نعمتهای بنی اسرائیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند به بنی اسرائیل
نعمت های زیادی عنایت فرمود اما آنها راه
ناسپاسی را در پیش گرفتند از این رو خداوند این نعمتها برای بنی اسرائیل یاد آوری می کند.
بنی اسرائیل، مشمول
فضل و رحمت الهی شدند.
ثم تولیتم
من بعد ذلک فلولا فضل الله علیکم ورحمته لکنتم
من الخـسرین.
سپس شما پس از این، روگردان شدید
و اگر فضل
و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید
علت اینکه
ایمان بنی اسرائیل
و توبه آنان فضل خدا شمرده شده این است که فضل
و خواست
و تقدیر خدا سبب آن شد.
و یا ممکن است منظور از فضل خدا این باشد که پس از روی گرداندن
و بازگشت- بنی اسرائیل خداوند آنان را
هلاک نکرد
و مهلت داد تا شما
توبه کردید
و الا قطعا هلاک میشدید
بنی اسرائیل از برخی نعمتهای ویژه الهی برخورداربودند.
واذ قال موسی لقومه یـقوم اذکروا نعمة الله علیکم...
وءاتـیکم ما لم یؤت احدا
من العــلمین.
(به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم
من!
نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد (
و زنجیر بندگی
و اسارت فرعونی را شکست)
و شما را حاکم
و صاحب اختیار خود قرار داد
و به شما چیزهایی بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود!
حسن
و بلخی گویند:
یعنی به شما چیزهایی بخشید که به احدی از معاصران شما نبخشیده بود
زجاج و جبایی گویند:
- اموری که خداوند به آنها ارزانی داشت، بر روی هم برای دیگری فراهم نشده بود، نظیر کثرت پیامبران
و آیات
و نازل شدن
من و سلوی. اعطاکم ما لم یؤت احدا
من عالمی
بنی اسرائیل بعد از نابودی
فرعون از انواع نعمتها
و روزیهای پاکیزه، برخوردار بودند.
وجـوزنا ببنی اسرءیل البحر فاتبعهم فرعون... ادرکه الغرق... • ولقد بوانا بنی اسرءیل مبوا صدق ورزقنـهم
من الطیبـت..
(سرانجام) بنی اسرائیل را از دریا [رود عظیم
نیل ] عبور دادیم
و فرعون
و لشکرش از سر
ظلم و تجاوز ، به دنبال آنها رفتند هنگامی که
غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودی، جز کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد
و من از مسلمین• (سپس) بنی اسرائیل را در جایگاه
صدق (
و راستی) منزل دادیم
و از روزیهای پاکیزه به آنها عطا کردیم (اما آنها به نزاع
و اختلاف برخاستند! )
و اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه
علم و آگاهی به سراغشان آمد! پروردگار تو
روز قیامت، در آنچه اختلاف میکردند، میان آنها
داوری میکند!
و لقد بوانا بنی اسرائیل ...
من الطیبات"
سیاق شکایت و گلایه
و سرزنش را دارد. شاهد اینکه آیه در چنین سیاقی است اینست که به دنبالش میفرماید:
" فما اختلفوا حتی جاءهم العلم- اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه به حقیقت امر علم پیدا کردند"،
و نیز میفرماید: " ان ربک یقضی بینهم- خدای تعالی بین آنان
داوری خواهد کرد.... که همه اینها بیانگر عاقبت وخیمی است که اختلاف آنان از روی علم
و آگاهی ببار آورد. این جمله به منزله نتیجهای است که از نقل سرگذشت گرفته شده است.
و معنای آیه اینست که: ما
نعمت را بر بنی اسرائیل تمام کردیم
و آنان را در مسکنی که همه خصوصیات مطلوب از
مسکن را دارا بود جای دادیم
و بعد از سالهایی طولانی محرومیت
و اسارت به دست
قبطیان، از طیبات روزیشان دادیم
و آنان را ملت واحدی گردانیدیم
و پراکندگیشان را به جمع تبدیل نمودیم، ولی
کفران نعمت کردند
و دوباره در مورد حق اختلاف راه انداختند،
و این اختلافشان ناشی از عذر نادانی نبود، بلکه عالما
و عامدا اختلاف کردند،
و پروردگار تو بطور حتم در بین آنان در آنچه
اختلاف میکنند حکم خواهد کرد.
فاخرجنـهم
من جنت وعیون• کذلک
و اورثنـها بنی اسرءیل.
(سرانجام فرعونیان مغلوب شدند،)
و ما آنها را از باغها
و چشمهها بیرون راندیم، • (آری،) اینچنین کردیم!
و بنی اسرائیل را
وارث آنها ساختیم.
ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الورثین.
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم
و آنان را پیشوایان
و وارثان روی زمین قرار دهیم
کم ترکوا
من جنت وعیون• وزروع ومقام کریم• ونعمة کانوا فیها فـکهین• کذلک واورثنـها قوما ءاخرین.
(سرانجام همگی نابود شدند
و) چه بسیار باغها
و چشمهها که از خود به جای گذاشتند، •
و زراعتها
و قصرهای زیبا
و گرانقیمت،•
و نعمتهای فراوان دیگر که در آن (غرق) بودند!
نعمتهای عطا شده به بنی اسرائیل، در راستای
آزمایش و بازگشت آنان به راه خیر
و صلاح است.
وقطعنـهم فی الارض امما منهم الصـلحون ومنهم دون ذلک وبلونـهم بالحسنـت والسیـات لعلهم یرجعون.
و آنها را در زمین بصورت گروههایی، پراکنده ساختیم گروهی از آنها صالح،
و گروهی ناصالحند.
و آنها را با نیکیها
و بدیها آزمودیم، شاید بازگردند!
آنها را به خوشی
و سختی
و آسایش
و ناراحتی مبتلا کردیم، زیرا نعمتها انسان را بیاد خدا میاندازند
و بلاها انسان را وادار میکنند که از خداوند در خواست نجات
و آسایش کند، در نتیجه، انسان بسوی خدا بازگشت میکند.
ممکن است گفته شود: آنها هرگز در راه
دین نبودهاند که بسوی آن بازگشت کنند. پاسخ این است که چنین تعبیراتی در این موارد مانعی ندارد. چنان که به کسی که میخواهد در مهلکه بیفتد، میگویند: به راه راست باز گرد.
جهالت بنی اسرائیل، زمینه بی توجهی آنان به نعمتهای خداوند گشت.
واورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشـرق الارض ومغـربها التی بـرکنا فیها وتمت کلمت ربک الحسنی علی بنی اسرءیل بما صبروا ودمرنا ما کان یصنع فرعون وقومه وما کانوا یعرشون• وجـوزنا ببنی اسرءیل البحر فاتوا علی قوم یعکفون علی اصنام لهم قالوا یـموسی اجعل لنآ الـها کما لهم ءالهة قال انکم قوم تجهلون.
و مشرقها
و مغربهای پر برکت زمین را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم
و ستم)، واگذار کردیم
و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، بخاطر
صبر و استقامتی که به خرج دادند، تحقق یافت
و آنچه
فرعون و فرعونیان (از کاخهای مجلل) میساختند،
و آنچه از باغهای داربست دار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم! • بنی اسرائیل را (سالم) از
دریا عبور دادیم (ناگاه) در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بتهایشان، با
تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در این هنگام، بنی اسرائیل) به موسی گفتند: «تو هم برای ما معبودی قرار ده، همان گونه که آنها معبودان (
و خدایانی) دارند! » گفت: «شما جمعیتی
جاهل و نادان هستید!
بنی اسرائیل بعد از جدشان
ابراهیم علیهالسّلام به دین همان جناب باقی بوده
و از میان آنان
اسحاق،
یعقوب و یوسف علیهالسّلام برگزیده شدند که ایشان را به آن دین یعنی به دین
توحید دعوت نموده
و چنین اعلام میکردند که در دین توحید جز خدای سبحان کسی
و یا چیزی نباید
پرستش شود،
و خدا را در این باره شریکی نیست، او بزرگتر از آن است که
جسم و یا جسمانی بوده باشد
و متشکل به اشکال
و محدود به حدود
و اندازهها گردد،
و لیکن از داستان بنی اسرائیل بر میآید که مردمی مادی
و حسی بودهاند،
و در زندگی هیچ وقت از مساله
اصالت حس تجاوز نمیکردند،
و اعتنایی به ما ورای حس نداشتهاند،
و اگر هم داشتهاند از باب تشریفات بوده،
و اصالت حقیقی نداشته. یهودیها با داشتن چنین عقایدی سالهای دراز تحت اسارت قبطیها که رسمشان
بت پرستی بود،
و در عین اینکه
عصبیت ایلی
و خانوادگی مجبورشان میکرده که دین آباء
و اجدادی خود را تا اندازهای حفظ کنند باری تحت تاثیر بت پرستی آنان نیز بودند،
و این تقریبا یک طبیعتی برای ایشان شده،
و خلاصه در ارواحشان اثر عمیقی باقی گذاشته بود.
و به همین جهت بیشترشان خدای تعالی را جز جسمی از اجسام تصور نمیکردند، بلکه بطوری که از ظاهر توراتهای موجود امروز بر میآید او را
جوهر الوهی میپنداشتند که از نظر شکل شبیه به انسان است،
و هر چه موسی علیهالسّلام ایشان را به معارف دینی
و به حق نزدیک میکرد نتیجه اش تنها این میشد که صورت
و شکل خدا را در
ذهن خود تغییر دهند، به همین علت وقتی در مسیر راه به قومی برخوردند که دارای بتهایی بوده
و آن بتها را میپرستیدند، عمل ایشان را پسندیده یافته
و آرزو کردند که آنان نیز چنین بتهایی میداشتند، لذا از موسی علیهالسّلام تقاضا کردند برای ایشان بتهایی درست کند هم چنان که آن قوم برای خود درست کرده بودند.
موسی علیهالسّلام چارهای جز این ندید که بیان
توحید خدای سبحان را تا افق فهم ناقص
و قاصر ایشان تنزل دهد، لذا نخست بر جهلی که به مقام پروردگار خود داشتند
و با اینکه بطلان روش بت پرستی روشن
و واضح بود چنین تقاضایی کردند توبیخشان نمود، آن گاه پروردگارشان را برایشان
تعریف و توصیف کرد،
و در جملات بعدی خاطر نشان ساخت که خدای تعالی پرستش این بتها را قبول نمیکند،
و خداوند به هیچ شبه
و مثالی تشبیه نمیشود.
بنی اسرائیل نباید از نعمتهای خداوند
غافل باشند.
یـبنی اسرءیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم..
ای فرزندان اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید!
یـبنی اسرءیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم وانی فضلتکم علی العــلمین.
ای بنی اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به خاطر بیاورید
و (نیز به یاد آورید که)
من، شما را بر جهانیان، برتری بخشیدم.
واذ قال موسی لقومه اذکروا نعمة الله علیکم اذ انجـیکم
من ءال فرعون یسومونکم سوء العذاب ویذبحون ابنآءکم ویستحیون نسآءکم وفی ذلکم بلاء
من ربکم عظیم.
و (به خاطر بیاور) هنگامی را که موسی به قومش گفت: «
نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانی که شما را از (چنگال) آل فرعون رهایی بخشید! همانها که شما را به بدترین وجهی عذاب میکردند پسرانتان را سر میبریدند،
و زنانتان را (برای خدمتکاری) زنده میگذاشتند
و در این،
آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود! »
خدای سبحان در این آیات
عتاب ملت
یهود را آغاز کرده،
و این عتاب در طی صد
و چند آیه ادامه دارد،
و در آن نعمتهایی را که خدا بر یهود افاضه فرمود،
و کرامتهایی را که نسبت بانان مبذول داشت،
و عکس العملی که یهود بصورت
کفران و عصیان و عهدشکنی و تمرد
و لجاجت از خود نشان داد، بر میشمارد،
و با اشاره به دوازده قصه از قصص آنان تذکرشان میدهد، قصه نجاتشان از شر
آل فرعون، شکافته شدن دریا،
و غرق شدن فرعونیان،
و قصه میعاد در طور،
و قصه
گوساله پرستی آنان، بعد از رفتن موسی بمیقات،
و قصه مامور شدنشان بکشتن یکدیگر،
و داستان تقاضاشان از موسی که خدا را بما نشان بده تا علنی
و آشکارا او را ببینیم،
و به کیفر همین پیشنهادشان، دچار
صاعقه شدند،
و دوباره زنده گشتند، تا آخر داستانهایی که در این آیات بدان اشاره شده،
و سر تا سر آن پر است از عنایات ربانی،
و الطاف الهی.
و نیز بیادشان میآورد: آن میثاقها که از ایشان گرفت،
و ایشان آنها را
نقض کرده،
و پشت سر انداختند،
و باز گناهانی را که مرتکب شدند،
و جرائمی را که
کسب کردند،
و آثاری که در دلهاشان پیدا شد، با اینکه کتابشان از آنها
نهی کرده بود،
و عقولشان نیز بر خلاف آن حکم میکرد، بیادشان میاندازد،
و یادآوریشان میکند: که بخاطر آن مخالفتها چگونه دلهاشان دچار
قساوت،
و نفوسشان در معرض
شقاوت قرار گرفت،
و چگونه مساعیشان بی نتیجه شد.
بنی اسرائیل در برابر نعمتهای عطا شده به آنان ناسپاسی کردند.
وظـللنا علیکم الغمام وانزلنا علیکم المن
والسلوی کلوا
من طیبـت ما رزقنـکم وما ظـلمونا ولـکن کانوا انفسهم یظـلمون• واذ قلنا ادخلوا هـذه القریة فکلوا منها حیث شئتم رغدا وادخلوا الباب سجدا وقولوا حطة نغفر لکم خطـیـکم وسنزید المحسنین• فبدل الذین ظـلموا قولا غیر الذی قیل لهم فانزلنا علی الذین ظـلموا رجزا
من السماء بما کانوا یفسقون.
و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم
و «
من»(شیره مخصوص
و لذیذ درختان )
و «
سلوی»(مرغان مخصوص شبیه کبوتر) را بر شما فرستادیم (
و گفتیم: ) «از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید! » (ولی شما
کفران کردید! ) آنها به ما ستم نکردند بلکه به خود
ستم مینمودند. •
و (به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتیم: «در این شهر(
بیت المقدس) وارد شوید!
و از نعمتهای فراوان آن، هر چه میخواهید بخورید!
و از در (معبد ب
یت المقدس ) با
خضوع و خشوع وارد گردید!
و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز! » تا خطاهای شما را ببخشیم
و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد.» • اما افراد ستمگر، این سخن را که به آنها گفته شده بود، تغییر دادند (
و به جای آن، جمله
استهزا آمیزی گفتند) لذا بر ستمگران، در برابر این
نافرمانی، عذابی از آسمان فرستادیم.
آیه نخست میگوید: به خاطر بیاورید زمانی را که به آنها گفتیم داخل این قریه (یعنی سرزمین قدس) شوید واز نعمتهای آن بطور فراوان هر چه میخواهید بخورید"
و از در (بیت المقدس) با خضوع
و تواضع وارد شوید
و بگوئید: " خداوندا گناهان ما را بریز"
تا خطاهای شما را ببخشیم
و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد
باید توجه داشت که" حطه" از نظر لغت به معنی ریزش
و پائین آوردن است،
و در اینجا معنی آن این است که: " خدایا از تو تقاضای ریزش
گناهان خود را داریم".
خداوند به آنها دستور داد که برای
توبه از گناهانشان این جمله را از صمیم قلب بر زبان جاری سازند،
و به آنها
وعده داد که در صورت عمل به این دستور از خطاهای آنها صرفنظر خواهد شد،
و شاید به همین مناسبت یکی از درهای
بیت المقدس را" باب الحطه" نامگذاری کردهاند، چنان که"
ابو حیان اندلسی" میگوید که منظور از" باب" در آیه فوق یکی از بابهای بیت المقدس است که معروف به" باب حطه" است
به هر حال، خداوند به آنها دستور داد که برای
توبه از گناهانشان ضمن خضوع در پیشگاه خداوند، این جمله را که دلیل بر توبه
و تقاضای
عفو بود از صمیم دل بر زبان جاری سازند
و به آنها
وعده داد که در صورت عمل به این دستور گناهانشان را خواهد بخشید،
و حتی به افراد پاک
و نیکوکارشان علاوه بر بخشش گناهان اجر دیگری خواهد داد.
ولی چنان که میدانیم،
و از
لجاجت و سرسختی بنی اسرائیل اطلاع داریم، عدهای از آنها حتی از گفتن این جمله نیز امتناع کردند
و به جای آن کلمه نامناسبی بطور استهزاء گفتند لذا قرآن میگوید:
" اما آنها که
ستم کرده بودند این سخن را به غیر آنچه به آنها گفته شده بود تغییر دادند" " ما نیز بر این ستمگران به خاطر
فسق و گناهشان، عذابی از آسمان فرو فرستادیم"
واورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشـرق الارض ومغـربها التی بـرکنا فیها وتمت کلمت ربک الحسنی علی بنی اسرءیل بما صبروا ودمرنا ما کان یصنع فرعون وقومه وما کانوا یعرشون• وجـوزنا ببنی اسرءیل البحر فاتوا علی قوم یعکفون علی اصنام لهم قالوا یـموسی اجعل لنآ الـها کما لهم ءالهة قال انکم قوم تجهلون.
و مشرقها
و مغربهای پر
برکت زمین را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر
ظلم و ستم)، واگذار کردیم
و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، بخاطر صبر
و استقامتی که به خرج دادند، تحقق یافت
و آنچه فرعون
و فرعونیان (از کاخهای مجلل) میساختند،
و آنچه از باغهای داربست دار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم! •
و بنی اسرائیل را (سالم) از
دریا عبور دادیم (ناگاه) در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بتهایشان، با
تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در این هنگام، بنی اسرائیل) به
موسی گفتند: «تو هم برای ما معبودی قرار ده، همان گونه که آنها معبودان (
و خدایانی) دارند! » گفت: «شما جمعیتی
جاهل و نادان هستید!
وقطعنـهم اثنتی عشرة اسباطا امما واوحینآ الی موسی اذ استسقـیه قومه ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا قدعلم کل اناس مشربهم وظـللنا علیهم الغمـم وانزلنا علیهم المن
والسلوی کلوا
من طیبـت مارزقنـکم وما ظـلمونا ولـکن کانوا انفسهم یظـلمون.
ما آنها را به دوازده گروه- که هر یک شاخهای (از دودمان اسرائیل) بود- تقسیم کردیم.
و هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او
وحی فرستادیم که: «عصای خود را بر سنگ بزن! » ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست آن چنان که هر گروه، چشمه
و آبشخور خود را میشناخت.
و ابر را بر سر آنها سایبان ساختیم
و بر آنها «
من»
و «
سلوی» فرستادیم (
و به آنان گفتیم: ) از روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم، بخورید! (
و شکر خدا را بجا آورید! آنها نافرمانی
و ستم کردند ولی) به ما
ستم نکردند، لکن به خودشان ستم مینمودند.
برداشت یاد شده بر این اساس است که جمله «
و ما ظلمونا
و لکن...» در ارتباط با تمامی قسمتهایی ایراد شده باشد که بیانگر نعمتهای الهی است.
سایبان شدن ابر بر بنی اسرائیل در بیابان، از نعمتهای خداوند بر آنان بود.
یـبنی اسرءیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم... • وظـللنا علیکم الغمام.... .
ای فرزندان اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید! •
و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم
. . واوحینآ الی موسی اذ استسقـیه قومه... وظـللنا علیهم الغمـم.
هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای
آب کردند، به او
وحی فرستادیم که...
و ابر را بر سر آنها سایبان ساختیم.
پیدا است مسافری که روز از
صبح تا غروب در
بیابان ، در دل آفتاب،
راهپیمایی میکند از یک
سایه گوارا (همچون سایه ابر که نه فضا را بر انسان محدود میکند
و نه مانع نور
و وزش
نسیم است) چقدر
لذت میبرد.
درست است که همواره احتمال وجود قطعات ابرهای سایه افکن در این بیابانها هست، ولی آیه به روشنی میگوید: این امر درباره بنی اسرائیل جنبه عادی نداشت بلکه به لطف خدا غالبا از این نعمت بزرگ بهره میگرفتند.
نصرت بنی اسرائیل از سوی خداوند
و پیروزی آنان بر فرعونیان، از نعمتهای بزرگ الهی بر آنان بود.
ولقد مننا علی موسی وهـرون• ونجینـهما وقومهما
من الکرب العظیم• ونصرنـهم فکانوا هم الغــلبین.
ما به موسی
و هارون نعمت بخشیدیم! •
و آن دو
و قومشان را از
اندوه بزرگ نجات دادیم! •
و آنها را یاری کردیم تا بر دشمنان خود پیروز شدند! • ما به آن دو، کتاب روشنگر دادیم،
نصرت بنی اسرائیل این بود که منجر به بیرون رفتن از
مصر و عبور از دریا،
و غرق شدن فرعون
و لشکریانش در دریا گردید.
این را بدان جهت گفتیم تا اشکالی که شده دفع شود، چون بعضی
توهم کردهاند که: مقتضای ظاهر این است که کلمه نصرت قبل از نجات دادن ذکر شود، چون نجات یافتن بنی اسرائیل نتیجه نصرت خدا بود، در حالی که میبینیم اول فرمود: " ما آنها را از
اندوه شدید نجات دادیم" بعد فرمود: "
و یاریشان کردیم تا غلبه کردند".
جواب این توهم همان است که گفتیم، با این توضیح که نصرت همواره در جایی استعمال میشود که شخص نصرت شده هم خودش مختصر نیرویی داشته باشد
و هم به ضمیمه نیروی ناصر کاری را از پیش ببرد، به طوری که اگر این نصرت نبود نیروی خود او کافی نبود که شر را از خود دفع کند،
و بنی اسرائیل در هنگام بیرون شدن از مصر مختصر نیرویی داشتند. پس اطلاق کلمه" نصرت" در آن هنگام مناسب است.
به خلاف کلمه" نجات دادن" که باید در جایی
استعمال شود که نجات یافته هیچ نیرویی از خود نداشته باشد،
و آن در داستان بنی اسرائیل در روزگاری است که
اسیر در دست فرعون بودند. پس استعمال کلمه نصرت در آن هنگام مناسبت ندارد.
داشتن
همسر ،
خادم و مسکن، از نعمتهای خداوند بر بنی اسرائیل بود
واذ قال موسی لقومه یـقوم اذکروا نعمة الله علیکم اذ جعل فیکم انبیآء وجعلکم ملوکا
وءاتـیکم ما لم یؤت احدا
من العــلمین.
(به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم
من! نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد (
و زنجیر
بندگی و اسارت فرعونی را شکست)
و شما را حاکم
و صاحب اختیار خود قرار داد
و به شما چیزهایی بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود.
از رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم در توضیح «جعلکم ملوکا» در آیه مزبور روایت شده است:
همسر و مسکن
و خادم است.
حدیث یاد شده درصدد بیان معنای تنزیلی برای «ملک» است چنان که در
عرف عمومی مرسوم است که میگویند: هر کس همسر
و خادم
و مسکن داشته باشد، پادشاه است
بنی اسرائیل، از
نعمت پیامبرانی متعدد برخورداربودند.
واذ قال موسی لقومه یـقوم اذکروا نعمة الله علیکم اذ جعل فیکم انبیآء..
(به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم
من! نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد.
دیگر نعمت الهی بر آنها مقام"
نبوت" بود که خداوند انبیای بسیاری را از آنها برگزید. در روایتی آمده است: " عدد انبیای بنی اسرائیل بالغ بر هزار نفر میشد".
و در روایت دیگری انبیای بنی اسرائیل چهار هزار نفر ذکر شده است.
اینها همه از مواهب پروردگار بر آنها بود.
بخشش گناه
ارتداد گوساله پرستی بنی اسرائیل، از نعمتهای خدا بر آنان بود.
واذ وعدنا موسی اربعین لیلة ثم اتخذتم العجل
من بعده وانتم ظــلمون• ثم عفونا عنکم
من بعد ذلک لعلکم تشکرون.
بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید در حالی که
ستمکار بودید. • سپس شما را بعد از آن بخشیدیم شاید شکر (این نعمت را) بجا آورید
شک نیست که پرستش گوساله سامری، کار کوچکی نبود، ملتی که بعد از مشاهده آن همه آیات خدا
و معجزات پیامبر بزرگشان موسی ع همه را فراموش کنند
و با یک
غیبت کوتاه پیامبرشان به کلی اصل اساسی توحید
و آئین خدا را زیر پا گذارده بت پرست شوند.
اگر این موضوع برای همیشه از مغز آنها ریشه کن نشود وضع خطرناکی به وجود خواهد آمد،
و بعد از هر فرصتی مخصوصا بعد از مرگ موسی ع، ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود،
و سرنوشت
آئین او به کلی به خطر افتد در اینجا باید شدت عمل به خرج داده شود،
و هرگز تنها با پشیمانی
و اجرای
صیغه توبه بر زبان نباید قناعت گردد، لذا فرمان شدیدی از طرف خداوند، صادر شد که در تمام طول تاریخ پیامبران مثل
و مانند ندارد،
و آن اینکه ضمن دستور توبه
و بازگشت به
توحید، فرمان
اعدام دستجمعی گروه کثیری از گنهکاران بدست خودشان صادر شد.
این فرمان به نحو خاصی میبایست اجرا شود، یعنی خود آنها باید شمشیر به دست گیرند
و اقدام به قتل یکدیگر کنند که هم کشته شدنش
عذاب است
و هم کشتن دوستان
و آشنایان.
طبق نقل بعضی از روایات موسی دستور داد در یک شب تاریک تمام کسانی که گوساله پرستی کرده بودند
غسل کنند
و کفن بپوشند
و صف کشیده شمشیر در میان یکدیگر نهند!.
ممکن است چنین تصور شود که این توبه چرا با این
خشونت انجام گیرد؟
آیا ممکن نبود خداوند
توبه آنها را بدون این خونریزی قبول فرماید؟.
پاسخ به این سؤال از سخنان بالا روشن میشود، زیرا مساله انحراف از اصل
توحید و گرایش به
بت پرستی مساله سادهای نبود که به این آسانی قابل گذشت باشد، آنهم بعد از مشاهده آن همه معجزات روشن
و نعمتهای بزرگ خدا.
در حقیقت همه اصول ادیان آسمانی را میتوان در
توحید و یگانه پرستی خلاصه کرد، تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن تمام مبانی دین، اگر مساله گوساله پرستی ساده تلقی میشد، شاید سنتی برای آیندگان میگشت، بخصوص اینکه بنی اسرائیل به شهادت تاریخ مردمی پر
لجاجت و بهانه جو بودند، لذا باید چنان گوشمالی به آنها داده شود که خاطره آن در تمام قرون
و اعصار باقی بماند
و کسی هرگز بعد از آن به فکر بت پرستی نیفتد،
و شاید جمله ذلکم خیر لکم عند بارئکم (این کشتار نزد خالقتان برای شما بهتر است) اشاره به همین معنی باشد.
در راستای تنظیم امور اجتماعی بنی اسرائیل، ایشان به دوازده
تیره و طایفه که نعمتی الهی برای آنان بود تقسیم شدند.
وقطعنـهم اثنتی عشرة اسباطا امما واوحینآ الی موسی اذ استسقـیه قومه ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا قدعلم کل اناس مشربهم..
ما آنها را به دوازده گروه- که هر یک شاخهای (از دودمان اسرائیل) بود- تقسیم کردیم.
و هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او
وحی فرستادیم که: «عصای خود را بر سنگ بزن! » ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست آن چنان که هر گروه،
چشمه و آبشخور خود را میشناخت.
کلمه" سبط" در لغت به معنای پسر زاده
و یا دختر زاده است،
و جمع آن" اسباط" میآید،
و لیکن در بنی اسرائیل به معنای قوم خاصی بوده، سبط در اصطلاح ایشان به منزله
قبیله در نزد عرب است، از ابن حاجب نقل شده که گفته است: کلمه" اسباطا" در این آیه
بدل از عدد است نه
تمیز عدد
و گر نه اگر تمیز میبود میبایستی اسباط بنی اسرائیل حد اقل سی
و شش سبط
و تیره میبودند
و حال آنکه نبودند، چون سبط در بنی اسرائیل دوازده تیره بود
و بنا بر این حد اقل جمع سبط سی
و شش است، پس ناچار باید بگوییم کلمه" اسباطا" بدل از عدد است،
و تمیز عدد حذف شده چون با بودن اسباطا احتیاجی به ذکر آن نبوده،
و تقدیر کلام"
و قطعناهم اثنتی عشرة فرقة اسباطا" است. البته کسانی دیگر هم گفتهاند که کلمه مذکور تمیز است،
و اشکال ابن حاجب هم وارد نیست زیرا اگر چه کلمه به صیغه جمع است ولی در اینجا به معنای مفرد آمده
و معنای آن، جماعت
و یا طایفه
و یا نظیر آن است.
تورات عطا شده به
موسی علیه السلام، از نعمتهای خداوند به بنی اسرائیل بود.
واذ ءاتینا موسی الکتـب والفرقان لعلکم تهتدون.
و (نیز به خاطر آورید) هنگامی را که به موسی، کتاب
و وسیله تشخیص (حق از باطل) را دادیم تا
هدایت شوید
بیاد آورید وقتی را که بموسی کتاب دادیم که همان
تورات است
و در باره کلمه فرقان که در این آیه به کتاب عطف شده چهار قول از مفسران نقل شده است.
۱-
ابن عباس میگوید: مراد از فرقان همان تورات است
و تفاوت آن با کتاب فقط از نظر لفظ است.
۲- منظور از کتاب، تورات است
و فرقان شکافته شدن دریا است که هر دو نعمتی برای موسی بودند.
۳-
فرقان، همان جدا کردن
حلال از
حرام و فرق بین موسی
و یارانش با فرعون
و درباریانش است به چیزهایی مانند نجات دادن اینان
و هلاک
و غرق فرعونیان.
۴- منظور از فرقان
قرآن است
و تقدیر آیه بنا بر این قول، چنین است که: بموسی، کتاب
و بمحمد، قرآن دادیم.
ولی قول چهارم را دانشمندان، ضعیف دانستهاند زیرا آیه میگوید: ما بموسی فرقان دادیم
و در آیه دیگر نیز میفرماید: «
و لقد آتینا موسی
و هارون الفرقان» ما بموسی
و هارون فرقان دادیم.
جوشش دوازده چشمه در بیابان بی آب، نعمتی گرانقدر برای بنی اسرائیل بود.
واذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا قد علم کل اناس مشربهم کلوا واشربوا
من رزق الله..
و (به یاد آورید) زمانی را که موسی برای قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم: «عصای خود را بر آن سنگ مخصوص بزن! » ناگاه دوازده
چشمه آب از آن جوشید آن گونه که هر یک (از طوایف دوازده گانه بنی اسرائیل)، چشمه مخصوص خود را میشناختند! (
و گفتیم: ) «از روزیهای الهی بخورید
و بیاشامید!
و در زمین
فساد نکنید! »
بعضی از مفسران گفتهاند این سنگ صخرهای بوده است در یک قسمت کوهستانی مشرف بر آن بیابان،
و تعبیر به" انبجست" که در آیه ۱۶۰
سوره اعراف آمده نشان میدهد که آب در آغاز به صورت کم از آن سنگ بیرون آمده، سپس فزونی گرفت به حدی که هر یک از قبائل بنی اسرائیل
و حیواناتی که همراهشان بود از آن سیراب گشتند،
و جای
تعجب نیست که از قطعه سنگی در
کوهستان چنین آبی جاری شود، ولی مسلما همه اینها با یک نحوه"
اعجاز" آمیخته بود.
بعضی از کسانی که با منطق
اعجاز آشنا نیستند، جوشیدن اینهمه آب
و این چشمهها را از آن صخره، بعید شمردهاند، در حالی که این گونه مسائل که قسمت مهمی از
معجزه انبیاء را تشکیل میدهد، چنان که در جای خود گفتهایم، امر
محال یا استثناء در
قانون علیت نیست، بلکه تنها یک
خارق عادت است یعنی مخالف با
علت و معلولی است که ما با آن خو گرفتهایم.
بدیهی است تغییر مسیر علل
و معلول عادی برای خداوندی که خالق زمین
و آسمان
و تمام جهان هستی است به هیچ وجه مشکل نخواهد بود، چه اینکه اگر از روز اول این علل
و معلول را طور دیگری آفریده بود
و ما با آن خو گرفته بودیم وضع کنونی را خارق عادت
و محال میپنداشتیم.
کوتاه سخن اینکه: آفریننده عالم هستی
و نظام
علت و معلول، حاکم بر آن است نه محکوم آن، حتی در زندگی روزمره ما، موارد استثنایی در نظام موجود علت
و معلول کم نیست،
و به هر حال مساله
اعجاز چه در گذشته چه در حال مشکل عقلی
و علمی ایجاد نمیکند.
وقطعنـهم اثنتی عشرة اسباطا امما واوحینآ الی موسی اذ استسقـیه قومه ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا قدعلم کل اناس مشربهم..
ما آنها را به دوازده گروه- که هر یک شاخهای (از دودمان اسرائیل) بود- تقسیم کردیم.
و هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که: «عصای خود را بر سنگ بزن! » ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست آن چنان که هر گروه، چشمه
و آبشخور خود را میشناخت.
حکومت و فرمانروایی بنی اسرائیل، نعمتی الهی برای آنان بود.
واذ قال موسی لقومه یـقوم اذکروا نعمة الله علیکم اذ جعل فیکم انبیآء وجعلکم ملوکا..
(به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم
من! نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد (
و زنجیر
بندگی و اسارت فرعونی را شکست)
و شما را
حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد
و به شما چیزهایی بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود
سپس به بزرگترین موهبت مادی که بنوبه خود
مقدمه مواهب معنوی نیز میباشد اشاره کرده میفرماید: " شما را صاحب
اختیار جان
و مال
و زندگی خود قرار داد" (
و جعلکم ملوکا).
زیرا بنی اسرائیل سالیان دراز در زنجیر اسارت
و بردگی فرعون
و فرعونیان بودند
و هیچگونه" اختیاری" از خود نداشتند،
و با آنها همچون حیوانات
اسیر معامله میشد، خداوند به
برکت قیام موسی بن عمران زنجیرهای بردگی
و استعمار را از دست
و پای آنها گشود
و آنها را صاحب اختیار هستی
و زندگی خود ساخت.
بعضی چنین پنداشتهاند که منظور از" ملوک" در اینجا" سلاطین
و پادشاهانی" است که از بنی اسرائیل برخاستند.
در حالی که میدانیم بنی اسرائیل تنها در دوران کوتاهی دارای حکومت
و سلطنت بودند
و به علاوه تنها بعضی از آنها به چنین مقامی رسیدند، در حالی که آیه فوق میگوید: "
و جعلکم ملوکا": " خداوند همه شما را این مقام داد"، از این روشن میشود که منظور از آیه همان است که در بالا گفتیم.
گذشته از این" ملک" (بر وزن الف) در لغت هم به معنی
سلطان و زمامدار آمده
و هم به معنی کسی که مالک
و صاحب اختیار چیزی است.
در حدیثی در تفسیر در المنثور از پیامبر صچنین نقل شده است : کانت بنو اسرائیل اذا کان لاحدهم خادم
و دابة
و امراة کتب ملکا: " هنگامی که کسی از بنی اسرائیل دارای همسر
و خدمتکار
و مرکب بود، به او ملک میگفتند"
و در آخر آیه بطور کلی بنعمتهای مهم
و برجستهای که در آن زمان به احدی داده نشده بود اشاره فرموده میگوید: " به شما چیزهایی داد که به احدی از عالمیان نداد".
برداشته شدن
اندوه جانکاه از بنی اسرائیل، از نعمتهای خدا بر آنان بود.
ولقد مننا علی موسی وهـرون• ونجینـهما وقومهما
من الکرب العظیم.
ما به موسی
و هارون نعمت بخشیدیم! •
و آن دو
و قومشان را از
اندوه بزرگ نجات دادیم!
(از اندوهی بزرگ) که مسخر
و زیر دست فرعونیان بوده
و بشدت برای ایشان به کار گرفته میشدند.
برخی گفتهاند: نجات دادیم ایشان را از غرق شدن در دریا
و یاری کردیم ایشان را بر
فرعون و قوم او
شکافته شدن دریا برای بنی اسرائیل، نعمتی در خور یادآوری بود.
یـبنی اسرءیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم... • واذ فرقنا بکم البحر فانجینـکم..
ای بنی اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به خاطر بیاورید•
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که دریا را برای شما شکافتیم.
کلمه فرق بمعنای
تفرقه است، که در مقابل جمع بکار میرود، هم چنان که کلمه (
فصل) در مقابل
وصل است،
و (فرق در دریا) بمعنای ایجاد شکافی در آنست،
و حرف (با) در کلمه (بکم) بای سببیت،
و یا
ملابسه است، که اگر سببیت باشد، معنایش این میشود: که ما دریا را بخاطر نجات شما باز کردیم،
و اگر ملابسه باشد، معنا این میشود: که ما دریا را برای
مباشرت شما در دخول دریا، شکافتیم،
و باز کردیم.
دسترسی قوم موسی به غذاهای طیب، نعمت الهی در حق آنان بود.
وظـللنا علیکم الغمام وانزلنا علیکم المن
والسلوی کلوا
من طیبـت ما رزقنـکم.... .
و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم
و «
من»(شیره مخصوص
و لذیذ درختان )
و «
سلوی»(مرغان مخصوص شبیه کبوتر) را بر شما فرستادیم (
و گفتیم: ) «از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید... . واوحینآ الی موسی اذ استسقـیه قومه... وانزلنا علیهم المن
والسلوی کلوا
من طیبـت ما رزقنـکم..
و هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که: • .
و ابر را بر سر آنها سایبان ساختیم
و بر آنها «
من»
و «
سلوی» فرستادیم (
و به آنان گفتیم: ) از روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم، بخورید!
ولقد بوانا بنی اسرءیل مبوا صدق ورزقنـهم
من الطیبـت..
(سپس) بنی اسرائیل را در جایگاه
صدق (
و راستی) منزل دادیم
و از روزیهای
پاکیزه به آنها عطا کردیم.
یـبنی اسرءیل... ونزلنا علیکم المن
والسلوی... • کلوا
من طیبـت ما رزقنـکم..
و بر آنها «
من»
و «
سلوی» فرستادیم (
و به آنان گفتیم: ) از روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم، بخورید!
ولقد ءاتینا بنی اسرءیل... ورزقنـهم
من الطیبـت..
ما بنی اسرائیل را کتاب (آسمانی)
و حکومت و نبوت بخشیدیم
و از روزیهای پاکیزه به آنها عطا کردیم.
طیبات یعنی
رزق طیب که از آن جمله است"
من"
و"
سلوی".
من و سلوی دو خوراکی پاکیزه
و از روزیهای عطا شده به بنی اسرائیل بود..... وانزلنا علیکم المن
والسلوی کلوا
من طیبـت ما رزقنـکم.... .
و «
من»(شیره مخصوص
و لذیذ درختان )
و «
سلوی»(مرغان مخصوص شبیه
کبوتر ) را بر شما فرستادیم (
و گفتیم: ) «از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید.
. . واوحینآ الی موسی اذ استسقـیه قومه... وانزلنا علیهم المن
والسلوی کلوا
من طیبـت مارزقنـکم..
و بر آنها «
من»
و «
سلوی» فرستادیم (
و به آنان گفتیم: ) از روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم، بخورید!
بدون شک غذاهای گیاهی مختلفی که بنی اسرائیل از موسی درخواست کردند، غذاهای پر ارزشی است، ولی مساله این است که تنها نباید به زندگی از یک بعد نگاه کرد، آیا سزاوار است انسان برای دستیابی به مواد مختلف غذایی تن به اسارت در دهد؟! وانگهی بنا بر اینکه"
من" یک نوع
عسل کوهستانی
و یا ماده قندی نیرو بخشی مشابه آن باشد یکی از مفیدترین
و پرانرژیترین غذاها است، مواد پروتئینی موجود در گوشت تازه (مانند"
سلوی" پرنده مخصوص) از جهاتی بر مواد پروتئینی موجود در حبوبات برتری دارد، چرا که
هضم و جذب اولی بسیار آسان است در حالی که برای جذب دومی دستگاه گوارش با فعالیت خسته کنندهای دست به گریبان خواهد بود.
ضمنا" قوم" را که از غذاهای مورد تقاضای بنی اسرائیل است بعضی به معنی گندم،
و بعضی به معنی سیر تفسیر کردهاند، البته هر یک از این دو ماده
امتیاز ویژهای دارد، ولی بعضی معتقدند که معنی
گندم صحیحتر است چرا که بعید است آنها
مواد غذایی خالی از گندم را خواسته باشند
نابودی فرعونیان، از نعمتهای خدا به بنی اسرائیل بود.
واذ فرقنا بکم البحر فانجینـکم واغرقنا ءال فرعون وانتم تنظرون.
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که دریا را برای شما شکافتیم
و شما را نجات دادیم
و فرعونیان را غرق ساختیم در حالی که شما تماشا میکردید
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۱۹، برگرفته از مقاله «نعمتهای بنی اسرائیل».