نسب (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نسب: (فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً) منظور از
«نسب» پيوندى است كه در ميان انسانها از طريق زاد و ولد به وجود مىآيد، مانند ارتباط پدر و فرزند، يا برادران به يكديگر.
اما منظور از
«صهر» كه در اصل به معناى
«داماد» است، پيوندهايى است كه از اين طريق ميان دو طايفه بر قرار مىشود، مانند پيوند انسان با نزديكان همسرش، و اين دو، همان چيزى است كه فقهاء در مباحث
نکاح از آن تعبير به
«نسب» و
«سبب» مىكنند. در قرآن مجيد، در
سوره «نساء» به هفت مورد از
محارم كه از طريق نسب به وجود مىآيند اشاره شده (مادر، دختر، خواهر، عمه، خاله، دختر برادر و دختر خواهر) و به چهار مورد از موارد سبب و
صهر (دختر همسر، مادر همسر، همسر فرزند و همسر پدر).
(وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَ صِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا) (او كسى است كه از آب، انسانى را آفريد؛ سپس او را داراى نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از اين دو طريق گسترش داد)؛ و پروردگار تو همواره توانا بوده است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مراد از نسب به طورى كه ديگران هم گفتهاند:
محرميت از ناحيه مرد است و مراد از
صهر محرميت از ناحيه زن، و مؤيد اين معنا مقابلهاى است كه ميان نسب و
صهر بر قرار شده است. بعضى
از مفسرين گفتهاند: در هر يک از اين دو كلمه مضافى در تقدير است. و تقدير آن دو ذا نسب و ذا
صهر- داراى نسبت و
صهر مىباشد. و مراد از آب، نطفه است و چه بسا احتمال داده شده كه مراد از آن، مطلق آبى باشد كه خدا اشياى زنده را از آن خلق مىكند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «نسب»، ص۵۸۴.