مُراوَدَه (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُراوَدَه (به ضم میم، فتح واو و دال) از
واژگان قرآن کریم به معنای طلب کردن و خواستن است.
مشتقات
مُراوَدَه که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
راوَدَتْهُ (به فتح واو و دال) به معنای تمنّاى كامجويى كرد،
رَاوَدَتْنِي (به فتح واو و دال) به معنای كامجويى دعوت کرد،
رَاوَدتُّهُ (به فتح واو و دال) به معنای او را دعوت کردم،
رَاوَدتُّنَّ (به فتح واو و دال) به معنای دعوت کردید،
رَاوَدُوهُ (به فتح واو و ضم دال) به معنای از او خواستند در اختيارشان بگذارد،
سَنُرَاوِدُ (به فتح سین، ضم نون) به معنای گفتگو خواهیم کرد، است.
مُراوَدَه از رود به معنای طلب کردن است.
در
مجمع گويد: مراوده خواستن چيزی است با نرمى و
مدارا.
راغب گويد: مراوده آن است كه با ديگرى در اراده نزاع كنى و قصد كنى آنچه را كه او قصد نمیكند و يا به طلبى چيزی را كه او نمیطلبد.
در
اقرب آن را آنگاه كه با «عن» يا «على» همراه باشد مخادعه و فريفتن معنى كرده است.
اين هر سه قول كه نقل شد نزديک به هم هستند.
به مواردی از
مُراوَدَه که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ ...) (و آن زن كه
یوسف در خانه او بود، از او تمنّاى كامجويى كرد.)
(قَالَ هِيَرَاوَدَتْنِي عَن نَّفْسِي)(
يوسف گفت: او مرا به كامجويى از خود دعوت كرد!)
(وَ لَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ) ( من او را به خويشتن دعوت كردم.)
(إِذْ رَاوَدتُّنَّ يُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ) (به هنگامى كه
يوسف را به سوى خويش دعوت كرديد.)
(وَ لَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَيْفِهِ) (آنها از او خواستند ميهمانانش را در اختيارشان بگذارد.)
(قَالُواْ سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ) (گفتند:ما درباره او با پدرش گفتگو خواهيم كرد.)
ناگفته نماند مراوده كه در آيات ۲۳، ۲۶، ۳۲، ۵۱
سوره یوسف آمده است همه قيد «
عَنْ نَفْسِهِ» دارند.
و در آيه ۳۷
قمر آمده «
وَ لَقَدْ راوَدُوهُعَنْ ضَيْفِهِ» و نيز آمده
(قالُوا سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ) در اين دو آيه «عن» آمده ولى «نفسه» ندارد معلوم است كه مراوده در قسمت اولى درباره نفس
يوسف و كام خواستن از او بوده است به خلاف دو آيه بعدى.
بايد در اينجا سه نكته را ياد آورى كنيم:
اوّل آنكه مفاعله در اين آيات براى مبالغه است نه بين الاثنين.
دوم اينكه «عن» به معنى تعليل است.
قاموس،
اقرب و
المنجد تصريح كردهاند كه تعليل يكى از معانى «عن» است و آيه
(وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ) (و استغفار ابراهيم براى پدرش (سرپرستش كه در آن زمان، عمويش آزر بود)، فقط بخاطر وعدهاى بود كه به او داده بود.)
را شاهد آوردهاند.
سوم اينكه لازم است مراوده را در آيات فوق به معنى قصد بگيريم كه از مصاديق طلب است مثلا آيه:
(وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ) را اينطور معنى كنيم: «زنی كه
یوسف در خانه او بود
يوسف را به شدّت قصد كرد به جهت نفس او و كام گرفتن از او»
(وَ لَقَدْ راوَدُوهُعَنْ ضَيْفِهِ) يعنى «
لوط را قصد كردند به علت ميهمانانش و میخواستند آنها را از او بگيرند.»
(قالُوا سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ) يعنى: «به زودى براى آوردن او پدرش را قصد میكنيم و به پيش او میرويم.»
اگر اينطور بگویيم معنى آيات كاملا درست و مطابق معناى اوّلى كلمه خواهد بود و الحمدللّه.
زمخشری و
بیضاوی مراوده را رفت و آمد گفتهاند.
و آن به تصريح
صحاح و قاموس يكى از معانى «رود» است
ولى آنچه ما گفتيم صحيحتر و مطابق معناى اوّلى است.
مثلا در آيه «
وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ»
رفت و آمد درست نمیآيد مگر آنكه گفته شود بارها به او مراجعه كرده بودهاند.}}
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «مراوده»، ج۳، ص۱۴۴.