• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ملاک اتمام حجت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این‌که برخورد خداوند با گمراهان به چه صورت خواهد میان متکمان مورد اختلاف می‌باشد که تفصیلا در این مقاله به آن پرداخته شده است.

فهرست مندرجات

۱ - معیار عذاب گمراهان
       ۱.۱ - گواهی مردم در عالم ذر
              ۱.۱.۱ - نظر فلاسفه در مورد این دلیل
       ۱.۲ - عدم حجیت عقل پیش از نزول شرع
       ۱.۳ - حجیت عقل برای استحقاق عذاب
              ۱.۳.۱ - دیدگاه فخررازی
       ۱.۴ - دیدگاه امامیه
              ۱.۴.۱ - دیدگاه شیخ مفید
              ۱.۴.۲ - دیدگاه شیخ طوسی
              ۱.۴.۳ - دیدگاه طبرسی
۲ - توانایی عقل در شناخت تکالیف
۳ - اصل اوّلی افعال پیش از نزول حکم شرعی
       ۳.۱ - حرمت
       ۳.۲ - اباحه یا برائت
       ۳.۳ - اصل توقف
       ۳.۴ - ادلّه قائلان به اصل اباحه
       ۳.۵ - ادله طرفداران اصل احتیاط
۴ - شرط عذاب گمراهان
۵ - افراد معاف از عذاب
       ۵.۱ - دیدگاه‌های مختلف در مورد عاقبت این افراد
              ۵.۱.۱ - اهل جهنم
              ۵.۱.۲ - اهل نجات و انجام امتحان
              ۵.۱.۳ - جمع بین دو نظر
              ۵.۱.۴ - نقد نظریه امتحان
۶ - عاقبت پیروان ادیان دیگر
       ۶.۱ - مسئولیت در برابر تکالیف عقلی
       ۶.۲ - عدم مسئولیت در برابر تکالیف عقلی
       ۶.۳ - دیدگاه شهید ثانی و مخالفت با این دیدگاه
۷ - پانویس
۸ - منبع



اندیشه‌وران مسلمان در برابر این پرسش که عذاب گمراهان با توجّه به اصل عدالت خداوند بر چه اساس و مبنایی قابل قبول است، به سه جهت گراییده و سه دیدگاه کلامی متفاوت را پدید آورده‌اند.

۱.۱ - گواهی مردم در عالم ذر


برخی از اهل حدیث سنی
[۱] جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۱۴۸‌ـ‌۱۶۰.
[۳] زادالمسیر، ج‌۳، ص‌۲۸۳.
و اخباریان شیعه
[۴] سعد السعود، ص‌۳۲۶‌ـ‌۳۲۸.
با تمسّک به آیات ۱۷۲‌ـ‌۱۷۳ اعراف و پاره‌ای روایات شیعه و سنّی
[۱۲] الموطأ، ج‌۲، ص‌۸۹۸‌.
[۱۳] کتاب السنه، ص‌۸۸‌ـ‌۹۱.
به وجود جهانی پیش از دنیا به نام عالم ذرّ اعتقاد ورزیده و گواهی تک تک مردم به خداوندی خدا در آن جهان را مبنای مشروعیّت عذاب گمراهان شمرده‌اند. قرآن در آیات مذکور به صراحت از این گواهی یاد‌کرده و هرگونه بهانه از سوی مردم مبنی بر غفلت یا تأثیرپذیری از محیط و تربیت خانوادگی را با وجود آن مردود شمرده است: «و‌اَشهَدَهُم عَلی اَنفُسِهِم اَلَستُ بِرَبِّکُم قالوا بَلی شَهِدنا اَن تَقولوا یَومَ القِیـمَةِ اِنّا کُنّا عَن هـذا غـفِلِین • اَو تَقولوا اِنَّما اَشرَکَ ءاباؤُنا مِن قَبلُ وکُنّا ذُرِّیَّةً مِن بَعدِهِم اَفَتُهلِکُنا بِما فَعَلَ المُبطِـلون».

۱.۱.۱ - نظر فلاسفه در مورد این دلیل


متألّهان عقل‌گرا با توجّه به فلسفه و حکمت این گواهی که اتمام ‌حجت و دفع هرگونه زمینه بهانه‌آوری است، فرضیّه عالم ذرّ را با توجّه به فراموشیِ گواهیِ گرفته شده در آن عالم پس از ورود به دنیا ناکافی شمرده‌اند.
[۱۵] مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۷۶۵.

این گروه از مفسّران
[۱۸] احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۵۵.
[۲۰] جوامع‌الجامع، ج‌۱، ص‌۴۸۲.
و متکلّمان،
[۲۱] ؛ رسائل، ج‌۱، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۵.
آیه‌مزبور را به وجود نیروی عقل و فطرت که انسان را به‌سوی خداوند رهنمون می‌سازد، تفسیر کرده‌اند. برخی نیز بر مبنای دیدگاه عرفانیِ «مراتب هستی انسان»، به تحقّق این گواهی در نشأه ملکوتی انسان نظر داده‌اند.

۱.۲ - عدم حجیت عقل پیش از نزول شرع


اختلاف معتزله و اشاعره در حجّیّت تکلیف عقلی در برابر تکلیف سمعی، دو پاسخ دیگر برای پرسش پیش گفته پدید آورده است. آیات ۱۶۵ نساء; ۱۹ مائده ; ۱۱۵ توبه ; ۱۵ اسراء، ، محور مجادلات کلامی در این بحث هستند. اشاعره با استدلال به این آیات، هیچ حجّیّتی برای عقل پیش از نزول شرع قائل نشده و سرپیچی از تکالیف عقلی را فاقد هرگونه عذاب شمرده‌اند.
[۳۰] احکام القرآن، ج۳، ص۲۸۷‌ـ‌۲۸۸.
[۳۱] نخبة اللآلی، ص‌۹۱‌ـ‌۹۲.


۱.۳ - حجیت عقل برای استحقاق عذاب


معتزلیان در پاسخ، یا مفاد آیات را به موارد غیر مستقلاّت عقلیّه اختصاص داده یا مفهوم رسول را توسعه داده‌اند و شامل بر رسول ظاهری و باطنی دانسته و در نتیجه، حجّیّت عقل را نیز برای استحقاق عذاب الهی کافی شمرده‌اند.
[۳۴] رسالة فی التحسین و التقبیح، ص‌۷۹.
[۳۵] شرح نهج‌البلاغه، ج‌۹، ص‌۶۰‌ـ‌۶۱‌.
[۳۷] کشف‌المراد، ص۴۷۹.

اشعریان در همین ۲ نقطه بر معتزلیان خرده گرفته و لازمه آن نظر را بی‌فایده بودن بعثت پیامبران پنداشته‌اند؛ بدین جهت برای عقل، هیچ‌گونه استقلال و صلاحیّت صدور احکام تکلیفی قائل نشده و به توقّف عذاب بر بعثت پیامبران نظر داده‌اند.
[۳۸] فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۹۷.


۱.۳.۱ - دیدگاه فخررازی


فخر رازی در استدلال بر نظریّه اشاعره به آیات ۱۵ اسراء و ۱۶۵ نساء تمسّک جسته؛ سپس از برخی اعتراضات وارد بر این استدلال یاد‌کرده و در پایان، عقل (در نقش نیروی خواهان منفعت و پرهیز از زیان) را برای ثبوت وجوب بر ما کافی شمرده است؛ ولی با این حال خداوند را منزّه از آن می‌داند که عقل از سوی او حکم وجوب را صادر‌کند.
[۴۱] التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۱۷۲‌ـ‌۱۷۴.
[۴۲] المحصول، ج‌۱، ص‌۲۸.


۱.۴ - دیدگاه امامیه



۱.۴.۱ - دیدگاه شیخ مفید


متکلّمان شیعه در دوره‌های نخستین، نظر واحدی در این زمینه ارائه نکرده‌اند؛ امّا در دوره‌های بعد تا اندازه‌ای با معتزلیان همراه گشته‌اند. شیخ مفید (م.‌۴۱۳‌ق.) در نقل عقیده رسمی امامیه، عقل را در همه موارد نیازمند شرع شمرده و هیچ‌گونه استقلالی برای آن در مقام شناخت تکالیف قائل نشده و در نتیجه، عذاب را فقط در‌صورت مخالفت از دستورهای شرعی رسولان مجاز می‌شمرد. این دیدگاه به‌طور کامل با دیدگاه اشعریان تطبیق می‌کند.

۱.۴.۲ - دیدگاه شیخ طوسی


در‌حالی‌که شیخ‌طوسی (م.‌۴۶۰‌ق) از شاگردان شیخ مفید (تحت تأثیر ابوعلی جبائی (م.‌۳۰۳‌ق.) از بزرگان معتزله) در مقام بیان دیدگاه رسمی اهل عدل و توحید و از‌جمله عقل‌گرایان شیعه، نه‌تنها عذاب را در‌صورت مخالفت با تکالیف عقلی مجاز می‌شمرد، بلکه فرستادن پیامبران را (بر مبنای نظریه لطف در بحث از فلسفه بعثت پیامبران) برای کسانی‌که خداوند از تأثیرناپذیری آن‌ها در‌برابر پیام‌های انبیا خبر دارد، غیر ضرور می‌داند؛ در نتیجه، پیامبران فقط برای ابلاغ تکالیف غیر‌قابل شناخت به‌وسیله عقل یا اتمامحجّت با تأکید و تأیید تکالیف عقلی مبعوث می‌شوند. بنابراین طرز تلقّی، حجّت عقل در رتبه‌ای مقدّم بر حجّت سمع قرار دارد و تکالیف سمعی بر تکالیف عقلی مبتنی است.

۱.۴.۳ - دیدگاه طبرسی


طبرسی (م.‌۵۴۸‌ق.) در مقام جمع میان ۲ دیدگاه مزبور، میان استحقاق و فعلیّت عذاب در خصوص تکالیف عقلی فرق نهاده‌است؛ بنابراین، گرچه تخلّف در این موارد نیز استحقاق عذاب را در پی دارد، ولی خداوند به استناد آیه‌۱۵ اسراء از روی لطف و مرحمت خویش، هرگونه عذابی را پیش از بعثت پیامبران بر خود روا نشمرده است.
[۴۸] مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۶۲۳‌.
این دیدگاه، میان عقل گرایان دوره‌های بعد نیز استمرار یافته و نقد و بررسی شده است.
[۴۹] الوافیه، ص‌۱۶۷‌ـ‌۱۷۳.




بحث مزبور، ارتباط مستقیمی با توانایی عقل در شناخت مصالح و مفاسد واقعی احکام داشته
[۵۱] تفصیل النشأتین، ص‌۵۰‌ـ‌۵۱.
[۵۲] الوافیه، ص‌۱۷۵‌ـ‌۱۷۷.
و در قرون بعدی تحت عنوان حسن و قبح عقلی و شرعی در دانش اصول فقه دنبال شده و به این دیدگاه رایج پایان پذیرفته است که عقل انسان در نقش رسول باطنی خداوند در مواردی که از آن به مستقلاّت عقلیّه یاد می‌شود، به شناخت تکالیف خویش توانا بوده و انسان در‌صورت تخلّف از آن‌ها همانند تخلّف از تکالیف شرعی سزاوار عذاب خواهد بود.
[۵۳] المعتبر، ج‌۱، ص‌۳۲.
[۵۴] الذکری، ص‌۵؛ زبدة‌البیان، ص‌۳۴۹.
با این حال، برخی معاصران، تخلّف از فرمان‌های وحیانی پیامبر را مستلزم عذابی سخت‌تر در مقایسه با تخلّف از دستورهای عقل و فطرت شمرده و عذاب مذکور در آیه‌۱۵ اسراء را به این نوع تخلّف اختصاص داده‌اند.
[۵۶] الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۰۷‌ـ‌۱۱۱.
[۵۷] عدة‌الاصول، ج‌۲، ص‌۷۴۲.




نظریّات کلامی درباره ملاک اتمامحجّت با تأثیر در حوزه فقه، نظریّات گوناگونی را درباره اصل اوّلی افعال در حالت پیش از نزول حکم شرعی یا در موارد دست نیابی به حکم شرعی پدید آورده‌اند.

۳.۱ - حرمت


معتزله بغداد و طایفه‌ای از امامیّه، به گزارش شیخ طوسی که یادی از آن‌ها در منابع به چشم نمی‌خورد، اصل اوّلی را حرمت می‌شمردند.

۳.۲ - اباحه یا برائت


معتزله بصره، اشاعره،
[۶۰] الاحکام، آمدی، ج‌۱، ص‌۹۱‌ـ‌۹۲.
شیخ صدوق(م.‌۳۸۱‌ق.) و سیّد مرتضی (م.‌۴۳۶‌ق.) از شیعه و عموم فقیهان و اصولیان،
[۶۴] صحیح مسلم، ج‌۹، ص۱۰۱.
[۶۵] صحیح مسلم، ج‌۱۱، ص۲.
[۶۶] صحیح مسلم، ج۱۷، ص‌۷۱
به اصل اباحه نظر داده‌اند که در دوره‌های بعد در اصول فقه شیعه به اصل برائت شهرت یافته است.
[۶۷] الذکری، ص‌۵.
[۶۸] الاصول‌الاصلیه، ص‌۱۱۸.


۳.۳ - اصل توقف


شیخ مفید
[۷۰] التذکره، ص‌۴۳.
و شیخ طوسی
[۷۱] عدة‌الاصول، ج‌۲، ص‌۷۴۲.
از شیعه و ظاهریان اهل‌سنّت،
[۷۲] الاحکام، ابن‌حزم، ج‌۱، ص‌۴۷.
به لزوم توقف و کوشش برای یافتن حکم شرعی فتوا داده‌اند. این دیدگاه در دوره‌های بعد میان اخباریان شیعه رواج داشته است؛
[۷۳] نورالبراهین، ج‌۲، ص‌۴۳۸.
البتّه پاره‌ای از قائلان به اصل احتیاط و توقّف به وجود ادلّه‌ای شرعی مبنی بر اباحه در موارد فقدان نص و جهل به حکم شرعی اعتقاد داشته‌اند که اصل اوّلی را تخصیص می‌زند.

۳.۴ - ادلّه قائلان به اصل اباحه


یکی از مهم‌ترین ادلّه قائلان به اصل اباحه و برائت، آیات ۲۸۶ بقره; ۱۱۵ توبه ; ۱۵ اسراء و ۷ طلاق بوده است. در این آیات، شمول تکلیف الهی به میزان آگاهی و توانایی انسان دانسته، و عذاب و گمراهی مردم به فرستاده شدن رسول و تبیین کامل محرمات الهی منوط شده است. فقیهان و اصولیان با استفاده از قرینه تناسب حکم و موضوع به تنقیح مناط این آیات پرداخته و معنای گسترده‌ای از مفهوم رسول برداشت کرده و عذاب مذکور در آیات را به عذاب دنیایی منحصر نشمرده‌اند. در واقع این آیات، بیش‌تر درصدد ارشاد به حکم عقلی «قبح عقاب بلابیان» بوده که در پرتو اعتقاد به عدل الهی شکل گرفته است.

۳.۵ - ادله طرفداران اصل احتیاط


البتّه طرف‌داران اصل احتیاط نیز به‌رغم پذیرش اصل این قاعده می‌توانند با تمسّک به اوامر لزوم احتیاط در روایات، آن‌ها را نوعی بیان شمرده، بدین وسیله، قاعده عمومی برائت را تخصیص زنند. به هر روی، طرف‌داران اصل برائت درباره مفاد این آیات و امکان استنباط اصل برائت از آن‌ها، بحث‌های گسترده‌ای انجام داده و برخی از آن‌ها به‌رغم پذیرش اصل برائت، مفاد این آیات را از اصل مذکور بیگانه شمرده و برخی دیگر، این آیات را مهم‌ترین و محکم‌ترین دلیل بر اثبات اصل مذکور دانسته‌اند.
[۸۸] الاصول العامه، ص‌۴۶۸.




موضوع اتمامحجّت خداوند بر بندگانش (چه در حوزه کلام و چه در حوزه فقه) نوعی تکثّرگرایی در پذیرش اَعمال و پلورالیسم نجات را در پی دارد. خداوند در آیات متعدّدی، عذاب گمراهان را در‌صورتی بر خود مجاز می‌شمرد که پیامش به آن‌ها رسیده باشد.



این شرط به‌طور طبیعی برای کسانی‌که پیام اسلام یا بخشی از دستورهای آن هرگز به آن‌ها نرسیده یا به هیچ وجه احتمال حقّانیّت آن دین یا لزوم اجرای برخی احکام در ذهنشان خطور نمی‌کند، فراهم نیست. اهل فترت در اصطلاح متکلّمان اسلامی در تقارب با این دو گروه بوده و حکم آن‌ها بر اینان نیز قابل حمل‌است.
[۸۹] البدایة و النهایه، ج‌۲، ص‌۸۶‌.
در اصطلاح فقیهان نیز عنوان «جاهل قاصر» در برابر «جاهل مقصر» بر این‌گونه افراد اطلاق می‌شود.
[۹۱] عروة‌الوثقی، ج‌۱، ص‌۲۰؛ علم‌الفقه، ص‌۱۰۱.
این افراد در زمره کودکان و دیوانگان و‌... بنا به اقتضای اصل عدل الهی و به استناد مفاد آیات اتمامحجّت، از تکالیف شرعی معاف هستند و بر آن‌ها عذابی در قیامت نخواهد‌بود.
[۹۲] الفرقان، ج۱۵، ص‌۱۱۲.
[۹۳] کشف‌ الخفاء، ج۱، ص۶۰.
[۹۴] المنهج‌ الصحیح، ص‌۸۲.


۵.۱ - دیدگاه‌های مختلف در مورد عاقبت این افراد



۵.۱.۱ - اهل جهنم


برخی پیشینیان اهل حدیث حکایت شده که آنان را اهل جهنم می‌شمردند.
[۹۵] شرح مسند ابی‌حنیفه، ص‌۳۳۵.


۵.۱.۲ - اهل نجات و انجام امتحان


عموم متکلّمان و فقیهان از مذاهب گوناگون اسلامی، این افراد را روز قیامت، در زمره اهل نجات شمرده یا به استناد پاره‌ای روایات، به انجام امتحانی در خصوص آن‌ها در قیامت معتقد شده‌اند تا بدین وسیله، جهنّمیان از بهشتیان جدا شوند.
[۹۸] الفصول‌المهمه، ج۱، ص۲۷۷‌ـ‌۲۸۳.


۵.۱.۳ - جمع بین دو نظر


برخی نیز با تفکیک کسانی‌که دیانت فطری آن‌ها مطابق با دین حق، خالص و سالم مانده و کسانی‌که در اثر ناآشنایی با دین حق، به گمراهی منحرف شده‌اند، میان هر دو نظر جمع کرده و دسته اوّل را اهل نجات و دسته دوم را اهل امتحان شمرده‌اند.
[۱۰۱] ‌حاشیة ردالمحتار، ج‌۳، ص‌۲۰۲.
[۱۰۲] الاحکام، ابن‌حزم، ج‌۵، ص‌۶۸۶.


۵.۱.۴ - نقد نظریه امتحان


این در‌حالی است که طرف‌داران نظریّه نجات، با توجّه به دیدگاه قرآن و عموم روایات درباره اصل عدالت الهی و ابتنای هرگونه مجازات آخرتی بر اعمال دنیایی و پایان دوره تکلیف و امتحان در این جهان، به نقد نظریّه امتحان و مستندات روایی آن پرداخته‌اند.
[۱۰۳] تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۱۵۲.
[۱۰۴] المنهج الصحیح، ص‌۹۳‌ـ‌۹۶.
[۱۰۵] الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۱۲.




از سوی دیگر، در روایات متعدّدی از امامان شیعه نیز آشنایی مردم با وظایف و تکالیفشان برعهده خداوند شمرده شده و در‌صورت نرسیدن بخشی از پیام خدا به آن‌ها، از آنان رفع مسؤولیّت شده است.
[۱۰۶] نورالبراهین، ج‌۲، ص‌۴۳۰‌ـ‌۴۳۸.
آیه‌۶۲ بقره نیز که از نجات یافتن پیروان ادیان دیگر در‌صورت ایمان و عمل صالح یاد می‌کند، بر دیدگاه مورد نظر قابل حمل است؛ گرچه عموم مفسّران، منظور از ایمان در این آیه را پذیرش اسلام دانسته‌اند.
[۱۱۰] جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۵۷.
[۱۱۲] مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۶۰.
قول ابن‌عبّاس مبنی بر نسخ این آیه به آیه‌۸۵ آل‌عمران، برداشت نخست از آیه را تقویت می‌کند.
[۱۱۴] جامع‌البیان، ج‌۱، ص‌۴۶۱.
[۱۱۶] تفسیر قرطبی، ج۱، ص‌۲۹۶.


۶.۱ - مسئولیت در برابر تکالیف عقلی


با این همه، هر انسانی به‌اندازه توانایی عقلانی و فطری خویش به برخی مسؤولیّت‌های اخلاقی و اعتقادات درست پی می‌برد
[۱۱۷] الصحیح من سیره، ج‌۲، ص‌۱۹۳.
که متکلّمان اسلامی را به بحث از امکان عذاب این افراد در‌صورت تخلّف از این‌گونه تکالیف عقلی کشانده است. معتزلیان و اشاعره به اقتضای مبانی خویش در تکلیف عقلی و سمعی، به‌ترتیب، به مسؤولیّت و عدم مسؤولیّت افراد در برابر این‌گونه تکالیف قائل شده‌اند.
[۱۱۹] نخبة اللآلی، ص‌۹۱‌ـ‌۹۲.


۶.۲ - عدم مسئولیت در برابر تکالیف عقلی


امّا برخی سنّیان اهل‌حدیث در اعتقادی متناقض، برای تکالیف عقلی، مسؤولیّتی قائل نشده و غیر مسلمانانِ ناآشنا به اسلام را اهل جهنّم شمرده‌اند.
[۱۲۰] تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۴۹۷.
این بحث به حوزه احکام ظاهری فقه نیز کشانده شده است.

۶.۳ - دیدگاه شهید ثانی و مخالفت با این دیدگاه


شهید ثانی در بحث از شرط عدالت در گواهی و شهادت شرعی، به امکان تحقّق این شرط در خصوص هر انسانی از هر دین و مذهبی در‌صورت اعتقاد راسخ و یقینی به حقّانیّت آیین خویش و عمل به اقتضای دستورهای آن قائل شده که مخالفت شدید دیگر فقیهان را در پی داشته است.
[۱۲۲] الحدائق، ج‌۱۰، ص‌۴۲.

[۱۲۳] الحدائق، ج‌۲۵، ص۲۵۶.
گویا این گروه، به استناد آیاتی که از برانگیختن پیامبرانی برای هر امّت و روشن شدن کامل راه هدایت از گمراهی سخن می‌گویند، دین و آیین حق را امروزه بر همگان قابل شناخت دانسته، ناآشنایی برخی مردم را از روی تقصیر یا عناد و لجاجت می‌شمرند.
[۱۲۸] الکلینی والکافی، ص‌۳۷۴.




 
۱. جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۱۴۸‌ـ‌۱۶۰.
۲. معانی‌القرآن، ج‌۳، ص۱۰۱‌‌۱۰۲.    
۳. زادالمسیر، ج‌۳، ص‌۲۸۳.
۴. سعد السعود، ص‌۳۲۶‌ـ‌۳۲۸.
۵. المحتضر، ص‌۲۴.    
۶. الفصول المهمه، ج‌۱، ص‌۴۲۰‌‌۴۲۵.    
۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲-۱۷۳.    
۸. المحاسن، ج‌۱، ص‌۱۳۵.    
۹. بصائر الدرجات، ص۱۰۳‌‌۱۰۶.    
۱۰. الکافی، ج۲، ص۶۱۲    
۱۱. بحارالانوار، ج‌۵، ص‌۲۲۵‌‌۲۷۶.    
۱۲. الموطأ، ج‌۲، ص‌۸۹۸‌.
۱۳. کتاب السنه، ص‌۸۸‌ـ‌۹۱.
۱۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲‌‌۱۷۳.    
۱۵. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۷۶۵.
۱۶. التبیان، ج‌۵، ص‌۲۸‌‌۲۹.    
۱۷. المیزان، ج۸‌، ص‌۳۱۶.    
۱۸. احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۵۵.
۱۹. الصافی،ج۲، ص‌۲۵۱‌‌۲۵۲.    
۲۰. جوامع‌الجامع، ج‌۱، ص‌۴۸۲.
۲۱. ؛ رسائل، ج‌۱، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۵.
۲۲. المسائل‌ السرویه، ص‌۴۷‌‌۴۸.    
۲۳. امالی، ج‌۱، ص‌۲۱‌‌۲۴.    
۲۴. المیزان، ج‌۸‌، ص‌۳۱۹‌‌۳۲۱.    
۲۵. المیزان، ج۱۰، ص۱۰۵.    
۲۶. نساء/سوره۴، آیه۱۶۵.    
۲۷. مائده/سوره۵، آیه۱۹.    
۲۸. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۲۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۵.    
۳۰. احکام القرآن، ج۳، ص۲۸۷‌ـ‌۲۸۸.
۳۱. نخبة اللآلی، ص‌۹۱‌ـ‌۹۲.
۳۲. تفسیرقرطبی، ج۶‌، ص‌۱۸۱۹    
۳۳. تفسیرقرطبی، ج۱۰، ص۲۳۱.    
۳۴. رسالة فی التحسین و التقبیح، ص‌۷۹.
۳۵. شرح نهج‌البلاغه، ج‌۹، ص‌۶۰‌ـ‌۶۱‌.
۳۶. کشف‌المراد، ص‌۲۶۱.    
۳۷. کشف‌المراد، ص۴۷۹.
۳۸. فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۹۷.
۳۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۵.    
۴۰. نساء/سوره۴، آیه۱۶۵.    
۴۱. التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۱۷۲‌ـ‌۱۷۴.
۴۲. المحصول، ج‌۱، ص‌۲۸.
۴۳. اوائل المقالات، ص‌۴۴.    
۴۴. التبیان، ج‌۳، ص‌۳۹۵.    
۴۵. التبیان، ج‌۴، ص۱۱۰.    
۴۶. التبیان، ج‌۶، ص‌۴۵۷‌‌۴۵۸.    
۴۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۷.    
۴۸. مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۶۲۳‌.
۴۹. الوافیه، ص‌۱۶۷‌ـ‌۱۷۳.
۵۰. هدایة المسترشدین، ص‌۴۴۰.    
۵۱. تفصیل النشأتین، ص‌۵۰‌ـ‌۵۱.
۵۲. الوافیه، ص‌۱۷۵‌ـ‌۱۷۷.
۵۳. المعتبر، ج‌۱، ص‌۳۲.
۵۴. الذکری، ص‌۵؛ زبدة‌البیان، ص‌۳۴۹.
۵۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۷.    
۵۶. الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۰۷‌ـ‌۱۱۱.
۵۷. عدة‌الاصول، ج‌۲، ص‌۷۴۲.
۵۸. عدة‌الاصول، ج‌۲، ص‌۷۴۲‌‌۷۴۶.    
۵۹. عدة‌الاصول، ج‌۲، ص‌۷۴۲‌‌۷۴۶.    
۶۰. الاحکام، آمدی، ج‌۱، ص‌۹۱‌ـ‌۹۲.
۶۱. من لایحضر، ج‌۱، ص‌۳۱۷.    
۶۲. الذریعه، ج‌۲، ص‌۸۱۱‌‌۸۱۲‌.    
۶۳. عدة‌الاصول، ج‌۲، ص‌۷۴۲‌‌۷۴۶.    
۶۴. صحیح مسلم، ج‌۹، ص۱۰۱.
۶۵. صحیح مسلم، ج‌۱۱، ص۲.
۶۶. صحیح مسلم، ج۱۷، ص‌۷۱
۶۷. الذکری، ص‌۵.
۶۸. الاصول‌الاصلیه، ص‌۱۱۸.
۶۹. المعتبر، ج۱، ص۳۲.    
۷۰. التذکره، ص‌۴۳.
۷۱. عدة‌الاصول، ج‌۲، ص‌۷۴۲.
۷۲. الاحکام، ابن‌حزم، ج‌۱، ص‌۴۷.
۷۳. نورالبراهین، ج‌۲، ص‌۴۳۸.
۷۴. الحدائق، ج‌۱، ص‌۴۴.    
۷۵. عدة‌الاصول، ج‌۲، ص‌۷۵۰.    
۷۶. بقره/سوره۲، آیه۲۸۶.    
۷۷. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۷۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۷.    
۷۹. طلاق/سوره۶۵، آیه۷.    
۸۰. مصباح‌الاصول، ج‌۲، ص‌۲۵۵‌‌۲۵۶.    
۸۱. نهایة‌الافکار، ج۲، ص۲۰۵‌‌۲۰۶.    
۸۲. تهذیب‌الاصول، ج۲، ص۲۰۷‌‌۲۰۸.    
۸۳. تهذیب‌الاصول، ج۳، ص۷۲.    
۸۴. تهذیب‌الاصول، ج‌۲، ص‌۲۰۸.    
۸۵. تنقیح‌الاصول، ص‌۴۹‌‌۵۰.    
۸۶. حقائق ‌الاصول، ج‌۲، ص‌۲۲۴.    
۸۷. فوائد الاصول، ج‌۳، ص‌۳۳۴.    
۸۸. الاصول العامه، ص‌۴۶۸.
۸۹. البدایة و النهایه، ج‌۲، ص‌۸۶‌.
۹۰. الوافیه، ص‌۱۷۳.    
۹۱. عروة‌الوثقی، ج‌۱، ص‌۲۰؛ علم‌الفقه، ص‌۱۰۱.
۹۲. الفرقان، ج۱۵، ص‌۱۱۲.
۹۳. کشف‌ الخفاء، ج۱، ص۶۰.
۹۴. المنهج‌ الصحیح، ص‌۸۲.
۹۵. شرح مسند ابی‌حنیفه، ص‌۳۳۵.
۹۶. العقیدة الاسلامیه، ص‌۹۹.    
۹۷. سبل‌الهدی، ج۱، ص۲۵۰‌‌۲۵۱.    
۹۸. الفصول‌المهمه، ج۱، ص۲۷۷‌ـ‌۲۸۳.
۹۹. معانی‌القرآن، ج‌۴، ص‌۱۳۲.    
۱۰۰. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۳۱‌‌۳۵.    
۱۰۱. ‌حاشیة ردالمحتار، ج‌۳، ص‌۲۰۲.
۱۰۲. الاحکام، ابن‌حزم، ج‌۵، ص‌۶۸۶.
۱۰۳. تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۱۵۲.
۱۰۴. المنهج الصحیح، ص‌۹۳‌ـ‌۹۶.
۱۰۵. الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۱۲.
۱۰۶. نورالبراهین، ج‌۲، ص‌۴۳۰‌ـ‌۴۳۸.
۱۰۷. الکافی، ج‌۱، ص‌۱۶۴‌‌۱۶۵.    
۱۰۸. بحارالانوار، ج‌۵، ص‌۲۹۱.    
۱۰۹. بقره/سوره۲، آیه۶۲.    
۱۱۰. جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۵۷.
۱۱۱. التبیان، ج‌۱، ص‌۲۸۵.    
۱۱۲. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۶۰.
۱۱۳. آل عمران/سوره۳، آیه۸۵.    
۱۱۴. جامع‌البیان، ج‌۱، ص‌۴۶۱.
۱۱۵. نواسخ القرآن، ص‌۴۳.    
۱۱۶. تفسیر قرطبی، ج۱، ص‌۲۹۶.
۱۱۷. الصحیح من سیره، ج‌۲، ص‌۱۹۳.
۱۱۸. الالهیات، ج‌۲، ص‌۳۹۰‌‌۳۹۱.    
۱۱۹. نخبة اللآلی، ص‌۹۱‌ـ‌۹۲.
۱۲۰. تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۴۹۷.
۱۲۱. مسالک‌الافهام، ج‌۱۴، ص‌۱۶۰.    
۱۲۲. الحدائق، ج‌۱۰، ص‌۴۲.
۱۲۳. الحدائق، ج‌۲۵، ص۲۵۶.
۱۲۴. جواهرالکلام، ج‌۴۱، ص‌۱۸‌‌۱۹.    
۱۲۵. مستند الشیعه، ج‌۱۸، ص‌۴۹‌‌۵۰.    
۱۲۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۴.    
۱۲۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    
۱۲۸. الکلینی والکافی، ص‌۳۷۴.
۱۲۹. کتاب الشهادات، ص‌۳۴‌‌۳۶.    




دانشنامه موضوعی قرآن.    




جعبه ابزار