مقایسه دنیا و آخرت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برای شناخت بهتر
آخرت ، لازم است به بررسی شباهتها و تفاوت های
دنیا و آخرت در
قرآن بپردازیم، زیرا دنیا و آخرت دو مفهوم متضایف هستند که شناخت هر یک بدون شناخت دیگری ممکن نیست.
شباهتهای دنیا و آخرت عبارتند از:
۱. انسان در هر دو جهان به خود و متعلّقاتش آگاهی کامل داشته و از شخصیتی واحد برخوردار است: «یلَیتَنی کنتُ مَعَهُم».
۲. انسان در هر دو جهان،
غرایز انسانی و حیوانی دارد
: «و فکهَة مِمّا یتخَیرُونَ وَ لَحمِ طیر مِمّا یشْتَهُونَ وَ حُورٌ عِینٌ... لا یسمَعوُنَ فِیها لَغوًا و لا تَأثِیمًا إلاّ قِیلاً سَلَمًا سلمًا»
و با آلام و
لذّت های عقلی و حسّی مواجه است
: «و لا یکلِّمُهمُ اللّهُ و لاَ ینظُرُ إِلیهِم یومَ القِیمةِ و لاَ یزکیهِم و لَهُم عَذابٌ ألیمٌ»
و «ارجِعِی إلی رَبِّک رَاضِیةً مَرضِیةً فَادخُلی فِی عِبدِی وَادخُلِی جَنَّتِی»
و رنجها و
لذّت های جسمی، در هر دو جهان از طریق
جسم برای
روح ، حاصل میشود: «کلَّما نَضِجَت جُلُودُهم بَدّلنهُم جُلودًا....»
۳.
خداوند در هر دو جهان قابل
رؤیت حسّی نیست
: «لا تُدرکه الأبصرُ»
گرچه در آخرت، حق بهطور کامل آشکار شده، انسانها به وجود پروردگار یقین مییابند
: «... و یعلمُون أنّ اللّه هو الحَقُّ المُبینُ.»
۴. از آنجا که خداوند، افعال و اعمال انسانها را در
بهشت و
جهنّم به خودشان نسبت میدهد: «فشارِبونَ شُربَ الهیم»
«یشربوُنَ من کأس...»،
آشکار میشود که انسانها در آن جهان نیز اراده و
اختیار دارند،
امّا هر کس در محدوده داراییها و توانایی هایش میتواند آن را اجرا کند و آن نیز به میزانی است که انسان خود را در این دنیا در اختیار خدا و رسول (علی نبینا وآله و علیهم السلام) قرار داده و از خود سلب
اراده کرده باشد.
تفاوتهای دنیا و آخرت عبارتند از:
۱. آخرت بر خلاف دنیا، از تغییر،
فساد و فنا مصون بوده: «... فِیهَا أَنهرٌ مِن ماء غَیرِ ءَاسِن و أَنهرٌ مِن لَبن لَم یتغیر طَعمُهُ...»
جهان
بقا و ثبات است:
«... إِنَّما هذهِ الحَیوةُ الدُّنیا مَتعٌ و إِنَّ الأَخِرةَ هِی دارُالقَرارِ»
و عوارضی مانند پیری و
مرگ در آن وجود ندارد
: «لاَیقضی عَلیهِم فَیمُوتوا....»
علاّمه طباطبایی پس از ذکر آیاتی که بیان گر انقراض این دنیا است، در تبیین آخرت میگوید:
این مطلب از ملاحظه
کتاب و
سنّت ، به طور قطع و ضرور استفاده میشود که در آخرت، نظام زندگی در تمام شؤون آن با نظام
زندگی در دنیا مغایرت دارد. آخرت ابدی است و برای ساکنان آن، یا
سعادت محض به شمار میرود که همه چیز برایشان مهیا است و یا
شقاوت محض است که جز آن چه را ناخوش میدارند، برای آنها نیست.
۲. دنیا، جهان عمل و
تکلیف و
آزمایش و آخرت، جهان نتیجه و
جزا و
پاداش است
: «... لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»
لذا مهلتها در آن جهان به پایان میرسد
: «... و لاَ هُم ینظَرونَ.»
از هنگامی که انسان مرگ را با چشم دیده و در حال
احتضار و جان کندن است، راه
توبه و بازگشت بسته میشود.
البتّه در
برزخ دست انسان از عمل کوتاه است، ولی بر پایه برخی
روایات از سه ناحیه ممکن است بهره مند شود: بنای خیری که از خود به یادگار گذاشته است و دیگران از آن استفاده میکنند و اثر علمی که پویندگان
علم از آن بهره میبرند و
فرزندان صالح و با ایمانی که برای او آمرزش میطلبند.
۳. جهان
آخرت دارای حیات بوده: «... وَ إِنَّ الدَّارَ الأَخِرةَ لَهِی الحَیوانَ...»
تمام موجودات آن از علم ، شعور و
نطق برخوردارند
: «و قَالوا لِجُلودِهم لِمَ شَهِدتُّم عَلینَا قَالوا أَنطقَنَا اللّهُ الَّذِی
أَنطَقَ کلَّ شَیء...»
و اعمال انسانها با صورت های زیبا و
لذّت بخش یا زشت و وحشت زا
تجسّم مییابد
: «... و وَجَدوا مَاعَمِلوا حَاضِراً...»
و «... هَل تُجزَونَ إِلاَّ ماکنتُم تَعملونَ»
به همین سبب، در آخرت، تمام حقایق آشکار و تمام پنهانیها ظاهر میشوند
: «یومَ تُبلَی السَّرائِرُ.»
طبری در تفسیر «لَهی الحَیوان» می گوید: در سرای آخرت، زندگی جاودانه و زوال ناپذیری است که مرگی با آن نیست و در تأیید این نظر، به کلام
ابن عبّاس و مجاهد و قتاده استناد کرده است.
۴. روابط موقّت و بی بنیاد دنیایی و ضوابط حاکم در آن، مانند سفارش،
خویشاوندی و دوستی های غیر الهی، در آن جهان از بین میرود و فقط روابط و ضوابط تکوینی و واقعی برقرار میماند
: «... لاَتَجزِی نَفسٌ عَن نَفس شَیئاً و لاَیقبلُ مِنهَا شَفعَةٌ...»،
«... فلا أنسابَ بینَهم یومئذ...»،
«... و تَقطَّعَت بِهِمُ الأَسبَابُ»
لذا در آخرت، فقط امتیازهای حقیقی و واقعی پذیرفته میشود، نه امتیازهای ظاهری و صوری
: «... إِنَّ أَکرمَکم عِندَ اللّهِ أَتقَکم...»
ضمن آنکه در آخرت، هیچ نوع
ستمی وجود نداشته، به قدر رشته هسته خرمایی به انسانها ستم نمیشود: «... و لاَتُظلَمونَ فَتیلاً.»
در آخرت، زندگی اجتماعی به صورت
تعاون و همکاری بین انسانها وجود ندارد، بلکه سرنوشت هر شخص را
عقاید و اعمال وی تعیین میکنند: «لِکلّ امرِی مِنهُم یومَئِذ شَأنٌ یغنِیه»
البتّه روابط معنویی که در این جهان بین انسانها وجود دارد، در آن جهان صورت عینی و
ملکوتی مییابد، بنابر این اگر کسی سبب
هدایت شخصی شود، در
رستاخیز شخص هادی به صورت
امام و شخص هدایت یافته به صورت
مأموم ظاهر میشود و این همان
شفاعت درست و پذیرفته شده است. در گمراه کردن نیز همین گونه است، چنان که
فرعون در آخرت، پیشاپیش قومش بوده، آنان را وارد
آتش میکند: «و یقدُمُ قَومَه یوم القِیمة فأورَدَهُم النّار.»
۵. نعمتها و عذابها در آخرت تفاوت بسیاری با دنیا دارند.
نعمت های آخرت، بسیار شریف و غیر قابل تصوّرند: «فَلاَتَعلمُ نَفسٌ مَا أُخفِی لَهُم مِن قُرَّةِ أَعین...»،
«... ولَلأَخِرةُ أَکبرُ دَرجت و أَکبرُ تَفضِیلاً.»
در آخرت برای
مؤمنان درجات گوناگونی وجود دارد: «أولئِک هم المؤمنون حقًّا لَهُم دَرَجتٌ عند ربِّهم.»
بر اساس روایات، برتری درجات به دلیل برتری عقول و اعمال بندگان و فاصله بالاترین و پایین ترین درجات
بهشت ، مانند فاصله زمین و آسمان است.
عذاب های
آخرت نیز بسیار شدید و دردناکند.
قرآن سختی و دردناکی فوق العاده عذاب آخرتی را با اوصاف «عظیم»،
«اکبر»،
«شدید»،
«اَشدّ»،
«اَشقّ» (دشوار)،
«أبقی» (ماندگارتر)،
و «أخزی» (رسوا کننده تر)
تبیین کرده است.
براساس روایتی، بخشی از آتش آخرت، هفتاد بار با
آب خاموش، سپس شعله ور شده تا به صورت آتش
دنیا درآمده است.
نکته دیگر اینکه انسان در صورت برخورد با مشکلات در دنیا، پس از مدّتی به آنها عادت کرده، تحمل آنها برایش آسان تر میشود، همان طور که از نعمت های یک نواخت نیز خسته و دل زده میگردد، امّا در آخرت، نه جهنّمیان به آتش خو میگیرند
: «یریدونَ أَن یخرُجوا مِن النَّارِ و مَا هُم بِخرجِینَ مِنها...»
و نه بهشتیان از نعمت های آن دل زده و خسته میشوند
: «... لاَ یبغونَ عَنهَا حِوَلاً.»
۶. خیر و شرّ، سعادت و شقاوت، و مرگ و زندگی در دنیا به هم آمیخته اند: «... و نَبلوکم بِالشَّرِّ والخَیرِ فِتنَةً...»
امّا این امور در آخرت، به طورکامل ازهم جدا میشوند
: «إِنَّ یومَ الفَصلِ کانَ مِیقتاً»
چنان که دردنیا، صدق و کذب و حقّ و باطل به هم آمیخته اند، ولی آخرت روز جدایی
حق از
باطل است.
در آخرت، پرهیزگاران و تبه کاران از یک دیگر متمایز میشوند: «و امتَزُوا الیومَ أیها المُجرِمُون.»
در آنجا پلید و پاکیزه از هم جدا میشوند: «لِیمیزَ اللّهُ الخَبیثَ من الطَّیبِ»
بنابر این در سرای آخرت جایی برای
دروغ گفتن و کتمان حقیقت وجود ندارد.
افزون بر این، در آن جهان گواهان و شاهدان متعدّدی وجود دارند که با وجود آنها جایی برای پوشاندن حق باقی نمیماند، مانند:
پیامبران ،
امامان ،
فرشتگان ،
زمین و اعضا و جوارح.
۷. در آخرت تمام پراکندگیها و انتشارهایی که در آسمانها و زمین وجود دارند، به وحدت و تجمّع میگرایند
: «و مِن ءَایتهِ خَلقُ السَّموتِ والأَرضِ و ما بَثَّ فِیهما مِن دَابَّة و هو عَلی جَمعِهِم إِذَا یشاءُ قَدِیرٌ»
ونیز تمام انسانها در آن گرد آورده میشوند
: «ذلک یومٌ مَجموعٌ لَهُ النَّاسُ...»
و «هذا یوم الفصل جمعنکم و الأوّلین.»
به گفته
خواجه نصیرالدّین طوسی ، زمان، علّت تغیّر، و مکان علّت تکثّر است و تغیر و تکثّر، علّت محجوب شدن برخی موجودات از برخی دیگر به شمار میرود و چون در
قیامت ، زمان و مکان مادّی مرتفع میشود، حجابها از بین میرود و خلق نخستین و واپسین مجتمع میشوند.
۸. در آخرت، مؤمنان به هر نوع خواسته ای که داشته باشند، رسیده، هیچ گاه
ناکام نمیشوند
: «... و فِیهَا ما تَشتَهیهِ الأَنفسُ و تَلَذُّ الأَعینُ...»،
«... ولَکم فِیهَا ما تَشتَهِی أَنفسُکم و لَکم فِیهَا ما تَدَّعُونَ»
امّا
کافران به هیچیک از خواسته هایشان نخواهند رسید: «و حِیلَ بَینَهُم و بَینَ ما یشتهونَ....»
۹. در دنیا، غفلت، نادانی،
مستی و فریب وجود دارد: «... و هُم فِی غَفلة مُعرِضونَ»،
«... و لکنَّ أَکثرَ النَّاسِ لاَیعلمونَ»،
«لَعَمرُک إِنَّهُم لَفِی سَکرَتهِم یعمَهونَ»،
«... مَا الحَیوةُ الدُّنیا إِلاَّ مَتعُ الغُرورِ»
ولی آخرت، عالم بینایی و
علم است
و چون
حجابها و پردهها از جلو انسانها برداشته میشود، انسان با بینشی درون گر، حقایق را درک میکند
: «... فَکشَفنَا عَنک غِطاءَک فَبَصرُک الیومَ حَدِیدٌ»،
«... ویعلمونَ أَنَّ اللّهَ هُوالحَقُّ المُبِینُ.»
۱۰. در آخرت، ابدان تابع نفوس است، بدین جهت کور دلان، از
چشمان ظاهری نیز محروم خواهند بود: «و مَن أَعرَضَ عن ذِکرِی... و نَحشُرُه یومَ القیمة أعمَی قَال رَبِّ لِم حَشرتَنی أعَمی و قد کنتُ بَصیرًا...»
و مشتهیات نیز به تبع
شهوات آفریده میشوند، نه آنکه خود برانگیزاننده شهوات باشند
: «لهم ما یشاءون فیها»
و «فیها ما تشتهیه الأنفُس».
۱۱. در آخرت، مقیاس های زمانی و مکانی که در دنیا وجود دارد، برچیده میشود: «... فی یوم کان مِقدارُه خمسینَ أَلفَ سَنة»
و «جَنّة عَرضُها السّموتُ و الأرض.».
امام خمینی میان
دنیا و
آخرت تفاوتهایی قائل است، از جمله اینکه دنیا دار زوال و تجدد است و آخرت دار قرار و
جاودانگی، از ویژگیهای عالم دنیا، اندازه و مقدار است که هر چیزی در آن
تقدیر و اندازه خاصی دارد. در مقابل عالم آخرت مجرد از خصوصیات مادی،
مکان و
زمان است.
همچنین دنیا و عالم طبیعت در مقایسه با آخرت، در حال تغییر و تدریج است و با
حرکت جوهری، هر لحظه صورت نوعیهای به آنها اضافه میشود و از این جهت دنیا دارای
تضاد و
تزاحم است؛ برخلاف عالم آخرت که تعارض و تزاحم در آن راه ندارد، زیرا تام و مستقل است و جهت ندارد.
عالم دنیا، عالم
شرور است، زیرا شرور ناشی از تزاحم است، اما عالم آخرت تزاحم ندارد و
عالم سعه و گسترش است.
دنیا و تعلق به آن حجاب و ضعیف است، اما عالم آخرت ظهور حقایق دنیا به صورتی قوی و شدید است، از اینرو
انسان با افعال و ملکات خود، در حقیقت همان صور اخروی خویش را میسازد و این افعال و ملکات در در این دنیا، در آخرت ظهور و بروز مییابند.
امام خمینی آخرت را ملکوت نشئه دنیا میداند که دارای حیات است و فوق زمان و مکان است و احکام
عالم طبیعت را ندارد
در حالیکه عالم دنیا و طبیعت، وحدت حقیقی ندارد و موجودات در این دنیا دارای ترکیب و قابل تجزیه هستند. حضرت امام دنیا را نشئه نازله
وجود میداند و عالم آخرت باطن و ملکوت آن میباشد و از این جهت است که دنیا نشئه تحصیل کمالات و محل تربیت
نفوس مستعد و مزرعه آخرت است و آخرت محل بروز و ظهور ملکات و قرار و سکون است.
•
دانشنامه موضوعی قرآن کریم، برگرفته از مقاله «آخرت». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی