و چنین زندگی که در سراسر
عبادت و کوشش در راه خداست، آن چنان که بعضی از
مورّخان مبالغه جو نوشتهاند
علاقه و توجّه خارج از حدّ متعارف به مساله ازدواج و
زناشویی از خود نشان دهد. ضمن اینکه با نقل جریان منصور و دروغپردازی آن، پی به عدم صحّت گزارشات و بی اساس بودن آن بردیم، اشکالات عدیده دیگری هم مطرح است که به اختصار به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد.
از شواهد زنده بر جعلی بودن این
احادیث و گزارشات، تعداد فرزندان آن حضرت است که طبق نوشته مورّخان، اگر آن حضرت همسران زیادی اختیار کرده بود، لازمه اش این بود که فرزندان زیادی هم داشته باشد در صورتی که چنین نیست؛ بالاترین رقم را در مورد
فرزندان امام مجتبی (علیهالسّلام) ابن جوزی نوشته است که ۲۳ نفر میباشد. یعقوبی پسران آن حضرت را ۸ نفر
و
ابن شهر آشوب ۱۳ پسر و ۱ دختر
و
طبرسی ۱۶
پسر و ۱
دختر نوشتهاند.
مرحوم شیخ مفید که در این گونه مباحث بیش از دیگران دقّت و تحقیق داشته، تعداد فرزندان آن حضرت را جمعاً ۱۵ نفر (اعم از دختر و پسر) میداند.
صاحب کتاب «العدد» که بنا به نقل مرحوم
علاّمه مجلسی همسران زیادی برای آن حضرت نوشته است، در عین حال فرزندان حضرت مجتبی (علیهالسّلام) را بیش از ۱۵ نفر ننوشته است.
بدین ترتیب طبق تصریح مورّخان، امام مجتبی (علیهالسّلام) حدّاکثر بیش از ۲۳ فرزند نداشته است و این نشان میدهد که موضوع تعدّد زوجات آن حضرت به آن صورت که در پارهای از کتابها به چشم میخورد کاملا بیاساس است. حتی در زمانه ما نیز کسانی یافت میشوند که ایناندازه
اولاد داشته باشند بدون آن که
زنان زیادی بگیرند و
احتمال این که آن حضرت همسران زیادی داشته ولی
عقیم بودهاند و یا به علل دیگری فرزندی به دنیا نیاوردهاند نیز بسیار ضعیف است و این گونه احتمالات در بررسی موضوعات و مسایل تاریخی فاقد ارزش میباشد.
با آن همه زنان ادّعایی که برای امام حسن (علیهالسّلام) نوشتهاند، به جا بود که حدّاقل ۵۰
دختر داشته باشد و بالتبع همین تعداد،
داماد هم برایش ثبت میکردند. ولکن در این خصوص فقط سه داماد برای آن حضرت معرفی شده است که عبارتند از:
۱.
امام زین العابدین (علیهالسّلام)،
شوهر فاطمه (امّ عبدالله)؛
۲.
عبدالله بن زبیر، شوهر امّ الحسن؛
۳.
عمرو بن منذر، شوهر امّ سلمه.
حال در اینجا این سؤال پیش میآید که: آیا معقول است از چهار صد زن، فقط سه دختر و یا حدّاکثر هفت دختر، متولد شده باشد و تنها سه تن از آنان ازدواج کرده و از بقیه نام و نشانی نباشد؟! پر واضح است که اگر مطالب ادّعا شده درست میبود، باید
تاریخ، فرزندان و دامادهای زیادی برای امام ثبت مینمود؛ ولی همان گونه که اشاره شد، فقط سه داماد برای امام ذکر شده است.
دلیل دیگر بر ردّ ادّعای مذکور، این است که این همه
همسر برای امام حسن (علیهالسّلام) مطرح کردهاند؛ آیا نباید حدّاقل نصف آنان از جهت
پدر،
مادر،
قبیله و... مشخص میشدند؟ و این که سبب جدایی چه بوده است؟ چه کسانی بر طلاق
شهادت دادهاند و زنهای مطلّقه، پس از طلاق، به همسری چه کسانی در آمدهاند؟ در حالی که خیلی از این زنان ادّعایی، حتی نامشان نیز مجهول است. علاوه بر این مورّخانی که تعداد زنان حضرت امام مجتبی (علیهالسّلام) را زیاد نوشتهاند، از تعیین نام آنها و یا نام
قبیله آنها فروماندهاند و فقط چند تن از دانشمندان به ذکر نام همسران معدودی اکتفا کردهاند. مورّخان اعمّ از شیعه و سنّی با همه تفحّصاتی که داشتهاند، حدّاکثر نام و نشانی که از همسران امام حسن (علیهالسّلام) ارائه دادهاند، ۱۳ نفر میباشد که از این تعداد نام ۴ نفر مشخص نیست و فقط نام
قبیلهشان وجود دارد.
خندهآورتر آن که برخی از محدثّان که به نحو مبالغهآمیزی دهها همسر به آن حضرت نسبت دادهاند، نوشتهاند که پس از شهادت حضرت، همه آن زنها، پای
برهنه در
تشییع جنازه امام شرکت کردند.
بیپایگی این سخن از آن جا پیداست که شرکت زنان، آن هم پای برهنه در میان نامحرمان، معلوم نیست از نظر
اسلام تا چه پایه درست است؟ بعلاوه، زنانی که به واسطه طلاق از شوهران خود جدا میشوند، از نظر عاطفی نه تنها هیچ گونه همبستگی با شوهران سابق خود ندارند، بلکه درباره آنها به شدّت دچار افکار منفی میشوند؛ بنابر این چگونه
قابل قبول است زنانی که پیوند ازدواج آنها مدّتی پیش قطع شده بود، در تشییع جنازه شرکت کنند؟
درباره تعداد دفعات ازدواج امام حسن و تعداد همسران آن حضرت روایات زیادی ذکر شده است.برخی تعداد همسران آن حضرت را ۳۰۰
برخی ۲۰۰
برخی ۹۰
و برخی ۷۰ نفر
شمردهاند. با توجه به اختلاف شدید در گزارشات و نظرات رسیده در خصوص همسران امام حسن (علیهالسّلام)، که از ۷۰ نفر تا ۳۰۰ نفر نوشته شده است،
دروغ بودن این
ادعا مشخص میگردد چون
تضادّ فاحش، علامت دروغ فاحش است و از طرفی دستهایی در جریان بودهاند؛ تا برای خدشه دار نمودن چهره تابناک و ملکوتی امام (علیهالسّلام)
شایعات بی اساس، طرح و رواج یابد؛ تا فضائل این شخصیت والای
امامت را تحت الشعاع قرار دهند.
اشکال مهمتر دیگری به مساله جنجالی تعدّد زوجات، مطرح است که گرفتاریهای اجتماعی سیاسی امام، هرگز فرصت و اجازه چنین سرگرمیهای مبتذل و خوشگذرانیهای مساله ساز و
لغو را به امام نمیداد. چه اینکه حلّ و فصل امور مردم در خیلی از مواقع، به عهده ایشان بوده است. در این باره مدائنی نقل میکند: «امام مجتبی (علیهالسّلام) هر روز بعد از
نماز صبح، تا طلوع
آفتاب در
محراب عبادت مینشست؛ لکن پس از طلوع آفتاب تا
ظهر، جوابگوی گرفتاریهای مردم بود.»
و بالاَخره، نکته مهم دیگر اینکه باتوجه به
علاقه زیادی که امام به عبادت، داشته است و تعداد سفرهای حجّش از
مدینه تا
مکه با فاصله ۴۵۰ کیومتر، آن هم با پای پیاده، به ۲۵ بار میرسید.
و نیز اموال خویش را سه مرتبه در راه خدا
تقسیم کرد؛
در
عصر او هیچ کس از لحاظ کثرت
عبادت و نیایش و توجّه به خدابه پایه او نمیرسید.
آیا چنین شخصی با گرفتاریها و علائق فوق، میتواند ۴۰۰ زن داشته باشد؟ آیا داستان کثیرالعیال بودن امام، به داستان
کوسه و
ریش پهن نمیماند؟ آیا انسان منصف و حقیقتجو، اطمینان به وجود
توطئه عظیم از سوی دشمنان اسلام و
اهل بیت (علیهمالسّلام) پیدا نمیکند؟ آیا آمار ادّعایی را
کذب محض نمیبیند؟
پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «امام حسن مجتبی»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.