• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نفس مطمئنّه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نفس مطمئنّه نفسی است که صاحب آن به عقاید حقّه و ثواب و عقاب اطمینان یافته و آرامش دارد.



نفس مطمئنّه معانی مختلفی دارد.


«نفس مطمئنه» نفسی است که صاحب آن به عقاید حقّه و ثواب و عقاب اطمینان یافته و آرامش دارد، چنان‌که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در وصف اهل‌تقوا می‌فرماید: «فَهُمْ وَالْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فِیها مُنَعَّمُونَ، وَهُمْ وَالنّارُ کَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فِیها مُعَذَّبُونَ»؛ «پرهیزکاران نسبت به بهشت مانند کسانی هستند که آن را دیده و به نعمت آن نایل شده باشند و نسبت به آتش، مانند کسانی هستند که آن را دیده و در آن معذب شده باشند»
و در روایتی که مربوط به جوانی از انصار است (برحسب بعضی روایات حارثة بن مالک انصاری نام داشت) نیز نظیر همین جمله هست.
این حال اطمینان نفس که از آثار یقین است، از شئون ممتاز نفس است و درجات سعادت بستگی به درجات این اطمینان دارد و از شئون آن، رضا و تسلیم و توکّل و تفویض است که شرح آن در اینجا اطاله کلام و زاید بر مقام شمرده می‌شود.
این مقام است که به موجب قرآن مجید، صاحبش به خطاب: (یا اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ• ارْجِعِی اِلی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً• فَادْخُلِی فِی عِبادِی• وَادْخُلِی جَنَّتِی)؛ «تو‌ای روح آرام‌یافته!، به‌سوی پروردگارت بازگرد درحالی‌که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآی، و در بهشتم وارد شو!»
سرافراز می‌شود، چنان‌که در الکافی است که از حضرت امام‌ صادق (علیه‌السّلام) سؤال شد: «هَلْ یُکْرَهُ الْمُؤْمِنُ عَلی قَبْضِ رُوحِهِ»؛ «آیا مؤمن بر قبض روحش اکراه می‌شود؟» فرمود: «لا والله؛ نه به خدا سوگند! به ‌تحقیق وقتی ملک‌الموت برای قبض روح او می‌آید، جزع و بی‌تابی می‌کند. ملک‌الموت به او می‌گوید: جزع نکن به خدا سوگند من به تو مهربان‌تر از پدرت هستم اگر حاضر بود. سپس می‌گوید: نگاه کن! نگاه می‌کند انوار محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و علی و فاطمه زهرا و حسن و حسین و سایر ائمه (علیهم‌السّلام) را می‌بیند. ملک‌الموت به او می‌گوید: اینها هستند رفقای تو در بهشت، در این حالت هیچ‌چیزی برای او از قبض روحش خوشایندتر نیست»
بدیهی است این نفس مطمئنه نیز مراتب متعددی دارد، چنان‌که یقین نیز دارای مراتب و درجاتی است تا برسد به مرتبه بلند سیّدالشهدا حسین (علیه‌السّلام) که بالاترین مراتب اطمینان نفس را دارا بود و در حرکت تاریخی کربلا، از آغاز تا پایان، بر سر موضع الهی خود ایستاد و مصائب جانکاه، که شجاع‌ترین و دلاورترین افراد را سست می‌نماید و از انجام تصمیم و تعقیب هدف باز می‌دارد، او را از انجام تصمیم و تعقیب هدف مقدسش باز نداشت. لذا آیات آخر سوره فجر: (یا اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ) به نام آن حضرت نام‌گذاری شده است. و در روایت است: «اِقْرَؤُوا سُورَةَ الْفَجْرِ فِی فَرائِضِکُمْ وَنَوافِلِکُمْ؛ فَاِنَّها سُورَةُ الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام)»؛ «بخوانید سوره فجر را در فریضه‌ها و نافله‌هایتان؛ زیرا آن، سوره حسین (علیه‌السّلام) است».
به اعتقاد امام‌ خمینی بعد از آنکه سالک به درجه اطمینان رسید و اطمینان نفس حاصل شد، به مقام جمیلیّت حق با مرتبه رضا می‌رسد که آیه شریفه (یَا اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی اِلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً) به آن اشاره دارد؛ یعنی رجوع به‌سوی ربّ که از مقامات کامله اهل اخلاص است برای صاحبان نفس مطمئنه حاصل می‌گردد. امام‌ خمینی در بیان ماهیت اطمینان باتوجه‌به آیه مذکور معتقد است صاحب نفس مطمئنه لیاقت رجوع به ربّ را دارد، زیرا صاحب نفس مطمئنه مخاطب شده به رجوع به رب خود که از تمام تعینات و صبغه‌ها مبری است که ثمره آن داخل شدن به جنت لقاءالله است. به اعتقاد ایشان دستیابی به یاد خدا و کمال مطلق زمانی است که نفس، مطمئن شده باشد آن‌ وقت است که مورد خطاب مطمئنه می‌شود و از لغزش بیرون می‌آید؛ لذا مراد از ربک، ربّ نفس مطمئنه است؛ زیرا وقتی نفس مطمئنه وارد جنت ذات شد در یک منبع نور و یک کمال مطلق رسیده و به هیچ‌چیز دیگری عشق ندارد وقتی اطمینان پیدا شد، خطاب فادخلی فی عبادی شامل او می‌شود در این‌ صورت بنده اختصاص به‌ حق پیدا می‌کند. امام‌ خمینی در بیان رابطه میان اطمینان و ذکر خدا، بر این باور است که آن چیزی که انسان را از تزلزل بیرون می‌آورد ذکر خداست وقتی تزلزل‌ها ریخته شد، اطمینان حاصل می‌شود. به باور ایشان در سیر وصول به مقام انسان کامل و مقام اطمینان، البته عنایت ازلی لازم است و تا این دستگیری نباشد، رسیدن به مقصد ممکن نیست، ازاین‌رو به اعتقاد امام‌ خمینی این آیه مذکور از شواهد توجه به معاد روحانی افزون بر معاد جسمانی است، چون نعمت‌ها و پاداش‌هایی یاد می‌کند که در محدوده جسمانیت نیست و در لذایذ مادی نمی‌گنجد.
[۲۰] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۵۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۲.۱ - معنای دوم

دومین معنای نفس، ذات شیء و خود شیء است، مثل اینکه در قرآن مجید می‌فرماید: (سَنُرِیهِمْ آیاتِنَا فِی الآفاقِ وَفِی اَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ)؛ «به‌زودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می‌دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است».
و همچنین می‌فرماید: (وَفِی اَنفُسِکُمْ اَفَلا تُبْصِرُونَ)؛ «و در وجود خود شما (نیز آیاتی است) آیا نمی‌بینید؟!»
و مثل «نفسک» در همین دعای معرفت.
گفته نشود: این معنا با اضافه آن به ضمیر مخاطب یا غایب یا ضمیر نفس یا ظاهری که به‌ معنای آنها باشد، منافات دارد؛ زیرا علتش این است که در اینجا، فایده اضافه این است که نفس مضاف‌الیه مقصود است و در واقع این اضافه، تعیین‌کننده نفس می‌شود و آن را از اطلاقی که دارد خارج می‌نماید و به این اعتبار، دوئیت بین مضاف و مضاف‌الیه حاصل است، مثل اینکه می‌گوییم: خود شما، و شخص شما.

۲.۲ - معنای سوم

سومین معنای نفس، روح و جان است، چنان‌که در این آیه است: (اللّٰهُ یَتَوَفَّی الْاَنفُسَ حِینَ مَوْتِها وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها)؛ «خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می‌کند، و ارواحی را که نمرده‌اند نیز به هنگام خواب می‌گیرد»
و در شعر منسوب به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) است: نَفْسِی عَلی زَفَراتِها مَحْبُوسَةٌ یا لَیْتَها خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَراتِ («جانم در بند آه و ناله‌هایش گرفتار است، ‌ای کاش همراه ناله‌ها از بدنم بیرون می‌آمد».)
و شاید از این قسم باشد قول کسی که می‌گوید: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ»؛ «قسم به خدایی که جانم در دست اوست».


صافی، لطف‌الله، معرفت حجت خدا (شرح دعای اللهم عرفنی نفسک ...).


۱. امام علی (علیه‌السلام) نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۳، ج۱، ‌ص۲۰۴.    
۲.اسکافی، ‌محمد بن همام، التمحیص، ‌ص۷۱.    
۳. ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف‌العقول، ‌ص۱۵۹.    
۴. فجر/سوره۸۹، آیه۲۷-۳۰.    
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ‌ص۱۲۷ - ۱۲۸.    
۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۱۹۶.    
۷. صدوق، ‌ محمد بن علی، ثواب‌الاعمال، ص۱۲۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۳۴۱.    
۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۴، ‌ص۹۳.    
۱۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۱۸.    
۱۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۳۲۳.    
۱۲. فجر/سوره۸۹، آیه ۲۷-۲۸.    
۱۳. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۷۱-۱۷۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۱۴. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۱۵. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۰۶-۲۰۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۶. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۰۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۸. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۰-۲۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۹. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۰. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۵۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۲۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۵۳.    
۲۲. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۱.    
۲۳. زمر/سوره۳۹، آیه۴۲.    
۲۴. ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۷.    



پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله صافی گلپایگانی، برگرفته از مقاله «نفس مطمئنه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۳/۲۱.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار