مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، تالیف
سید عبدالاعلی موسوی سبزواری است.
این تفسیر یکی از تفاسیر جامع و متقن شیعه در دورههای اخیر است زیرا از زاویهای علمی به ابعاد مختلف ادبی، لغوی، بلاغی، فقهی، کلامی، اجتماعی، فلسفی و عرفانی پرداخته و در هر قسمت به تناسب وارد
بحث شده است.
روش
تفسیر اجتهادی و در عین حال جمع بین
معقول و
منقول است، شامل همه آیات قرآن میشود و با نثری روان و بدون پیچیدگی و تفنن در عبارات مطالب را ارائه داده است.
ایشان قبل از ورود به تفسیر در مقدمهای کوتاه انگیزه و شیوه خود را اینچنین بیان میدارد:
«اکثر مفسرین، قرآن را به رنگ و بوی علمی که با آن مانوسند، تفسیر کردهاند، فلاسفه، متکلمین، فقها، عرفا، صوفیه، اهل لغت، اهل حدیث و دیگران. تلاشم این است که تفسیر به رای نکنم، و تفسیر قرآن را به قرآن ارائه دهم، و با آنچه از
ائمه علیهم السلام» در تبیین آیات آمده، در آمیزم، و آنچه مورد پذیرش و اتفاق جمیع اهل
شریعت است، به آن اضافه نمایم و در نهایت، آنچه را که میتوان با قرائن معتبر از آیات
استظهار کرد، کنار آن ذکر نمایم.
روش من این بوده که مضمون آیه را بیان کنم، سپس
مفردات و بعد از آن
مباحث مربوط به آیه را مطرح کنم، و در
مبحث دلالی، معنای عامی که، آیه با دلالتهای ظاهری یا دقائق علمی به آن، اشاره دارد، را، بیان کردهام.
متعرض بیان
نظم آیات و ارتباط آنها نشدم زیرا معتقدم، جامع قریب آنها
هدایت و
تکامل انسانی است، با این وصف، وجهی برای ذکر نظم آیات نمیبینم.
شان نزول آیات را غالبا ذکر نکردم، چون معتقدم، آیات قرآن، کلیاتی است که بر
مصادیق خود، در همه زمانها تطبیق میکند، پس وجهی برای تخصیص آن به
زمان نزول یا به فرد خاصی، نیست.
روایاتی از
ائمه «علیهم السلام» نیز که در صدد بیان مصادیق هستند از باب تخصیص معنای آیه به آن مصداق، نخواهد بود، بلکه مصداق تطبیق کلی بر افراد خود میباشد. از عبارتهای مغلق و الفاظ سخت و تفصیل زائد احتراز جستم.»
ایشان ابتدای
بحث هر سوره، به ذکر مکی، مدنی، تعداد آیات، و احیانا
وجه تسمیه آن میپردازد. پس از آن وارد
بحث آیات میشود، ابتدا اشارهای به مضمون کلی آیات، نموده، سپس به تفسیر فقره به فقره آن میپردازد. بعد از آن به مفردات پرداخته، معانی لغوی، مفاهیم و تفسیر آنها را بیان میکند.
ایشان تحت عنوان «
بحوث المقام» به
بحثهای متفاوتی میپردازد. از آن جمله:
بحث ادبی،
بحث دلالی، فقهی، روایی، فلسفی، کلامی، عرفانی، علمی، اخلاقی و اجتماعی.
در
بحث ادبی، به
تجزیه و ترکیب و قرائت میپردازد و وجوه مختلف آن را بیان مینماید و گاه نیز
بحثی تخصصی ادبی ارائه مینماید. مانند
ذیل آیه ۹۶ سوره بقره،
بحثی راجع به «لو» مراد ایشان از «
بحث دلالی» مطالبی است که به کمک ظاهر آیات، قرائن علمی و مانند آن فهمیده میشود.
در «
بحث فقهی»، متعرض مسائل فقهی آیات میشود و تا حدودی به استدلال بر آن طبق مذهب
امامیه ، میپردازد، اما تفصیل آن را به کتب فقهی بدون ذکر نام یا کتاب «
مهذب الاحکام » خود ارجاع میدهد. مانند
ذیل آیه ۷۹ سوره بقره.
در «
بحث روایی» ایشان،
روایات قابل اعتماد را از
کتب روائی و تفسیری، در تفسیر آیات را ذکر میکند و معمولا همراه با اظهار نظر درباره مضمون، دلالت،
سند یا رجال آن، میباشد.
گاهی نیز به
بحثهای علمی در
موضوع مناسب با آیه میپردازد مثلا ذیل آیات ۱۰۲ و ۱۰۳ بقره،
بحثی علمی درباره
سحر ، حقیقت، انواع،
موضوع، تاثیر و فرق آن با عمل انبیاء مطرح مینماید. یا
بحث علمی درباره
کیفیت نزول و تنزیل قرآن م
ذیل آیه ۱۸۵ سوره بقره.
به تناسب آیات نیز گاهی،
بحثهای فلسفی، ارائه میدهد، به عنوان نمونه ذیل آیات ۵- ۷
سوره حمد ،
بحثی راجع به «نفی
سنخیت بین
علت و معلول در فاعل مختار» مطرح میکند. یا ذیل آیات ۵۱- ۵۴ سوره بقره
بحثی درباره اینکه «افاضات الهی محدود به حدود استعداد و کیفیت قابل میباشد. و اینکه غرض اصلی از میقات همین افاضات است.» و یا
بحث اراده ذیل آیات ۲۶- ۲۸ سوره نساء.
بیان لطائف و
نکات عرفانی و استظهارهای باطنی، نیز به تناسب آیات، لابلای تفسیر ایشان، چشم نواز است. مانند
ذیل
بحث «
هبوط و آیات ۳۸ و ۳۵ سوره بقره. یا
بحث تهذیب نفس
ذیل آیه ۳۱ سوره نساء یا
بحثی در
اراده و مراد ص۱۰۲ جلد ۸ ذیل آیه ۲۶- ۲۸ سوره نساء
بحثهای تاریخی مانند تاریخ دخول
بنی اسرائیل به مصر و زندگی و خروج آنها و کیفیت قصه بقره، هر از گاهی ذیل آیات، دیده میشود. و نیز مانند تاریخ
روزه در
ادیان ذیل ۱۸۳- ۱۸۴ سوره بقره.
تاریخ عقاید
ملل و نحل نیز به مقدار کم، تکمیل کننده
مباحث ایشان است، مانند
بحث تاریخ عقاید «
صابئین» ذیل آیه ۶۲ سوره بقره
مطالب اخلاقی نیز از مواردی است که مصنف، مطرح مینماید مانند
بحث گناهان کبیره و صغیره صفحه ۱۳۵ ج۸ ذیل آیه ۳۱ سوره نساء. یا
بحث نفاق ذیل آیات ۶۰- ۶۳ سوره نساء.
بحثهای اجتماعی نیز مورد غفلت مصنف واقع نشده و به تناسب مطرح کرده است. مانند
بحثی در حقیقت
ملکیت ، ذیل آیه ۱۸۸ سوره بقره یا
جایگاه زن ذیل آیات ۲۲۲ و ۲۲۳ سوره بقره
در این میان
مباحث کلامی مصنف، توجه خواننده را به خود جلب میکند مانند
ذیل آیات ۱۰۲ و ۱۰۳ راجع به فرق
معجزه و
سحر،
بحث جبر و تفویض ذیل آیات ۲۳ و ۲۴ و ۲۷ سوره بقره،
ذیل آیه ۵۹ سوره نساء علاوه بر عناوین بالا، عنوان «
بحث قرآنی» در مواردی اندک نیز، مطالبی را در بردارد. مانند
ذیل آیه ۴۸ سوره نساء. یا
ذیل آیات ۲۷۵- ۲۸۱ سوره بقره، درباره ربا.
مجموعه
مباحث بالا نشان دهنده، جلوه
موضوعی این تفسیر میباشد، که مصنف با احاطه در هر
بحث موضوعات گوناگون را به تناسب آیات، مطرح کرده است و
تفسیر ترتیبی خود را رنگ
موضوعی نیز بخشیده است.
ایشان گرچه در مقدمه کوتاه خود،
بحثی درباره علوم قرآنی ننمود، اما به شکل
موضوعی برخی مطالب این علم را مطرح نموده است، مانند
بحث مفصلی. در
نسخ،
ذیل آیات ۲۳- ۲۴ سوره بقره و
بحث نزول قرآن ذیل آیه ۱۸۵ سوره بقره
کم تر پژوهشگری است که نداند، تفاسیر گذشتگان آمیخته با
خرافات و نقلهای تاریخی بوده است، نقلهایی که ریشه در بینش و اندیشه
یهود دارد و هیچ ماخذ معتبر اسلامی بر آن نمیتوان یافت، و این درد مشترک بسیاری از تفاسیر، روزگاران پیشین است، در حالیکه روح غالب در تفاسیر قرن چهاردهم، و پانزدهم، بی اعتباری
اسرائیلیات و کنار نهادن نقلهای تاریخی بی اساس است. مفسران این دو قرن هر یک به تناسب و اقتضای سبک و روشی که برگزیدهاند با گرایش خاصی که داشتهاند، با تیغ
جرح و تعدیل به نقد روایات اسرائیلی رفته و بر نقش منفی این روایتها، بر اندیشه مفسر و نیز تفسیر آیات، انگشت گذاشتهاند.
در این میان مصنف، از نقل اسرائیلیات اجتناب نموده و در مواردی که نقل نموده جهت باطل نمودن آنها و تنزه انبیاء علیهم السلام، از این خرافات بوده است و این ناشی از روش عقلی در تفسیر ایشان میباشد.
شاخصه دیگر تفسیر، دوری از
بحثهای دراز دامن درباره قرائتها و نیز
بحثهای ادبی همچون
صرف و
نحو، لغت و غیره است، جو غالب این تفسیر، بسنده کردن به ضرورت در زمینههای یاد شده است.
در تفاسیر گذشتگان
مباحث فقهی و پرداختن به
آیات الاحکام، اهمیت ویژهای داشته است، بهمین جهت چه در تفاسیر جامع، مثل
مجمع البیان،
روح المعانی و
مفاتیح الغیب و چه در تفاسیر تک بعدی مثل
قرطبی،
فتح القدیر،
ابی السعود و
ابن کثیر،
مباحث فقهی به گونه گسترده مطرح میشود. مفسر ما روشی میانه را برگزیده و تفصیل
مباحث فقهی را به کتب فقهی ارجاع داده است.
در تفاسیر پیشین، بخش زیادی از آنها را روایات تشکیل داده است و در این تفاسیر، محور بودن روایات در فهم آیات مورد تاکید قرار گرفته است،
تفسیر طبری،
صافی،
در المنثور،
کنز الدقائق، و
البرهان بخشی از مجموعه تفاسیر رواییاند که حرکت تفسیر ماثور را در گذشته شکل دادهاند. اما رشد عقل گرایی و اهمیت یافتن
شیوه قرآن به قرآن از عواملی هستند که سبب اعتدال یا احیانا کم رنگ شدن نقش
روایات در تفسیر را فراهم آوردند.
مفسر ما نیز، شیوه اعتدال را در نقل روایات پیش گرفته و روایات پیامبر « صلیاللهعلیهوآلهوسلّم » و
ائمه «علیهم السلام» را در جهت تایید معنایی که از آیه استفاده نموده و همچنین بیان مصادیق آن، مورد بهره برداری قرار داده است و در واقع اصل و اساس را معنایی دانسته که از آیه استفاده میشود و از مفاد روایت برای تاکید و تایید، استفاده نموده نیز سازگاری روایات را با قرآن، میزان صحت آن قرار داده است.
گرایش به کلی نگری و در نظر داشت پیامها و محورهای اصلی آیات، افزون بر تفسیر جزء به جزء آیات، به روح کلی حاکم بر آیات و فضای موجود در آن میپردازد، و جنبه
موضوعی تفسیر نیز متاثر از این دید میباشد.
در برخی تفاسیر جدید، مانند تفسیر سید احمد خان هندی، برخی مفاهیم معنوی قرآن با توجیه مادی بیان شده است، روش برخی گروهها و احزاب نیز همین بوده است، که برگرفته از ذهنیت مادی گرایی افراد میباشد. بعنوان نمونه، تفسیر
وحی به بازتاب ژرفای روح پیامبر، توجیه واقعیتهای درک ناشدنی
بهشت و
جهنم، تفسیر
غیب به مرحله غیب انقلاب توحیدی، تفسیر
سجود به فروتنی عناصر انقلابی مومن، تفسیر
شکر به
آزادی خواهی ،
توجیه نابجا در مسئله
ربا ،
تعدد زوجات،
قوانین جزایی و کیفری، توجیه مادی
معجزات انبیاء «علیهم السلام» و موارد متعدد دیگر. مفسر گرانقدر با توجه به جایگاه فکری و تسلط بر مبانی قرآنی و
مباحث عقلی، با تفسیر صحیح از اینگونه مفاهیم، راه هرگونه تفسیر مادی را بسته است، و این خود، ره، نمایاندن به طالبان تفکر ناب توحیدی و اسلامی است.
در مجموع این تفسیر با روش اجتهادی، عقلی و روانی- و مطرح کردن
مباحث اعتقادی، اجتماعی تاریخی و عقلی خود، یکی از بهترین تفاسیر شیعه در قرن پانزدهم و راهنمای خوبی برای قرآن پژوهان میباشد.
ایشان مصادر و مراجع خود را در
مباحث مختلف تفسیری ذکر نکردهاند، ولی در روایات از
تفسیر قمی،
تفسیر عیاشی،
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری «علیه السلام»، تفسیر
مجمع البیان،
کافی،
احتجاج،
معانی الاخبار ،
توحید صدوق ، عیون، احتجاج،
نهج البلاغه،
امالی مفید و کتب روائی شیعی دیگر و از
اهل سنت،
صحاح سته،
در المنثور،
اسباب النزول واحدی
کنز العمال و بعض منابع دیگر را استفاده نموده است.
البته در
مباحث تفسیری توجه خاصی به تفسیر
مجمع البیان داشته و مطالبی را از آن نقل میکند.
طرح کامل این تفسیر در ۳۰ جلد ریخته شده و نخستین چاپ آن در
نجف اشرف مطبعة الآداب، به سال ۱۴۰۴ هجری قمری در قطع وزیری است که از این چاپ چهار جلد مشاهده شد و در
بیروت توسط مؤسسه آل البیت به سال ۱۴۰۹ هجری قمری مجددا چاپ و توزیع گردیده است.
اما چاپ دیگری در
قم با حروفچینی و تحقیق جدید با اشراف فرزند ایشان در سال ۱۴۱۴ قمری توسط مؤسسه المنار انجام گرفته است، که تاکنون ۱۱ جلد آن عرضه شده و بعضی مجلدات آن تا چند بار تجدید چاپ گردیده است. در پایان هر جلد فهرست تفصیلی آیات و مطالب تفسیر آمده است.
ضمنا مفسر، تفسیر دیگری در حاشیه و شرح
تفسیر صافی دارد که در یک مجلد و به زبان عربی شیوا میباشد.
نسخه اصل آن به خط مؤلف در کتابخانه وی در نجف اشرف موجود است.
لازم به یادآوری است که آدرسهای داده شده از تفسیر مواهب الرحمن، جلد ۱ تا ۴ از چاپ مؤسسه اهل البیت بیروت چاپ سوم ۱۹۸۸ م- ۱۴۰۹ هجری و از جلد ۵ تا ۸ از چاپ مؤسسه المنار چاپ سوم ۱۴۱۸ قمری میباشد.
۱- مجله آیینه پژوهش سال چهارم شماره ۲۰ صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
۲- فصلنامه پژوهشهای قرآنی شماره ۸- ۷ ویژه تفسیر نگاری در قرن چهاردهم، پاییز و زمستان ۱۳۷۵ مقاله تحولات تفسیر نگاری در قرن چهارده، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
۳-
دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی جلد ۱ و ۲ به کوشش
بهاء الدین خرمشاهی ، انتشارات دوستان تهران پاییز ۱۳۷۷
۴-
طبقات مفسران شیعه دکتر
عقیقی بخشایشی جلد ۵، دفتر نشر نوید اسلام قم چاپ اول سال ۱۳۷۶
۵-
المفسرون حیاتهم و منهجهم سید محمد علی ایازی چاپ مؤسسه نشر و چاپ وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۷۳ شمسی
۶- تفسیر «مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن» (چاپ مؤسسه اهل البیت جلد ۱- ۴ و مؤسسه المنار جلد ۸- ۵)
نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).