نشانههای تمدن (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ارتباطات فرهنگی و زبانی زیر بنای اولیه تمدن و
فرهنگ ، و به دنبال آن برج سازی، توسعه کشاورزی،
حکومت ، سدسازی،
صنعت ،
عمران ،
قدرت ، و در آخر
هنر را می توان از نشانه های تمدن و فرهنگ شمرد که در
قرآن کریم به آنها اشاره شده است.
قرآن کریم در مورد ارتباطات فرهنگی و زبانی زیر بنای اولیه تمدن و فرهنگ، چنین می فرماید: «حتی اذا بلغ بین السدین وجد من دونهما قومـا لا یکادون یفقهون قولا؛
(و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو کوه رسید، و در آنجا گروهی غیر از آن دو را یافت که هیچ سخنی را نمیفهمیدند!» (از اینکه ساکنان
شمال منطقه فتوحات ذی القرنین به جمله «لایکادون یفقهون قولا» وصف شدهاند، یعنی «نزدیک بود سخنی را بفهمند»، معلوم میشود ارتباطات فرهنگی و شناخت زبانهای زنده دنیا زیر بنای اولیه
تمدن است.)
کلمه
سد به معنای کوه وهر چیزی است که راه را بند آورد، واز عبور جلوگیری کند. وگویا مراد از دوسد در این آیه دو
کوه باشد. ودر جمله «وجد من دونهما قوما» مراد از «من دونهما» نقطهای نزدیک به آن دوکوه است. وجمله «لایکادون یفقهون قولا» کنایه از سادگی وبساطت فهم آنان است.
اشاره به اینکه او به یک منطقه کوهستانی رسید و در آنجا جمعیتی (غیر از دو جمعیتی که در شـرق و غـرب یـافـتـه بـود) مـشـاهـده کـرد کـه از نظر تمدن در سطح بسیار پائینی بودند، چرا که یکی از روشنترین نشانههای تمدن انسانی، همان سخن گفتن او است. بـعـضـی نـیز این احتمال را دادهاند که منظور از جمله «لا یکادون یفقهون قولا» این نیست کـه آنـهـا بـه زبـانهای معروف آشنا نبودند، بلکه آنها محتوای
سخن را درک نمیکردند، یعنی از نظر فکری بسیار عقب مانده بودند.
برج سازی جنیان برای سلیمان علیه السلام، نشانهای از تمدن و شکوفایی معماری آن دوران بوده است: «ولسلیمـن الریح غدوها شهر ورواحها شهر واسلنا له عین القطر ومن الجن من یعمل بین یدیه باذن ربه ومن یزغ منهم عن امرنا نذقه من عذاب السعیر• یعملون له ما یشاء من محـریب وتمـثیل وجفان کالجواب وقدور راسیـت اعملوا ءال داوود شکرا وقلیل من عبادی الشکور؛
و برای سلیمان باد را مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را میپیمود، و عصرگاهان مسیر یک ماه را، و چشمه مس (مذاب) را برای او روان ساختیم، و گروهی از جن پیش روی او به اذن پروردگار کار میکردند، و هر کدام از آنها از فرمان ما سرپیچی میکرد او را از عذاب
آتش سوزان میچشاندیم! • آنها هر چه سلیمان میخواست برایش درست میکردند، معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها! و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود، و به آنها گفتیم: ) ای
آل داود شکر (اینهمه نعمت را) بجا آورید، اما عده کمی از بندگان من شکرگذارند!.»
قرآن کریم در مورد تمدن فرعونیان و توانایی آنان در ساختن برجهای بلند می فرماید: «وقال فرعون یـایها الملا ما علمت لکم من الـه غیری فاوقد لی یـهـمـن علی الطین فاجعل لی صرحـا لعلی اطـلع الی الـه موسی وانی لاظنه من الکـذبین؛
فرعون گفت: ای جمعیت (درباریان! ) من خدائی جز خودم برای شما سراغ ندارم! (اما برای تحقیق بیشتر) ای هامان آتشی بر گل بیفروز! (و آجرهای محکم بساز) و برای من
برج بلندی ترتیب ده، تا از خدای
موسی خبر گیرم هر چند من گمان میکنم او از دروغگویان است!»
«وقال فرعون یـهـمـن ابن لی صرحـا لعلی ابلغ الاسبـب؛
فرعون گفت: ای هامان! برای من بنای مرتفعی بساز شاید به وسائلی رسم.»
توسعه کشاورزی، از نشانههای تمدن می باشد: «یوسف ایهاالصدیق افتنا فی سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنـبلـت خضر واخر یابسـت لعلی ارجع الی الناس لعلهم یعلمون• قال تزرعون سبع سنین دابـا فما حصدتم فذروه فی سنـبله الا قلیلا مما تاکلون• ثم یاتی من بعد ذلک سبع شداد یاکلن ما قدمتم لهن الا قلیلا مما تحصنون• ثم یاتی من بعد ذلک عام فیه یغاث الناس وفیه یعصرون؛
یوسف ای مرد بسیار راستگو درباره این خواب
اظهار نظر کن که هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر میخوردند، و هفت خوشه تر و هفت خوشه خشکیده، تا من به سوی مردم باز گردم تا آنها آگاه شوند• گفت هفت سال با جدیت زراعت میکنید، و آنچه را درو کردید - جز کمی که میخورید - بقیه را در خوشههای خود بگذارید (و ذخیره نمائید)• پس از آن هفت سال سخت (و خشکی و قحطی) میآید که آنچه را شما برای آنها ذخیره کردهاید میخورند جز کمی که (برای
بذر ) ذخیره خواهید کرد• سپس سالی فرا میرسد که باران فراوان نصیب مردم میشود و در آن سال مردم عصیر (میوهها و دانههای روغنی) میگیرند.»
«فاخرجنـهم من جنـت وعیون• وکنوز ومقام کریم؛
ولی ما آنها (فرعونیان) را از
باغ ها و چشمهها بیرون کردیم• از گنجها و قصرهای مجلل!»
«کذبت ثمود المرسلین• اتترکون فی ما هـهنا ءامنین• فی جنـت وعیون• وزروع ونخل طـلعها هضیم• وتنحتون من الجبال بیوتـا فـرهین؛
قوم ثمود رسولان (خدا) را
تکذیب کردند• آیا شما تصور میکنید همیشه در نهایت امنیت ، در نعمتهائی که اینجاست میمانید؟• در این باغها و چشمهها! • در این زراعتها و نخلهائی که میوه هایش شیرین و رسیده است• شما از کوهها خانه هائی میتراشید و در آن به عیش و نوش میپردازید.»
«او لم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوة واثاروا الارض وعمروها اکثر مما عمروها وجاءتهم رسلهم بالبینـت فما کان الله لیظلمهم ولـکن کانوا انفسهم یظلمون؛
آیا در زمین سیر نکردند و ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند چگونه شد؟، آنها نیروئی بیش از اینان داشتند، و زمین را (برای زراعت و آبادی) دگرگون ساختند، و بیش از آنچه اینان
آباد کردند، عمران نمودند، و پیامبرانشان با دلائل روشن به سراغشان آمدند (اما آنها
انکار کردند و کیفر خود را دیدند) خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، آنها به خودشان ستم میکردند.»
«کم ترکوا من جنـت وعیون• وزروع ومقام کریم؛
چه بسیار باغها و چشمهها که از خود به جای گذاشتند• و زراعتها و قصرهای جالب و گرانقیمت!»
برخورداری از حکومت، نشانه تمدن می باشد: «وقال الملک انی اری سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنـبلـت خضر واخر یابسـت یـایها الملا افتونی فی رءیـی ان کنتم للرءیا تعبرون؛
ملک گفت من در خواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را میخورند، و هفت
خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده (که خشکیدهها بر سبزها پیچیدند و آنها را از بین بردند) ای جمعیت اشراف! درباره خواب من نظر دهید اگر خواب را تعبیر میکنید! .»
«ویسـلونک عن ذی القرنین قل ساتلوا علیکم منه ذکرا• انا مکنا له فی الارض وءاتینـه من کل شیء سببـا• قالوا یـذا القرنین ان یاجوج وماجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجـا علی ان تجعل بیننا وبینهم سدا• قال ما مکنی فیه ربی خیر فاعینونی بقوة اجعل بینکم وبینهم ردمـا• ءاتونی زبر الحدید حتی اذا ساوی بین الصدفین قال انفخوا حتی اذا جعله نارا قال ءاتونی افرغ علیه قطرا؛
و از تو در باره « ذو القرنین »
سؤال میکنند، بگو به زودی گوشهای از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد• ما به او در روی
زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم• (آن گروه به او) گفتندای ذو القرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد میکنند آیا ممکن است ما هزینهای برای تو قرار دهیم که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟ • (ذو القرنین) گفت: آنچه را خدا در اختیار من گذارده بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد میکنید) مرا با نیروئی یاری کنید، تا میان شما و آنها سد محکمی ایجاد کنم• قطعات بزرگ آهن برای من بیاورید (و آنها را به روی هم چیند) تا کاملا میان دو کوه را پوشانید، سپس گفت ( آتش در اطراف آن بیافروزید و) در آتش بدمید، (آنها دمیدند) تا قطعات
آهن را سرخ و گداخته کرد، گفت (اکنون) مس ذوب شده برای من بیاورید تا به روی آن بریزم.»
«فمکث غیر بعید فقال احطت بما لم تحط به وجئتک من سبا بنبا یقین• انی وجدت امراة تملکهم واوتیت من کل شیء ولها عرش عظیم؛
چندان طول نکشید (که هدهد آمد و) گفت من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی من از سرزمین سبأ یک خبر قطعی برای تو آورده ام• من زنی را دیدم که بر آنها حکومت میکند و همه چیز در اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمی دارد.»
«قال رب اغفر لی وهب لی ملکـا لا ینـبغی لاحد من بعدی انک انت الوهاب• فسخرنا له الریح تجری بامره رخاء حیث اصاب• والشیـطین کل بناء وغواص• وءاخرین مقرنین فی الاصفاد؛
گفت: پروردگارا مرا ببخش، و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچکس نباشد، که تو بسیار بخشنده ای• ما باد را مسخر او ساختیم تا مطابق فرمانش به نرمی حرکت کند، و به هر جا او میخواهد برود • و شیاطین را مسخر او ساختیم، هر بناء و غواصی از آنها•و گروه دیگری (از شیاطین) را در غل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم.»
«قالت ان
الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهلها اذلة وکذلک یفعلون• ارجع الیهم فلناتینهم بجنود لا قبل لهم بها ولنخرجنهم منها اذلة وهم صـغرون• قال یـایها
الملؤا ایکم یاتینی بعرشها قبل ان یاتونی مسلمین• فلما جاءت قیل اهـکذا عرشک قالت کانه هو واوتینا العلم من قبلها وکنا مسلمین؛
گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی میکشند و عزیزان آنجا را ذلیل میکنند، (آری) کار آنها همین گونه است•به سوی آنها بازگرد (و اعلام کن) با لشکرهائی به سراغ آنها میآئیم که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند، و آنها را از آن (سرزمین آباد) به صورت ذلیلان و در عین حقارت بیرون میرانیم• (سلیمان) گفت، ای بزرگان! کدامیک از شما توانائی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید؟! • هنگامی که او آمد گفته شد آیا تخت تو اینگونه است؟ (در پاسخ) گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و
اسلام آورده بودیم!.»
«وقال فرعون یـایها الملا ما علمت لکم من الـه غیری فاوقد لی یـهـمـن علی الطین فاجعل لی صرحـا لعلی اطـلع الی الـه موسی وانی لاظنه من الکـذبین؛
فرعون گفت: ای جمعیت (درباریان! ) من خدائی جز خودم برای شما سراغ ندارم! (اما برای تحقیق بیشتر) ای هامان آتشی بر گل بیفروز! (و آجرهای محکم بساز) و برای من برج بلندی ترتیب ده، تا از خدای موسی خبر گیرم هر چند من گمان میکنم او از دروغگویان است!»
«اصبر علی ما یقولون واذکر عبدنا داوود ذا الاید انه اواب• وشددنا ملکه وءاتینـه الحکمة وفصل الخطاب؛
در برابر آنچه میگویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور بنده ما داود صاحب
قدرت و توبه کار را• و حکومت او را
استحکام بخشیدیم، هم دانش به او دادیم و هم داوری عادلانه.»
«ونادی فرعون فی قومه قال یـقوم الیس لی ملک مصر وهـذه الانهـر تجری من تحتی افلا تبصرون؛
فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت
مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟!»
سدسازی قوم سبا و مهار آب، نشانه تمدن آنان بوده است: «لقد کان لسبا فی مسکنهم ءایة جنتان عن یمین وشمال کلوا من رزق ربکم واشکروا له بلدة طیبة ورب غفور• فاعرضوا فارسلنا علیهم سیل العرم وبدلنـهم بجنتیهم جنتین ذواتی اکل خمط واثل وشیء من سدر قلیل؛
برای قوم سبا در محل سکونتشان نشانهای (از قدرت الهی) بود، دو باغ (عظیم و گسترده) از راست و چپ (با میوههای فراوان، به آنها گفتیم) از روزی پروردگارتان بخورید و شکر او را بجا آورید، شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده (و مهربان)• اما آنها (از خدا) روی گردان شدند، و ما سیل ویرانگر را بر آنها فرستادیم و دو باغ (پر
برکت ) شان را به دو باغ (بی ارزش) با میوههای تلخ، و درختان شوره گز، و اندکی درخت سدر مبدل ساختیم! »(مفسران برآنند که قوم سبا بین دو کوه سدی ساخته بودند که در نتیجه سیل ویرانگر خراب شد و باغهای آنان نابود گردید.
)
ساختن سد آهنین بین دو کوه از سوی ذی القرنین، نشانه تمدن گسترده وی بوده است: «ویسـلونک عن ذی القرنین قل ساتلوا علیکم منه ذکرا• انا مکنا له فی الارض وءاتینـه من کل شیء سببـا؛
و از تو در باره «ذو القرنین»
سؤال میکنند، بگو به زودی گوشهای از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد• ما به او در روی
زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم.»
«قالوا یـذا القرنین ان یاجوج وماجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجـا علی ان تجعل بیننا وبینهم سدا• قال ما مکنی فیه ربی خیر فاعینونی بقوة اجعل بینکم وبینهم ردمـا• ءاتونی زبر الحدید حتی اذا ساوی بین الصدفین قال انفخوا حتی اذا جعله نارا قال ءاتونی افرغ علیه قطرا؛
(آن گروه به او) گفتند: ای ذو القرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد میکنند آیا ممکن است ما هزینهای برای تو قرار دهیم که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟ • (ذو القرنین) گفت: آنچه را خدا در
اختیار من گذارده بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد میکنید) مرا با نیروئی یاری کنید، تا میان شما و آنها سد محکمی ایجاد کنم• قطعات بزرگ آهن برای من بیاورید (و آنها را به روی هم چیند) تا کاملا میان دو کوه را پوشانید، سپس گفت ( آتش در اطراف آن بیافروزید و) در آتش بدمید، (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، گفت (اکنون) مس ذوب شده برای من بیاورید تا به روی آن بریزم.»
صنعت و ذوب فلزات، از نشانههای تمدن می باشد: «قالوا یـذا القرنین ان یاجوج وماجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجـا علی ان تجعل بیننا وبینهم سدا• قال ما مکنی فیه ربی خیر فاعینونی بقوة اجعل بینکم وبینهم ردمـا• ءاتونی زبر الحدید حتی اذا ساوی بین الصدفین قال انفخوا حتی اذا جعله نارا قال ءاتونی افرغ علیه قطرا؛
(آن گروه به او) گفتندای ذو القرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد میکنند آیا ممکن است ما هزینهای برای تو قرار دهیم که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟ • (ذو القرنین) گفت: آنچه را خدا در اختیار من گذارده بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد میکنید) مرا با نیروئی یاری کنید، تا میان شما و آنها سد محکمی ایجاد کنم• قطعات بزرگ آهن برای من بیاورید (و آنها را به روی هم چیند) تا کاملا میان دو کوه را پوشانید، سپس گفت ( آتش در اطراف آن بیافروزید و) در آتش بدمید، (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، گفت (اکنون) مس ذوب شده برای من بیاورید تا به روی آن بریزم.»
«وقال فرعون یـایها الملا ما علمت لکم من الـه غیری فاوقد لی یـهـمـن علی الطین فاجعل لی صرحـا لعلی اطـلع الی الـه موسی وانی لاظنه من الکـذبین؛
فرعون گفت: ای جمعیت (درباریان! ) من خدائی جز خودم برای شما سراغ ندارم! (اما برای تحقیق بیشتر) ای
هامان آتشی بر گل بیفروز! (و آجرهای محکم بساز) و برای من برج بلندی ترتیب ده، تا از خدای موسی خبر گیرم هر چند من گمان میکنم او از دروغگویان است!»
«ولسلیمـن الریح غدوها شهر ورواحها شهر واسلنا له عین القطر ومن الجن من یعمل بین یدیه باذن ربه ومن یزغ منهم عن امرنا نذقه من عذاب السعیر• یعملون له ما یشاء من محـریب وتمـثیل وجفان کالجواب وقدور راسیـت...؛
و برای سلیمان باد را مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را میپیمود، و عصرگاهان مسیر یک ماه را، و چشمه مس (مذاب) را برای او روان ساختیم، و گروهی از جن پیش روی او به
اذن پروردگار کار میکردند، و هر کدام از آنها از فرمان ما سرپیچی میکرد او را از عذاب آتش سوزان میچشاندیم! • آنها هر چه سلیمان میخواست برایش درست میکردند، معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها! و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود)... .»
عمران و آبادانی در ساختمان سازی، از نشانههای تمدن می باشد: «والی ثمود اخاهم صــلحـا قال یـقوم اعبدوا الله... • واذکروا اذ جعلکم خلفاء من بعد عاد وبواکم فی الارض تتخذون من سهولها قصورا وتنحتون الجبال بیوتـا فاذکروا ءالاء الله ولا تعثوا فی الارض مفسدین؛
و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را فرستادیم گفتای قوم من! خدا را بپرستید ...• و بخاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم عاد قرار داد و در زمین مستقر ساخت، که در دشتهایش قصرها برای خود بنا میکنید و در کوهها برای خود خانهها میتراشید، بنابراین نعمتهای خدا را متذکر شوید و در زمین فساد نکنید.»
«ولقد کذب اصحـب الحجر المرسلین• وکانوا ینحتون من الجبال بیوتـا ءامنین؛
اصحاب الحجر (
قوم ثمود ) پیامبران را تکذیب کردند• آنها خانههای
امن و امانی در دل کوهها میتراشیدند.»
«اذ قال لهم اخوهم هود الا تتقون• اتبنون بکل ریع ءایة تعبثون• وتتخذون مصانع لعلکم تخلدون؛
هنگامي كه برادرشان هود گفت: آيا تقوي پيشه نميكنيد؟•آیا شما بر هر مکان مرتفعی نشانهای از روی هوی و هوس میسازید• و قصرها و قلعههای زیبا و محکم بنا میکنید، آنچنانکه گوئی در دنیا جاودانه خواهید ماند.»
«کذبت ثمود المرسلین• اتترکون فی ما هـهنا ءامنین• فی جنـت وعیون• وزروع ونخل طـلعها هضیم• وتنحتون من الجبال بیوتـا فـرهین؛
قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند• آیا شما تصور میکنید همیشه در نهایت
امنیت ، در نعمتهائی که اینجاست میمانید؟• در این باغها و چشمهها! • در این زراعتها و نخلهائی که میوه هایش شیرین و رسیده است.»
«ولقد ارسلنا الی ثمود اخاهم صــلحـا ان اعبدوا الله فاذا هم فریقان یختصمون• وکان فی المدینة تسعة رهط یفسدون فی الارض ولا یصلحون• فتلک بیوتهم خاویة بما ظـلموا ان فی ذلک لایة لقوم یعلمون؛
ما به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدای یگانه را بپرستید، اما آنها به دو گروه تقسیم شدند و به مخاصمه پرداختند• در آن شهر نه گروهک بودند که فساد در زمین میکردند و مصلح نبودند• این خانههای آنهاست که به خاطر ظلم و ستمشان خالی مانده، و در این نشانه روشنی است برای کسانی که آگاهند.»
«او لم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوة ...وعمروها اکثر مما عمروها...؛
آیا در زمین سیر نکردند و ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند چگونه شد؟، آنها نیروئی بیش از اینان داشتند، و زمین را (برای زراعت و آبادی) دگرگون ساختند، و بیش از آنچه اینان آباد کردند، عمران نمودند... .»
«او لم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین کانوا من قبلهم کانوا هم اشد منهم قوة وءاثارا فی الارض ...؛
آیا آنها روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟ آنها از نظر قدرت و ایجاد آثار مهمی در زمین از اینها برتر بودند... .» «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم کانوا اکثر منهم واشد قوة وءاثارا فی الارض...؛
آیا آنها روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟ همانها که نفراتشان از اینها بیشتر، و
قوت و آثارشان در زمین فزونتر بود... .»(منظور از «آثارا فی الارض» آبادانی زمین با بنای ساختمانهای عظیم و کاخهاست.
) «الم تر کیف فعل ربک بعاد• ارم ذات العماد• التی لم یخلق مثلها فی البلـد• وثمود الذین جابوا الصخر بالواد؛
آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟• و با آن شهر «
ارم » با عظمت• همان شهری که نظیرش در بلاد آفریده نشده بود• و قوم ثمود که صخرههای عظیم را از دره میبریدند (و از آن خانه و کاخ میساختند).»
برخورداری از توان و امکانات، از نشانههای تمدن می باشد: «کالذین من قبلکم کانوا اشد منکم قوة واکثر امولا واولـدا...؛
(شما منافقان) همانند کسانی هستید که قبل از شما بودند (و راه نفاق پوئیدند) آنها از شما نیرومندتر و اموال و فرزندانشان فزونتر بود... .»
«ویسـلونک عن ذی القرنین قل ساتلوا علیکم منه ذکرا• انا مکنا له فی الارض وءاتینـه من کل شیء سببـا• قالوا یـذا القرنین ان یاجوج وماجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجـا علی ان تجعل بیننا وبینهم سدا• قال ما مکنی فیه ربی خیر فاعینونی بقوة اجعل بینکم وبینهم ردمـا• ءاتونی زبر الحدید حتی اذا ساوی بین الصدفین قال انفخوا حتی اذا جعله نارا قال ءاتونی افرغ علیه قطرا؛
و از تو در باره «
ذو القرنین »
سؤال میکنند، بگو به زودی گوشهای از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد• ما به او در روی زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم• (آن گروه به او) گفتندای ذو القرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد میکنند آیا ممکن است ما هزینهای برای تو قرار دهیم که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟ • (ذو القرنین) گفت: آنچه را خدا در اختیار من گذارده بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد میکنید) مرا با نیروئی یاری کنید، تا میان شما و آنها سد محکمی ایجاد کنم• قطعات بزرگ آهن برای من بیاورید (و آنها را به روی هم چیند) تا کاملا میان دو کوه را پوشانید، سپس گفت ( آتش در اطراف آن بیافروزید و) در آتش بدمید، (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، گفت (اکنون) مس ذوب شده برای من بیاورید تا به روی آن بریزم.»
«وحشر لسلیمـن جنوده من الجن والانس والطیر فهم یوزعون• حتی اذا اتوا علی واد النمل قالت نملة یـایها النمل ادخلوا مسـکنکم لا یحطمنکم سلیمـن وجنوده وهم لا یشعرون• قالت ان
الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهلها اذلة وکذلک یفعلون• ارجع الیهم فلناتینهم بجنود لا قبل لهم بها ولنخرجنهم منها اذلة وهم صـغرون؛
لشکریان سلیمان از جن و انس و پرندگان نزد او جمع شدند آنقدر زیاد بودند که باید توقف کنند تا به هم ملحق شوند• تا به سرزمین مورچگان رسیدند، مورچهای گفت: ای مورچگان! به لانههای خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالی که نمیفهمند! • گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی میکشند و عزیزان آنجا را ذلیل میکنند، (آری) کار آنها همین گونه است• به سوی آنها بازگرد (و اعلام کن) با لشکرهائی به سراغ آنها میآئیم که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند، و آنها را از آن (سرزمین آباد) به صورت ذلیلان و در عین حقارت بیرون میرانیم.»
«فمکث غیر بعید فقال احطت بما لم تحط به وجئتک من سبا بنبا یقین• انی وجدت امراة تملکهم واوتیت من کل شیء ولها عرش عظیم؛
چندان طول نکشید (که هدهد آمد و) گفت من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی من از سرزمین سبا یک خبر قطعی برای تو آورده ام• من زنی را دیدم که بر آنها حکومت میکند و همه چیز در اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمی دارد.»
«قالت یـایها
الملؤا افتونی فی امری ما کنت قاطعة امرا حتی تشهدون• قالوا نحن اولوا قوة واولوا باس شدید والامر الیک فانظری ماذا تامرین؛
(سپس) گفت: ای اشراف (وای بزرگان) نظر خود را در این امر مهم بازگو کنید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور شما انجام نداده ام• گفتند: ما دارای نیروی کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهائی با تو است ببین چه دستور میدهی؟»
«او لم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوة واثاروا الارض وعمروها اکثر مما عمروها...؛
آیا در زمین سیر نکردند و ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند چگونه شد؟، آنها نیروئی بیش از اینان داشتند، و زمین را (برای
زراعت و آبادی) دگرگون ساختند، و بیش از آنچه اینان آباد کردند، عمران نمودند ... .»
«او لم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین کانوا من قبلهم کانوا هم اشد منهم قوة وءاثارا فی الارض...؛
آیا آنها روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟ آنها از نظر قدرت و
ایجاد آثار مهمی در زمین از اینها برتر بودند... .»
«افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم کانوا اکثر منهم واشد قوة وءاثارا فی الارض...؛
آیا آنها روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟ همانها که نفراتشان از اینها بیشتر، و
قوت و آثارشان در زمین فزونتر بود... .»
ساخته شدن قصر سلیمان علیهالسّلام از آبگینههای آب نما، نشانی از تمدن و معماری حیرت انگیز آن دوران بوده است: «قیل لها ادخلی الصرح فلما راته حسبته لجة وکشفت عن ساقیها قال انه صرح ممرد من قواریر قالت رب انی ظـلمت نفسی واسلمت مع سلیمـن لله رب العــلمین؛
به او گفته شد داخل حياط قصر شو، اما هنگامي كه نظر به آن افكند پنداشت نهر آبي است و ساق پاهاي خود را برهنه كرد (تا از آب بگذرد اما سليمان) گفت (اين آب نيست) بلكه قصري است از بلور صاف، (ملكه سبا) گفت پروردگارا! من به خود ستم كردم، و با سليمان براي خداوندي كه پروردگار عالميان است اسلام آوردم.»
ساختن تندیس و تمثالهای بدیع در دوران سلیمان علیه السلام، نمایی از شکوفایی تمدن و هنر آن زمان بوده است: «ولسلیمـن الریح غدوها شهر ورواحها شهر واسلنا له عین القطر ومن الجن من یعمل بین یدیه باذن ربه ومن یزغ منهم عن امرنا نذقه من عذاب السعیر• یعملون له ما یشاء من محـریب وتمـثیل وجفان کالجواب وقدور راسیـت اعملوا ءال داوود شکرا وقلیل من عبادی الشکور؛
و برای سلیمان باد را مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را میپیمود، و عصرگاهان مسیر یک ماه را، و چشمه مس (مذاب) را برای او روان ساختیم، و گروهی از جن پیش روی او به اذن پروردگار کار میکردند، و هر کدام از آنها از فرمان ما سرپیچی میکرد او را از
عذاب آتش سوزان میچشاندیم! • آنها هر چه سلیمان میخواست برایش درست میکردند، معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها! و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود، و به آنها گفتیم: ) ای آل داود شکر (اینهمه نعمت را) بجا آورید، اما عده کمی از بندگان من شکرگذارند!»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «نشانههای تمدن».