هدایت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هدایت، شناختن درست و صحیح
هدف ، انتخاب راه و طریق صحیح برای رسیدن به هدف و پایداری در مسیر است.
"
هدایت" از ریشه "هدأ" و در لغت به معنای سکون،
آرامش ، بدون سر و صدا و حرکت، سکونت گزیدن میباشد
و نیز بمعنای توقف ازحرکت، سکونت و خواب در شب، ساکت نمودن بچه و خواباندن آن آمده است
هدایت در اصطلاح عبارتست از نشان دادن هدف و راهنمایی افراد
. در برخی موارد مقصود از
هدایت پایداری و استوار ماندن در مسیر و راه است
بنابراین
هدایت، شناختن درست و صحیح هدف، انتخاب راه و طریق صحیح برای رسیدن به هدف و پایداری در مسیر است و
هدایت در عام ترین معنای خود شامل همه مخلوقات
خداوند میگردد.
امام خمینی با بیان این مطلب که
هدایت امری وجودی و همان رسیدن هر موجود به کمال معنوی خود است، بر این باور است که
سعادت و
کمال در انسانها ذاتی نیست، بلکه کمال انسان به سبب
اختیار، اکتسابی هستند و
حق تعالی با فرستادن
پیامبران که دعوت به
حق و معارف الهی میکنند و
فطرت درونی انسان که بر اساس عشق به کمال مطلق و انزجار از نقصها سرشته شده، انسانها را به سوی کمال خود
هدایت میکند.
در حقیقت، وجود هر موجودی به مدد رحمت رحمانی، تحقق وجودی میباشد و به وسیله رحمت رحمانی، به کمال لایق خود میرسد.
امام خمینی حقیقت
هدایت را همان نور حق میداند که گاهی از آن به «نور طریق سلوک انسانیت» تعبیر میکند. این نور
هدایت در عالم آخرت به صورت
شفاعت ظهور میکند، پس هر مقدار
هدایت در این عالم محقق شود در آن عالم شفاعت محقق میشود.
هدایت در مورد انسان ها به دو مفهوم به کار رفته است؛
هدایت عامه که شامل همه انسانها میشوند، چه
مؤمن باشد یا
کافر و آن نشان دادن راه خیر و سعادت در پیمودن مسیر زندگی انسان است، ولی
هدایت خاصه مختص به مؤمنان میباشد و آن تأمین کننده راه
کمال و
سعادت اخروی است.
هدایت تکوینی به این مفهوم که
هدایت در متن
خلقت و در
فطرت مخلوقات وجود دارد، نشانه های
هدایت تکوینی مانند: «
عقل ،
غریزه ،
شعور ،
عاطفه ، و انواع اداراکات» می باشد. «قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ
هَدی» «گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس
هدایت کرده است!»
خداوند هر حیوانی را
هدایت نمود، راه بهره وری از امکانات را به او شناساند تا آنجا که طفل را به پستان مادر و جوجه را به اینکه از مادرش بخواهد غذا در دهانش بریزد راهنمایی کرد
پس
هدایت تکوینی خداوند غیر اختیاری بوده و شامل همه موجودات میشود.
این
هدایت فقط انسان ها را شامل میشود، یعنی خداوند علاوه بر
هدایت تکوینی که در فطرت انسان وجود دارد، به وسیله فرستادن پیامبران و وحی، انسان را مورد
هدایت قرار داده است؛ «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ
هُدیً لِلْمُتَّقینَ» «آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه
هدایت پرهیزکاران است»
امام خمینی برای
هدایت تقسیماتی قائل است: ۱-
هدایت تکوینی و
تشریعی:
هدایت تکوینی همان فرمان خداوند به «کن فیکون»
است؛
زیرا هر یک از موجودات راه و نور و
هدایتی مخصوص به خود دارند.
هدایت تشریعی همان دعوت انبیاء به راه نورانی دین و خروج از ظلمت
کفر است و
صراط مستقیم، همان راه انبیاء الهی است. آنان با دعوت مردم به صراط مستقیم الهی که نور مطلق و راه
انسانیت است، و دعوت به خروج از همه اقسام کفر، الحاد و ظلمات، مردم را
هدایت کردند.
همچنین امام در تقسیم دیگر
هدایت را به
هدایت بالذات و
هدایت بالتبع تقسیم میکند؛
هدایت بالذات را اصیل و از آنِ خداوند میداند و برای برخیهادیان نظیر پیامبر و جبرئیل،
هدایت بالتبع قائل است.
امام خمینی نیز برای
هدایت به حسب انواع سیر و سلوک، مراتبی میشمرد از جمله:
هدایت به نور فطرت،
هدایت به نور قرآن،
هدایت به نور
شریعت،
هدایت به نور یقین،
هدایت به نور
محبت و
هدایت به نور
ولایت.
مرحوم طبرسی
هدایت تشریعی را به اقسام زیر تقسیم نموده است
شاید تقسیم بندی ایشان به اعتبار مراتب اشتراک در خلقت و درجه
قرب به خداوند از حیث اطاعت پذیری و دریافت
پاداش الهی بوده باشد.
این نوع
هدایت در واقع همان
هدایت تشریعی است و شامل همۀ انسان ها اعم از مؤمن و کافر میشود. «.. وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ
الْهُدی» «درحالی که
هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است!»
«وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ» «و او را به راه
خیر و
شرّ هدایت کردیم!».
وقتی
مؤمنین از
هدایت تشریعی و عمومی خداوند بهره میبرند و پیامبران الهی را تصدیق مینمایند، خداوند آن ها را مشمول
هدایت خاص قرار میدهد ودر واقع به آن ها پاداش عطا میکند. «وَ الَّذینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ
هُدیً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ» «کسانی که
هدایت یافتهاند، خداوند بر هدایتشان میافزاید و
روح تقوا به آنان میبخشد!»
آغاز و شروع
هدایت از ناحیه خداوند است، وقتی انسان ها راه
هدایت را برگزینند، خداوند به عنوان پاداش آن ها را مشمول
هدایت خاصه خود قرار میدهد. البته
هدایت یک امر استمراری و یک امر وجودی مانند رشد درختان است که همواره باید وجود داشته باشد و انسان باید همواره از
گناه پرهیز نماید، نه اینکه یک امر مقطعی باشد مانند بن ای ساختمان؛ لذا انسان اگر بعد از
هدایت گناه نماید، به
ضلالت و گمراهی میافتد، این گونه نیست که اگر کسی
هدایت شد دیگر به ضلالت نمیافتد؛ مثلاً در مورد
ارتداد اوّل
هدایت است، بعد ضلالت؛ لذا اگر بعد از
هدایت مرتکب
معصیت شود، تمام اعمال نیکو و خیری که انجام داده است
حبط و نابود میشود.
هدایت به این مفهوم، رسیدن به هدف و واقع میباشد چنانچه قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یَهْدیهِمْ رَبُّهُمْ بِإیمانِهِمْ تَجْری مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فی جَنَّاتِ النَّعیمِ» «کسانی که
ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان
هدایت میکند، از زیر (قصرهای) آنها در باغهای
بهشت ، نهرهایی جاری است، این گونه
هدایت مختص به مؤمنین است»
این نوع
هدایت تعلق به اراده خداوند دارد «وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِهِ..» «هر کس را خدا
هدایت کند،
هدایت یافته واقعی است و هر کس را گمراه سازد، هادیان و سرپرستانی غیر خدا برای او نخواهی یافت.
این نوع
هدایت اختصاص به
اهل ایمان دارد»
(۱) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، قم: انتشارات هجرت.
(۲) محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، بیروت: دار صادر، س۱۴۱۴ ق.
(۳) محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ ش؛
(۴) علامه طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ترجمه مترجمان، تحقیق: رضا ستوده، تهران: انتشارات فراهانی، ۱۳۶۰ ش؛
(۵) محمد حسین، طباطبایی، تفسیر المیزان.
(۶) فضل بن حسن طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ترجمه مترجمان، مشهد: بن یاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷ ش.
•
پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام، برگرفته از مقاله «هدایت» • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.