مواجهه ایرانیان با اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ظهور
آیین اسلام در شبه جزیره
عربستان و گسترش آن به سایر نقاط جهان یکی از تحول سازترین رویدادهای زندگی بشری است که در طول تاریخ رخ داده است. میزان نقش عرب(که در زمان پیش از ظهور اسلام به لحاظ فرهنگی در سطح نازلی قرار گرفته بود) در انتقال
آیین اسلام به سایر نقاط جهان از جمله
ایران (سلسله
ساسانی به همراه
امپراطوری روم به عنوان یکی از دو
قطب قدرتمند جهان آن روز به شمار میرفت) و همچنین موارد دیگر باعث پیدایش آرای مثبت و منفی چندی همچون پیدایش
تمدن اسلامی ... و یا دین شمشیر بودن اسلام و از بین بردن
تمدن ایرانی توسط
عرب و... گردیده است که البته این نظرات از سوی محققین ایرانی و غیرایرانی اعم از مسلمان و غیرمسلمان مورد نقد واقع شده است. در این مقاله سعی بر این است که چگونگی راهیابی اسلام به
ایران و عکس العمل ایرانیان در برابر
آیین اسلام و مسلمانان عرب، با توجه به ابعاد مختلف مساله از سه منظر اسلام، مسلمانان و ایرانیان بررسی گردد.
بشر جهت رفع نیازهای خود ناگزیر از پذیرفتن قوانین و مقرراتی است که روش زندگی وی را تشکیل دهد. لذا
مردم به تناسب نوع شناخت خویش، مادیات صرف، امور مافوق طبیعت و یا
ایمان به خدا و
معاد را پایه
اعتقادات خود ساختهاند. مجموع این اعتقادات و مقررات که هر کس متناسب با آن روشی را در زندگی برمی گزیند
دین نامیده میشود.
قرآن کریم نیز دینی را که به سوی آن دعوت میکند از این جهت که برنامه کلی آن
تسلیم شدن
انسان نسبت به خدای یگانه است را اسلام خوانده
«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»
و
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را خاتم النبیین«ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شی ء علیما»
و به تبع،
دین وی را کاملترین میداند. از نظر
مسلمانان قرآن کریم یگانه مرجع دریافت اسلام است و سایر موارد همچون ظواهر دینی- که سخن
معصومین شامل آن میگردد- و
حجت عقلی و درک معنوی از راه
اخلاص و
بندگی تنها با تایید قرآن
مشروعیت مییابد.
آغاز دعوت اسلامی هر چند در
مکه و در بین عرب بود، لیکن این
آیین طبق آموزههای قرآنی دارای ویژگیهایی است:
جهان شمول بودن دین اسلام، ضمن پذیرش تفاوتهایی که بین ملتها و اقوام گوناگون وجود دارد: «این قرآن چیزی جز تذکری برای جهانیان نیست
«و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداشهای الهی)
بشارت دهی و (از
عذاب او) بترسانی ولی بیشتر مردم نمیدانند«و ما ارسلناک الا کافة للناس بشیرا و نذیرا و لکن اکثر الناس لا یعلمون»
؛ «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک
امتیاز نیست) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!«یایها الناس انا خلقنکم من ذکر و انثی و جعلنکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقئکم ان الله علیم خبیر»
عدم
اجبار نمودن افراد در پذیرفتن دین خاص، یکی از اصول اصلی
دعوت اسلامی است. منتها نتیجه انتخاب کسانی که به خدا
ایمان بیاورند گام نهادن در
صراط مستقیم و روش صحیح زندگی خواهد بود و کسانی که
کفر ورزیده و
ایمان نیاورند منحرف شدن از مسیر درست
زندگی است.
«در قبول
دین ، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنا بر این، کسی که به
طاغوت (بت و
شیطان ، و هر موجود طغیانگر) کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
خداوند ،
ولی و سرپرست کسانی است که
ایمان آوردهاند آنها را از ظلمتها، به سوی
نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.»
. هر چند دین نباید به افراد
تحمیل شود، لیکن باید توجه نمود که بسیاری از
عقاید مبنای فکری نداشته و ریشه در [[عاطفه]،
تعصب یا... دارند، لذا
آزادی به معنای رفع مانع از فعالیت یک قوه فعال و پیشرو است و آزادی در هرگونه عقیده و لو بدون مبنای فکری معنا نداشته و نوعی رکود و جمود میباشد. پذیرفتن عقیده صحیح توحیدی نیز از حقوق اولیه انسانها به شمار میرود.
در پی این طرز تفکر
اسلام،
جنگ به معنای
تجاوز با اهداف دنیوی، همچون گسترش قلمرو و کسب
ثروت، مذموم شمرده شده است، اما چنانچه جنبه
دفاع شخصی و عمومی به خود بگیرد امری ضروری است.
مصلحت انسانیت و
توحید، دفاع و جنگ را به منظور آزادی دعوت و رفع مانع از
تبلیغ ایمان و توحید، بدان شرط که به سایر حقوق انسانی افراد تجاوز نگردد، امری دفاعی در حوزه حریم
انسانیت میداند. پس از رفع مانع تبلیغ دین، از آن جا که افراد را در پذیرش توحید دین نمیتوان
اجبار نمود در صورت اسلام نیاوردن میتوان با
اهل کتاب در قبال پرداخت
جزیه (که در قبال خدمتی است که دولت اسلامی برای آنها انجام میدهد)
صلح نمود. (صلح برخلاف
تسلیم است که در آن نوعی
ذلت و خواری وجود دارد.)
به گفته
شهید مطهری تنها اسلام نبوده که از سرزمین خود فراتر رفت بلکه
مسیحیت و سایر ادیان و مسلکها گاه در محل پیدایش خود مورد استقبال قرار نگرفته و در جاهای دیگر گسترش یافتند، همچون مسیحیت که در
فلسطین به وجود آمد و امروزه اکثر مردم
اروپا و
آمریکا مسیحی هستند.
عملکرد
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
معصومین (علیهمالسّلام)، به لحاظ تایید قرآن، یکی از مبانی شناخت
اسلام میباشد.از آن جایی که در طول تاریخ
احادیث پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با احادیث ناصحیح به دلایل مختلف، مخلوط گشتهاند لذا علوم مختلفی همچون
علم رجال جهت تنقیح حدیث وضع شدهاند.
پس از رحلت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دو جریان در جامعه شکل گرفت.
جریان اول موسوم به
شیعه، معتقد است علاوه بر مرجعیت دینی که در درجه اول اهمیت است و هدف آن روشن شدن تعالیم اسلام و فرهنگ دینی میباشد، حکومت دینی نیز که در راستای جریان یافتن آن هدف در جامعه است باید در دست کسانی باشد که
عصمت و مصونیت خدایی داشته (انتخاب با نص جلی و یا خفی)، در غیر این صورت جامعه همواره با خطر
انحراف و
تحریف روبرو میباشد.
علامه طباطبایی مینویسد: در زمان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
شیعه به پیروان
امام علی (علیهالسّلام) خطاب شده و نهایتا در جریان
غدیر خم طی یک
بیعت عمومی به
ولایت عامه مردم نصب شدند. در
حدیث ثقلین نیز آمده است که من در میان شما دو چیز باارزش به
امانت میگذارم که اگر به آنها متمسک شوید هرگز
گمراه نخواهید شد.
قرآن و اهل بیتم(ائمه اثنی عشر) تا روز
قیامت از هم جدا نخواهند شد.
جریان دوم معروف به
اهل سنت که با جریان
سقیفه بنی ساعده آغاز گشت، استقرار
حاکم در نظام سیاسی
خلافت با استناد به عمل
صحابه را با سه شیوه انتخاب
اهل حل و عقد،
عهد و نصب از جانب خلیفه پیشین (استخلاف) و زور و
غلبه میداند.
در یک جمع بندی کلی سیر آشناسازی مردم سایر مناطق با
اسلام را میتوان از دو طریق دانست:
آشنایی با مفاهیم و اصول اسلامی از طریق نامههای ارسالی رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به سران کشورها و رؤسای قبایل،
مسلمانان
مهاجر و...
پیشروی در خاک
ایران از زمان
ابوبکر آغاز شده و در زمان
عثمان، حدود ۲۰ سال، کل ایران به جز
طبرستان که در سده سوم با دعوت علویان به اسلام گرویدند به تصرف مسلمانان درآمد.
دعوت به اسلام، باقی ماندن بر
آیین پیشین به شرط پرداخت
جزیه و یا جنگ، سه گزینهای بود که مردم سرزمینهای تصرف شده میتوانستند انتخاب نمایند.
جامعه طبقاتی ایران که شامل دربار سلطنتی، اشراف و امرای سپاه ساسانی؛ حکام، امرای محلی و دهقانان؛ کشاورزان و رعایا؛ دبیران و مستوفیان؛ بازرگانان و تجار؛ کارگران و تودههای فرودست شهری؛ مغان و روحانیون زرتشتی میشد در مواجهه با اسلام و
فتوحات مسلمین عکس العملهای متفاوتی از خود نشان دادند.
- آشنایی اولیه ایرانیان با اسلام، بوسیله ارسال نامه تبلیغی
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، طی دعوت سران در سال ششم هجری به اسلام بود که با عدم پذیرش
خسرو پرویز پادشاه وقت ایران و صادر نمودن دستور دستگیری پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توسط
باذان، کارگزار ایرانی وی در
یمن روبرو شد. لیکن با
پیشگویی مرگ خسرو پرویز توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و صحت آن، باذان و گروهی از ایرانیان ساکن یمن به اسلام گرویدند. باذان و سپس فرزندش توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر
حکومت یمن ابقا شده
و در جریان
ارتداد اسود عنسی (از
مدعیان نبوت) کمک شایانی به حکومت اسلامی
مدینه نمودند.
اسلام ایرانیان ساکن
بحرین نمونهای دیگر از این مورد میباشد.
اسلام انفرادی ایرانیان همچون
سلمان، پیش از فتوحات نیز دیده میشود.
- با نابودی خاندان
بنی لخم در حیره توسط دولت ساسانی در زمان خسروپرویز، سد حائل میان ایرانیان و اعراب از بین رفت. از سوی دیگر با شکست ایرانیان از اعراب مرزی در
جنگ ذی قار (که عدهای سال وقوع آن را در چهل سالگی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و حضور در
مکه و برخی مصادف با دوران پس از
هجرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
مدینه میدانند) زمینه برای
فتوحات فراهم گردید.
پیروزی مسلمانان در جنگ نهاوند
در سال ۱۹ یا ۲۱قمری نقطه عطفی در فتوحات مسلمین گشت. برخی مناطق همچون
فارس، جبال،
طبرستان و... به شدت از خود مقاومت نشان دادند و برخی از شهرها همچون
خراسان به صلح گشوده شد، هرچند برخی شهرها همچون
همدان پس از فتح
شورش مینمودند اما در پی آن با
صلح یا جنگ مجددا فتح میگردید.
- سیر صعودی گرایش به
اسلام در بین ایرانیان، پس از فتوحات، حتی در بین کسانی که سرسختانه در مراحل اولیه،
مقاومت نشان میدادند بیانگر آشنایی بیشتر و عمیق تر شدن سطح
معرفت مردم با ابعاد مختلف آموزههای اسلام از سوی همه طبقات
جامعه میباشد.
لازم به ذکر است طبقات عالی جامعه از اولین گروههایی بودند که به اسلام گرایش پیدا نمودند.
گرویدن مردم
طبرستان به اسلام پس از آشنایی با آموزههای آن و تشکیل
حکومت توسط
سادات علوی در قرن سوم در این منطقه، که تا آن زمان سرسختانه در مقابل لشکریان مسلمان به عنوان یک
مهاجم مقاومت نموده بودند یکی از نمودهای این مدعا میباشد.
- تنها اعراب مسلمان نبودند که در
فتح ایران شرکت داشتند. ملحق شدن شماری از نظامیان ساسانی به لشکر مسلمانان،
همکاری برخی صاحب نفوذان و یا شهروندان منطقه
و... عوامل مهمی در فتح سریع ایران به حساب میآید.
سقوط سلسله چهارصد ساله ساسانی را معلول چند عامل بنیادین باید دانست که
فتوحات مسلمین ضربه نهایی را بر آن وارد ساخت.
از جمله عوامل ضعف
قدرت سیاسی، نظامی، اجتماعی و مشکلات اقتصادی جامعه ساسانی است که نمود آن در شکست نظامی ایران از
روم که در قرآن از سالیان قبل پیش بینی شده بود،
به قدرت رسیدن دوازده نفر بر اریکه قدرت در طول چهار سال که چند نفر آنها زن بودند،
ظهور
آیینهای مختلف، شورشهای متعدد علیه
حکومت و...،
عدم
حمایت مردم از دولت ساسانی به هنگام فتوحات، که پناه ندادن به
یزدگرد در شهرهای مختلف ایران و کشته شدن وی توسط فردی ایرانی مهمترین مصداق این امر میباشد.
در حالی که
اتحاد در برابر دشمن مشترک در چنین مواقع حساس یک امر طبیعی است.
ساسانیان دولتی بودند که با
دین زرتشتی پیوند خورده و ضعف و یا نابودی دولت باعث ضعف متقابل دین زرتشتی نیز به شمار میرفت، اما نکته شایان ذکر این است که در آستانه ظهور
اسلام بخشهای عظیمی از ایران را
آیینهای
بودایی،
مانوی،
مزدکی،
یهودیت و
مسحیت فراگرفته بود.
حتی گفتهاند چنانچه اسلام هم نمیآمد
مسیحیت سراسر ایران را فرا گرفته بود.
برخی مستشرقین معتقدند یکی از عوامل ماندگاری دین زرتشت، آموزههای اسلامی است.
کریستن سن مینویسد: ما دین زردشتی را از دو طریق میشناسیم: یکی از راه اوستای فعلی و کتب دینی پهلوی که بعد از
ساسانیان به رشته تحریر آمده است، دیگر از راه کتب احادیث که راجع به این
شریعت در زمان ساسانیان مطالبی نوشتهاند، این دو طریق با هم تفاوتهایی دارند ولی از مطالب مذکور سبب اختلاف آنان را در مییابیم. شریعت
زردشتی که در زمان ساسانیان دین رسمی محسوب میشد، مبتنی بر اصولی بود که در پایان عهد ساسانی، به کلی میان تهی و بی مغز شده،
انحطاط قطعی و ناگزیر بود. هنگامی که غلبه
اسلام ، دولت ساسانی را که پشتیبان
روحانیون بود واژگون کرد، روحانیون دریافتند که باید کوشش فوق العاده برای حفظ شریعت خود از
انحلال تام بنمایند. این کوشش صورت گرفت... بسیاری از روایات دینی را به کلی حذف کردند ویا تغییر دادند... این شریعت اصلاح شده زردشتی را چنان وانمود کردهاند که همان شریعتی است که در همه ازمنه سابق برقرار بوده است.»
- در
فرهنگ و
تمدن اسلامی بین اسلام و جامعه
مسلمان ایرانی میتوان رابطهای دو سویه مشاهده نمود. از یک سو اسلام با آموزههای متعالی خویش زمینه را در ابعاد مختلف فکری و مادی جهت رشد
استعداد اقشار مختلف جامعه فراهم نمود؛ از سوی دیگر ایرانی مسلمان نه تنها فرهنگ و
تمدن خود را از دست نداد بلکه مسیر حرکت تمدنی خویش را با توجه به آموزههای اسلامی جهت بخشیده و گام مهمی در تمدن اسلامی و گسترش آن برداشت.
در جامعهای که طبقات پایین
جامعه با عنوان
نجس و ناپاک تحقیر میشدند
در بدو ورود با شعار «انما المؤمنون اخوه»
روبرو شده و فراگیری
دانش که اختصاص به طبقات بالای جامعه داشت فراگیر شد و... بی رونق شدن دانشگاه طبی
جندی شاپور که محل تحصیل طبقه اشراف و نجبای جامعه بود
به معنای انحطاط علمی جامعه نبود بلکه بیانگر گسترش فضای علمی در کل
جهان اسلام ، در میان تمامی طبقات جامعه میباشد.
از سوی دیگر برخی اتهامات همچون آتش سوزی کتابخانهها با نقادیهای صورت گرفته در فضایی از تردید است.
جریان برگرفته از
سقیفه که در ابتدای فتوحات علاوه بر انگیزههای سیاسی و اقتصادی، انگیزه الهی آن نیز در
فتوحات نقشی اساسی داشت به تدریج جای خویش را به
اشرافیت قبایلی و
تبعیض نژادی و در نتیجه فشار بر ایرانیان، فرصتی مناسب برای شورشهای مسلمانان و غیر مسلمانان در قالب قیامهایی
ضد اموی و یا شعوبی گری که نوعی
ناسیونالیسم ایرانی در برابر اشرافیت عرب بود گشت. لازم به ذکر است هرچند در برخی از این قیامها همچون
خوارج ایرانیان شرکت داشتند اما پایه ریزی آن توسط خود عربهای مسلمان ناراضی شکل گرفته بود.
اما رویکرد برخی از مسلمانان نسبت به این امر نشان دهنده پذیرش عمیق اسلام توسط ایرانیان در عین مخالفت با خلفا میباشد. به عنوان نمونه در گزارشهای تاریخی آمده است که امویان در برههای از زمان که طی سیاست ناصحیح خود از نومسلمانان
جزیه میگرفتند، اهل
خراسان ضمن باقی ماندن بر
آیین اسلام ، پرداخت ناعادلانه جزیه را نیز به جان خریدند.
رابطه متقابل ایرانیان و جریان
تشیع بحث مهمی است که در جای خود باید به صورت مفصل بدان پرداخت. این جریان که در
غدیر خم توسط اعلام نهایی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به رسمیت شناخته شده بود و نیز مدافعین آن پس از جریان
سقیفه به شدت تحت کنترل بود. با این وجود حکومت عادلانه پنج ساله علوی، و بیان
امام علی (علیهالسّلام) در موارد متعدد در پاسخ به اعتراضات مبنی بر این که من هر چه در کتاب خدا نگریستم بین
عرب و
عجم تفاوتی ندیدم
و کشیدن خط بطلان بر جریان
تبعیض نژادی،
مهاجرت قبایل شیعی مذهب به
قم،
اصفهان و سایر مناطق،
فرار بسیاری از امامزادگان به ایران و تشکیل برخی حکومتهای شیعی مذهب همچون
علویان طبرستان و
آل بویه زمینه آشنایی بسیاری از ایرانیان با
اهل بیت را فراهم ساخته و باعث گرایش آنان، هر چند به صورت
شیعه سیاسی اهل بیت گردید و در نهایت در قرنهای میانی به تدریج زمینه را برای شیعه شدن ایران فراهم ساخت.
بالندگی علمی
جهان اسلام نیز بدون شک مدیون مکتب علمی اهل بیت (علیهمالسّلام) است که در سایه آن سایر مراکز علمی در زمان
بنی عباس رونق گرفت.
حاصل سخن این که، هر چند کسانی که با
فتوحات ، اسلام را به ایرانیان معرفی نموده بودند عملکردی ناهماهنگ با دستورات اسلامی از خود نشان دادند اما ایرانیان با انتخابی هوشمندانه، در پرتو آموزههای اسلامی توانستند محدودیتهایی که پیش از
اسلام سد راه رشد بسیاری از اقشار
جامعه بود را برطرف ساخته و اوج
تمدن ایرانی – اسلامی را به منصه ظهور رسانند.
سایت پژوهشکده باقرالعلوم، برگرفته از مقاله «رویکرد ایرانیان در مواجهه با اسلام و مسلمین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۱۰.