• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نعجه (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نَعْجه (به فتح نون و سکون عین) از واژگان قرآن کریم به معنای میش است و جمع آن نِعاج (به کسر نون) می‌باشد. این لفظ فقط چهار بار در کلام الله مجید آمده است.



نَعْجه به معنای میش است؛ جمع آن نِعاج است. راغب گاو ماده و آهوی ماده را نیز در آن داخل دانسته است.


(اِنَّ هذا اَخِی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ‌ نَعْجَةً وَ لِیَ‌ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ اَکْفِلْنِیها وَ عَزَّنِی فِی الْخِطابِ • قالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤالِ‌ نَعْجَتِکَ‌ اِلی‌ نِعاجِهِ‌ وَ اِنَّ کَثِیراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ‌) یعنی: «گفت: این برادر من است نود و نه تا میش دارد و من فقط یک میش دارم؛ می‌گوید آن را به من تملیک کن (رجوع به کفل) و در سخن بر من غلبه کرده؛ داود گفت: برادرت در این تقاضا بر تو ستم کرده و بسیاری از شرکاء بعضی بر بعضی تجاوز می‌کنند».
درباره این ماجرا رجوع شود به «داود».


این لفظ بیشتر از چهار بار در کلام الله مجید نیامده است.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۸۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۱۴.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۳۳۲.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۱۴.    
۵. ص/سوره۳۸،آیه۲۳-۲۴.    
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۹۲.    
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۲۹۲.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۳۴.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۸۷.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "نعج"، ج۷، ص۸۲.    






جعبه ابزار