• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نقش تاریخی تابعین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تابعین به‌معنای مصطلح ــ یعنی کلان نسلی پس از کلان نسل صحابه ــ نقش تاریخی پراهمیتی را در تاریخ فرهنگ اسلامی ‌ایفا نموده‌اند.

فهرست مندرجات

۱ - نقش تاریخـی تابعین
       ۱.۱ - تابعین و انتقال میراث پیامبر
       ۱.۲ - قداست تعلیم تابعین
۲ - چالشهای فرهنگی عصر تابعین
       ۲.۱ - گرایش‌های مذهبی عصر تابعین
       ۲.۲ - عصر نضج ستیزهای اعتقادی
       ۲.۳ - اختلافات در حوزه فقه
       ۲.۴ - ارزیابی لیث‌بن‌سعد ازاختلافات فقهی
       ۲.۵ - پرهیز از دانش رسمی در برخی از زهاد تابعین
۳ - تابعین و انتقال سنت نبوی
       ۳.۱ - حفظ حدیث به صورت شفاهی
       ۳.۲ - مخالفتها با وضع قرارداد برای حفظ حدیث
       ۳.۳ - تبیین ابن سیرین از این اختلافات
       ۳.۴ - موج حرکت اسناد
       ۳.۵ - علت ارسال احادیث
۴ - تنوع معارف در عصر تابعین
       ۴.۱ - مهارت خاص برخی از تابعین
       ۴.۲ - تابعین واسطه انتقال قرائت به قراء عشره
       ۴.۳ - تخصصی شدن علوم اسلا‌می
۵ - تنوع مکاتب در عصر تابعین
       ۵.۱ - دو مکتب جدا از هم در مدینه
       ۵.۲ - مکتب ابن عباس در مکه
       ۵.۳ - تنوع مکاتب در مدینه
       ۵.۴ - مکتب تابعین در بصره
       ۵.۵ - جهت‌گیریهای متأخرین بصره
       ۵.۶ - حضور تابعین در مراکز مختلف ایران
       ۵.۷ - نفوذ مدینه در سرزمین شام
       ۵.۸ - مصر در عهد تابعین
۶ - پانویس
۷ - منبع


فـارغ از آنچه در‌بارۀ تحولات رخ داده در کاربرد اصطلاح تابعین و فرایند شکل‌گیری مفهوم آن سخن گفته شد، تابعین به‌معنای مصطلح ــ یعنی کلان نسلی پس از کلان نسل صحابه ــ نقش تاریخی پراهمیتی را در تاریخ فرهنگ اسلامی ‌ایفا نموده‌اند.
دشوار است بتوان این دو موضوع را از یکدیگر تفکیک کرد که آیا نخست طبقۀ تابعین تقدس یافته، و سپس فضایلی برای آنان مطرح شده است، یا از آن روی که فضایلی برای آنان مسلم بوده، هاله‌ای از قداست این طبقه را فراگرفته است.
به هر روی، این یک واقعیت تاریخی است که این‌ هاله از قداست در طی تاریخ اسلام وجود داشته، و در تأیید آن، آیات قرآنی و احادیث نبوی مورد استناد بوده است.

۱.۱ - تابعین و انتقال میراث پیامبر

تا این‌اندازه به خوبی قابل درک است که تابعین به عنوان نسلی که صحابه را درک کرده بودند، در انتقال میراث پیامبر اسلام - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- به نسلهای پسین نقشی بسیار مهم ایفا کرده‌اند و طبیعی است که پس از صحابه به عنوان آگاه‌ترین نسل به سنت نبوی و تعالیم عصر آن حضرت شناخته شده باشند.

۱.۲ - قداست تعلیم تابعین

دورۀ تدوین علوم اسلامی، از اوایل سدۀ ۲ق، یعنی پس از سپری شدن عصر تابعین آغاز گشته است.
بدین‌ترتیب، از آن حیث که آنان به‌عنوان واسطه‌ای میان عصر صحابه و عصر تدوین، یک مرحله از انتقال سینه به سینه را عهده‌دار گشته‌اند، شرایط آنان با نسلهای پس از ایشان کاملاً متفاوت بوده است.
همچنین تدوین‌نیافتگی علوم اسلامی و درآمیخته نشدن تعالیم دینی آنان با ساختارهای علمی، عملاً دانایی آنان بر معارف دینی نوعی دانایی انگیخته و نه برخاسته از یک سامانۀ علمی تلقی شده، و این امر به تعالیم آنان قداستی ویژه بخشیده است.
بدین ترتیب است که در تلقی عام جهان اسلام، نسل پس از تابعیـن ــ به اصطلاح اتباع تابعین ــ در جایگاه قدسی و معنوی، کاملاً از نسل تابعین متمایز بوده است.


تنها توجهی گذرا به برخی اتفاقات عصر تابعین کافی است تا استعداد این دورۀ تاریخی را برای تحولات مهم فرهنگی معلوم کند. از نظر سیاسی، دورۀ حاکمیت شاخۀ سفیانی از بنی‌امیه ، مقارن با اوایل عصر تابعین است.
در ۶۴ق، تابعین دوره‌ای از هرج‌و‌مرج در خلافت را تجربه کردند که با وجود کوتاهی در زمان، دوره‌ای بسیار اثرگذار در تاریخ فرهنگ اسلامی بود.
از ۶۵ق، حاکمیت در شاخۀ مروانی بنی‌امیه تثبیت شد که تا پایان عصر تابعین ادامه داشت.
بیش از ۲۰ سال خلافت عبدالملک بن مروان (۶۵-۸۶ق) و دورۀ کوتاه خلافت عمربن‌عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱ق)، به سبب تأثیری که در تحولات گوناگون اجتماعی و فرهنگی نهاده‌اند، حائز اهمیت‌اند، اما به این ویژگیها باید نکته‌ای را نیز افزود و آن اینکه، این دو خلیفه خود در شمار تابعین جای گرفته‌اند.
قیامهای متعدد شیعی، خارجی و قیامهایی چون دیر الجماجم ، حره و توابین که نمی‌توانند در هیچ‌یک از دو گروه یاد‌شده طبقه‌بندی شوند، همۀ تحولات فرهنگی‌ ـ سیاسی عصر تابعین را پیچیده‌تر ساخته‌اند.

۲.۱ - گرایش‌های مذهبی عصر تابعین

در حیطۀ مذهب، گرایش شیعه که پس از وفات رسول اکرم - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- پدید آمده بود و در عصر صحابه ریشه داشت، در عصر تابعین اوج گرفت.
گرایش عثمانی که به دنبال کشته شدن وی در ۳۵ق پدید آمد، بیشترین اهمیت را در عصر تابعین داشت و در عصر اتباع تابعین، اهمیت آن روی به کاستی نهاد.
گرایش خوارج که به دنبال جریان حکمیت در جنگ صفین در ۳۷ق پدید آمده بود، به ویژه از ۶۴ق پس از افتراق بزرگ خوارج، وارد مرحلۀ جدیدی شد و برخی گرو‌ههای تندرو خوارج، به خصوص ازارقه را به صحنه آورد.
اینکه یحیی‌بن‌سعید انصاری یادآور ‌می‌شود که تابعین دربارۀ ابوبکر و عمر اختلاف نداشتند، اختلاف میان آنان دربارۀ عثمان و علی روی داد،
[۱] احمد بن‌ حنبل‌، العلل‌ و معرفة الرجال‌، ج۳، ص۴۸۰، به‌ کوشش‌ وصی‌الله‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
با وجود اغراق‌آمیز بودن در بخش نخست، در بخش دوم بسیار گویاست.

۲.۲ - عصر نضج ستیزهای اعتقادی

فارغ از اختلافات دربارۀ امامت ، برخی از ستیزهای اعتقادی جهان اسلام، از عصر تابعین نضج گرفته، یا اهمیت یافته است؛ از آن میان باید به اختلاف در باب قَدَر ، ارجاء و پای‌گیری مُرجِئه نخستین، و اختلاف در باب منزلت فاسق اشاره کرد؛ اما بحث دربارۀ مسئلۀ خلق قرآن در عصر تابعین بسیار محدود بوده است و این‌که برخی کوشش داشته‌اند تا قول به مخلوق نبودن قرآن را به ۷۰ تن از تابعین نسبت دهند،
[۲] حسین بغوی، معالم التنزیل، ج۴، ص۷۸، به کوشش خالد عک و مروان سوار، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
انتسابی غلوآمیز است.

۲.۳ - اختلافات در حوزه فقه

در حوزۀ فقه ، مسئلۀ «اَرَأَیتَ» یا پرسشهای فرضی در فقه و سامان‌گرایی از مسائل طرح شده، در عصر متأخران تابعین بوده است، در حالی که در نسلهای متقدم تابعین اساس مسئله طرح نشده بوده است.
شماری از تابعین چون عامر شعبی به شدت با پدیدۀ ارأیت و توسعۀ تقدیری فقه مخالف بودند.
در حیطۀ رأی، کاربرد قیاس از یک سو و نقد کاربرد آن از مسائلی است که در عصر تابعین آغاز شده است
[۳] عبدالرزاق صنعانی‌، المصنف‌، ج۸، ص۲۱۴، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م‌.
[۴] عبدالله دارمی‌، السنن‌ ، ج۱، ص۷۷ ، به‌کوشش فواز احمد زمرلی‌ و خالد سبع‌علمی،بیروت، ۱۴۰۷ق .
[۵] علی ابن‌حزم‌، الاحکام‌، ج۸، ص۵۱۱، قاهره، ۱۴۰۴ق.

نه اختلاف در شنیده‌ها از صحابه ونه‌کاربرد رأی میان آنان،
[۶] محمد سرخسی‌، الاصول‌، ج۱، ص۹۰، به‌ کوشش‌ ابوالوفا افغانی‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۲ق‌.
به تنهایی امری دور از انتظار نبود و در محافل پیش و پس از تابعین همواره وجود داشت.
ویژگی عصر تابعین، در این است که از سویی دامنۀ این اختلافات در سمع و رأی گسترش یافته، و در عین حال، حد‌فاصل سمع از رأی، مانند عصر صحابه همچنان تبیین نشده بوده است.
آنچه مخاطبان در عمل با آن مواجه بوده‌اند، فتاوایی اغلب مجرد از استدلال بود که حتیٰ در صورت پرسش، از روشهایی قابل ارزیابی پیروی ‌نمی‌کرد.

۲.۴ - ارزیابی لیث‌بن‌سعد ازاختلافات فقهی

لیث‌بن‌سعد با ارزیابی خود از اختلاف فقهی در عصر تابعین، به این نکته اشاره دارد که بااینکه اختلاف فقهی میان اصحاب سابقه داشته، در عصر تابعین این اختلاف به شدیدترین وجه خود آشکار شده بود؛ در حالی که همو دربارۀ اختلاف فقهی در عصر اتباع تابعین با این قاطعیت سخن نگفته است
[۷] لیث‌ بن‌ سعد، «رسالة الی‌ مالک‌ بن‌ انس‌»، ج۱، ص۴۸۹، ضمن ‌ج ۴ تاریخ یحیی بن معین، روایت دوری، به‌کوشش‌احمد محمد نور سیف، مکه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
و این امر از آن روست که به روزگار اتباع‌تابعین‌روشها سامان‌یافته‌تر، و اختلافات مهار شده‌تر بوده است.

۲.۵ - پرهیز از دانش رسمی در برخی از زهاد تابعین

پرهیز از دانش رسمی، هرچند به دور از رأی، از جمله ویژگیهایی است که در برخی از زهاد تابعین دیده ‌می‌شد؛ به عنوان نمونه باید از کسانی چون اویس قرنی و هرم بن حیان عبدی یاد کرد که حتیٰ حیطه‌هایی چون تفسیر قرآن و روایت حدیث را از سلوک خود دور ‌می‌دانسته، و از آن پرهیز ‌می‌کرده‌اند.
[۸] محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۳، ص۴۵۹، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
[۹] احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۸۵، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.

بر‌اساس برخی قراین، باید گفت: جماعتی از تابعین که چنین رویکردی نسبت به علوم اسلا‌می‌داشته‌اند، پرشمار بوده است، اما همین نقش‌باختگی آنان در حیطۀ علوم است که نام‌آنان را ــ جز معدودی نخبگان ــ به دست فراموشی سپرده است.
اینان باید همان گروه قُرّاء باشند که در دانایی، به قرائت قرآن و زیست زاهدانه بسنده ‌می‌کردند
[۱۰] احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۸۵، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
و بخش مهمی‌ از کسانی هستند که با عنوان عمو‌می‌ «قراء» در برخی از جریانهای سیاسی سدۀ نخست، از صفین گرفته،
[۱۱] نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۸۸، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
[۱۲] نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۹۰، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
[۱۳] نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۹۶، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
[۱۴] طبری، تاریخ‌، ج۳، ص۷۷، بیروت، ۱۴۰۷ق.
تا قیام ابن اشعث شخصیتی جمعی یافته‌اند.
[۱۵] نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۸۸، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
[۱۶] نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۹۰، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
[۱۷] نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۹۶، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
[۱۸] خلیفة بن خیاط، التاریخ، ج۱، ص۲۲۱، به کوشش مصطفی نجیب فواز و حکمت کشلی فواز، بیروت، ۱۴۱۵ق.
[۱۹] الامامة و السیاسة، منسوب‌ به‌ ابن قتیبه‌، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۲۰] طبری، تاریخ‌، ج۳، ص۶۳۱، بیروت، ۱۴۰۷ق.
[۲۱] طبری، تاریخ‌، ج۳، ص۶۳۵، بیروت، ۱۴۰۷ق.



ناگفته پیداست که تابعین به عنوان طبقۀ واسطه میان صحابه و طبقۀ اتباع خود، چه نقش پراهمیتی در انتقال سنت نبوی ایفا کرده‌اند.
اِشراف برخی از تابعین به حدیث نبوی به‌اندازه‌ای بود که گاه کهتران صحابه را وادار ‌می‌ساخت تا برخی از احادیث پیامبر- صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را که از شخص آن حضرت یا صحابۀ او نشنیده بودند، از تابعین بشنوند.
این پدیده‌ای است نادر که در مواردی رخ داده است؛ از همین رو، در کتب علم الحدیث وقوع آن گوشزد ‌می‌شده است
[۲۲] سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۴۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
و گاه کسانی چون خطیب بغدادی دربارۀ موارد آن تک‌نگاریهایی را پدید آورده‌اند.
[۲۳] محمد رودانی‌، صلة الخلف‌، ج۱، ص۲۴۹، به‌ کوشش‌ محمد حجی‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.


۳.۱ - حفظ حدیث به صورت شفاهی

روایت سنتی حکایت از آن دارد که حدیث تا روزگار عمر ابن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱ق) به صورت شفاهی حفظ ‌می‌شد و پژوهشهای اخیر نیز با وجود انتقادی که بر اطلاق این روایت سنتی دارد، محدود بودن کاربرد نوشته در حفظ حدیث را پیشاپیش پذیرفته است.
همچنین این نکته نیز مورد توافق است که در عصر تابعین، در کنار عالمانی که کتابت حدیث را تشویق ‌می‌کرده‌اند، گروهی به شدت با آن مخالفت داشته‌اند.
[۲۴] عبدالله دارمی‌، السنن‌، ج۱، ص۱۳۰، به‌کوشش فواز احمد زمرلی‌ و خالد سبع‌علمی، بیروت، ۱۴۰۷ق.


۳.۲ - مخالفتها با وضع قرارداد برای حفظ حدیث

اما جواز یا منع کتابت حدیث تنها مناقشۀ حوزۀ حفظ حدیث در عصر تابعین نبود، بلکه گسترش وضع و تحریف در حدیث، تابعین را در این باره نگران کرده، و برخی از آنان را وادار به نهادن قراردادهایی برای صیانت حدیث ساخته بود.
این قراردادها که به جنبه‌های مختلفی از تدقیق در سند روایت و متن حدیث باز‌می‌گشت، اگرچه برای عالمان دوره‌های بعد در شمار مسلمات تلقی ‌می‌شد، در عصر تابعین مخالفانی داشت و موضوعی برای کشمکش میان محافظه‌کاریِ خطرپذیر و نگاهبانی نوآورانه از حدیث بود؛ کشمکشی که به‌سختی می‌توان گفت که کدام سوی آن گراینده به پاسداری از سنت و کدام سو گراینده به نوآوری بود.

۳.۳ - تبیین ابن سیرین از این اختلافات

ابن سیرین (د ۱۱۰ق/ ۷۲۹م) که خود از رهبران جریان هوادار اِسناد بود، مسئله اسناد در عصر تابعین را چنین تبیین کرده است: در گذشته کسی دربارۀ اسناد پرسش نمی‌کرد، تا آن‌که فتنه واقع شد و پس از وقوع فتنه بود که به افراد گفته ‌می‌شد نام رجال (واسطه) خود را یاد کنید.
[۲۵] احمد بن‌ حنبل‌، العلل‌ و معرفة الرجال‌، ج۲، ص۵۵۹، به‌ کوشش‌ وصی‌الله‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
[۲۶] مسلم بن حجاج، الصحیح، ج۱، ص۱۵، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.
[۲۷] احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۷۸، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.


۳.۴ - موج حرکت اسناد

هم‌زمان با ابن‌سیرین که حرکت اسناد را در بصره آغاز کرد، موجی موازی در دیگر سرزمینها نیز وجود داشت که از آن جمله باید به جریان مدینه به رهبری ابن شهاب زهری اشاره کرد.
[۲۸] عبدالله حمیدی، المسند، ج۲، ص۵۰۲، به‌کوشش حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی، بیروت/قاهره، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.
[۲۹] یوسف ابن‌ عبـدالبر، التمهید، ج۶، ص۱۸۳، به کوشش مصطفی‌ بن‌ احمد علوی‌ و محمد عبدالکبیر بکری‌، رباط، ۱۳۸۷ق.

گزارش سفیان ثوری به روشنی نشان ‌می‌دهد که در برخی جاها، مانند مکه چگونه اسنادگرایانی چون عمرو بن دینار با افرادی با حساسیت کم در این باره مانند عبدالکریم بن ابی المُخارِق ، مقابله داشته‌اند
[۳۰] احمد بن‌ حنبل‌، العلل‌ و معرفة الرجال‌، ج۳، ص۴۶۹، به‌ کوشش‌ وصی‌الله‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
[۳۱] احمد طحاوی ، شرح معانی الآثار ، ج۱، ص۲۲۶ ، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۳۹۹ق
[۳۲] علی آمدی‌، الاحکام‌، ج۲، ص۱۳۷، به‌ کوشش‌ سید جمیلی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌.


۳.۵ - علت ارسال احادیث

همین عدم تقید به ذکر دقیق اسناد است که در عصر تابعین پدیدۀ « ارسال » در سند را رایج ساخته، و پس از سخت‌گیریهای مربوط به اسناد در سدۀ ۲ق، اتباع تابعین و فقهای پسین را با معضل مراسیل تابعین
[۳۳] علی آمدی‌، الاحکام‌، ج۲، ص۱۳۷، به‌ کوشش‌ سید جمیلی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌.
[۳۴] عثمان ابن‌صلاح، ‌علوم‌الحدیث، ج۱، ص۴۸، به‌کوشش صلاح بن محمد ابن عویضه، بیروت، ۱۴۱۶ق.
[۳۵] خلیل علایی، جامع التحصیل، ج۱، ص۶۸، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
و گاه حتیٰ تدلیسات تابعین
[۳۶] احمد ابن ابی عاصم، السنة، ج۱، ص۱۷۶، به کوشش محمد ناصر الدین البانی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
[۳۷] خلیل علایی، جامع التحصیل، ج۱، ص۹۹، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
مواجه ساخته است.
افزون بر اسناد، مسائلی چون تجویز یا منع نقل به معنا،
[۳۸] عبدالله دارمی‌، السنن‌، ج۱، ص۹۳، به‌کوشش فواز احمد زمرلی‌ و خالد سبع‌علمی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
[۳۹] عبدالله دارمی‌، السنن‌، ج۱، ص۱۰۵، به‌کوشش فواز احمد زمرلی‌ و خالد سبع‌علمی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
تجویز یا منع از روایت به وجاده و اصل قلت یا کثرت روایت
[۴۰] احمد خطیب‌ بغدادی، شرف‌اصحاب‌الحدیث‌، ج۱، ص۹۶- ۹۸، به‌کوشش‌ محمد‌سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
[۴۱] احمد خطیب‌ بغدادی، شرف‌اصحاب‌الحدیث‌، ج۱، ص۱۳۰- ۱۳۱، به‌کوشش‌ محمد‌سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
از دیگر موضوعات بحث‌انگیز عصر تابعین بوده است.


در دورۀ تابعین علوم اسلا‌می در ‌مرحلۀ آغازینِ تدوین بود و هنوز شرایط مساعدی برای تفکیک شاخه‌های علوم اسلا‌می ‌وجود نداشت؛ با این حال گاه غلبۀ یک مهارت بر مهارتهای دیگر موجب شده است تا شخصیتی از تابعین، به شاخه‌ای خاص از علوم اسلا‌می‌ (در مرزبندیهای پسین) بیشتر شناخته شود.
بدین ترتیب است که کسانی‌ به‌طور خاص در شمار قراء تابعین،
[۴۲] محمد ابن حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۶۵، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهامر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م‌.
[۴۳] محمد ابن حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۷۲، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهامر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م‌.
یا در ردیف فقهای تابعین شناخته شده‌اند؛
[۴۴] محمد ابن حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۸۲، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهامر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م‌.
[۴۵] محمد ابن حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۱۱۷، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهامر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م‌.
[۴۶] محمد ترمـذی، السنن‌، ج۳، ص۶۵۲، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌ بب‌.
[۴۷] محمد ترمـذی، السنن‌، ج۴، ص۴۴، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌ بب‌.
[۴۸] احمد نسایی، رسائل فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۳، به کوشش جمیل علی حسن، بیروت، ۱۹۸۵م.
[۴۹] احمد نسایی، رسائل فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۵، به کوشش جمیل علی حسن، بیروت، ۱۹۸۵م.
[۵۰] ابراهیم‌ ابواسحاق‌ شیرازی، طبقات‌ الفقهاء، ج۱، ص۵۵، به‌ کوشش‌ خلیل‌ میس‌، بیروت‌، دار القلم‌.
.
[۵۱] ابراهیم‌ ابواسحاق‌ شیرازی، طبقات‌ الفقهاء، ج۱، ص۶۳، به‌ کوشش‌ خلیل‌ میس‌، بیروت‌، دار القلم‌.

برخی نیز چون وهب بن منبّه ، به سبب توجه به کتب مقدس دیگر ادیان شهرت یافته‌اند.
[۵۲] محمد ابن خیر، فهرسة، ج۱، ص۲۹۴، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م.
[۵۳] محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۴، ص۵۴۴، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
[۵۴] محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۴، ص۵۴۷، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.


۴.۱ - مهارت خاص برخی از تابعین

افزون بر اشخاص، گاه مهارتی خاص در محفل تابعین سرزمینی خاص بر دیگر مهارتها غلبه یافته است، مانند آنچه در اهتمام مکتب شاگردان ابن عباس در مکه نسبت به تفسیر قرآن، و در مکتب فقهای سبعه مدینه نسبت به فقه دیده ‌می‌شود.
برخی از تعبیرات ناظر بر جمعی از تابعین که در اعصار پسین شهرت یافته است، مانند «اصحاب علی - علیه‌السلام-» به ویژه در کوفه ، و «اصحاب ابن مسعود »، در همان‌جا و «اصحاب ابن عباس » به ویژه در مکه، به یکی از صحابه به عنوان پیشوای آن جمع اشاره دارد.
گاه نیز برخی از تابعین متقدم، نقشی کلیدی در شکل‌گیری یک حوزه ایفا کرده‌اند، مانند عبدالرحمان بن غنم که خود در شمار تابعین است و عموم تابعین شام نزد او « تفقه کرده‌اند».
[۵۵] محمد ذهبی‌، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۵۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق‌/ ۱۹۶۸م‌.

البته برخی از این عنوانها همچون « زهاد ثمانیه »، عناوینی متأخرند و شخصیتهایی از تابعین که ذیل این عنوان جای گرفته‌اند، به بومها و مکاتب متنوعی تعلق دارند.
[۵۶] محمد ابن حبان‌، الثقات‌، ج۵، ص۱۸۷، به کوشش سید شرف‌الدین، دار‌الفکر، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
[۵۷] محمد کشی‌، معرفة الرجال‌، ج۱، ص۳۱۳، اختیار طوسی‌، به‌ کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق.
[۵۸] احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۸۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۵۹] احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۱۳۴-۱۴۰، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۶۰] محمد ابن خیر، فهرسة، ج۱، ص۳۰۰، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م.


۴.۲ - تابعین واسطه انتقال قرائت به قراء عشره

در زمینۀ قرائت قرآن ، تابعین واسطۀ انتقال قرائت از صحابه به قراء عشره و همگنان آنان در آن عصر بودند که همه در عصر اتباع تابعین و پس از آن ‌می‌زیستند.
کوششی از نوع فعالیت قراء سبعه، در عصر متأخران تابعین آغاز شده بود و برخی از متعلقان این تابعان، چون حسن بصری و اعمش ، قرائتی از آن خود داشتند.
از میان این قرائات، دو قرائت یاد شده بعدها در شمار قرائات چهارده‌ ‌گانه به قرائتهای مشهور افزوده شده‌اند، اما دیگر موارد چون قرائت یحیی بن وثاب را تنها باید در ضبط قرائات شاذ پی‌جویی کرد.
ابن ابی داوود نیز بخشی از کتاب المصاحف خود را به ویژگی رسم مصاحف تابعین اختصاص داده است.
[۶۱] عبدالله‌ ابن ابی‌داوود، المصاحف‌، ج۱، ص۸۸-۹۲، قاهره‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۶۲] محمد حسین ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۹۹- ۱۳۹، قاهره، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.


۴.۳ - تخصصی شدن علوم اسلا‌می

شرف‌الدین مرسی (د ۶۵۵ق/۱۲۵۷م)، در تحلیلی بر آن است که تابعین در دانش دین به خوبی از صحابه میراث برده‌اند و به همان راه رفته‌اند؛ اما در نسلهای پسین، به سبب قصور همتها و عزمها، عالمان از حمل آنچه صحابه و تابعین بر دوش داشته‌اند، عاجز گشتند، پس علوم را به انواعی بخش کردند و هر یک به یکی از این علوم پرداختند.
[۶۳] سیوطی، الاتقان، ج۴، ص۳۰-۳۱، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.

این نگرشی منفی نسبت به تخصصی شدن علوم اسلا‌می ‌در دورۀ پس از تابعین است و البته در میان گروهی از عالمان، این جریان تخصصی شدن، جریانی مثبت و سودمند در جهت توسعه و کمال علوم اسلا‌می، شمرده شده است.


تابعین در سطح وسیعی از جهان اسلام پراکنده بوده، و حوزه‌های علمی‌متعددی پدید آورده‌اند.
اصلی‌ترین مراکز آموزش دینی در عصر تابعین، شهرهای پنج‌گانۀ مدینه ، مکه ، کوفه ، بصره و دمشق ‌اند که فعالیت خود را از عصر صحابه آغاز کرده بوده‌اند.
با این حال، ‌می‌توان حوزه‌هایی فرعی در طائف ، یمن ، یمامه ، بحرین درون شبه جزیره، واسط و مداین در عراق ، اصفهان، قزوین، گرگان، مرو، بلخ و برخی مراکز دیگر در ایران، بیت المقدس و حمص در شام ، رقه و حران در بلاد جزیره، فسطاط در مصر، و قیروان در افریقیه را بازشناخت که در عصر تابعین فعال بوده‌اند و هر یک معلمانی بنام از تابعین داشته‌اند.
[۶۴] عبدالله ابوالشیخ اصفهانی‌، طبقات‌ المحدثین باصبهان، ج۱، ص۱۹۰، به کوشش عبدالغفور بلوشی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
[۶۵] عبدالله ابوالشیخ اصفهانی‌، طبقات‌ المحدثین باصبهان، ج۱، ص۳۵۲، به کوشش عبدالغفور بلوشی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
[۶۶] حمزه سهمی‌، تاریخ‌ جرجان‌، ج۱، ص۴۹، به‌ کوشش‌ محمد عبدالمعید‌خان‌، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
[۶۷] عبدالکریم رافعی‌، التدوین فی اخبار قزوین‌، ج۱، ص۱۲۱، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
[۶۸] عمر ابن‌عدیم، بغیة الطلب، ج۳، ص۱۳۷۰، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۸م.
[۶۹] عمر ابن‌عدیم، بغیة الطلب، ج۳، ص۱۴۱۶، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۸م.
[۷۰] محمد ابوالعرب‌، «طبقات‌ علماء افریقیة»، ج۱، ص۱۸، ضمن طبقات علماء افریقیة و تونس، به کوشش محمد خشنی، بیروت، دارالکتب اللبنانی.
[۷۱] محمد رودانی‌، صلة الخلف‌، ج۱، ص۱۵۵، به‌ کوشش‌ محمد حجی‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.

البته تابعین فعال در بومهای حاشیه‌ای جهان اسلام، بیشتر شخصیتهای مهاجر از بومهای مرکزی جهان اسلام، و در مواردی همچون عبدالله بن بریده در مرو، نسل دوم از فرزندان صحابۀ مهاجر بوده‌اند.

۵.۱ - دو مکتب جدا از هم در مدینه

در مدینه‌ به‌طور مشخص دو مکتب جدا از هم را می‌توان نام برد: مکتب اهل بیت - علیه‌السلام- که پیشوایان آن در دورۀ تابعین امام زین‌العابدین و امام باقر - علیه‌السلام- بوده‌اند و آموزه‌های آنان زیربنـای شکل‌گیری مذهب امامیه ــ با تمام ابعاد آن ــ بوده است.
در عرض این مکتب، باید به مکتب فقه‌مدار اهل سنت ، یا به اختصار مکتب فقهای سبعه اشاره کرد که با وجود تعدد شخصیتهای محوری آن، از ویژگیهای بسیار همگنی برخوردار است.
شخصیت مهم این مکتب سعید‌بن‌مسیب ، و رجال دیگر آن کسانی چون قاسم‌ بن‌ محمد بن ‌ابی ‌بکر ، عروة‌ بن ‌زبیر و ابوسلمة ابن عبدالرحمان بن عوف ، فرزندان مشاهیر صحابه‌اند.
[۷۲] یحیی نووی، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، ج۱، ص۴۴-۴۵، بیروت، ۱۹۹۶م.


۵.۲ - مکتب ابن عباس در مکه

در مکه ابن عباس مکتبی را بنیاد نهاد که در عصر تابعین، همچنان انسجام خود را حفظ کرده بود و از طریق شخصیتهایی چون طاووس یمانی ، میمون بن مهران ، ضحاک بن مزاحم و دیگران، در سرزمینهای دیگر چون یمن ، جزیره، خراسان و جز آن، نفوذی چشم‌گیر داشت.

۵.۳ - تنوع مکاتب در مدینه

در کوفه تنوعی بی‌نظیر در محافل تابعین دیده ‌می‌شد: تابعین متقدم کوفه به خصوص به آموزشهای ۳ تن از مهتران صحابه، یعنی حضرت علی - علیه‌السلام-، ابن مسعود و عمر بن خطاب متکی بودند و همین امر موجب شکل‌گیری جریانهای متنوع بود؛ ابن‌سعد در طبقه‌بندی دقیقی که از تابعین متقدم کوفه به دست داده، آنان را بر اساس اتکا بر آموزش تنها یکی از این صحابه، یا ترکیبی از آموزشهای آنان به چندین گروه تقسیم کرده است.
[۷۳] احمد خطیب‌ بغدادی، تاریخ‌ بغداد، ج۱۳، ص۳۳۴، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.

در نسل دوم تابعین‌ کوفه‌، افزون بر آموزش تابعین متقدم، تعلیم‌ متأخران صحابه، به ویژه ابن‌ عباس ‌ و عبدالله‌ بن‌ عمر بسیار تأثیرگذار بوده است؛ اما به هر تقدیر، در محافل تابعین کوفه، همواره تشیع گرایش غالب بوده است.

۵.۴ - مکتب تابعین در بصره

تابعین بصره در نسل نخست بیش‌تر روی به مدینه و‌ به‌طور ویژه آموزه‌های شیخین داشتند، اما در نسل‌ دوم، همچون کوفه آموزه‌های ابن‌عباس‌ و ابن‌عمر بر بصره تأثیری عمیق نهاده است.
در عصر تابعین متقدم، در کنار گرایش فقهی مدنی که غالب بر محافل بصره بود، باید از گروه قراء عابد بصره ‌ یاد کرد که شاخص آن عامر بن‌ عبدالله‌ بن‌ عبدقیس ، از زاهدان و فعالان سیاسی بود‌
[۷۴] طبری، تاریخ‌، ج۲، ص۶۴۲، بیروت، ۱۴۰۷ق.
[۷۵] عبدالله‌ ابن‌ اباض‌، «رسالة الی‌ عبدالملک بن مروان‌» ضمن‌ العقود الفضیۀ حارثی‌، ج۱، ص۱۲۷، مسقط، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۰م‌.
[۷۶] محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ج۷، ص۱۰۳.

اینکه عامربن‌عبدالله و هم‌فکران او بارها در جریان وقایع سیاسی ـ مذهبی عصر خود در کنار قراء کوفه جای گرفته‌اند،
[۷۷] نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۸۸، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
[۷۸] طبری، تاریخ‌، ج۲، ص۶۴۲، بیروت، ۱۴۰۷ق.
نشان از مشترکاتی در ژرفای آموزه‌ها دارد.

۵.۵ - جهت‌گیریهای متأخرین بصره

به روزگار متأخران‌ از تابعین‌ بصره‌، دو جهت‌گیری‌ اصلی در محافل تابعین بصره دیده‌ می‌شود: مکتبی‌ به‌ پیشوایی ابن سیرین که به بصریان نسل پیشین پای‌بندی بیشتری نشان داده است و مکتبی به پیشوایی‌ حسن‌ بصری‌ که تأثیری عمیق از ابن عباس گرفته است‌.
مشخصات‌ عمو‌می‌مکتب‌ حسن بصری در تقابل با مکتب ابن سیرین ‌را می‌توان‌ این گونه‌ فهرست‌ کرد: توجه به‌ تفسیر در برابر پرهیز از آن، توسعۀ فقه در برابر تضییق آن، تجویز کتابت‌ حدیث‌ در برابر منع از آن، تساهل در اسناد حدیث در برابر سخت‌گیـری در اسناد، تکیه‌ بر خوف ‌ از عقاب ‌ در برابر رجاء ، تکیه بر زهد در برابر ورع .

۵.۶ - حضور تابعین در مراکز مختلف ایران

دربارۀ تابعین و حضور آنان در مراکز مختلف ایران ، باید گفت که به سبب مهاجر بودن بسیاری از تابعین، پیوندهای مستحکمی‌میان تابعین این سرزمین با خاستگاه آنان، بیشتر بصره و در رتبۀ بعد کوفه و مکه وجود داشته است.
در عین حال، باید به برخی مکاتب نوپای بو‌می‌نیز توجه داشت که شاخص آن مکتب بریدة بن حصیب در مرو است که توسط پسران او، عبدالله و سلیمان دوام یافته، و ویژگیهای خاص داشته است.

۵.۷ - نفوذ مدینه در سرزمین شام

سرزمین شام ‌به شدت تحت نفوذ مدینه بود و در ابعاد گوناگون از قرائت تا فقه ، این نفوذ مشهود بود.
در کنار محافل مدینه‌گرا ، نفوذ تعالیم کسانی از صحابه چون ابوذر و ابودرداء ، مکتبی زهدگرا در شام پدید آورده بود که به نحو آشکاری از شیوۀ مدنی دور بود؛ در صدر این مکتب، باید از ابومسلم‌ خولانی ، ‌ از متقدمان تابعین یاد کرد که به روزگار خود از چنین پیشوایی‌ای برخوردار بود و در دوره‌های پسین نیز از زهاد ثمانیه شناخته شد.
[۷۹] نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۸۵، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
[۸۰] احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۸۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.

تابعان نسل بعد از حلقۀ ابومسلم‌ خولانی از ورع مدنی دور، و به زهد عراقی نزدیک شده بودند.
[۸۱] احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۱۲۳، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.


۵.۸ - مصر در عهد تابعین

فضای مصر در عهد تابعین، گاه متأثر از محافل مدنی فقهای سبعه، و گاه تحت تأثیر‌ اندیشۀ شیعی بوده است.
حضور فعال بزرگانی از یاران امام علی - علیه‌السلام- چون مالک اشتر و قیس‌بن‌سعد ابن عباده در محیط مصر، تأثیر بسزایی در گسترش تشیع در مصر عصر تابعین داشته است.


۱. احمد بن‌ حنبل‌، العلل‌ و معرفة الرجال‌، ج۳، ص۴۸۰، به‌ کوشش‌ وصی‌الله‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
۲. حسین بغوی، معالم التنزیل، ج۴، ص۷۸، به کوشش خالد عک و مروان سوار، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۳. عبدالرزاق صنعانی‌، المصنف‌، ج۸، ص۲۱۴، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م‌.
۴. عبدالله دارمی‌، السنن‌ ، ج۱، ص۷۷ ، به‌کوشش فواز احمد زمرلی‌ و خالد سبع‌علمی،بیروت، ۱۴۰۷ق .
۵. علی ابن‌حزم‌، الاحکام‌، ج۸، ص۵۱۱، قاهره، ۱۴۰۴ق.
۶. محمد سرخسی‌، الاصول‌، ج۱، ص۹۰، به‌ کوشش‌ ابوالوفا افغانی‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۲ق‌.
۷. لیث‌ بن‌ سعد، «رسالة الی‌ مالک‌ بن‌ انس‌»، ج۱، ص۴۸۹، ضمن ‌ج ۴ تاریخ یحیی بن معین، روایت دوری، به‌کوشش‌احمد محمد نور سیف، مکه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
۸. محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۳، ص۴۵۹، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
۹. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۸۵، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۱۰. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۸۵، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۱۱. نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۸۸، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
۱۲. نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۹۰، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
۱۳. نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۹۶، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
۱۴. طبری، تاریخ‌، ج۳، ص۷۷، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۱۵. نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۸۸، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
۱۶. نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۹۰، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
۱۷. نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۹۶، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
۱۸. خلیفة بن خیاط، التاریخ، ج۱، ص۲۲۱، به کوشش مصطفی نجیب فواز و حکمت کشلی فواز، بیروت، ۱۴۱۵ق.
۱۹. الامامة و السیاسة، منسوب‌ به‌ ابن قتیبه‌، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۹۹۰م.
۲۰. طبری، تاریخ‌، ج۳، ص۶۳۱، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۲۱. طبری، تاریخ‌، ج۳، ص۶۳۵، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۲۲. سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۴۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۲۳. محمد رودانی‌، صلة الخلف‌، ج۱، ص۲۴۹، به‌ کوشش‌ محمد حجی‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
۲۴. عبدالله دارمی‌، السنن‌، ج۱، ص۱۳۰، به‌کوشش فواز احمد زمرلی‌ و خالد سبع‌علمی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۲۵. احمد بن‌ حنبل‌، العلل‌ و معرفة الرجال‌، ج۲، ص۵۵۹، به‌ کوشش‌ وصی‌الله‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
۲۶. مسلم بن حجاج، الصحیح، ج۱، ص۱۵، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.
۲۷. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۷۸، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۲۸. عبدالله حمیدی، المسند، ج۲، ص۵۰۲، به‌کوشش حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی، بیروت/قاهره، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.
۲۹. یوسف ابن‌ عبـدالبر، التمهید، ج۶، ص۱۸۳، به کوشش مصطفی‌ بن‌ احمد علوی‌ و محمد عبدالکبیر بکری‌، رباط، ۱۳۸۷ق.
۳۰. احمد بن‌ حنبل‌، العلل‌ و معرفة الرجال‌، ج۳، ص۴۶۹، به‌ کوشش‌ وصی‌الله‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
۳۱. احمد طحاوی ، شرح معانی الآثار ، ج۱، ص۲۲۶ ، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۳۹۹ق
۳۲. علی آمدی‌، الاحکام‌، ج۲، ص۱۳۷، به‌ کوشش‌ سید جمیلی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌.
۳۳. علی آمدی‌، الاحکام‌، ج۲، ص۱۳۷، به‌ کوشش‌ سید جمیلی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌.
۳۴. عثمان ابن‌صلاح، ‌علوم‌الحدیث، ج۱، ص۴۸، به‌کوشش صلاح بن محمد ابن عویضه، بیروت، ۱۴۱۶ق.
۳۵. خلیل علایی، جامع التحصیل، ج۱، ص۶۸، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
۳۶. احمد ابن ابی عاصم، السنة، ج۱، ص۱۷۶، به کوشش محمد ناصر الدین البانی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
۳۷. خلیل علایی، جامع التحصیل، ج۱، ص۹۹، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
۳۸. عبدالله دارمی‌، السنن‌، ج۱، ص۹۳، به‌کوشش فواز احمد زمرلی‌ و خالد سبع‌علمی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۳۹. عبدالله دارمی‌، السنن‌، ج۱، ص۱۰۵، به‌کوشش فواز احمد زمرلی‌ و خالد سبع‌علمی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۴۰. احمد خطیب‌ بغدادی، شرف‌اصحاب‌الحدیث‌، ج۱، ص۹۶- ۹۸، به‌کوشش‌ محمد‌سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۴۱. احمد خطیب‌ بغدادی، شرف‌اصحاب‌الحدیث‌، ج۱، ص۱۳۰- ۱۳۱، به‌کوشش‌ محمد‌سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۴۲. محمد ابن حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۶۵، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهامر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م‌.
۴۳. محمد ابن حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۷۲، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهامر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م‌.
۴۴. محمد ابن حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۸۲، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهامر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م‌.
۴۵. محمد ابن حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۱۱۷، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهامر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م‌.
۴۶. محمد ترمـذی، السنن‌، ج۳، ص۶۵۲، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌ بب‌.
۴۷. محمد ترمـذی، السنن‌، ج۴، ص۴۴، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌ بب‌.
۴۸. احمد نسایی، رسائل فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۳، به کوشش جمیل علی حسن، بیروت، ۱۹۸۵م.
۴۹. احمد نسایی، رسائل فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۵، به کوشش جمیل علی حسن، بیروت، ۱۹۸۵م.
۵۰. ابراهیم‌ ابواسحاق‌ شیرازی، طبقات‌ الفقهاء، ج۱، ص۵۵، به‌ کوشش‌ خلیل‌ میس‌، بیروت‌، دار القلم‌.
۵۱. ابراهیم‌ ابواسحاق‌ شیرازی، طبقات‌ الفقهاء، ج۱، ص۶۳، به‌ کوشش‌ خلیل‌ میس‌، بیروت‌، دار القلم‌.
۵۲. محمد ابن خیر، فهرسة، ج۱، ص۲۹۴، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م.
۵۳. محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۴، ص۵۴۴، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۵۴. محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۴، ص۵۴۷، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۵۵. محمد ذهبی‌، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۵۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق‌/ ۱۹۶۸م‌.
۵۶. محمد ابن حبان‌، الثقات‌، ج۵، ص۱۸۷، به کوشش سید شرف‌الدین، دار‌الفکر، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
۵۷. محمد کشی‌، معرفة الرجال‌، ج۱، ص۳۱۳، اختیار طوسی‌، به‌ کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق.
۵۸. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۸۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۵۹. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۱۳۴-۱۴۰، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۶۰. محمد ابن خیر، فهرسة، ج۱، ص۳۰۰، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م.
۶۱. عبدالله‌ ابن ابی‌داوود، المصاحف‌، ج۱، ص۸۸-۹۲، قاهره‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۶۲. محمد حسین ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۹۹- ۱۳۹، قاهره، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.
۶۳. سیوطی، الاتقان، ج۴، ص۳۰-۳۱، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
۶۴. عبدالله ابوالشیخ اصفهانی‌، طبقات‌ المحدثین باصبهان، ج۱، ص۱۹۰، به کوشش عبدالغفور بلوشی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
۶۵. عبدالله ابوالشیخ اصفهانی‌، طبقات‌ المحدثین باصبهان، ج۱، ص۳۵۲، به کوشش عبدالغفور بلوشی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
۶۶. حمزه سهمی‌، تاریخ‌ جرجان‌، ج۱، ص۴۹، به‌ کوشش‌ محمد عبدالمعید‌خان‌، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
۶۷. عبدالکریم رافعی‌، التدوین فی اخبار قزوین‌، ج۱، ص۱۲۱، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
۶۸. عمر ابن‌عدیم، بغیة الطلب، ج۳، ص۱۳۷۰، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۸م.
۶۹. عمر ابن‌عدیم، بغیة الطلب، ج۳، ص۱۴۱۶، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۸م.
۷۰. محمد ابوالعرب‌، «طبقات‌ علماء افریقیة»، ج۱، ص۱۸، ضمن طبقات علماء افریقیة و تونس، به کوشش محمد خشنی، بیروت، دارالکتب اللبنانی.
۷۱. محمد رودانی‌، صلة الخلف‌، ج۱، ص۱۵۵، به‌ کوشش‌ محمد حجی‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
۷۲. یحیی نووی، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، ج۱، ص۴۴-۴۵، بیروت، ۱۹۹۶م.
۷۳. احمد خطیب‌ بغدادی، تاریخ‌ بغداد، ج۱۳، ص۳۳۴، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۷۴. طبری، تاریخ‌، ج۲، ص۶۴۲، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۷۵. عبدالله‌ ابن‌ اباض‌، «رسالة الی‌ عبدالملک بن مروان‌» ضمن‌ العقود الفضیۀ حارثی‌، ج۱، ص۱۲۷، مسقط، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۰م‌.
۷۶. محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ج۷، ص۱۰۳.
۷۷. نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۱۸۸، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
۷۸. طبری، تاریخ‌، ج۲، ص۶۴۲، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۷۹. نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۸۵، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
۸۰. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۸۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۸۱. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۱۲۳، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تابعین»، ج۱۴، ص۵۶۳۵.    




جعبه ابزار