مقدّمات حکمت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مقدمات حکمت، قرائن عام اثبات شمول مطلق بر همه افراد است.
از آن جا که الفاظ مطلق برای «
ماهیت مهمله » (
لابشرط مقسمی ) وضع شده است و نه برای «
ماهیت مطلقه به قید
اطلاق » (
لابشرط قسمی )، درنتیجه، اطلاق و ارسال در موضوع له داخل نیست. از این رو، برای اثبات اطلاق به قرینه نیاز است، چه قرینه خاص باشد چه عام.
قرینه خاص، یا
حالی است یا
مقالی . قرینه عام قرینهای است که برای اثبات
اطلاق در همه مطلقات قابل استفاده است، که به آن «
مقدمات حکمت » میگویند.
بنابراین، مقصود از مقدمات حکمت، جمع شدن شرایطی است که نشانه
شمول مطلق برافراد میباشد.
در تعداد آن شرایط، میان اصولیها اختلاف است؛ مشهور آن را سه و برخی دیگر پنج شرط میدانند.
مقدمات حکمت عبارت است از:
۱.
متکلم در مقام بیان تمام مراد خود باشد و
قصد اهمال ،
اجمال گویی و
هزل نداشته و
غافل نیز نباشد؛
۲.
قرینهای متصله یا
منفصله دلالت کننده بر
تقیید در کلام نباشد، زیرا اگر قرینه متصله باشد، مانند: «اعتق رقبة مؤمنة» از ظهور کلام در اطلاق پیش گیری میکند، و اگر قرینه منفصله باشد، گر چه مانع انعقاد
ظهور کلام نیست، اما
حجیت آن را از بین میبرد؛
۳. اطلاق و تقیید ممکن باشد؛ یعنی لفظ از الفاظی باشد که با قطع نظر از تعلق حکم به آن، قابل انقسام به
مطلق و
مقید باشد؛ به عبارت دیگر، صلاحیت داشته باشد که گاه در مطلق وگاه در مقید استعمال گردد؛
۴. قدر
متیقن در مقام تخاطب وجود نداشته باشد. این مقدمه را مرحوم «
آخوند » در «
کفایة الاصول » بیان کرده است.
منظور از
قدر متیقن در
مقام تخاطب آن است که گاه بین مخاطب و متکلم از مصداق معینی سخن به میان آمده و سپس به طور مطلق
امر شده است، مانند این که مولا با عبدش درباره فواید
گوشت گوسفند سخن میگوید و پس از مدتی به شوق آمده و میگوید: «اشتر اللحم»، در این جا اگر چه مطلق گفته، ولی قدر متیقن در مقام محاوره، همان گوشت گوسفند است؛
۵. عدم
انصراف ؛ در میان علما مشهور است که انصراف، مانع از تمسک به اطلاق کلام است، اگر چه سایر مقدمات حکمت در کلام وجود داشته باشد، مانند این که مولا بگوید: «اکرم العالم»، که لفظ «عالِم» به عالم دینی انصراف دارد نه هر عالمی.
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۷۷۴، برگرفته از مقاله ««مقدمات حکمت».