مُتْعِه زنان (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُتْعِه زنان (به ضم میم و سکون تاء و کسر عین)، از
واژگان قرآن کریم به معنای هر چه از آن لذت برند میباشد. از آن جهت
متعه گويند كه آن مورد انتفاع است تا مدت معلومى، به خلاف
نكاح دائمى كه مدّت معلوم ندارد.
مُتْعِه زنان به معنای هر چه از آن لذت برند میباشد. از آن جهت
متعه گويند كه آن مورد انتفاع است تا مدت معلومى، به خلاف
نكاح دائمى كه مدّت معلوم ندارد.
(... وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً) (امّا زنان ديگر غير از اينها كه گفته شد)، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختيار كنيد؛ در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا، خوددارى نماييد. و زنانى را كه
متعه (ازدواج موقت) مىكنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد و گناهى بر شما نيست در آن چه بعد از تعيين مهر، با يكديگر توافق كردهايد. بعداً مىتوانيد با توافق، آن را كم يا زياد كنيد. خداوند، دانا و حكيم است.)
متعه زنان را از آن
متعه گويند كه آن مورد انتفاع است تا مدت معلومى، به خلاف
نكاح دائمى كه مدّت معلوم ندارد؛ چنان كه
ابن اثیر در
نهایه ذيل لغت متاع چنين گفته است.
در صدر آيه فوق و نيز در آيه ما قبل زنان حرام
النكاح را شمرده و آن گاه فرموده:
(وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ) يعنى: «غير از زنان ذكر شده ديگران بر شما حلالاند كه با اموال خود و مهريه آنها را به عقد ازدواج خود در آوريد به شرط آن كه با اين كار عفت و مصونيت بخواهيد نه اين كه زناكارى در پيش گيريد.»
آن وقت پس از تمام شدن اين حكم فرموده:
(فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ). ظاهراً «ما» در «فَمَا» موصول و ضمير «بِهِ» راجع به آن است؛ يعنى زنى از زنان كه مورد استمتاع شما واقع گرديد اجرت آنها را به طور معين بدهيد و شايد «ما» شرطيه باشد در اين صورت ضمير «به» راجع است به آن چه از
(أُحِلَّ لَكُمْ ...) استفاده میشود. مثل «حلّ- نيل» يعنى «هر گاه از زنان به حليّت استمتاع كرديد اجرت آنها را بدهيد.»
امّا تفريع
(فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ ...) نسبت به
(أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ) تفريع جزئى بر كلى است؛ زيرا كه
(أُحِلَّ لَكُمْ ...) شامل
نكاح دائم و منقطع و ملک يمين است؛ چنان كه در آيه
(أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ ...) (روزهاى محدودى را بايد روزه بداريد و هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد...)
و
(لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ ...) (اكراهى در قبول دين، نيست. زيرا راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنابراين، كسى كه به طاغوت (بت و شيطان و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد...)
تفريع فرد بر كلّ است.
در مذهب
اهل بیت علیهمالسلام آيه بىشک درباره
نکاح متعه است و آن تا قيامت حلال میباشد. در
کافی كتاب
النكاح ابواب المتعه ضمن ابوابى روايات آن نقل شده،
ايضاً در
وسائل و كتابهاى ديگر. در كافى از
ابیبصیر نقل كرده:
«قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ: نَزَلَتْ فِي الْقُرْآنِ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ.» و نيز ابىمريم از
امام صادق علیهالسلام نقل كرده كه فرمود:
«الْمُتْعَةُ نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ جَرَتْ بِهَا السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ.» در
المیزان فرموده: مراد از استمتاع مذكور در آيه بىشك
متعه است چون آيه
مدنی است و در ضمن
سوره نساء در نصف اوّل دوران
هجرت آن حضرت نازل شده است چنان كه معظم آيات سوره بر آن دلالت میكند و
نكاح متعه آن روز ميان مردم معمول بود. روايات در تسلّم اين معنى متفقاند اعمّ از آن كه
تشریع متعه از جانب
اسلام باشد يا نه ...
نگارنده گويد: قطع نظر از مذهب اهل بيت عليهمالسلام از قدماء مفسرين از
صحابه و
تابعین نيز نقل شده كه مراد از آيه
متعه است. از جمله
ابنعباس،
ابنمسعود،
ابی بن کعب،
قتاده،
سدیّ،
مجاهد،
ابنجبیر، حسن و غير آنها.
اهل سنت در اين كه
متعه در اسلام حلال است شكى ندارند ولى میگويند:
اين حكم در زمان
رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآله) و به زبان آن حضرت
نسخ و
تحریم شده است، امّا
شیعه بپيروى از اهل بيت (عليهمالسلام) عقيده دارند كه اين حكم نسخ نشده و تا روز
قیامت خواهد ماند. قول به تحريم و نسخ آن از طرف رسول خدا (صلّىاللّهعليهوآله) بىاساس است.
ناگفته نماند: چون
عمر بن خطاب در زمان خود از
متعه نهى كرد. عدهاى از علماء براى تصحيح كار عمر تحريم آن را به رسول خدا (صلّىاللّهعليهوآله) نسبت دادند تا اين عمل ناحق پاگير
خلیفه نشود. در اين جا چند روايت نقل كرده سخن را كوتاه میكنم:
۱-
جلال الدین عبدالرحمن سیوطی در كتاب
تاریخ الخلفاء در ضمن حالات عمر بن خطاب فصلى تحت عنوان «فصل فى اوّليات عمر» منعقد كرده میگويد: عمر اوّل كسى است كه مبدء تاريخ را از هجرت قرار داد، اوّل كسى است كه بيت المال دائر نمود تا میرسد «و اوّل من حرّم المتعة» يعنى او اوّل كسى است كه
متعه را تحريم كرد.
۲-
فخررازی در تفسير آيه
(فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ ...) نقل كرده كه عمر بالاى منبر گفت: «مُتْعَتَانِ كَانَتَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَنَا أَنْهَى عَنْهُمَا وَ أُعَاقِبُ عَلَيْهِمَا: مُتْعَةُ الْحَجِّ وَ مُتْعَةُ النِّسَاءِ.» (نقل از
النص و الاجتهاد).
يعنى: «در عهد رسول خدا صلّىاللّهعليهوآله دو
متعه بود، من از هر دو نهى میكنم و هر كه به هر يک از آن دو عمل كند عقوبتش خواهم كرد يكى حجّ تمتّع، ديگرى
متعه زنان.»
۳- در
صحیح مسلم جلد اوّل باب «
نكاح المتعة ...» از
جابر بن عبداللّه انصاری نقل شده: «كنّا نستمتع بالقبضة من التّمر و الدّقيق الايّام على عهد رسول اللّه صلىاللّهعليهوسلّم (و آله) و ابىبكر حتّى نهى عنه عمر فى شأن عمرو بن حريث».
يعنى: «در زمان رسول خدا (صلّىاللّهعليهوآله) و
ابوبکر زنان را چند روز در مقابل مقدارى خرما و آرد
متعه میكرديم تا عمر در قضيّه عمرو بن حريث از آن نهى كرد.»
طالبان تفسير بيشتر به
الغدیر و النص و الاجتهاد و سایر كتب رجوع كنند.
از
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل شده:
«لَوْ لَا أَنَّ عُمَرَ نَهَى عَنِ الْمُتْعَةِ مَا زَنَى إِلَّا شَقِيٌّ.» (اگر عمر از
متعه نهى نمیكرد به زنا مرتكب نمیشد مگر شقى.)
يعنى: حكم تشريع
متعه براى بستن راه زنا است. عمر با تحريم
متعه راه زنا را باز كرد.
ناگفته نماند: ازدواج دائمى براى همه ميسّر نيست. دانشجويان، سربازان، مأمورانی كه از خانواده خويش دور افتادهاند، اشخاص بىبضاعت و امثال آنها كه به زن دائمى دسترسى ندارند، زنان بيوهای كه شوهر دائمى به سراغشان نمیآيد و امثال آنها يا بايد زنا كنند (نعوذ باللّه) و يا به وسيله
متعه زنان غريزه جنسى خويش را ارضاء نمايند. حتى بعضى از متفكّران اروپا با درک اين محذور ازدواجى به نام ازدواج بىخرج كه همان
متعه اسلامى است پيشنهاد می كند.
•
قرشی بنایی، سید علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «متعه زنان»، ج۶، ص۲۲۶.