میرزا حسین فقیه سبزواری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میرزا حسین فقیه سبزواری |
|
نام کامل | میرزا حسین |
لقب | فقیه سبزواری |
نسب | حضرت علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام |
خویشاوندانسرشناس | آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری، آیة الله سید جواد فقیه سبزواری، آیة الله سید صادق فقیه سبزواری، آیة الله صدرالعلماء، آیة الله میرزا حسن سیادتی، آیة الله سید عبدالاعلی سبزواری، آیة الله سید عبدالله برهان المحققین، دکتر احمد سیادتی، پدر طب معاصر |
تاریخ تولد | سوم ماه رمضان ۱۳۰۹ برابر با ۱۳ فروردین ۱۲۷۱ |
شهر تولد | سامرّاء |
کشور تولد | عراق |
محل تحصیل | سامرّاء ، سبزوار ، مشهد و نجف |
محل زندگی | مشهد |
تاریخ وفات | ۲۴ شوال ۱۳۸۶ برابر با ۱۵ بهمن ۱۳۴۵ |
شهر وفات | مشهد |
محل دفن | صحن رضوان ، حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام |
|
استادان | میرزا موسی فقیه سبزواری، عبدالجواد ادیب نیشابوری معروف به ادیب اول، حسن برسی، سید محمد باقر مدرس، افتخار الحکما از شاگردان ملا هادی سبزواری، میرزا حسین علوی سبزواری از شاگردان میرزای شیرازی، میرزا محمد حسین نایینی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید حسن صدر، آقا ضیاء الدین عراقی، محمد حسن ممقانی، فاضل شربیانی، سید محمد فیروز آبادی، آخوند خراسانی، سید محمد کاظم یزدی، سید محمد بحرالعلوم، محمد طه نجف، میرزا حسین نوری، آقا رضا همدانی، علی گنابادی و علی قوچانی |
شاگردان | سید شهاب الدین مرعشی نجفی، سید محمود مجتهدی سیستانی، محمد ابراهیم آیتی بیرجندی، مهدی الهی قمشه ای، محمد رضا شفیعی کدکنی، سید علی حجت هاشمی خراسانی، عباس واعظ طبسی، محمد تقی شریعتی مزینانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، ذبیحالله صاحبکار، سید اسماعیل بلخی (بنیانگذار نهضت اسلامی معاصر افغانستان)، مرتضی اشرفی شاهرودی، مصطفی اشرفی، هادی روحانی محمد حسین رجایی خراسانی، محمدرضا مهدوی دامغانی، احمد روحانی، محمد رضا نوغانی واعظ، سید میرزا حسن صالحی. |
اجازه اجتهاد و روایت از | آیات سید ابوالحسن اصفهانی، میرزای نایینی، آقا ضیاء الدین عراقی،حاج شیخ عبدالکریم حایری و سید حسن صدر |
اجازه اجتهاد و روایت به | کاظم مدیر شانهچی، سید عبدالحسین رضایی نیشابوری، حجت هاشمی خراسانی، ذبیح الله صاحب کار، محمد فقیه احمدآبادی، سید علینقی امین، جعفر زاهدی (جورابچی، حسین عماد زاده اصفهانی، سید جواد فقیه سبزواری، سید صادق فقیه سبزواری، سید محمد علی فقیه قائنی، سید محمد رضا روضاتی، سید طه بهشتی اصفهانی |
تالیفات | تقریرات اصول نایینی ، رساله قضاء فوائت (تقریرات فقه سید ابوالحسن اصفهانی ، رساله عملیه هدایة الانام و مناسک حج . |
|
علمی | چهل سال تدریس فقه و اصول و فلسفه . |
سیاسی | شاهد حمله روس ها به حرم حضرت رضا علیه السلام و ثبت خاطرات ، حضور در واقعه گوهرشاد تیرماه ۱۳۱۴ و سخنرانی و ثبت واقعه ، حمایت از ملی شدن صنعت نفت ایران با صدور فتوی ، گفتگو با پادشاه عربستان به منظور بازسازی قبور ائمه بقیع علیهم السلام و پیشنهاد برای تعیین قبله صحیح . |
اجتماعی | مرجع تقلید صاحب رساله، احیای حوزه علمیه مشهد، واگذاری نزدیک به سه هزار قطعه زمین به طلاب و فضلای مشهد و احداث کوی طلاب، احداث مدرسه باغ رضوان، احداث مدرسه محمدیه سبزوار، احداث مدرسه علمیه در کویته پاکستان، خانه سازی برای سیلزدگان، تأمین نان حوزه علمیه مشهد، احداث شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار، تأمین سوخت زمستانی و نان فقرای مشهد پس از جنگ دوم جهانی، تأسیس دهها مسجد در مشهد و نقاط دیگر ، چهل سال کلید داری ضریح حضرت رضا علیه السلام ، چهل سال امامت جماعت در حرم و مسجد گوهرشاد در شبستانی که بنام خود ایشان است . |
میرزا حسین فقیه سبزواری از
فقیهان و
مراجع تقلید نیمه اول قرن چهاردهم هجری شمسی (۱۳۴۵–۱۲۷۱) برابر با نیمه دوم قرن چهاردهم هجری قمری (۱۳۸۶–۱۳۰۹) ساکن
مشهد، صاحب
رساله،
حافظ و
مفسّر قران،
خطیب،
محدّث و از مؤسسان و احیاگران
حوزه علمیه خراسان، کلید دار ضریح
علی بن موسی الرضا علیه السلام در طول چهل سال، شاهد و واقعه نگار حمله روسها در سال ۱۳۳۰ قمری به
حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام، شاهد و سخنران و مورخ
واقعه گوهرشاد در تیر ۱۳۱۴ و فعال برای پیشگیری از کشتار مردم، مجاز به استفاده از
عمامه در کنار چهار مجتهد دیگر،
میرزا احمد کفایی،
مرتضی آشتیانی،
علی اکبر نهاوندی و
میرزا مهدی اصفهانی در دوران
رضا شاه برای خلع لباس روحانیون به منظور اتحاد شکل لباس در ایران، از ناظران دو بار تغییر سنگ مزار و ضریح
علی بن موسی الرضاعلیه السلام ، بنیانگذار کوی طلاب مشهد با واگذاری نزدیک به سه هزار قطعه زمین رایگان به طلاب، امام جماعت
مسجد گوهرشاد و حرم در طول چهل سال،
مدرس سطوح عالی فلسفه، فقه و اصول، سازنده باغ رضوان (صحن رضوان کنونی در حرم امام هشتم شیعیان علی بن موسی الرضا علیه السلام ) و مؤسس دهها مسجد و مدرسه و حسینیه در مشهد و نقاط دیگر است.
سبزوار از دیرباز، خاستگاه علم و مهد عالمان بسیار در حوزههای علمی گونه گون بودهاست.
میرزا موسی فقیه سبزواری، میرزا حسین فقیه سبزواری، میرزا مهدی فقاهتی، میرزا محمد تقی فقاهتی،
سید عبدالاعلی سبزواری، سید عبدالله برهان المحققین، میرزا حسن سیادتی، سید مصطفی سیادتی، میرزا علی سیادتی و
احمد سیادتی (پدر طب معاصر اطفال ایران)، عالمانی اثر گذار از یک خانواده؛ و از همین شهر هستند . صدها شخصیت روحانی و سیاسی و علمی و ادبی و هنری دیگر از خاندانهای شهیر علمی معاصر و متأخّر و متقدم سبزواری و وابسته به سبزوار نیز هستند که نام و آثار و شرح زندگی شان، بخش معتنابهی از صفحات
دائرة المعارفها و دانشنامهها و تذکرهها و کتب
رجال و تاریخ علم و عالمان را به خود اختصاص دادهاست.
برخی از مشاهیر علمی و سیاسی معاصر، به مناسبتهایی، در سخنرانیها، گفتگوها، مقالهها و کتابهای خود، آن جا که خواستهاند به ارزشهای معنوی و اعتبارات و پشتوانههای دیرپای علمی
سبزوار اشاره کنند، یادی از برخی نامداران دانشمند سبزوار، خاصه از میرزا حسین فقیه سبزواری کردهاند که وجودشان؛ و پیوستگی شان به
سبزوار، موجب افزایش اعتبار علمی شهری شده که خاستگاهشان بودهاست.
سید ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه، عضو
شورای عالی حوزه علمیه خراسان و نایب رئیس اول
خبرگان رهبری در دیدار
طلاب و فضلای
سبزوار، از تفاوت فقه امروز با دوران
صاحب جواهر؛ فقیه سبزواری ،
شیخ انصاری و سایر بزرگان سخن گفتهاست :
• «تفاوت فقه امروز با دوران
صاحب جواهر؛ مرحوم فقیه سبزواری ،
شیخ انصاری و سایر بزرگان آن است که امروز
فقه حکومت میکند و در برابر همه سخنان متفاوت در جهان، مدعی است که میتواند تمام شئون زندگی اجتماعی انسان معاصر را رقم بزند.» .
سید احمد حسینی خراسانی، نماینده مردم
خراسان رضوی در
مجلس خبرگان رهبری سبزوار را مهد عالمان و بزرگان دین همچون
حکیم حاج ملاهادی سبزواری، فقیه سبزواری ،
عبدالاعلی سبزواری و میرزا حسن سیادتی معرفی کردهاست :
• «
سبزوار از دیرباز از کانونهای
شیعه ۱۲ امامی و مرکز قیام
سربداران است که حاکمان آن برای ترویج فرهنگ شیعی در این منطقه تلاش فراونی کردند. سبزوار مهد عالمان و بزرگان دین همچون
حکیم حاج ملاهادی سبزواری، فقیه سبزواری ،
عبدالاعلی سبزواری و آیت
الله سیادتی بود. امروز نیز حوزههای علمیه سبزوار باید تقویت و جان دوباره بگیرد و و این شهرستان دوباره موقعیت گذشته را بهدستآورد .
ایسنا، منطقه خراسان مسیّب کیانی (پژوهشگر و نویسنده) معتقد است به دلیل جایگاه علمی والای سبزوار است که علمای بزرگی چون
محقّق سبزواری،
ملاّ هادی سبزواری و میرزا حسین فقیه سبزواری از این دیار برخاسته اند و خدماتی را به مذهب و جهان
تشیّع نمودهاند :
• «شهر
سبزوار (بیهق) با ورود لشکر اسلام به
خراسان،
مذهب تشیّع را پذیرفت و بر عظمت و ارزش خود افزود. مؤلّف
«مرآت البلدان» در این مورد مینویسد:
«اهالی
سبزوار همیشه نسبت به
آل علی (علیه السلام) کمال ارادت را داشتهاند.»
در خصوص جایگاه علمی این شهر همین بس که علمای بزرگی چون
محقّق سبزواری، حکیم حاج
ملاّ هادی سبزواری و میرزا حسین فقیه سبزواری از این دیار برخاسته اند و خدمات شایانی را به مذهب و جهان
تشیّع نمودهاند.»
آیت الله عباسعلی زارعی سبزواری (استاد حوزه علمیه قم)
«ملا محمد باقر سبزواری» صاحب «کفایه الاحکام» و صاحب «ذخیره المعاد»،
حکیم سبزواری، حسین فقیه سبزواری از مراجع بزرگ خراسان. سید
عبدالاعلی سبزواری از مراجع بزرگ
نجف و دیگر مفاخر و مشاهیر سبزواری را مایه مباهات و افتخار سبزوار معرفی میکند :
• «خیلی بزرگان داشتیم که مایه افتخار این شهر
(سبزوار) بوده و هستند . در تمام شهرهای اطراف
سبزوار جمعیتهای سنی نشین بودند، تنها مرکز شیعی به معنای واقعی که حاکمیت شیعی هم بر آن مستولی بوده شهرستان
سبزوار است؛ تا حدی که از
شهید اول تقاضای
رساله عملیه میشود و آن شهید بزگوار از
لبنان در داخل زندان برای مردم سبزوار کتاب
«اللمعه الدمشقیه» را که
رساله عملیه است مینویسند و میفرستند.
سبزوار اینطور بودهاست و به برکت این که مرکز تشییع بوده بزرگانی از این شهر وارد جامعه اسلامی شدهاند که اگر صدها سال هم بگذرد نام آنها در مجامع علمی هنوز هم برده میشود.
این استاد مدارس علمیه قم در بیان مثالهایی گفت: یکی مثل
«ملا محمد باقر سبزواری» صاحب «کفایه الاحکام» و صاحب «ذخیره المعاد»؛ امروز که امروز است نظریات این
فقیه در مراکز علمی مطرح و مورد بررسی قرار میگیرد. مرحوم
حکیم سبزواری را همه ما میشناسیم. یک
فیلسوف و یک محقق متتبعی که افتخار شهر
سبزوار است. حاج
آقا حسین فقیه سبزواری از مراجع بزرگ خراسان. مرحوم
آقا سید
عبدالاعلی سبزواری از مراجع بزرگ
نجف که سی جلد کتاب «مهذب الاحکام» این مرد است. خیلی بزرگان داشتیم که مایه افتخار این شهر بوده و هستند.»
احمد برادران، معاون استاندار و فرماندار سبزوار
سبزوار را برخوردار ظرفیتهای خوبی در حوزه توسعه فرهنگ قرآنی معرفی میکند و وجود عالمان و فقهایی چون
ملاهادی سبزواری و فقیه سبزواری را نشانگر تاریخ این دیار در گسترش و ترویج فرهنگ قرآنی در عصرهای مختلف میداند :
• «این شهرستان ظرفیتهای خوبی در حوزه توسعه فرهنگ قرآنی دارد و وجود عالمان و فقهای بزرگی چون مرحوم حاج
ملاهادی سبزواری و آیت
الله فقیه سبزواری نشانگر تاریخ این دیار در گسترش و ترویج فرهنگ قرآنی در عصرهای مختلف است»
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) از
خراسان رضوی، شهرستان
سبزوار رااز قطبهای علومدینی کشور معرفی میکند که دانشمندانی همچون ملاهادی سبزواری،
سید عبدالاعلی موسوی سبزواری و فقیه سبزواری را تربیت و
جهان اسلام را از وجودشان بهرهمند کردهاست.
مجله اینترنتی اسرارنامه
در گزارشی،
سبزوار را یکی از مراکز و پایگاههای اصلی فرهنگ
تشیع و ترویج و تثبیت مفاهیم و
علوم قرآنی معرفی کردهاست. به گزارش این مجله، برخاستن چندین قرآن پژوه و چندین شخصیت روحانی کشور از این شهر نظیر
سید عبدالاعلی سبزواری، ملاهادی سبزواری،
ملاحسین واعظ کاشفی،
ابوالحسن زید بیهقی، فقیه سبزواری در قرنهای متمادی؛ و نیز وجود چند مدرسه و حوزه با سابقه قرآنی نظیر مدرسه علمیه فخریه (با قدمت ۱۱۰۰ ساله و قدیمیترین مدرسه باقی مانده در ایران)، مدرسه علمیه فصیحیه، مدرسه علمیه اهل البیت، مدرسه محمدیه (از ساختههای میرزا حسین فقیه سبزواری) را، بیانگر این ویژگی میداند که سبزوار همواره یکی از قطبهای تأثیرگذار جهان اسلام در راستای خدمت به قرآن و معارف اهل بیت و پرورش طلاب و روحانیون و قرآن پژوهان بودهاست.
میرزا حسین فقیه سبزواری، پسر
میرزا موسی فقیه سبزواری از
سادات حسینی است که با ۳۹ واسطه، به حسین اصغر، فرزند
علی بن الحسین امام چهارم شیعیان علیه السلام میرسد. میرزا حسین، در معرفی
نسب خود، در زندگینامه خودنوشت نوشتهاست:
«بر حسب آنچه از بزرگان شنیدم، مرحوم
شاه سلطان حسین، هنگامی که عازم زیارت
مشهد میشود، در
شاهزاده عبد العظیم دو سید بزرگوار را که از سلسلهٔ سادات
بلدهٔ طیبه بودند و از سلسلهٔ سادات آن بلده هستند، یکی به نام
آقا میرزا محمد و دیگری به نام
آقا میرزا عبد الحسین که
آقا میرزا محمد واعظ بی نظیر؛ و
آقا میرزا عبدالحسین عالم بی نظیر، با خود به سفر
مشهد میآورد و در
سبزوار که وارد میشود،
اهالی سبزوار از سلطان استدعا میکنند که عالمی در این شهر نداریم.
آقا میرزا عبد الحسین در
سبزوار میماند که محل تدریس ایشان در محل درس ایشان معروف بود و این بزرگوار
جد والد مرحوم است و
آقا میرزا محمد مشهد آمده و در
مشهد اقامت مینماید و به مناسبتی به
قریهٔ جاغرق که چهارفرسخی
مشهد است منتقل و فعلاً عدهٔ زیادی از اولاد آن مرحوم موجود هستند؛ و برحسب آنچه معلوم مرحوم والد به سی و نه طبقه منتهی میشود به حسین اصغر فرزند
حضرت سجاد و در کوه
نیشابور معروف به
جبل اردلان مدفون و فعلاً مزار عموم آن اطراف و دارای
موقوفاتی زیاد است
.»
پدر
میرزا موسی مجتهد حسینی سبزواری، معروف به
میرزا موسی فقیه سبزواری، از علمای اواخر دوره
قاجار و زعیم وقت حوزه علمیه سبزوار، پدر میرزا حسین است که
آرامگاهش در سبزوار، به عنوان اثر تاریخی، ثبت ملی شده و هماکنون با عنوان کتابخانه آیت
الله فقیه سبزواری ، مورد استفاده فرهمندان است . .
میرزا موسی از شاگردان
سید اسماعیل صدر،
ملاهادی سبزواری،
میرزای شیرازی،
میرزا محمد تقی شیرازی و
آخوند خراسانی است.
میرزا حسین، دومین فرزند میرزا موسی پس از میرزا مهدی است که شب جمعه سوم رمضان ۱۳۰۹ برابر با ۱۳ فروردین ۱۲۷۱ در
سامرّا ء به دنیا آمدهاست.
میرزا حسین فقیه سبزواری، بخشی از دروس مقدماتی و ابتدایی را در سامراء؛ و بخشی دیگر را در طول چهار سال در
نجف آموخت. پس از مراجعت پدرش از
نجف به
سبزوار در سال ۱۳۲۲ قمری برابر با ۱۲۸۳ خورشیدی، تا ۱۷ سالگی، تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در
سبزوار به پایان رساند و برای تحصیل علوم سطح حوزه، سال ۱۳۲۶ قمری برابر با ۱۲۸۷ خورشیدی عازم
مشهد شد. در محضر
عبدالجواد ادیب نیشابوری،
شیخ حسن برسی و
سید محمد باقر مدرس،
علوم ادبی و
فقه و
اصول دوره سطح
حوزه را طی چهار سال آموخت.
با آزردگی خاطر از حمله
روسها به
حرم امام هشتم شیعیان در دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ برابر با نهم فروردین ۱۲۹۱ که خود در معرکه گیر افتاده بود و پس از نجات معجزه آسایش از آن مهلکه، به
سبزوار بازگشت.
شعبان سال ۱۳۳۱ هجری قمری برابر با تیرماه ۱۲۹۲، به توصیه پدر، با دختر
میرزا حسین صدرالعلما (۱۳۲۹ – ۱۲۹۵ هجری قمری)، از علمای بزرگ
سبزوار و پسر
میرزا علینقی صدرالعلما از شاگردان
ملا هادی سبزواری ازدواج کرد و ضمن تدریس در حوزه علمیه
سبزوار و انجام امور بیت پدرش که
مرجعیت و زعامت دینی
سبزوار و
حوزه علمیه آن سامان را بعهده داشت، از محضر
افتخار الحکماء شاگردملاهادی سبزواری
فلسفه آموخت و دوره عالی
فقه و
اصول را نزد
میرزا حسین علوی سبزواری از شاگردان برجسته ملا هادی سبزواری و میرزای شیرازی، شاگردی کرد. ضمناً حضور در حلقههای
درس فقه و اصول میرزا موسی پدرش را نیز غنیمت میشمرد.
اول شعبان ۱۳۳۶ برابر با ۲۱ اردیبهشت ۱۲۹۷،
میرزا موسی رخ در نقاب خاک کشید. به پاس مقام علمی، معنوی و روحانی والا؛ و خدمات بی دریغش، پیکرش با حضور تودههای مختلف مردم شهر و روستاهای اطراف سبزوار تشییع و در نزدیکی مزار ملاهادی سبزواری، به خاک سپرده شد.
میرزا حسین، یک سال بعد؛ و با احداث
آرامگاهی با شکوه برای پدرش
(که هماکنون به عنوان اثری تاریخی، در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده)؛ و بنا به وصیّت
میرزا موسی، برای تکمیل تحصیلات، به قصد نیل به
اجتهاد، عازم
نجف شد.
ده سال در
نجف اقامت کرد. در طول این مدت، از محضر
آقا ضیاء الدین عراقی،
سید حسن صدر،
میرزا محمد حسین نایینی (۱۲۷۷–۱۳۵۵ ه.ق)،
سید ابوالحسن اصفهانی (۱۲۸۴–۱۳۶۵ه.ق)،
محمد حسن ممقانی،
فاضل شربیانی،
سید محمد فیروز آبادی،
آخوند خراسانی،
سید محمد کاظم یزدی (۱۲۴۷–۱۳۳۷ه.ق)،
سید محمد بحرالعلوم،
شیخ محمد طه نجف،
میرزا حسین نوری،
حاج آقا رضا همدانی،
شیخ علی گنابادی و
شیخ علی قوچانی، بهره برد و به مقام
اجتهاد و
افتاء، دست یافت.
میرزا حسین فقیه سبزواری، دوره اصول
نائینی را با
محمد علی کاظمینی ، صاحب تقریرات نائینی، و فقه را با
سید محمود شاهرودی (۱۲۶۲–۱۳۵۳ خورشیدی) و دروس دیگر را با
شیخ موسی خوانساری ،
علی محمد بروجردی (۱۲۷۶–۱۳۵۳ خورشیدی) و
سید محمد میبدی کرمانشاهی مباحثه نمود و خود تقریرات یک دوره کامل اصول نائینی را نوشت. در
نجف،
کتاب کفایة الاصول آخوند خراسانی را به
زبان عربی؛ و از حفظ
در
مسجد هندی تدریس مینمود و شاگردان برجسته ای که برخی از آنها از
فقهای معاصر هستند در درس ایشان شرکت میجستند. میرزا حسین در
فقه به مقامی دست یافت که از سوی علمای برجسته
نجف به " فقیه سبزواری " اشتهار یافت و توانست از همه اساتید خود
اجازه اجتهاد دریافت کند.
میرزا حسین فقیه سبزواری، اجازههای علمی خود شامل
اجازه اجتهاد و روایت
حدیث را از استادان و بزرگانی دریافت کرد که علاوه بر
مرجعیّت، زعامت
جهان تشیّع را نیز هریک در عصر خود به عهده داشتهاند.
عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶–۱۳۵۵ه.ق)، مؤسّس
حوزه علمیه قم،
میرزا محمد حسین غروی نایینی (۱۲۷۷–۱۳۵۵ ه.ق)
و
سید ابوالحسن اصفهانی (۱۲۸۴–۱۳۶۵ه.ق) ،
از زعمای نامدار
شیعه در قرن سیزدهم هستند که با شناخت کامل از توان علمی و قدرت
اجتهاد فقیه سبزواری ، اقدام به صدور
اجازه اجتهاد واجازه نقل
احادیث برای وی کردهاند. علاوه بر این زعیمان روحانیت شیعه،
سید حسن صدر (۱۲۷۲–۱۳۵۴ ق) و
آقا ضیاءالدین عراقی از علمای نامدار
شیعه و استاد فقیه سبزواری نیز به وی اجازه
اجتهاد و اجازه نقل
احادیث دادهاند که متن کامل همه اجازات (به جز سید حسن صدر) در کتاب عمری پرافتخار ، زندگینامه و خاطرات فقیه سبزواری درج شدهاست .
در ۳۸ سالگی، با تکمیل تحصیلات و نیل به مقام
اجتهاد پس از ده سال تلاش و تکاپوی علمی در
نجف؛ و بنا به درخواست مکرر مردم
سبزوار، میرزا حسین فقیه سبزواری، سال ۱۳۴۷ قمری برابر با ۱۳۰۷ خورشیدی به
سبزوار بازگشت. پس از چند ماه، به قصد
زیارت، عازم
مشهد شد. به دعوت و درخواست بزرگان
مشهد، خصوصاً میرزا محمد آقازاده، فرزند دوم
آخوند خراسانی و مدیر
حوزه علمیه مشهد، اقامت دائمی در
مشهد را پذیرفت و به
تدریس فقه و
اصول و
فلسفه و اقامه
جماعت در
مسجد گوهرشاد پرداخت.
از آغاز زمان حضور و اقامت میرزا حسین فقیه سبزواری در
مشهد (سال ۱۳۰۷ شمسی) تا هنوز،
شبستان جنوب ایوان شرقی
مسجد جامع گوهرشاد، محل اقامه
نماز جماعت و
تدریس و ایراد
خطابه فقیه سبزواری، به نام
" شبستان آیت الله سبزواری " نامگذاری شده و معروف است.
برحسب دستور
وزارت معارف، در ۲۹ فروردین ۱۳۱۲، طلاب موظف شدند در امتحانهایی که از سوی هیئت ممتحنان حوزه با نظارت مستقیم وزارت معارف گرفته میشد، شرکت کنند.
ذوقی، رئیس معارف خراسان، عهدهدار گرفتن امتحان از همه طلاب داوطلب در سه سطح: متوسط، عالی و تخصصی شد. به این منظور، حاج شیخ علی اکبر نوقانی، همراه
میرزا احمد کفایی، شیخ حسن برسی، شیخ عماد فهرستی، فاضل بسطامی، میرزا محمد حسین گرگانی، میرزا حسین سبزواری، حاج شیخ
هاشم قزوینی و حاج محقق نوقانی، که همگی از چهرههای برجسته حوزه مشهد بهشمار میرفتند، از سوی او به مدرسه فاضلیه جعفریه دعوت شدند تا هیئت ممتحنه را از میان خود انتخاب کنند.
ادیب بجنوردی و ادیب هروی نیز برای امتحان فارسی و سید حسین خان آموزگار و برهان آزاد برای امتحان ریاضیات در نظر گرفته شده بودند.
شمار طلابی که نام خودرا ثبت و جواز ورود به جلسه امتحان را دریافت کردند، ۳۵۹ نفر بودند.
پس از
واقعه مسجد گوهرشاد در تیرماه ۱۳۱۴،
حوزه علمیه خراسان منحل شد و بر اساس
قانون اتحاد شکل لباس،
هیچکس مجاز به استفاده از
عمامه نبود
و فقط برای پنج نفر
جواز عمامه صادرشد :
میرزا احمد کفایی ،
شیخ مرتضی آشتیانی ،
شیخ علی اکبر نهاوندی ،
میرزا مهدی اصفهانی و
میرزا حسین فقیه سبزواری .
میرزا حسین فقیه سبزواری، در زندگینامه خودنوشت خویش، این گونه از برخورد دولت با " عمامه " روحانیون و موضوع
جواز عمامه یاد میکند:
«حادثهٔ دیگر اتحاد شکل بود که در فروردین ۱۳۴۸ (قمری) حکم از طرف
رضا شاه شد بر این که باید تمامی اهل ایران متحد الشکل باشند. به این معنی که
کت و شلوار داشته باشند و
عمامه به کلی نباشد مگر عدهای که از
شهربانی جواز داشته باشند و جواز هم داده نمیشود مگر به کسانی که
مجتهد باشند؛ و انقلابی عظیم رخ داد و بالاخره مردم متحد الشکل شدند که هرکس عمامه داشت بدون جواز یا قبا و عبا داشت، آجان او را جلب به
شهربانی میکرد و عمامهٔ او را برمیداشت و قبای او را قیچی میکرد. مدتی بدین منوال بود تا در سنهٔ ۱۳۵۲ قمری حکم شد که باید کلاه بینالمللی پوشیده شود که عبارت از کلاه دوره بود و مردم همگی اطاعت کرده و پوشیدند، مگر
مشهد که قیام کرده و مخالفت»
عبدالرضا کفایی، نوه
آخوند خراسانی و پسر میرزا احمد کفایی میگوید:
«بعد از
قضیه مسجد گوهرشاد و توقیف مرحوم آقازاده، حوزه خراسان منحل شد و فقط برای چهار
مجتهد طراز اول مشهد اجازه عمامه صادر شد:
مرحوم پدرم، مرحوم شیخ مرتضی آشتیانی، شیخ علیاکبر نهاوندی و میرزا حسین سبزواری که مرحوم پدرم پیغام دادند که اگر بنا است
میرزا مهدی اصفهانی هم بیعمامه باشد من هم عمامه نخواهم گذاشت که بر اساس پیغام پدرم، برای ایشان هم اجازه صادر شد.»
محمد واعظ زاده خراسانی میگوید:
«در زمان رضاخان تنها سه نفر از جمله شیخ علی اکبر نهاوندی، میرزا احمد کفایی و آقای سبزواری مجاز به استفاده از عمامه بودند »
کاظم مدیر شانه چی دریافت کننده اجازه علمی از میرزا حسین فقیه سبزواری میگوید:
«چند نفر بودند که در مشهد، اینها اجازه عمامه داشتند: یکی آقای سبزواری بود، یکی آقای حاج میرزا احمد کفایی بود، یکی آقای نهاوندی بود و یکی مرحوم آشتیانی بود و یکی هم آقای حاج میرزا احمد مدرس بودند. این پنج نفر اجازه عمامه داشتند .»
علاوه بر عبارت
مؤسس حوزه علمیه مشهد مقدس که بر سنگ مزار میرزا حسین حک شده، منابع و مآخذ معتبر دیگری نیزحکایت از تلاشهای اثرگذار و ثمر بخش وی دارد که همراه با سه
مجتهد دیگر، حوزه علمیه مشهد را که پس از
واقعه تیرماه ۱۳۱۴ گوهرشاد ، به ویرانی و سکوت کشیده شده بود، پس از
شهریور ۱۳۲۰، بار دیگر تأسیس و احیا کنند. پرچم این رستاخیز، بر دوش میرزا احمد کفایی و میرزا حسین فقیه سبزواری در اهتزاز بود.
احمد مهدوی دامغانی، استاد
دانشگاه هاروارد آمریکا، در سه مقاله ای که به یاد
حسینعلی راشد ،
محمد واعظ زاده خراسانی و
ابوالقاسم خزعلی با عنوان " ذکر جمیل " نگاشته، از میرزا حسین فقیه سبزواری ، همراه با میرزا احمد کفایی ،
میرزا مهدی غروی اصفهانی و پدرش ،
محمد کاظم مهدوی دامغانی ، به عنوان بنیانگذاران و احیاگران حوزه علمیه مشهد، یاد میکند.
۱ - در بخشی از مقاله ای که با عنوان «چند خاطره مختصر از مرحوم آقای
راشد» در
مجله بخارا منتشر شده، نوشتهاست:
“ شاید به گمانم از
سوم شهریور هزار و سیصد و بیست چیزی نگذشته بود که به مقتضای اذا زال المانع عاد الممنوع حوزهٔ علمیه مشهد کمر راست کرد و به همت زعمای قدیمی حوزه وعلمای اعلام و به مدد کمک مؤمنان و علاقمندان از
ادارهِ اوقاف خلع ید و حق به حقدار رسید و إنشاء
الله که مساعی جمیله ای که
آقای حاج میرزا احمد کفایی فرزند سوم مرحوم آقای
آخوند خراسانی، قد س سره و آقای
آقا میرزا مهدی غروی اصفهانی و آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در این باب فرمودند، مشکور و در نظر خداوند متعال مقبول باد. ”
۲ -
بخشی از مقاله دوم: ذکر جمیلِ شیخ محمد واعظ زاده خراسانی «پس از آنکه به آمریکا رفتم، هربار به زیارت مرقومه شریفهای از ایشان که هر دو مرقومه جواب عریضه ای بود که بنده به حضورشان عرض کرده بودم، چشمم روشن شد، که اولی پاسخ عرض تسلیتی بود که به مناسبت درگذشت دایی محترمشان سید محمد نجف آبادی میردامادی خدمتشان عرض کرده بودم و دیگری مرقومه ای بود که بنده در مقام تشکر و سپاسگزاری از ابراز عنایت و یادآوری محبت آمیزی که مُعَظمٌ لَه در مجلس تکریم و ادای احترامی که در مشهد برای مرحوم مبرور
حاج شیخ هاشم قزوینی (۱۲۷۰–۱۳۳۹ش) تشکیل یافته بود از مرحوم والدم فرموده بود که تفصیل آن را برادرم جناب
دکتر محمود (دامتافاضاته) در تلفن برایم شرح دادند و اجمالی از آن را ـ با توجه به اِلتزامی که برخی افراد و بعضی رسانه¬ها از یاد نکردن مرحوم والِدم و زحماتی که او برای اِحیای حوزه علمیه مشهد پس از
شهریور بیست در معیتِ استاد بزرگوارش، رضوان جایگاه، آقای
میرزامهدی غَرَوی اصفهانی (اعلی
اللهمقامه) (۱۲۶۴–۱۳۲۴ش) و حضرتَینِ آیَتَین، کفائی (۱۲۶۷–۱۳۵۰ش) و سبزواری (۱۲۷۱–۱۳۴۵ش) کشیده بود دارند ـ مختصری از آن فرمایشات حضرت آقای
واعظ زاده در آن مجلس در صفحه دوم «ویژهنامه
روزنامه خراسان به مناسبت نکوداشت حاج
شیخ هاشم قزوینی» چاپ شده بود. بنده به حضورشان عرض کرده بودم و معظمٌ لَه، جواب مفصلی برایم مرقوم فرمودند. خدایش رحمت فرماید.»
۳ - بخشی از مقاله سوم :
«درست یادم نیست که اواخر سال ۱۳۲۱ بود یا اوایل سال ۱۳۲۲ که یک روز مرحوم آقای کلباسی به همراهی
«ابوالقاسم آقا خزعلی» به «مدرسه دودر» که مرحوم والدم در آن سالهای بعد از واقعه شهریور که به جد و جهد به کمک مرحومان مغفوران آقایان حاج میرزا احمد کفائی ، حاج میرزا حسین فقیه سبزواری و دو سه نفر دیگر در مقام نوسازی و تجدید حوزه علمیّه مشهد بود آمدند و مرحوم کلباسی یک قطعه «ململ سفید و یک طاقه عبا» به پدرم داد و از او خواست آشیخ ابوالقاسم را «معمّم» سازد و مرحوم پدرم با خوشحالی فراوان و دعای خیر بسیار برای مزید سعادت و توفیق آشیخ ابوالقاسم خودش عمامه را پیچید و آن را بر سر آشیخ
ابوالقاسم خزعلی گذاشت؛ و از این که من بنده از درک چنان افتخار محرومم و تغییر لباس نمیدهم گرد اندوهی بر صورتش نشست. خدای آن هر سه مرد عزیز را بیامرزاد»
ساسان نوروزی ، استاد دانشگاه و پژوهشگر
میراث فرهنگی میگوید:
«در حقیقت، در طول قریب به ۲۰سال، تقریباً یک توقف علمی فاجعهآمیز در حوزه علمیه به وجود آوردند که هنوز پس از گذشت ۵۰–۴۰سال، خلأ آن محسوس است. حوزه علمیه مشهد در دوران
پهلوی دوم، با تلاش خستگی ناپذیر میرزا احمد کفایی ، میرزا حسین سبزواری و
آقا میرزا مهدی
اصفهانی بازسازی شد و از سوی دیگر، با حضور
سیدمحمدهادی میلانی که به درخواست علما و فضلا در مشهد سکنی گزیدند، جان دیگری گرفت. در این دوره، به بهانه توسعه شهری، مدارس حاجحسن، باقریه، ابدالخان، باغ رضوان، فاضلخان، مستشاریه، مدرسه نو و حاجآقاجان به کلی نابود شد و بقیه مدارس نیز وضعیت مناسبی نداشت.»
محمد واعظ زاده خراسانی در گفتگو با مجله حوزه ؛ و در رابطه با دوره پس از احیای حوزه مشهد گفته است :
«از
مدرسین دروس عالی، آقایان : سبزواری و مرتضی آشتیانی بودند که گروه خاصی در درس آنان شرکت میکردند. آستان قدس هم به آنان و همچنین به مرحوم کفایی مبلغی میداد که بین طلاب شرکت کننده در درس، تقسیم کنند .»
محمد واعظ زاده خراسانی، در رابطه با مدیران ارشد حوزه علمیه خراسان میگوید:
« میرزا احمد کفایی ، بهطور رسمی مدیر حوزه علمیه مشهد بود و در کنار شیخ علی اکبر نهاوندی و میرزا حسین سبزواری ، امور طلاب را برنامهریزی میکردند .»
میرزا حسین فقیه سبزواری، با توجه به نظم و جدیت و احاطه ای که در طول پنجاه و هفت سال
تدریس در سبزوار و نجف و مشهد داشت، دانش پژوهان بسیار از حلقههای درس اصول و فقه و فلسفه و حدیث او بهره بردند که برخی از آنان، به مقام
مرجعیت رسیدند، بسیاری از آنها، با نیل به مقام اجتهاد،کرسیهای تدریس در سطوح عالی حوزه و دانشگاه را در اختیار گرفتند ، برخی در حوزه وعظ و خطابه صاحب نام شدند و برخی ، با پیوستن به جرگه پژوهشگران و نویسندگان، موفق به تألیف و انتشار کتاب هایی در حوزه تاریخ و تفسیر و حدیث و اخلاق شدند .
سید شهاب الدین مرعشی نجفی ،
سید محمود مجتهدی سیستانی ،
محمد ابراهیم آیتی بیرجندی ،
مهدی الهی قمشه ای،
محمد رضا شفیعی کدکنی ،
سید علی حجت هاشمی خراسانی ،
عباس واعظ طبسی ،
محمد تقی شریعتی مزینانی ،
عبدالکریم موسوی اردبیلی ،
ذبیحالله صاحبکار ،
سید اسماعیل بلخی ( بنیانگذار نهضت اسلامی معاصر افغانستان ) ،
حاج شیخ مرتضی اشرفی شاهرودی ،
حاج شیخ مصطفی اشرفی ،
حاج شیخ هادی روحانی محمد حسین رجایی خراسانی حاج شیخ محمد رضا مهدوی دامغانی ،
حاج شیخ احمد روحانی ،
محمد رضا نوغانی واعظ ،
حاج سید میرزا حسن صالحی ،
سید محمد تقی آل هاشم ،
میرزا حسن احقاقی ،
محمد رضا احمدی ، حاج شیخ ولی
الله اسراری،
شیخ محمد رضا اعدادی خراسانی،
سید عزیزالله امامت ، سید علی اصغر بنی هاشمی،
حسین بهروان ،
رضا تقوی بجنوردی ،
غلامرضا جمشید نژاد اول ،
سید محمد تقی حسینی طباطبایی ،
شیخ محمد حیدری ، محمد علی خاکساری ،
علامه شیخ عباس خالصی خراسانی ،
شیخ حسن داوری ، سید محمد رضا رجائی صدر الشریعه
،
سید عبدالحسین رضایی خراسانی (نیشابوری) ، سید شاموسی رضوی مالستانی
،
ابراهیم سلطانی گلشیخی ،
محمد باقر سنگانی ،
حاج سید میربابا سیدی ،
شیخ عباسعلی شاهرودی ،
شیخ حسین شکرانی ،
عبدالعلی صاحبی شاهرودی ،
سید مهدی صانعی ،
علی اصغر عطایی خراسانی ،
حاج شیخ عباسعلی علیزاده ریابی ،
محمد تقی عندلیبی سبزواری ،
ابراهیم غفاری ،
شیخ احمد فریدالاسلام ، حاج میرزا ابوالفضل فقاهتی ،
سید زین العابدین فقیه سبزواری ،
حاج میرزا باقر فقیه سبزواری ،
حاج سید جواد فقیه سبزواری ،
حاج سید صادق فقیه سبزواری ،
شیخ علی فلسفی ،
سید محمد مهدی قدمی دامغانی ،
سید علی اکبر واعظ موسوی (محب الاسلام ) ،
میرزا احمد محدث خراسانی ،
حاج شیخ محمود محقق دامغانی ،
حاج شیخ علی مختاری ،
شیخ رضا مدرس غروی ،
سیّد محمّد مصباح بلخی
،
سید محمد تقی مقدم ،
سید محمّد حسن میرفضائلیان
،
سیّد محمّد تقی نقوی ،
وحید دامغانی و . . . برخی از معروفترین شاگردان فقیه سبزواری هستند.
زندگینامه کوتاه ۵۷ نفر از شاگردان معروف میرزا حسین فقیه سبزواری برخی از پژوهشگران و صاحبان تألیفات که شاگرد فقیه سبزواری بوده اند و یا از وی، اجازه علمی دریافت کرده اند :
۱ - محمد ابراهیم آیتی بیرجندی
۲ -
محی الدین مهدی الهی قمشه ای ۳ - سید عبدالحسین رضایی نیشابوری
۴ -
محمد رضا شفیعی کدکنی ۵ - حجت هاشمی خراسانی
۶ - سید محمد تقی مقدم
۷ -
محمد تقی شریعتی ۸ - محمد تقی نقوی
۹ - سید علی اکبر واعظ موسوی (محب الاسلام)
۱۰ - ابراهیم غفاری
۱۱ - محمد تقی عندلیبی
۱۲ - سید مهدی صانعی
۱۳ - ذبیح
الله صاحب کار
۱۴ - ولی
الله ( محمد ) اسراری، نوه ملاهادی سبزواری
۱۵ - میرزا حسن احقاقی
۱۶ - محمد رضا اعدادی خراسانی
۱۷ - سید عزیز
الله امامت
۱۸ - حسین بهروان
۱۹ - غلامرضا جمشید نژاد اول
۲۰ - محمد علی خاکساری
۲۱ - عباس خالصی خراسانی
۲۲ - عبدالعلی صاحبی شاهرودی
۲۳ - علی اصغر عطایی خراسانی
کاظم مدیر شانه چی استاد
علم الحدیث،
محمد فقیه احمدآبادی از علمای
اصفهان،
سید طه بهشتی اصفهانی ،
سید علینقی امین،
حجت هاشمی خراسانی،
سید محمد رضا روضاتی ،
جعفر زاهدی (جورابچی ) ،
ذبیحالله صاحبکار " سهی " حسین عماد زاده،
سید جواد فقیه سبزواری،
سید صادق فقیه سبزواری، سید محمد علی فقیه قائنی، سید محمد مهدی قدمی دامغانی و سید عبدالحسین رضایی نیشابوری
تشویق دانشجویان ممتاز و شاگردان دلداده به درس و بحث و اهل مطالعه و پژوهش های نوین ، همیشه در دستور کار میرزا حسین فقیه سبزواری بود و از کمک مادی و حمایت علمی و معنوی کوتاهی نمی کرد .
میرزا حسین علاوه بر جلسات عمومی و منظم درس خارج فقه و اصول ، برای دانشجویانی که به مراتب فضل و تقوای آنان آگاه بود ، چنان چه خودشان درخواست می کردند، به خواستشان احترام می گذاشت و اقدام به تدریس خصوصی برای آنان می کرد .
از برخی خروجی های تدریس خصوصی فقیه سبزواری به عنوان نمونه ، می توان به تدریس خصوصی
شرح منظومه برای
محمد رضا شفیعی کدکنی اشاره کرد که ؛ امور عامه ؛ این کتاب را شفیعی نزد فقیه سبزواری تحصیل و اذعان کرده است که از دیگرانی که مدعی بوده اند ، فقیه سبزواری در فلسفه نیز ، مسلط تر و خوش تقریرتر بوده است .
حجت هاشمی خراسانی که اکنون همه کارشناسان آگاه به امور علمی حوزه های علمیه ، از او به عنوان ادیب معاصر پس از
محمد تقی ادیب نیشابوری ادیب دوم و
عبدالجواد ادیب نیشابوری ادیب اول یاد می کنند ، در زندگی نامه اش نوشته است که
نهج البلاغه را خصوصی نزد فقیه سبزواری تلمذ کرده است و مباهات می کند که با یار بودن بختش ، به افتخار بزرگی نائل شده که نهج البلاغه را نزد فقیه سبزواری بیاموزد .
به علاوه ، همراه باهم بحثش ، سید جواد فقیه سبزواری ، سومین فرزند روحانی و مجتهد میرزا حسین ، تحصیل فقه و اصول بطور خصوصی را نزد میرزا حسین داشته اند .
حسن طالبیان شریف در گزارشی آورده است که از
حاج شیخ احمد روحانی شنیده که من (روحانی) و اقا
سید محمود مجتهدی سیستانی و حاج شیخ
محمد رضا مهدوی دامغانی به صورت خصوصی شرح منظومه را نزد فقیه سبزواری در
مسجد گوهرشاد فرا گرفتیم.
میرزا حسین فقیه سبزواری، طیّ چهل سال مرجعیّت دینی در مشهد، منشأ آثار و خدمات بسیار در مشهد، سبزوار و نقاط دیگر در داخل و خارج از کشور بودهاست.
برخی از آثار و خدمات و کمکهای او عبارتند از:
دوبار نظارت بر تغییر سنگ و ضریح مرقد علی بن موسی الرضا علیه السلام
،
کلید داری ضریح علی بن موسی الرضا در طول چهل سال
،
احداث کوی طلاب مشهد با واگذاری بیش از دو هزار و پانصد قطعه زمین به طلاب مشهد ، تعبیه زمین مسجد کوی طلاب که پس از درگذشتش ، به وسیله نیکوکاران ساخته ؛ و به نام ؛ مسجد آیة
الله فقبه سبزواری ؛ ، نامگذاری شد .
احداث باغ رضوان ( صحن رضوان کنونی ) ،
احداث مدرسه سبزواریّه ( مدرسه کوچک باغ رضوان ) ،
احداث آرامستان گلشور ،
حمایت از ملی شدن نفت ایران با صدور فتوی ،
احداث مغتسل الرضا ، احداث مسجد احمدآباد، احداث مسجد بهار در نخریسی ،
خانه سازی برای سیلزدگان مشهد ، احداث مدرسه علمیه در کویته پاکستان
،
احداث شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار ،
احداث مدرسه علمیه محمدیه در سبزوار ،
احداث آرامگاه میرزا موسی در سبزوار، تکمیل درمانگاه رازی ،
کمک به احداث حسینیه اصفهانیها ، احداث تکیه سیدها، احداث حسینیه فقیه سبزواری، کمک به تعمیر مدرسه عوضیه قوچان ،
کمک به زلزله زدگان بویین زهرا ،
کمک به بیمارستان مسلولین مشهد ،حمایت از صدرالاشراف استاندار خراسان برای درمان گسترده تراخم و کچلی شایع در خراسان جنوبی، سرپرستی پانزده هزار حج گزار ایرانی در سال ۱۳۲۷ خورشیدی، دو بار، دیدار و گفتگو با پادشاه سعودی در زمینه بازسازی قبور ائمه در بقیع،
تأمین نان طلاب ، تأمین سوخت و پوشاک زمستانی و نان مستمندان در سال های جنگ جهانی دوم، کمک به فقرای مشهد پس از جنگ جهانی دوم، کمک به بیماران فقیر و پرداخت هزینه درمان و داروی آنها، پرداخت هزینه بازگشت مسافران و زائران در راه مانده، پایان دادن به نزاع مسلمانان و یهودیان مشهد،
حضور در آیین غبار روبی ضریح در طول چهل سال، اقامه جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء در شبستان سبزواری مسجد گوهرشاد و سحرگاهان بالاسر مضجع شریف علی بن موسی الرضا در طول چهل سال، تدریس خارج فقه و اصول، تدریس فلسفه
، پرداخت مقرری به ائمه جماعات مساجد مشهد، صدور اجازه علمی برای فرهیختگان، اعزام وعاظ و خطیبان در فرصتهای مختلف جهت تبلیغ، حمایت از نخبگان و پژوهشگران و سخنوران، حل مشکل نظام وظیفه طلاب مشمول و مکاتبات پیوسته با مدیران نهادها و مسئولان ادارهها در جهت حل مشکلات مردم. نجات بسیاری از بی گناهان از زندان و اعدام .
از حوادث و خاطرات مهمی که فقیه سبزواری در زندگینامه خودنوشت به آن اشاره کرده، دو بارحضور در مراسم تغییر سنگ و ضریح علی بن موسی الرضا، یک بار درسال ۱۳۵۲ قمری، برابر با ۱۳۱۲ خورشیدی؛ و بار دیگر، در ماه شعبان سال ۱۳۷۹ قمری برابر با بهمن ماه ۱۳۳۸ خورشیدی است. در زمینه این دو حادثه بزرگ مینویسد:
«به واسطه کهنه شدن
صندوق مطهر روی قبر مطهر که در زمان تولیت اسدی،
ضریح مقدس را برداشته و میان
حرم مطهر در حدود یک متر خاک دست رس بود که برداشته شد و چند صورت قبر از خوانین
ازبک پیدا شد و پس از برداشتن خاک، تمام میان حرم مطهر را شفته و بتون آرمه نمودند و متصدی آقای
حاجی ملا هاشم صاحب «منتخب التواریخ» و آقای
حاجی آقا حسین قمی و آقای
حاجی میرزا احمد کفائی بود و اتفاقاً روی قبر مطهر که خاک برداری شد روی قبر مطهر قبر گچی درآمد که هفت مرتبه گچ شده بود، آن را برداشته سردابی ظاهر شد که معلوم شد قبر مطهر
ثامن الائمه و قبر
هارون میان سرداب است. دیگر تصرفی نکردند غیر آن که روی قبر مطهر را چند میل آهن گذاشته و با
بتون آرمه محکم نموده و
سنگ مرمر که
حجار باشی ساخته بود روی قبر گذاشته و ضریح را گذاشته و این در سنه ۱۳۵۲ قمری بود؛ و ایضاً در سنه ۱۳۷۹ ماه شعبان تحت نظر عدهای از علما که یکی خود حقیر بود، تعمیرقبر مطهر شد.»
از خاطرات میرزا حسین فقیه سبزواری، حضور غافلگیرانه در صحنه حمله روسها به
حرم علی بن موسی الرضا در فروردین ماه ۱۲۹۱ست که یاد داشت او از این حادثه، به عنوان شهادت و سندی محکم از یک شاهد عینی، مورد توجه و استناد تاریخ پژوهان قرار گرفتهاست .
خبرگزاری رضوی ، برای نخستین بار اقدام به انتشار این خاطره و تحلیل ریشهها و پی آمدهای حادثه کرده است .
در پی مخالفت مردم
مشهد با فرمان
رضاشاه مبنی بر اتحاد شکل لباس مردم ایران و استفاده اجباری از کلاه دوره دار،
حاج آقا حسین قمی، از علمای برجسته مشهد، به منظور گفتگو با رضاشاه و منصرف کردن او از تصمیمش؛ و پیشگیری از آغاز هرج و مرج و بلوای منتهی به خونریزی، با صلاحدید علمای مشهد، عازم تهران شد. در تهران گفتگویی انجام نشد و
حاج آقا حسین قمی را به دستور رضاشاه در
شهر ری محصور و ممنوع الملاقات کردند.
خبر اتفاقی که در تهران افتاد به مشهد رسید و مردم با تهییج و تشویق
بهلول در
مسجد گوهرشاد به تحصّن نشستند تا
حاج آقا حسین قمی آزاد شود و به مشهد بازگردد.
فقیه سبزواری، در زندگینامه خود نوشت
، شرحی از دیدهها و شنیدههای خود از این واقعه را منعکس کرده، ضمن این که به عنوان جوانترین مجتهد آن هنگامه، دوبار سخنرانی کرده، رایزنیهایی با حاج شیخ علی اکبر نهاوندی و حاج شیخ مرتضی آشتیانی از علمای پیشکسوت؛ و دیدار و گفتگو با اسدی نایب التولیه و پاکروان استاندار، به منظور پیشگیری از حمله نظامیان به مسجد و مردم بی دفاع داشتهاست.
خاطرات فقیه سبزواری از حضور در
واقعه گوهرشاد، از معدود
اسناد مکتوبِ معتبر و بجا مانده از این حادثه بزرگ است که مورد استفاده مورخین و پژوهشگران در دهههای اخیر قرار گرفتهاست.
از تلاش های میرزا حسین فقیه سبزواری در جهت کمک به مستمندان ؛ و در مسیر سازندگی و خدمت به مشهد و ساکنان این شهر ، خانه سازی برای سیلزدگان سال ۱۳۷۲ قمری برابر با ۱۳۳۱ خورشیدی است .
میرزا حسین برای شهروندان فقیر و نا به سامانی که در اثر جاری شدن سیل ، تمام زندگی خودرا از دست داده بودند و بودجه ای برای ساخت سرپناهی نداشتند ، با تشویق نیکوکاران به مشارکت در این امر خیر، هزار خانه در خیابان خواجه ربیع ، انتهای خیابان تهران و نخریسی مشهد ساخت و رایگان و بلا عوض در اختیارشان گذاشت .
محسن صدر نخستوزیر و رئیس اسبق
مجلس سنای ایران که همزمان با جاری شدن سیل در مشهد، به استانداری خراسان منصوب شده بود، در خاطرات خود ، این حادثه غم انگیز و خسارت ها و پی آمدهایش را شرح داده ؛ واز تلاش ها ، خدمات و سرپرستی میرزا حسین فقیه سبزواری برای ساماندهی آسیب دیدگان ، خانه سازی و واگذاری خانه ها به سیلزدگان مستمند و بی نوا ، یاد و ستایش می کند .
از جمله خدمات میرزا حسین فقیه سبزواری به حوزه علمیّه مشهد در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی، برنامهریزی جامع برای تأمین مسکن طلاب بود. باورداشت که اجاره نشینی و دغدغه نداشتن مسکن در کنار دغدغههای دیگر، مهمترین چالش در پیشرفت تحصیلی؛ و عامل ایجاد رکود پایدار در فرایند مطالعات، مباحثات و تحقیقات علمی آن هاست. بدین منظور، با استفاده از قدرت نفوذ خود، نزدیک به سه هزار قطعه زمین سیصد متری از آستانقدس رضوی در منطقه محرابخان در شمال شهر مشهد دریافت؛ و بدون سختگیری و تشریفات خاص، به طلبهها، فضلا و اساتید حوزه علمیه مشهد، بلا عوض و رایگان واگذار کرد و به کوی طلاب شهرت یافت. حتی شخصاً، پیگیر خدمات پس از واگذاری زمینها، نظیر احداث شبکه برق و آب و حمل و نقل و تأسیسات ضروری همچون کلانتری و درمانگاه و مسجد و فروشگاههای ضروری بود تا رفاه طلاب تأمین شود و دغدغه کمتری برای ادامه تحصیل داشته باشند.
کاظم مدیر شانه چی از دریافت کنندگان
اجازه اجتهاد و
حدیث از میرزا حسین فقیه سبزواری در مصاحبه با؛
کیهان؛ گفتهاست:
«جا دارد از مرحوم آیت
الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری نیز یاد کنیم. وی تحصیلکرده
نجف و از شاگردان مرحوم
آخوند بود که در
مسجد گوهرشاد اقامه جماعت میکرد. تدریس
خارج داشت. فردی بسیار وارسته و ساده زیست و مورد توجه و علاقه مردم بود
وجوهات به دست وی میرسید و برای مسکن اهل علم بسیار کوشید. زمینهای کوی طلاب توسط وی در اختیار طلاب قرار گرفت.»
گرچه اجل مهلت ندادهاست که با حضور و نظارت میرزا حسین فقیه سبزواری، بنیانگذار کوی طلاب مشهد، مسجد این منطقه نیز احداث شود اما همزمان با واگذاری زمینها به طلاب، دو قطعه زمین به مساحت جمعاً ششصد متر را برای ساختمان نخستین مسجد کوی طلاب در نظر گرفتهاست که بعداً توسط افراد خیّر، به نام " مسجدآیت
الله فقیه سبزواری " ساخته و نامگذاری میشود.
آمار و شمار خبرها و گزارشهای منتشر شده توسط خبرنگاران و گزارشگران و عکاسان خبرگزاریها و رسانههای حقیقی و مجازی، حاکی است که مسجد فقیه سبزواری، از مساجد فعال و نمونه و اثر گذار در کلانشهر مشهد است و در تجمیع و تلفیق فعالیتهای دینی و عبادی و اجتماعی و آموزشی و هنری و ورزشی و برگزاری مسابقات و جشنوارهها، خصوصا در برگزاری مسابقات بین المللی قران ؛ و گسترش فرهنگ قرانی در ابعاد مختلف، موفق بوده و پیشگام و هدفمند، همگام با زمان و همراه با جوانان و نسل جدید، در تلاش است.
مسجد جامع سبزوار، از آثار فاخر تاریخی کشور با سابقه ای در حدود هشتصد سال است.
این مسجد در تاریخ ۲۷ / ۱۰ / ۱۳۵۵ تحت شماره ۱۳۱۶ در فهرست آثار تاریخی کشور به ثبت رسیدهاست و از ذخائر نفیس هنری و معماری و تاریخی و فرهنگی و دینی ایران است.
سال ۱۳۸۵ قمری برابر با سال ۱۳۴۴ خورشیدی، با کمک مالی حسین خان غنی و به اهتمام میرزا حسین فقیه سبزواری، ضمن احداث شبستانهای شرقی مسجد، تعمیرات اساسی سایر بخشها نیز انجام شد.
در خفنک در وسط
شبستان که تماماً مزین به
کاشی است این عبارت با خط درشت
نستعلیق کاشی سفید بر زمینه لاجوردی نوشته شده:
(بسمه تعالی بانی معظم مرحوم حسین خان غنی بسعی حضرت آیت
الله العظمی آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در سال ۱۳۸۵ قمری با تمام رسید)
و در زیر این عبارت با خط نستعلیق ریز مرقوم شده :
(بقلم حاج محمد حسن رضوان
کتیبه نویس آستان قدس رضوی و به کاشی پزی استاد محمود معاونی)
و در همین خفنک با خط نستعلیق درشت در دو قسمت نوشته شده عجلوا بالصلوه قبل الفوت و عجلوا بالتوبه قبل الموت .
مدرسه علمیّه " آیة
الله فقیه سبزواری " معروف به " محمدیه "، یکی از آثار و یادگارهای میرزا حسین فقیه سبزواری در سبزوار است که در فهرست بناهای ثبتی سبزوار در تاریخ ۱۱ / ۱۲ / ۱۳۸۱ تحت شماره ۷۴۸۴ میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سبزوار ثبت شدهاست.
از این مدرسه که در جوار آرامگاه میرزا موسی فقیه سبزواری واقع شده، هماکنون به عنوان مرکز عالی تربیت مدرس قران کریم استفاده میشود.
شوال سال ۱۳۸۵ قمری برابر با بهمن ۱۳۴۴ خورشیدی ، به قصد حج برای مرتبه چهارم ، زمینی و از مسیر زاهدان ، وارد پاکستان شده و چند روزی به تقاضای مقلدان و دوستداران خود ، در شهر کویته ، ماندند . میزبان میرزا حسین فقیه سبزواری در کویته ، آیة الله غزنوی اعلم العلمای آن دیار ؛ و سردار اسحاق خان از بزرگان شهر بود .
میرزا حسین در نخستین روزهای اقامت ، با توجه به این نکته که بیشتر ساکنان کویته شیعه ؛ و طلاب حوزه علمیه ، فاقد مدرسه هستند ، مقدمات احداث مدرسه ای مجهز به منظور سکونت و تحصیل طلاب را فراهم کردند و با انتخاب هیئت امنا ؛ و گماردن مسئولان هربخش برای پیگیری امور مربوط به ساخت مدرسه تا پایان کار ، کویته را ترک ؛ و با همراهان ، به سمت کراچی حرک کردند .
از خدمات میرزا حسین فقیه سبزواری به حوزه علمیه مشهد و برخی حوزههای علمیه خراسان بزرگ، تأمین نان طلاب بود. مهرهای کاغذی چاپ کرده بود که با هر قطعه آن مشخص بود هر طلبه مجرّد یا متأهّل، ماهانه چقدر میتوانند از نانواییهایی که میرزا حسین با آنها قرار داد داشت، نان دریافت کنند. متأهلها دوبرابر مجردها سهمیه داشتند.
این اقدام میرزا حسین، تأثیر قابل توجهی در بهبود امرار معاش؛ و تنظیم اقتصاد خانواده طلاب، خصوصاً در سالهای پس از جنگ جهانی دوم که قحطی و گرانی گسترش پیدا کرده بود داشت.
درسال ۱۳۶۱ هجری قمری برابر با ۱۳۲۱ شمسی که بر اثر جنگ بینالملل دوم، ایران به اشغال قوای اجانب درآمده و کشور دچار قحطی و کمیابی غلات و خواروبار گردیده و شهر مشهدرا نیز گرسنگی فراگرفته و زندگی را بر مردم ناگوار و دشوار ساخته بود. علاوه بر کمبود مواد غذایی، افزایش سرسام آور قیمت هانیز، طبقات ناتوان و فقیر را به استیصال و بیماری و درماندگی کشانده بود و به دلیل کمبود و گرانی نان، بسیاری از فقرا از گرسنگی مردند، میرزا حسین فقیه سبزواری بپاخاسته، با همت عالی و تلاش بسیار، با تهیه متجاوز از یکصد وشصت هزار کوپن نان و توزیع بین فقرا در طول یک سال قحط زده. آنان را از گرسنگی و مرگ نجات دادند.
توزیع سوخت و پوشاک گرم بین بینوایان
از خدمات دیگر میرزا حسین در طول چند سال پس از جنگ جهانی ذوم، تهیه و تدارک مقادیر بسیاری ذغال و پوشاک گرم و پتو و پوستین؛ و توزیع بین فقرا برای محافظت آنان از سرمای سخت و شدید زمستان مشهد و اطراف مشهد بود.
علاوه بر کمک شایانی که میرزا حسین فقیه سبزواری به بیمارستان مسلولین مشهد در روزی که برای بازدید و عیادت بیماران آنجا رفته بودند، کردند، حمایت از سید محسن صدرالاشراف استاندار خراسان برای خرید تجهیزات پزشکی درمان تراخم و کچلی از خارج از کشور با همیاری مردم، از جمله خدمات فقیه سبزواری در جهت توسعه بهداشت همگانی و سلامت شهروندان است.
صدر الاشراف ، ضمن سفری که به جنوب خراسان کرده ، با وضع رقّت آور فقرا در شهرهای تربت حیدریه و تربت جام و قاینات و بیرجند و کاشمر و فردوس و طبس و روستاهای بین راه آشنا می شود و اکثر کودکان آن مناطق را مبتلا به کچلی و تراخم می بیند .
بودجه لازم برای خرید تجهیزات پزشکی جهت درمان کچلی و تراخم نداشته و از کمک دولت هم نا امید بوده است . با رئیس بهداری خراسان مذاکره می کند که از زوار عتبات مقدسهٔ عراق که برای تلقیح آبله و حصبه که برحسب حکم دولت مقرر بود به بهداری مراجعه میکنند نفری صد ریال و از اشخاصی که قاصد حج هستند نفری بیست ریال برای خرید چند دستگاه برق معالجه کچلی و تراخم درخواست کند نه اجبار بلکه بطور رضایت از آنان بگیرد.
حمایت از صدرالاشراف برای ریشه کنی تراخم و کچلی از خراسان جنوبی
صدر الاشراف در خاطراتش می نویسد :
« آقای حاج میرزا حسین سبزواری ، از علماء متنفّذ مشهد که مورد احترام و اعتماد مردم خراسان است در این قصد با من مساعدت کرد و بمردم القاء نمود که پرداخت این وجه جزئی وسیلهٔ توفیق زیارت و از بهترین عبادات است و زوار و قاصدین حج به رضایت این مبلغ را پرداختند و با مبلغی که در طی دو سال از این راه تهیه شد جند دستگاه به بندر خرمشهر وارد شد ولی هنوز حمل به مشهد نشده بود که من از استانداری خراسان معزول شده آمدم و بعد از آن خبر ندارم به مشهد وارد و بکار افتادند یا نه؟»
واقعه ؛ الله داد ؛ را ختم به خیر کرد
روزهای ۲۶ و ۲۷ فروردین ماه ۱۳۲۵، در اثر سوء تفاهم ساده ای، مسلمانان و یهودیان مشهد در محله یهودیان درگیر میشوند که با میانجی گری شیخ علی اکبر نهاوندی و صدور اعلامیه برای آتشبس از سوی میرزا حسین فقیه سبزواری، حادثه کوچکی که میرفت به غائله ای بزرگ در جهت یهودیستیزی تبدیل شود، پایان میگیرد و هر دو سوی نزاع، به احترام این دو عالم بزرگوار؛ و نصیحت و توصیه آنان به لزوم زندگی مسالمت آمیز مسلمانان با یهودیان، دست از جدال و منازعه میکشند و زندگی صمیمی در کنار یکدیگر را از سر میگیرند.
این ماجرا، معروف به " واقعه الله داد " میباشد.
میرزا حسین ، رفیق بینوایان و طرفدار فرودستان جامعه بود
جیگی جیگی، نام مطرب دورهگرد و عروسک گردانی است که بیشتر معروفیت او به خاطر قصه فوت و چگونگی دفن اوست. تمام پیرمردها و پیرزنهای مشهدی که در دهه۳۰ و ۴۰ تا امروز در مشهد زندگی میکنند یا خود شاهد دفن او بودهاند یا قصه دفن او را شنیدهاند؛ میگویند در سال ۱۳۴۲ وقتی جیگی جیگی مرد، جنازه او را شهرداری یا به قولی مردم محله نوغان مشهد به غسالخانه که آن زمان در میدان طبرسی امروز است، میبرند. همزمان مردی تاجر نیز میمیرد و جنازه او را برای غسل به همان مکان میآورند. قرار بود روز بعد جنازه جیگی جیگی بی کس و بی همراه را به «گلشور » معروف ببرند و دفن کنند و جنازه مرد تاجر به حرم منتقل شود. آن زمان قبرستان گلشور عمومی و رایگان و تهیه قبر در حرم مطهر امام رضا بسیار گران بود و هر کسی توان پرداخت چنین هزینه ای را نداشت اما خواست امام رضا یا بازی تقدیر یا هر آنچه اسمش را بگذاریم، موجب شد که جنازه مرد تاجر به جای جیگی جیگی به گلشور برده و دفن شود. وقتی خانواده مرد تاجر میخواستند میت خود را دفن کنند، متوجه شدند که او جیگی جیگی ننه خانم است. ازاین رو از مراجع تقلید آن زمان میرزا حسین فقیه سبزواری و سید محمد هادی میلانی اجازه نبش قبر میخواهند تا مرد تاجر را از گلشور به حرم منتقل کنند اما آنها دستور میدهند که جیگی جیگی را در حرم دفن کنند و مرد تاجر هم در قبرستان عمومی باقی بماند. هماکنون در مشهد، فستیوالی با برند جهانی جیگی جیگی پا گرفته که محور جشنوارههایش، هنر عروسک گردانی است.
روش بولون (Roch Boulvin) در دسامبر ۱۹۱۲ در شهر کاین گویان فرانسه واقع در شمال برزیل بدنیا آمد. پس از تحصیلات متوسطه در بلژیک در سال ۱۹۳۶ برای تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه بروکسل پذیرفته شد، پدرش مهندس و شاغل در امورکنسولگری بلژیک در این شهر بود. دکتر بولون در سال ۱۹۴۰ دستیار افتخاری پروفسور دوهارون شد و پس از تکمیل تحصیلات پزشکی که با راهنمایی اساتیدی چون پروفسور دانی، پروفسور کورین، پروفسور مارتن و لون بائر صورت گرفت. در سال ۱۹۵۵ بنا بر دعوت وزارت دربار ایران به خصوص در اثر مساعی حسین اسدی به ایران و مشهد آمد و با توجه به قراداد آستان قدس رضوی با ایشان از مرداد ماه ۱۳۳۴با مبلغ ماهیانه ۱۰۰۰دلار به مدت ۳ سال در بیمارستان شاهرضا به عنوان رئیس بخش جراحی مشغول خدمت شد. این قرارداد بعدها تمدید شد به طوری که بولون مدت ۱۵سال ریاست بخش جراحی بیمارستان شاهرضا را بر عهده داشت.
دوران خدمت وی مقارن با دوره مسؤولیت دکتر شادمان، مهران، سیدجلال تهرانی، عزیزی، باتمانقلیچ و پیرنیا در آستان قدس بود. دکتر بولون از بدو ورود به مشهد متوجه اشکالات عمدهای در جریان کار بخش جراحی بیمارستان شد؛ مشکلاتی از قبیل نداشتن سیستم پرستاری صحیح و سرپرستار مسئول کمبود بانک خون برای بیماران عمل شده، فقدان متخصصین رشتههای مختلف جراحی، نقص تجهیزات و وسایل جراحی و مواردی از این قبیل؛ بنابراین وی با تشکیل بایگانی برای بیماران در امر پزشکی نظم به وجود آورد. بولون دارای دو پسر بنامهای میشل و کلود بود و همسرش هم مدتی به عنوان مدرس زبان فرانسه در دانشکده ادبیات مشهد مشغول تدریس بود. ایشان حدود ۱۱۹ مقاله علمی در مجلات جراحی فرانسه، بلژیک، لبنان و ایران به چاپ رسانیده بود و در سمینار های پزشکی خارج از کشور حضور فعال داشتهاست. برای اولین بار اسپلنوپورتوگرافی را با متد خاص خود متداول ساخت و کمی پس از او پروفسور لژ این کار را در فرانسه انجام داد وآن را بینالمللی ساخت. مطالعات عمده بولون دربارهٔ کیست هیداتیک، سل اعضای مختلف، بیماری کیسه صفرا و مجاری صفرا و زخمهای معده و اثنی عشر بود. حضور پروفسور روش بولون در بیمارستان شاهرضا از این جهت مهم و حائز اهمیت است که برای نخستین بار'جراحی نوین در ایران شکل میگیرد. با توجه به امکاناتی که آستان قدس رضوی در اختیار بولون قرار میدهد بخش جراحی بیمارستان شاهرضا از تجهیزات مدرن بهرهمند میشود. پروفسور بولون که مردی انسان دوست و متعهد در کارش بود قریب به ۱۵ سال صادقانه در بیمارستان شاهرضا به عنوان رئیس بخش جراحی خدمت نمود. از خصوصیات اخلاقی بولون کمک به بیماران نیازمندبود.
روش بولون اواخر عمر با تشرف به دین اسلام در محضر آیت الله سبزواری مسلمان شد و نام عبدالله را برای خود انتخاب کرد ،
سرانجام بر اثر سکته قلبی در ۱۴ مرداد ۱۳۴۸ فوت کرد و در ضلع شرقی بقعه خواجه ربیع به خاک سپرده شد.
پزشکِ عاشق و نقاش وینچنزو بیانکینی (Vincenzo Bianchini)، متخصص بیماری مالاریا بود که از ایتالیا چمدانش را به مقصد ایران بست. او در اوایل سال ۱۳۲۹ه. ش، برای خدماترسانی در حوزه بهداری روستایی چناران و قریه گناباد به استخدام آستان قدس رضوی درآمد و احتمالاً اولین پزشک مسیحی بود که در این مجموعه مسلمان شد. روزنامههای متعددی آن روزها از ماجرای مسلمان شدن این دکتر سرشناس نوشتند، از آزادی و خراسان بگیرید تا ستاره ملت . اما روایت روزنامه طوس از این اتفاق چنین بود: «دکتر بیانکینی در ۱۰ آبان ۱۳۲۹ به دین مبین اسلام مشرف شدهاست.»
وی برای مطالعه دربارهٔ احکام اسلام به منزل فقیه سبزواری رفت و آمد داشته تا اینکه در روز چهارشنبه ساعت ۳:۳۰ بعدازظهردر حضور تعدادی از بزرگان شهر و خبرنگاران ابتدا شهادتین به زبان جاری کرد و پس از صرف چای، دست فقیه سبزواری را بوسید و نامش را «ابوالفتح رضا» گذاشت.
او با جلال آلاحمد نیز دوست بود و آل احمد در کتاب ارزیابی شتابزده ، توصیف او را از زبان خودش این گونه نگاشتهاست:
«اینک هشت سال است که در ایران بهسر میبرم و اوقاتم به مداوای اهالی شهرها و قصبات دورافتاده از مراکز بزرگ میگذرد. در روستای گناباد (در نزدیکی چناران)، در هرند ، در قاین ، ارسنجان ، شاهی و چمنسلطانیه ، زن، مرد، کودک و پیر و جوان مرا میشناسند. من با درد و غم آنان [۲۱۴] شریک بودهام. در تنهایی و سکوت و تولد و مرگشان با آنها بهسر بردهام.»
دکتر وینچنزو بیانکینی پس از مسلمان شدن، در محل خدمتش کلیه زارعان املاک آستان قدس را مجانی مداوا میکردهاست. اما آقای دکتر ایتالیایی، خدمات متعددی به پزشکی ایران داشت و در نقاط مختلفی از کشورمان خدمت کرد. در روایتهای تاریخی، به انضمام عنوان «پزشکی» از مهارت او در عرصه نقاشی و شعر نیز گفته شدهاست.
نخستین سفری که حجاج ایرانی، منظم و کاروانی به حج رفتند، سال ۱۳۶۷ قمری، برابر با ۱۳۲۷ خورشیدی بود. آن سال، حدود بیست هزار نفر به عربستان برای انجام مناسک حج سفر کردند. پنج هزار نفر هوایی و حدود پانزده هزار نفر زمینی، از طریق عراق و کویت، وارد عربستان شدند. چون این سفر، پس از پنج سال قطع رابطه دولت ایران و عربستان، سفر آشتی کنان نیز بود، علمای بزرگی همچون سید محمد تقی خوانساری، میرزا محمد فیض قمی، سید محمد بهبهانی، میرزا خلیل کمره ای، بهاء الدین محلاتی، بهاء الدین نوری، میرزا عبدالله سعید چهلستونی؛ و خطیب شهیر محمد تقی فلسفی، حاجیان را همراهی کردند. بسیاری از علما، با کاروانهای هوایی، ایران را به قصد جده ترک کردند. میرزا حسین فقیه سبزواری به عنوان عالم بزرگ کاروانهای زمینی، پانزده هزار حاجی را از طریق عراق و کویت، همراهی کرد و به سلامت به مقصد رساند. او در تمام طول مسیر، در انتهای این کاروان بزرگ حرکت میکرد تا نسبت به رفع مشکلات، اقدامات لازم را انجام دهد.
این سفر، سومین سفر میرزا حسین فقیه سبزواری به بیت الله الحرام بود.
در پایان مراسم حج همان سال (۱۳۲۷ خورشیدی)، طبق رسم سنواتی پادشاهی سعودی که از رجال برجسته علمی و دینی و سران کشورهای اسلامی دعوت برای دیدار و گفتگو میکنند، از سوی عبدالعزیز ابن سعود پادشاه کشور سعودی، از میرزا حسین فقیه سبزواری و میرزا عبدالله سعید چهلستونی دعوت به دیدار و گفتگو شد. در آن دیدار، فقیه سبزواری، ضمن بحث از مصالح کشورهای اسلامی و امور مشترک دینی، دو پیشنهاد به پادشاه سعودی ارائه کرد. پیشنهاد اول در مورد شیوه تعیین قبله دقیق بود. فقیه سبزواری توضیح داد که سالی دوبار خورشید عمود بر کعبه میتابد. در همان دو هنگام، شایستهاست مسئولان سعودی از طریق وسائل مخابراتی خصوصاً رادیو، موقعیت خورشید بر فراز کعبه را اعلام کنند تا مسلمانان در هر نقطه که هستند با تراز قرار دادن خورشید، قبله دقیق محل زندگی خودرا برای نماز و امور دیگری که نیاز به آشنایی با جهت دقیق و درست قبله هست، شناسایی کنند.
پیشنهاد دوم در مورد بازسازی قبور ائمه بقیع بود که با استناد به آیات قرانی و احادیث نبوی و اقامه ادلّه قطعی وبراهین مستدل، ثابت کردند که از نظر شرعی، ساختن و تعمیر بقعه اشکالی ندارد.
پادشاه، صدور اجازه را محول به نظر و رأی قضات عامه میکند اما آنها، این پیشنهاد را به استناد باورهای متفاوت خود در این زمینه نپذیرفتند.
فقیه سبزواری، یک بار دیگر؛ و در سفر سال ۱۳۴۲ شمسی به بیت الله الحرام، پیشنهاد بازسازی قبور ائمه بقیع را در ملاقات با ملک سعود پادشاه عربستان مطرح کرد اماپادشاه به رأی قضات عامّه ارجاع داد و آنها موافقت نکردند.
روزنامه خراسان نوشت:
«قبل از ظهر دیروز، حضرت آیت الله فقیه سبزواری، به اتفاق چند نفر به قصد زیارت بیت الله الحرام و تشرف به مدینه منوره، در میان بدرقه جمع کثیری با هواپیما به تهران حرکت کردند و از آن جا به جده پرواز خواهند نمود.
حضرت آیت الله فقیه سبزواری در این سفر قصد دارند با مقامات دولت سعودی و اعلیحضرت ملک سعود ملاقات نمایند تا شاید توفیق حاصل کنند که موافقت آنان را دربارهٔ ساختمان قبور ائمه اطهار که در مدینه منوره قرار دارد یا لا اقل سایه بانی که به وضع فعلی تأسف آور قبور ائمه علیهم السلام خاتمه بخشد، جلب کنند.»
در ماجرای ملی شدن صنعت نفت ایران، طیفهای مختلفی مشارکت داشتند که پیشرو آنها، علما بودند. سید محمد تقی خوانساری (از مراجع ثلاث قم)، بهاء الدین محلاتی، عباسعلی شاهرودی، سید حسن چهارسوقی، باقر رسولی، سید محمود روحانی قمی، محمد رضا کلباسی، مهدی نجفی، سید حسین خادمی، مرتضی مدرسی اردکانی و سید مصطفی سید العرقین، از فعالان جبهه طرفدار ملی شدن نفت بودند. میرزا حسین فقیه سبزواری، به عنوان مرجع تقلید، در پی استفتای مریدان و مقلدان، نظر مثبت خودرا مبنی بر ملی شدن نفت، طی صدور فتوایی اعلام و از این جنبش، حمایت کرد.
دهه بیست و دهه سی، دو دهه پر چالش و پرتنش در حوزه مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مشهد بود. میرزا حسین فقیه سبزواری با بهرهگیری از قدرت اجتهادی و طیف گسترده نفوذ معنوی و علمی و شهرت خود در جهت حل و فصل امور، در کنار مردم و در عمق جامعه، علاوه بر عمل به وظایف اجتهادی در حوزه دین، به امور اجتماعی و رفاهی و سیاسی مردم نیز توجه خاص داشت.
بر این اساس، نمایندگان جمعیتهای موتلف اسلامی ، در جهت تشویق مردم به شرکت در انتخابات مجلس، از دو مرجع تقلید، میرزا یونس اردبیلی و میرزا حسین فقیه سبزواری ، درخواست فتوی کردند که هردو مرجع، در پاسخ به استفتاء آنان، بر لزوم شرکت در انتخابات تأکید کردند.
وبسایت؛ بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی ؛ به نقل از روزنامه خراسان ۱۲ آذر ۱۳۳۰، به مناسبت یادی از خدمات جمعیتهای مؤتلف اسلامی در آن سالها نوشتهاست:
«طبق اطلاع پریشب نمایندگان جمعیتهای موتلف اسلامی بحضور میرزا یونس اردبیلی رفته و در اطراف وظائف مردم در انتخابات این دوره سوالاتی نمودهاند و معظم له در پاسخ استفتاء که به عمل آمده شرکت در انتخابات و تعیین وکیل صالح را لازم دانسته و موافقت خودشان را نسبت به شرکت در انتخابات اعلام فرمودهاند؛ و نیز دیروز قبل از ظهر آقایان نمایندگان جمعیت مزبور خدمت میرزا حسین فقیه سبزواری رفته و از ایشان هم جداگانه استفتاء نمودهاند معظمله نیز با بودن حکومت مشروطه و اهمیت نمایندگانم صالح در مجلس شورای ملی شرکت عموم طبقات را لازم دانستهاند لذا از طرف جمعیتهای موتلفه اسلامی خلاصه از بیانات میرزا یونس اردبیلی را برای اطلاع عموم جداگانه چاپ و توزیع نمودهاند تا مردم به وظایف ملی خود آشنا شوند.»
محمد تقی شریعتی و شیخ محمود حلبی که کارگردانان جمعیتهای موتلف اسلامی در مشهد بودند (جمعیتی که متجاوز از صد هیآت و دسته مذهبی به منظور شرکت در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی به وجود آمده بود) اولین گرد همایی جمعیت را در روز جمعه ششم دی ماه ۱۳۳۰ با موافقت و همدمی میرزا یونس اردبیلی آغاز کردند. در این گردهمایی قظعنامه ای صادر شد و در آن از نظریات سید ابوالقاسم کاشانی و میرزا یونس اردبیلی حمایت شد و ایشان اولین فرد روحانی است که از سوی جمعیتهای موتلف اسلامی به عنوان یکی از اعضای هیئت نظارت انتخاب شد. فقیه سبزواری نفر دوم؛ و کلباسی، قمی، محمود حلبی، مرتضی عیدگاهی، کاظم دامغانی، هاشم قزوینی، محمد الهی، غلامحسین تبریزی، سید علی اکبر خویی (پدر سید ابوالقاسم خویی)، محمد تقی شریعتی و عابد زاده، به ترتیب افراد انتخاب شده دیگر هیئت نظارت بودند.
هم چنین، با صلاحدید سیّد یونس اردبیلی و میرزا حسین فقیه سبزواری، شیخ مجتبی قزوینی، از سوی روحانیت برای تعیین نمایندگان این صنف در مجلس شورای ملی در دوره ۱۷ مجلس شورای ملّی، انتخاب شد.
۱ – سال ۱۳۵۳ قمری (۱۳۱۳ شمسی)، نخستین سفر به بیت الله الحرام برای انجام مناسک حجّ. ۲ – سال ۱۳۶۵ قمری (۱۳۲۵ شمسی)، دومین سفر فقیه سبزواری و سفر به عراق و عتبات عالیات. ۳ – سال ۱۳۶۷ قمری (۱۳۲۷ شمسی)، سومین سفر از سفرهای فقیه سبزواری و دومین سفر به مکه معظّمه برای انجام مناسک حجّ. در این سفر، سرپرستی پانزده هزار حاجی را فقیه سبزواری بعهده داشتهاست. ۴ – سال ۱۳۷۳ قمری (۱۳۳۳ شمسی)، چهارمین سفر از سفرهای فقیه سبزواری و سومین سفر به مکه معظّمه برای انجام مناسک حجّ. ۵ – سال ۱۳۷۵ قمری (۱۳۳۴ شمسی) سفر به تهران برای درمان. ۶ - سال ۱۳۴۴ شمسی، ششمین و آخرین سفر از سفرهای بلند مدت فقیه سبزواری؛ و چهارمین سفر حجّ از طریق تربت حیدریّه، بیرجند، زاهدان، کویته، حیدر آباد، کراچی و بغداد. در همین سفر بود که با چند روز اقامت در کویته پاکستان، اقدام به احداث مدرسه علمیه برای طلاب آن سامان کرد.
مهمترین اثر علمی فقیه سبزواری، تقریرات درس اصول میرزای نایینی است که چون محمد علی کاظمینی، هم بحث درس اصول فقیه سبزواری نیز از درس میرزای نایینی، تقریراتی آماده کرده بود و زودتر از فقیه سبزواری منتشر کرده بود، به احترام ایشان، از انتشار تقریرات خود صرف نظر کرد. رساله " قضاء فوائت " نیز تقریراتی از درسهای سید ابوالحسن اصفهانی است که به چاپ نرسیدهاست." هدایة الانام "رساله عملیه بنا بر فتواهای فقیه سبزواری و " مناسک حج "، هردو، بارها منتشر شدهاست.
از فرزندان میرزا حسین فقیه سبزواری، چهار نفر روحانی و مجتهد؛ و یک نفر فرهنگی هستند. نخستین فرزند، میرزا زین العابدین فقیه سبزواری بود که پس از فوت پدر، به تدریس و امامت جماعت در جایگاه پدر در مسجد گوهرشاد ادامه داد و عهدهدار همان وظایفی شد که پدرش به عهده داشت. علاوه، تولیت مدرسه سلیمانخان (سلیمانیه کنونی) را پس از درگذشت میرزا احمد کفایی نیز پذیرفت و در حل مشکلات طلاب و ارباب رجوع، کوشا بود. میرزا زین العابدین فقیه سبزواری، از ابتدای تأسیس مجله « نامه آستانقدس » با نگارش زندگینامه علی بن موسی الرضا علیه السلام، با این مجله همکاری؛ و به زبان فرانسه و انگلیسی تسلط داشت.
دومین فرزند میرزا حسین، میرزا محمد باقر فقیه سبزواری ، ساکن سبزوار ، مجتهد و مدرس حوزه علمیه و امام جماعت مسجد جامع سبزوار بود.
میرزا محمدباقر، از علمای امضاء کننده اولین طرح شورایی کردن اداره حوزههای علمیه و خمس و زکات و موقوفات عامه در ایران در سال ۱۳۲۶ شمسی بود.
سومین فرزند مجتهد و فقیه میرزا حسین که از پدر و میرزا هاشم قزوینی، موفق به دریافت اجازه اجتهاد شد، میرزا جواد فقیه سبزواری است. میرزا جواد از مدرسین نامدار حوزه علمیه خراسان بود که در طول پنجاه سال تدریس سطوح مختلف فقه و اصول، خصوصاً تدریس کتاب لمعه، شاگردان بسیاری را آموزش داد که هماکنون بسیاری از آنان، در جایگاههای والای علمی و اجتماعی قرار دارند. او امام جماعت مسجد حاج حکیم در خیابان طبرسی مشهد بود و به خاطر مردمداری و سیرت نیکش، مریدان بی شمار داشت.
چهارمین فرزند روحانی و مجتهد میرزا حسین، سید صادق فقیه سبزواری ، از مدرسین پیشکسوت حوزه علمیه قم بود که علاوه بر تدریس، در حوزه خطابه و منبر نیز فعال بود. سید صادق فقیه سبزواری، در طول ۶۵ سال اقامت در قم، شاگردان بسیاری را آموزش داد و به پاس خدماتش به حوزه علمیه قم، احداث مساجد متعدد در نقاط مختلف همزمان با سفرهای تبلیغی، ساده زیستی و رسیدگی به امور طلاب و گره گشایی از کار گرفتاران، دوستان و طرفداران بسیار داشت و از احترامی خاص نزد آیات عظام گلپایگانی، شریعتمداری، مرعشی نجفی، اراکی، میرزا هاشم آملی و بزرگان دیگر برخوردار بود.
سید صادق فقیه سبزواری، در سن ۸۶ سالگی، ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ درگذشت و پس از اقامه نماز میت بر پیکر او توسط آیة الله شبیری زنجانی، در حرم حضرت معصومه (س)، به خاک سپرده شد.
سید علینقی فقیه سبزواری، از فرهگیان پیشکسوت مشهد و مذرّس و مدیر دبیرستان پسرانه علوم و معارف اسلامی شهید مطهری مشهد، از فرزندان میرزا حسین است که به پاس خدماتش به گسترش دانش و اخلاق، در روز معلم سال ۱۳۹۴، از سوی شاگردان و اساتید؛ و با پیام آیة الله محمد امامی کاشانی، امام جمعه موقت تهران و تولیت مدرسه عالی شهید مطهری، مورد تجلیل و تقدیر قرار گرفت.
میرزا حسین فقیه سبزواری، علاوه بر عمل به وظائف خود در مقام اجتهاد و فقاهت و مرجعیت دینی، در مواقع مقتضی، مقلدان و مریدان خود را با سخنرانی و ایراد خطابه، مستفیض میکرد.
در واقعه گوهر شاد در تیرماه ۱۳۱۴، در جمع علمای حاضر در مسجد، میرزا حسین، با ۴۳ سال سن، جوانترین فقیه و مجتهدبود و به همین دلیل، مردم و علمای مجتمع در مسجد، دوبار از فقیه سبزواری درخواست سخنرانی کردند و او، با علم به خطراتی که ممکن بود بخاطر سخنرانی در آن فضای پر التهاب و پر تنش و پرآشوب، در کمینش باشند، به تقاضای آنان، پاسخ مثبت داد که شرح ماجرا را در؛زندگینامه خود نوشت؛ نگاشتهاست.
مسلط بر گفتگو
و نیز، با حضور و اجتماع و تحصّن حدود سی نفر از علما و مجتهدان و وعاّظ سرشناس مشهد در مسجد گوهرشاد، فقیه سبزواری را برای گفتگو با پاکروان استاندار خراسان، انتخاب می کنند که وی ، همراه با مرتضی آشتیانی ، یکی دیگر از علمای برجسته، در محل استانداری ، برای پیشگیری از حمله نظامیان به مردم حاضر در مسجد، با پاکروان دیدار و گفتگو می کنند . اسدی نایب التولیه نیز با توجه به سخنرانی اثرگذاری که فقیه سبزواری داشته ، از میرزا حسین درخواست کمک و چاره می کند .
کاظم مدیر شانه چی در گفتگو با بخش تاریخ شفاهی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستانقدس رضوی میگوید:
«بیانش هم بیان شیوایی بود. ایشان در ماه مبارک رمضان هم، خودش منبر میرفت که آن زمان حتی زمانی هم که منبر ممنوع بود، ایشان سه شب ماه رمضان را شبهای احیارا ایشان منبر میرفت و نماز میخواند در ابتدا؛ و بعد هم منبر میرفت که جمعیت زیادی هم حضور پیدا میکردند و منبر، هم علمی و هم ساده که مردم بفهمند هر دورا داشت. بیان هم، بیان شیرین و خوبی بود .»
محمد واعظ زاده خراسانی میگوید:
«آقای سبزواری، ماه رمضان در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد، ظهرها نماز میخواند بعد منبر میرفت، منبر مفصل، خیلی منبر مهمی داشت، کسانی هم که با او مخالف بودند از منبرش بهره میبردند.»
حجت هاشمی خراسانی مینویسد:
«در مسجد گوهرشاد امام جماعت بود و در ایّام ماه مبارک، بعد از نماز ظهر و عصر، در ایوان مقصوره منبر میرفت و شبهای احیاء، صد رکعت نماز با جماعت میخواند و بعد، منبر میرفت و جماعت بسیار، مستمع سخنان دلربایش بودند؛ و کلامش جلا دهنده قلوب؛ و صفا بخش ارواح بود؛ و از منابر وی، نود منبر، در نزد نگارنده، ثبت و ضبط است که در سه سال، پای منبر حضرتش بودم و گفتار اورا مینوشتم و ای کاش، همه ساله پای منبر او بودم .»
✔ فقیه سبزواری، مسلّط و متبحّر در فلسفه
محمد رضا شفیعی کدکنی، فقیه، ادیب، پژوهشگر، شاعر، نویسنده و استاد ممتاز دانشگاه تهران و از شاگردان فقیه سبزواری مینویسد:
«حال که به اینجا رسید، بد نیست از یک تن دیگر که در این شاخه از معرفت، بر من حق استادی دارد، یاد کنم؛ و آن مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری است که " امور عامّه شرح منظومه " را نزد او نیز خواندهام و با اینکه در آغاز اصرار داشت که قبول نکند و میگفت: من سالهاست «تارک» ام ولی وقتی درس را شروع کرد، از بسیاری مدعیّان که ما دیدیم، بهتر و مسلّط و خوش تقریر تر بود .»
✔ تدریس خصوصی فلسفه
خبر گزاری تسنیم در گزارشی با عنوان:؛ روایت تسنیم از عالم جلیلالقدری که کارگشای مشکلات مردم بود؛ به قلم؛ حسن طالبیان شریف؛ مینویسد:
«آیتالله فقیه سبزواری علاوه بر فقه و اصول به تدریس فلسفه نیز مشغول بود. از حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد روحانی شنیدم که من و حضرات آیات حاج آقا سید محمود مجتهدی (برادر آیة الله سید علی سیستانی) و حاج شیخ محمد رضا مهدوی دامغانی به صورت خصوصی شرح منظومه را نزد ایشان در مسجدگوهرشاد فرا گرفتیم..»
مناسب است یادآوری شود که فقیه سبزواری، پیش از هجرت به نجف اشرف برای تکمیل دوره عالی فقه و اصول؛ و نیل به مرتبه اجتهاد، از یک فرصت طلایی برای تحصیل فلسفه در سبزوار، بهره کامل برد.
او، فلسفه را نزد میرزا اسماعیل افتخار الحکماء، شاگرد برجسته و بی نظیر حاج ملاهادی سبزواری آموخت. افتخار الحکماء، علاوه بر تخصص در فلسفه، در طبّ و سایر علوم رایج عصر خود سرآمد بود؛ و علمای بسیار، به شاگردی در مکتبش، مباهات میکنند.
✔ جای خالی فقیه سبزواری از دیدگاه آیت الله نوری همدانی مرجع تقلید
در جلسه ای که آیة الله نوری همدانی با مسئولان حوزه علمیه مشهد داشتهاند، خالی شدن شهرها از علما و عدم جایگزینی را فاجعه تلقی کردهاند و از گذشته یاد کردهاند که قبلاً مشهد میآمدم، ابوی آقای مروارید میآمدند و با هم ارتباط داشتیم. آقای میلانی بود، آیه الله دامغانی و سبزواری بودند اینها رفتند و جایگزین چه اندازه دارند؟
✔ فقیه سبزواری، از اعاظم علماء و اکابر فقهاء
حجت هاشمی خراسانی ، از شاگردان شهیر فقیه سبزواری و از مفاخر معاصر، مینویسد:
«فقیه سبزواری، از اعاظم علماء و اکابر فقهاء بهشمار میرفت و جامع اکثر فنون؛ و حاوی اغلب علوم بود. صاحب قدّ رشید؛ و لحیهٔ سفید؛ و چشمانی درشت و اصلع. دارای پیشانی طولانی.
مردی فعّال و نیکو خلق، مظهر اسم (قاضی الحاجات)، خندهرو و طلیق الوجه، شیرین کلام و بذله گو .»
✔ فقیه سبزواری، بلند قامت، خوشرو، با محاسنی سپید و بلند
علی دوانی ، در کتاب نقد عمر، ضمن نقل خاطراتش از سفر به مشهد در سال ۱۳۲۷ شمسی؛ ودیدار با بزرگان حوزه علمیه مشهد، مینویسد:
«علما و مدرسین مشهد که دیدم اینها بودند: مرحوم میرزا علی اکبر نوغانی متولی مدرسه معروف نواب. مردی چهارشانه متوسط القامه. حاج شیخ علی اکبر نهاوندی، پیری بزرگسال با صورتی سفید و محاسنی انبوه، شیخ غلامحسین بادکوبه ای که تا حدی لکنت داشت و عینک میزد.
حاج میرزا حسین سبزواری که سیدی بلند قامت، خوشرو با محاسنی سفید و بلند بود. حاج میرزا احمد کفایی پسر مرحوم آیة الله آخوند خراسانی، آقا شیخ محمد رضا کلباسی، روحانی بلند قامت با عمامه و قیافه خاصی که داشت، آیت الله سید یونس اردبیلی، آقا شیخ کاظم دامغانی و آقا شیخ مجتبی قزوینی هم بودند که من ندیدم .»
✔ فقیه سبزواری، حافظ قران
سید مهدی طباطبایی:
«مرحوم حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در مشهد عالم بزرگی بود. مدتی زیادی خدمت ایشان بودم. یک هفته با ایشان حرم امام رضا (ع) میرفتم و اعمال و رفتارشان را زیر نظر میگرفتم تا از ایشان درس بگیریم. در حرم مطهر ایشان زیارت مختصری میخواند و در بالاسر سحرها اقلاً نیم جزء قرآن میخواند. حافظ قرآن بود. نماز شب را در راه رفتن به حرم میخواند و میفرمود: در هنگام راه رفتن خواندن قرآن مکروه است اما نماز شب کراهت ندارد.
مرد یافتم ایشان را. خیلی برای مردم کار میکرد. کارهای شخصی اش را خودش انجام میداد. حتی در منزلش گاو را خودش میدوشید. خیلی متواضع بود.
چند تشییع جنازه در مشهد خیلی باشکوه بود. یکی تشییع شیخ مهدی واعظ خراسانی و یکی تشییع مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی بود که در هوای برفی جمعیت زیادی گریه کنان در تشییع ایشان شرکت کردند.»
✔ تدریس خصوصی نهج البلاغه
حجت هاشمی خراسانی :
«و چون فقیه سبزواری تا کنون مردی خالی از هوا و مکر و ریا ندیدهام. ظاهر و باطنش یکی بود. از این رو، از جان و دل، بنده او شدم و حلقه غلامیش در گوش کردم و خدمت او نمودم و چون مرا مستعد ّ و قابل و با حقیقت و با صفا و با وفا دید، در تربیت من کوشید و جامه فضائل بر قامت من پوشید و اسرار و رموز بسیار به من آموخت و در دروس فقه و اصول او حاضر میشدم و تمام آنها را مانند باقی دروس خود مینوشتم و با فرزند عزیز او، آقای حجة الاسلام والمسلمین آقا سید جواد دام بقائه، در درس خصوصی وی حاضر میشدیم از حکمت و فقه و اصول؛ و از وی تقاضا کردم نهج البلاغه امیر علیه السلام را برای من درس بگوید. قبول فرمود و بعد از نماز مغرب و عشاء، منزل میرفتیم و برای من درس میگفت و مطالب اورا مینوشتم و از مردم زمان، کسی را نمیشناسم که این کتاب را، نزد چنین عالمی، تحصیل کرده باشد .»
✔ فقیه سبزواری، از علمای اهل معنی
سید حسن ابطحی:
«یکی از علماء اهل معنی که دربارهٔ معارف و تزکیه نفس در منبر بسیار سخن میگفت و در مسجد گوهرشاد نماز میخواند آقای حاج میرزا حسین سبزواری بود. من به سخنان ایشان و مطالبی که دربارهٔ تزکیه نفس میگفت بسیار علاقه داشتم. معظمله بنا کننده باغ رضوان بود. این باغ رضوان در کنار صحن مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام واقع شده بود که قبلاً مشهدیها به این بخش از زمین که مدرسه شده بود قتلگاه میگفتند علت این نامگذاری این بود که وقتی افغانها به رهبری عبد المومن ازبک به مشهد و حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حمله کردند و جمعی را در حرم مطهر کشتند آن کشتهها را در این مکان دفن نموده بودند و قبر مرحوم شیخ طبرسی هم در کنار همین قبرستان بود و وقتی که مرحوم آیة الله سبزواری این زمین را بصورت صحنی که اطرافش غرفهها و حجراتی بود درآورد آن را به باغ رضوان نام گذاری کرد. در سال ۱۳۴۰ در روز وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که مادرم از دار دنیا رفت او را در همین باغ رضوان به خاک سپردیم و یک علت مراجعت ما از قم به مشهد مقدس همین فوت مادرم بود و لذا از قم برای فعالیتهای دینی و احیاناً درس و بحث به مشهد برگشتیم. در همه این برنامهها مرحوم شهید هاشمی نژاد همراه من بود و لذا از سال ۱۳۴۱ شمسی در مشهد مستقر شدیم .»
✔ فقیه سبزواری، نهاوندی و کفایی در رأس علمای مشهد
محمد واعظ زاده خراسانی:
«غیر از فعالیت طلبهها در حوزه، طلاب و علمای موجه دیگری چون حجتالاسلام نهاوندی، آیتالله سبزواری و مرحوم میرزا احمد بودند که خارج حوزه، فعالیت سیاسی میکردند؛ در واقع این افراد در رأس علمای مشهد بودند.»
پرهیزکار، سلیم النفس، بذله گو، خوش مشرب، اهل تسامح، مهربان و جمع گرا، یاور بی پناهان
غلامرضا جلالی :
«مرحوم فقیه سبزواری، انسانی پرهیزکار، متقی، سلیم النفس، بذله گو و خوش مشرب بود. تنها به تدریس و اقامه جماعت قانع نبود. بر این باور بود که در راه خدمت به مردم مسلمان، از هرگونه امکانات مشروع و معقول باید استفاده نمود.
او با گرو گذاشتن حیثیت اجتماعی خود میکوشید منشأ خیر برای افراد بی بضاعت و مسمند باشد. ایشان پناه افرادی بود که در دوره ستمشاهی دستشان از همه جا کوتاه بود. اقدامات به موقع ایشان دهها نفر از کسانی را که به دلایل سیاسی یا بر حسب قوانین زورمندان نظام، به اعدام محکوم شده بودند، از مرگ نجات داد.
فقیه سبزواری، انسان وارسته ای بود و روحی مهربان و جمع گرا داشت و سعادت خودرا در سعادت هم نوعان خود میجست و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمیکرد. تقوا و تقیه مرحوم فقیه سبزواری، همه شبهاتی را که نسبت به ایشان در ذهن منتقدین به وجود میآمد، بر طرف میساخت. پاکی و بیآلایشی و ساده زیستی فقیه سبزواری، همه چیزرا تحت الشعاع قرار میداد .»
ساده زیست و مردم گرا
کاظم مدیر شانه چی :
«بازاریها و مردم عامی، به ایشان خیلی اقبال داشتند از لحاظ این که ایشان خیلی با مردم میجوشید یعنی مثلاً فرض کنید یک کسی اگر در تپل محله و نوغان یا در یک راه دوری از ایشان دعوت میکرد به یک آبگوشت خالص و چیز دیگری جز آبگوشت نبود، ایشان میرفت و با آنها حشر داشت. این بود که مردم عامی و اینها هم، خیلی به ایشان توجه داشتند .»
میرزا حسین فقیه سبزواری، ۲۴ شوال ۱۳۸۶ برابر با ۱۵ بهمن ۱۳۴۵، پس از تحمل یک دوره بیماری، چشم از جهان فروبست. در تشییع پیکر او، سید محمد هادی میلانی، سید حسن قمی، میرزا احمد کفایی، طلاب و فضلای حوزه مشهد، شاگردان و مریدان، تودههای مختلف مردم، استاندار خراسان و دیگر مسئولان بلندپایه مشهد حضور داشتند. گزارشها و عکسهای روزنامههای خراسان و آفتاب شرق؛ و یادداشتهای نویسندگانی که از نزدیک شاهد صحنهها بودهاند، حاکی از تشییع با شکوه از پیکر فقیه سبزواری در هوای بسیار سرد و توأم با ریزش برف بودهاست.
روزنامه؛ خراسان؛ در گزارش خبری خود نوشت:
«حضرت آیت الله فقیه سبزواری، به رحمت ایزدی پیوست
با کمال تأسّف اطلاع حاصل شد که نزدیک به نیمه شب شنبه، حضرت آیت الله العظمی فقیه سبزواری، به رحمت ایزدی پیوستهاند.
مرحوم حضرت آیت الله سبزواری، از چند ماه پیش دچار بیماری گردیده و مدتی قریب به یک ماه در بیمارستان منتصریّه بستری گردیدند و پس از بهبودی نسبی به منزل مراجعت نمودند و از چند روز پیش دچار عارضه ناراحتی قلبی گردیدند و چون حال ایشان، شب شنبه رو به وخامت رفت، بلافاصله آقایان دکتر شهیدی و دکتر شاملو، پزشکان معالجشان، بر بالین ایشان حاضر شدند ولی متأسفانه معالجات مؤثر واقع نشد و ۲۰ دقیقه به ساعت ۱۲ شب، دار فانی را وداع گفتند.
از ساعت ۶ صبح، طبقات مختلف مردم و روحانیون که از فقدان حضرت آیت الله سبزواری مطلع شده بودند در منزل ایشان اجتماع نمودند. بازار مشهد تعطیل گردید و تا ساعت ۹ صبح، حضرات آیات عظام، کفایی، میلانی، قمی و آقایان حاج آقا مدرّس، میرزا جواد تهرانی، بروجردی و چند نفر از رؤسای ادارات و دوائر آستانقدس رضوی، روحانیون و محترمین شهر و هزاران نفر طبقات مختلف مردم حضور یافتند.
ساعت ۹/۵ صبح جنازه آن مرحوم درحالی که حضرات آیات عظام، هیئتهای مذهبی و انجمنهای دینی در حالی که اشک میریختند و مرثیه میخواندند، آن را تشییع نموده، به صحن مطهر حضرت رضا علیه السلام منتقل نمودند.
در صحن مطهر، تیمسار سپهبد نادر باتمانقلیچ، نیابت تولیت آستانقدس و استاندار خراسان، تیمسار سرلشکر ارفع، مدیریت حوزه حرم مطهر، به تشییع کنندگان پیوستند.
جنازه حضرت آیت الله در ساعت ۱۲، به باغ رضوان برده شد و نظر به این که ایشان در زمان حیات وصیت نموده بودند که درشب به خاک سپرده شوند، در آرامگاه خانوادگی ایشان، در باغ رضوان به امانت گذاشته شد و ساعت ۶ بعد از ظهر روز گذشته، طی مراسم ساده ای با حضور فرزندانشان دفن گردیدند.
بطوری که خبرنگار ما گزارش میدهد، دیروز بعد از ظهر، از طرف تیمسار سپهبد باتمانقلیچ استاندار خراسان – نیابت تولیت آستانقدس رضوی، مجلس ترحیمی در دارالضیافه مبارکه از ساعت ۶ تا ۸ منعقد بود.
در این مجلس، کلیه رؤسای ادارات، محترمین، اصناف و طبقات مختلف مردم شرکت نمودند؛ و امروز از ساعت ۸ صبح تا شب نیز، مجلس ترحیمی از طرف آیت الله کفایی خراسانی در شبستان بزرگ مسجد گوهرشاد منعقد خواهد بود.
فردا ساعت ۸ صبح، مراسم خطبه برسرمزار آن فقید سعید در باغ رضوان برگزار خواهد شد و پس فردا، از طرف سلسله سادات رضوی مجلس ترحیم در مسجد گوهرشاد برگزار خواهد شد.
خراسان – فقدان حضرت آیت الله سبزواری را به جامعه روحانیت و فرزندان آن فقید سعید تسلیت میگوییم .»
روزنامه آفتاب شرق نیز گزارشی مفصل از این رویداد منتشر کرد.
غلامرضا جلالی، پژوهشگر زندگی، شخصیت و خدمات علمای برجسته حوزه علمیه خراسان مینویسد:
«فقیه سبزواری، در روز شنبه ۲۴ شوال ۱۳۸۶ هجری قمری برابر با ۱۳۴۵ هجری شمسی، در ۷۷سالگی، راه ناهموار دنیای ماده را به آخر رساند و روحش به دار قرار پرگشود.
از ایشان به هنگام فوت، جز خانه مسکونی واقع در فلکه شمالی حضرت، چیزی برای فرزندان نماند.
جنازه ایشان در میان انبوه جمعیت تشییع شد و برابر وصیت کنار محراب مدرس باغ رضوان که خود در آن تدریس مینمود، دفن شد. قبر ایشان امروزه با فاصله نه چندان دور از آرامگاه شیخ امین الدین طبرسی در فضای سبز که بر بقایای باغ رضون احداث شدهاست، قرار دارد .»
باغ رضوان که پیش تر فضای صحن رضوان کنونی را در اختیار داشت، از ساختهها و خدمات میرزا حسین فقیه سبزواری در دهه ۱۳۳۰ بود که صحن چند منظوره ای را با مساحت شانزده هزار متر مربع و در دو طبقه احداث کرده بود و مدرسه علمیه " سبزواریّه " یا " مدرسه کوچک باغ رضوان " نیز بخشی از این فضا را در اختیار داشت.
سال ۱۳۵۴ خورشیدی، با اجرای طرح توسعه اطراف حرم توسط عبدالعظیم ولیان، نایب التولیه و استاندار خراسان، باغ رضوان نیز تخریب؛ و به فضای سبز تبدیل شد اما به مرقد و مزار فقیه سبزواری که در باغ رضوان واقع شده بود، آسیبی نرسید.
با احداث صحن رضوان در محل باغ رضوان، مزار و مرقد فقیه سبزواری و محمد تقی آملی، فقیه و فیلسوف معاصر فقیه سبزواری و از دوستانش که بنا بر وصیتش در کنار فقیه سبزواری به خاک سپرده شده، در همان جایگاه اولیه؛ و در محدوده بقعه شیخ طبرسی، در فضای سبز و گلکاری شده قرار دارد.
سیدمحمد حسینی فیروزآبادی
محمد تقی آملی
مهدی الهی قمشه ای
مسجد گوهرشاد
محمد ابراهیم آیتی
محمد تقی شریعتی
کاظم مدیرشانه چی
• وبسایت میرزا حسین فقیه سبزواری
• مجموعه تصاویری از میرزا حسین فقیه سبزواری
• خاطرات یک شاهد در واقعه گوهرشاد
• مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
• روایت شاهد عینی از حمله به حرم امام رضا(ع)
• اینستاگرام
• فقیه سبزواری، سازنده مدرسه باغ رضوان
• فهرست مراجع تقلید شیعه
• عالمی که از زمان دقیق وفات خود خبر داد
• دانشنامه مشهد الرضا علیه السلام
• دانشنامه اسلامی
• ویکی نور
• آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری
• آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری
• شورای عالی حوزه علمیه خراسان
• پایگاه علمی فرهنگی الشیعه
• معاونت اماکن متبرکه و امور زائرین حرم رضوی
• روایت تسنیم از عالم جلیلالقدری که کارگشای مشکلات مردم بود
• پرتال انهار
• مجله نگاه حوزه، شمه ای از حیات معنوی آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری
• زندگی نامه آیة الله العظمی فقیه سبزواری
• وارثون
وبگاه رسمی آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری