اسباب اجمال
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسباب اجمال به وسایل عروض
ابهام در
لفظ یا
کلام اطلاق میشود.
اسباب اجمال، اموری است که باعث ابهام معنای لفظ یا کلام میگردد. از آن جا که اجمال گاهی در
لفظ مفرد و گاهی در
لفظ مرکب است.
اسباب اجمال در دو بخش بررسی میشود:
۱.
اشتراک لفظی ؛ اشتراک لفظی یا بالذات است، مانند: کلمه «عین» که برای هفتاد معنا وضع شده است و یا بالعرض (به سبب اعلال) است، مانند: کلمه «مختار» که مشترک بین
اسم فاعل و
اسم مفعول میباشد؛
۲.
اشتراک معنوی ؛ در صورتی که از مشترک معنوی، مصداقی معین منظور باشد؛ مانند: «رجل» در آیه شریفه: ﴿وَجاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَةِ﴾؛
۳. تعدد معنای مجازی و تساوی آنها از حیث
ظهور و خفا؛ مانند: «زید اسد» در جایی که نمیدانیم متکلم
شجاعت زید را بیان میکند یا در مقام استهزای وی است.
۱. مردد بودن مرجع
ضمیر ؛ مانند سخن «عقیل» که گفت: «امرنی معاویة ان أسب علیّاً، الا فالعنوه؛ معاویه مرا امر نموده که علی را لعن کنم، آگاه باشید! او را لعن کنید»؛ این عبارت مجمل است، زیرا دو
اسم ظاهر قبل از ضمیر آمده که هر یک ممکن است مرجع ضمیر باشد هر چند با شناختی که از عقیل وجود دارد روشن است که او معاویه را لعنت کرده است و مانند: «ضرب زید عمرا فضربته»؛
۲. اختلال در نظام جمله پیشین؛ مثل این
شعر «
فرزدق » : «و ما مثله فی الناس الا مملّکا ابو امّه حیّ ابوه یقاربه» که چهار خلل دارد:
فاصله بین
مبتدا و
خبر ؛ فاصله بین
صفت و
موصوف با کلمه «ابوه»؛ تقدیم مستثنا بر مستثنا منه؛ فاصله زیاد بین مبدل و مبدل منه («مثله» مبدل منه است و «حی» بدل آن)؛
۳. مردد بودن مراد متکلم از
موصول ؛ مانند آیه: ﴿أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ﴾؛
کلمه «الذی» مجمل است و معلوم نیست که مقصود،
شوهر است یا ولی
زن ؛
۴. وجود چیزی در کلام که صلاحیت
قرینه بودن دارد؛ مانند آیه شریفه: ﴿مُحَمَّدٌ رسول الله وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ﴾،
این بخش از آیه روشن است و طبق آن
خداوند تمام
صحابه را تأیید و تصدیق میکند، اما در ذیل
آیه میفرماید: ﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ﴾،
این جمله صلاحیت دارد آن سخن بالا را تقیید بزند؛ یعنی منظور بعضی از
اصحاب است نه همه آنها؛
۵. مجهول بودن مخصص؛ مانند
آیه : ﴿أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَةُ الْأَنْعامِ إِلاّ ما یُتْلی عَلَیْکُمْ﴾؛
۶. مردد بودن «موصوف»؛ مثل این که گفته شود: «زید طبیب ماهر»، که هم احتمال دارد ماهر، صفت زید باشد و هم احتمال دارد صفت برای
طبیب باشد؛ در صورت اول، معنای جمله این است که زید طبیب است و ماهر در غیر طب و در صورت دوم، معنایش این است که زید طبیب ماهری است.
۷. گوینده در مقام اهمال و اجمال بوده و در صدد بیان نباشد.
بین اجمال گویی گوینده در بیان مراد خود و مجمل بودن کلام نزد مخاطب فرق است، چون اجمال گویی گوینده ممکن است به علت
تقیه، تدریجی بودن
شریعت و... . باشد؛ ولی اسباب اجمال
کلام نزد مخاطب ممکن است یکی از موارد مذکور در بالا باشد.
مجمل مرکب.
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۱۴۸، برگرفته از مقاله «اسباب اجمال».