مخزن العرفان در تفسیر قرآن (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مخزن العرفان در تفسیر قرآن، اثر
سیده نصرت امین فقیه،
عارف و مفسر زن
شیعی است. مخزن العرفان تفسیری است جامع و کامل؛ از بهتری تفاسیری است که نسل جدید به سبکی شیوا و بدیع ارائه کرده است. این تفسیر در پانزده جلد و به
زبان فارسی روان نوشته شده است.
مخزن العرفان تالیف افتخار بانوان ایرانی،
بانو نصرت است که فرزند
سیدمحمدعلی امین (از عالمان بزرگ اصفهان) است.
اصفهان در بین شهرهای
کشور اسلامی ایران بهواسطه وجود این بانوی گرانقدر که تمام توان خود را صرف فراگیری
علوم اسلامی نمود و در
فقه به درجه
اجتهاد و در
فلسفه،
ادب و
عرفان به عالیترین درجات نایل گشت، موقعیت ممتازی پیدا کرد.
این بانو به بانو امین معروف است که با تمام توان خود در جهت تربیت و آموزش بانوان ایرانی در مناطق مختلف کوشش نمود و
کشور ایران به فضل وجود چنین بانوانی دانشمند و کوششهای آنان در جهت
تعلیم و
تربیت زنان ایرانی، رو به شکوفایی گذاشت.
وی در سال ۱۴۰۳ در سن ۹۰ سالگی درگذشت. او سعادتمند زیست و با سربلندی و عزت از این جهان رخت بربست. خدایش رحمت کند.
این بانوی دانشمند در علوم مختلف
اسلامی کتابهای ارزشمندی نوشته است که همواره مورد استفاده پویندگان علم و معرفت است. تفسیر او به سبکی تربیتی - اخلاقی و مبتنی بر
تهذیب نفس و
تزکیه اخلاق و بهگونهای نیکو و جالب نگاشته شده و از بهترین آثار در این زمینه است.
تفسیر مخزن العرفان از تفاسیرجامع قرآن محسوب مى گردد كه به سبك بیانى و تحلیلى به تفسیر
آیات پرداخته است. صبغه اصلى تفسیر، اخلاقى و عرفانى است. این تفسیر در آغاز، داراى مقدمه اى است كه در آن انگیزه تألیف،
فضیلت قرآن، مسئله
تفسیر به رأی، ذو مراتب بودن تفسیر و برخى دیگر از مباحث
علوم قرآنی اشاره شده است. شیوه بیان مسائل در این تفسیر، چنین است كه مؤلف در آغاز،
ترجمه دستهاى از آیات را آورده، آنگاه وارد تفسیر مىگردد و با بیان ساده و قابل فهم پیام قرآن را تشریح مىكند. نویسنده، گاه به كلمات
ملاصدرا و برخى از فلاسفه و عرفا هم اشاره مىكند.
مؤلف چون با شبهات كلامى آشنا بوده، تفسیر وى جنبه استدلالى یافته است. بر این اساس، وى گاهى شبههاى را مطرح مىكند و پاسخ آن را بازگو مىكند.
نویسنده درباره انگیزه تالیف این تفسیر و چگونگی آن مینویسد: «مدت زمانی بود که گاه و بیگاه در فکر بودم که تفسیر مختصری بنویسم و از کلمات
آلعصمت (علیهمالسّلام) اقتباس نموده و از بیانات مفسرین خوشهچینی نمایم که شاید به این واسطه از مفسرین و از متدبرین در
قرآن محسوب گردم، لکن متاسفانه موانعی جلو راه خود میدیدم که طی این طریق پرخطر را متعذر، بلکه متعسر میپنداشتم. از طرفی ضعف نفس و فرومایگی سد راه میشد، از طرفی تهدید و منع شارع از
تفسیر به رای جلوگیر بود و جرات وارد شدن در این وادی هولناک را نمیکردم، لکن از طرف دیگر حس طلب نمیگذاشت، راحت باشم.
مدتی بین
خوف و
رجا بودم، گاهی حس طلب امر مینمود، گاهی خوف و جبن غالب میگشت و یاس کلی دامن گیرم میشد، لکن پس از آنکه مایوس شدم که بتوانم تفسیر کاملی بنویسم، نظر به اینکه «المیسور لا یسقط بالمعسور» بنا گذاردم اقتباس نمایم از مشکات انوار ولایت و اقتصار نمایم به ترجمه تحت اللفظی
آیات و توضیح دهم بعض
آیات محکمات را و پیرامون
متشابهات نگردم».
این تفسیر، در ۱۵ جلد ترتیب یافته است. مفسر، اغلب، در آغاز سور به بیان تعداد آیات،
مکی یا
مدنی بودن
سوره و فضایل قرائت سوره پرداخته است، سپس آیه را ترجمه کرده و در توضیح آیات، به بیان و شرح لغات و کلمات
آیه از قبیل
نماز،
انفاق،
رزق،
تقوی،
کفر،
علم و غیره میپردازد. در بیان لغتها، بیشتر از گفتار مفسران استفاده برده است. در آغاز تفسیر، آیات را دسته دسته، در تعداد کم (۲ الی ۳) آیه ذکر کرده، سپس به توضیح آنها همت گماشته و در مواردی که توضیح و تفسیر آیات کم بوده، آیات بیشتری را یکجا با هم آورده است. با اینکه در سراسر تفسیر، چهره مفسر بهعنوان یک عارف واقعی جلوهگر است، لکن آیات و
احادیث را به روشی باطنی و تاویلات عرفانی بیان نمیکند.
محتوای کتاب شامل توصیف قرآن، فهم قرآن، علوم قرآنی، مباحث کلامی و ... است که در ادامه بیان میکنیم:
مفسر، قرآن را چنین توصیف میکند: «باید دانست که
قرآن مجید کلام بزرگی است که از معدن
الوهیت نازل گردیده و البته مطالب مندرجه در آن، از حیطه ذهن کوچک بشر خارج است و مخصوص به آن کسی است که مخاطب به آن گردیده و پس از آن محول به خلفا و جانشینان آن بزرگوار است و مثل گفتوگوها و مکاتبات بشر با یک دیگر نیست ... اگر تمام خصوصیات و جزئیات از شرایط و مقدمات
عبادات و
معاملات و حدود و غیر اینها را به تفصیل در آن درج مینمود، از حد
فصاحت و
بلاغت و
اعجاز خارج میگشت و یکی از کتابهای مفصل معمولی بهشمار میرفت... در
الکافی از
صادق آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت میکند: «
خداوند، قرآن را تبیان هر چیزی قرار داده و
قسم به خدا که فرونگذارده چیزی که
مردم محتاج به آن باشند، مگر آنکه در قرآن نازل شده و
پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیان فرموده ... قرآن، دوای هر دردی و درمان هر مرضی است ... قرآن حبل الله متین است... و آن ریسمان محکمی که از حق تعالی به سوی خلق کشیده شده ... به تعلیمات قرآن، صمیمیت و قومیت بین افراد بشر تحقق میپذیرد. به تعلیمات قرآن، امور آشفته زندگانی بشر جمع میگردد و هر کس وظیفه اجتماعات و تکالیف زندگانی خود را میشناسد.
قرآن جامع تمام قوانین اجتماعی و افرادی بشر است. وظایف عبادات، طریق تهذیب اخلاق، قانون معاملات و معاشرات، قانون حقوق، قانون اقتصادی، قانون جنایی و جزایی، قانون قضایی، هر یک را به جای خود و روی قانون
عدل به نیکوترین وجهی تاسیس فرده. خلاصه قرآن، حاکم عادلی است که وظایف زندگانی بشر را از آغاز تا انجام (از وقتی که
نطفه در
رحم مادر قرار گرفته تا وقتی که وی را در
قبر نهند) به نیکوتر وجهی و شیرینترین بیانی و صحیحترین طریقی دستور فرموده. تمام قوانین و دستوراتی که از این کتاب مقدس آسمانی فهمیده میشود، روی میزان
عقل و
منطق است، بلکه اگر تمام عقلای عالم و قانونگذاران روزگار، اجتماع نمایند، هرگز نتوانند مثل کوچکتر قانونی از قوانین قرآن تاسیس نمایند. هرکس این کتاب آسمانی را پیش روی خود دارد و برنامه زندگانی خویش را روی میزان و قوانین و دستورات آن اجراء نماید، هیچوقت قدم وی از صراط انسانیت نلغزد و حقیقت عبودیت و روح صمیمیت و علاقه ملیت در وی ایجاد گردد و فضیلت و
سعادت نشئتین نصیب او میگردد. قرآن، رهبر
هدایت و خورشید حقیقت است که از مطلع نور ازلی پرتو انداخته و روز امیدواری و رجاء به
انسان مینماید. نگهداری میزان
اعتدال در پرورش روح و جسم، بسته به عمل نمودن به دستورات و تعلیمات قرآن است، پیدا نمودن راه تکامل و عمل نمودن به میزان اعتدال، همان عمل نمودن به مقررات قرآن است.
در فهم قرآن، بایستی از نور
ولایت اقتباس نمود. چنانچه اشاره شد اسرار و رموز قرآن منحصر به کسی است که مخاطب به وی است و پس از آن، محول به کسانی است که تالی قرآن و مظهر و نماینده او و خلفاء و جانشینان اویند و آنها کسانی میباشند که
آیه تطهیر در شان ایشان نازل گردیده ... و راسخین در علماند.
... و در حدیثی از صادق آل محمد (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) است که: «ماییم راسخون در علم و ما میدانیم
تاویل قرآن را».
شیخ طبرسی در تفسیر خود از
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حدیثی صحیح چنین روایت میکند که: «برای احدی جایز نیست تفسیر نماید قرآن را مگر به
حدیث صحیح و
نص صریح» و از این قبیل اخبار بسیار است که تفسیر به رای را منع نمودهاند و در بیان تفسیر و تاویل فرموده: «التفسیر، کشف المراد عن اللفظ المشکل و التاویل رد احد المحتملین الی ما یطابق الظاهر». لکن از طرف دیگر در قرآن مجید، تعریف و تمجید مینماید کسانی را که
استنباط از قرآن مینمایند ... و از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) است که: «آیات قرآن، تاب معانی بسیار دارد؛ حمل نمایید بر بهترین معانی آن» و در جای دیگر، قرآن را «تبیان هر چیزی قرار داده» و امثال این آیات و اخبار بسیار است که امر به
تدبر و
تفکر در
آیات قرآن فرموده تا آنکه فهم معانی مندرجه در آن میسر گردد و اگر تفسیر نمودن قرآن جایز نبود، تدبر در آن لغو و بیثمر مینمود و نیز هرگز روا نبود که مذمت و سرزنش نمایند کسانی را که تدبر و تفکر در قرآن نمینمایند ... بدیهی است که تفکر و تدبر در قرآن، همان فهم معانی مندرجه در آن است که به تفکر در قرآن بعضی از اسرار و رموز آن کشف میگردد و فهم معنی لفظ، غیر از تفسیر به رای است».
ایشان پس از یک بحث طولانی درباره تدبر و تفسیر به رای میگوید: «در فهم
ناسخ و
منسوخ و تمیز بین
محکم و
متشابه و نیز در متشابهات و آنچه از آیات معنی آن ظاهر و جلی نیست، بایستی تمسک نماییم به ابواب علم پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و از مشکات نور
ائمه طاهرین استضائه و استفاده نماییم و به فهم ناقص خود متکی نباشیم که در خلاف افتیم.»
مرحومه امین، در مقدمه تفسیرش، به فضیلت خواندن قرآن و تدبر در آن میپردازد و اقوال مختلفی را از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و
امام سجاد (علیهالسّلام) و سایر ائمه (علیهم
السّلام) درباره
فضیلت قرائت قرآن ذکر میکند؛ بهعنوان مثال مینویسد: «در منهج از
عبدالله بن مسعود و او از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) چنین روایت کرده: «قرآن خواندن،
احسان خداوند است که به آن تمامی افراد بشر را دعوت فرموده، پس از خواندن نعمت او بهرهمند شوید و هرچند توانید فایده آن را برگیرید، زیرا قرآن ریسمان محکم است، هرکس دست در آن زند، هرگز از رحمت واسعه حق تعالی محروم نگردد ...».
وی، حدیث ظهور قرآن در
قیامت به بهترین وجه را، ذکر میکند و میگوید: اخبار درباره مجسم شدن قرآن در قیامت و
شفاعت کردن آن زیاد است و گمان مکن که اخبار و احادیثی که از طرف معصومین (علیهم
السّلام) رسیده که قرآن در
قبر به صورت نیکو انیس مؤمن میگردد و در
آخرت مجسم میشود و تکلم میکند و شفاعت مینماید، ضرب المثل باشد و تاویل کنی و حمل بر غیر ظاهرش نمایی.
روح حاکم و جنبه قوی در تفسیر «مخزن العرفان» بعد اخلاقی، درس سیر و سلوک و تربیت نفوس است که رنگ اخلاقی و تربیتی، این تفسیر را از دیگر زمینههای آن قوی تر ساخته است. اهتمام مفسر، در
تربیت نفس انسانی و دور کردن آن از ظواهر فریبنده و مادیات و نزدیک کردن به ذات حق تعالی است؛ در عین اینکه وظایف دنیوی او را متذکر میشود. در بیان مقام الهی و منزلت شخص، نزد پروردگار میگوید: «اهل معرفت گویند: هرکس خود را به صفت
عبودیت شناسد، پروردگار خود را به صفت
ربوبیت شناسد و هرکس خدا را بهعظمت وبزرگواری و سلطنت شناسد، خود را به
فقر و ذلت و مسکنت شناسد. از یکی از عرفا پرسیدند خدا را به چه چیز شناختی؟ گفت به این شناختم که هر وقت قصد معصیتی مینمایم، عظمت و جلال خداوندی را به یاد میآورم و از
معصیت خودداری میکنم. آری اگر ذرهای از نور معرفت در قلبی بتابد اثر آن در ظاهر پدید میگردد و پدید شدن آثار، نتیجه ذوق و حال است، نه حاصل علم و تصور ...».
در باره وظایف دنیوی انسان، وظایف زناشویی را مطرح میکند و حدیثی را از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) نقل مینماید که مضمونش چنین است: «بهترین مردان امت من کسی است که نسبت به
زن خود بهتر باشد و بهترین زنان امت من زنی است که نسبت به شوهر خود بهتر باشد. بهترین زنان امت من زنی است که در آنچه معصیت نباشد، رضایت شوهر را به دست آرد و بهترین مردان امت من مردی است که با اهلش با لطف و مدارا زندگی کند، مانند
مادر نسبت به
اولاد و چنین مردی در هر شبانه روزی اجر شهیدی که در راه خدا کشته شده است، دارد». مؤلف پس از ذکر برخی اقوال در این باره، خود میگوید: «زن و مرد اگرچه، در
انسانیت شریکاند، لکن شالوده
خلقت زن و مرد از قوای دماغی، جسمی، احساسات طبیعی و مزاجی تفاوت دارد»، سپس گفتار برخی از دانشمندان را میآورد و پس از آن، گفتار صاحب تفسیر «
المیزان» را در این خصوص ذکر میکند بدین مضمون: «خلاصه آنکه زن و مرد در غالب احکام عبادات و حقوق اجتماعی مساوی میباشند و همان طوری که مرد مستقل در امور اجتماعی است، زن نیز
استقلال دارد و در غالب امور اجتماعی حق مداخله دارد، مثل کسب، عمل،
ارث،
تجارت،
زراعت،
تعلیم،
تعلم، اخذ حقوق،
دفاع در برابر
دشمن و غیر اینها از مواردی که خلاف اقتضای طبعش نباشد».
مؤلف، در ضمن تفسیر آیات، به مباحث
علوم قرآنی از قبیل
اعجاز،
حروف مقطعه، محکم و متشابه و به ندرت به
شان نزول پرداخته است. درباره اعجاز در آیات،
تحدی را بیان و اعجاز قرآن را از جنبههای مختلف بررسی میکند. با آنکه در آغاز
سوره بقره درباره حروف مقطعه به تفصیل صحبت کرده، در آغاز سور دارای حروف مقطعه چون
آل عمران،
یونس،
هود،
یوسف،
قصص،
نمل و ... نیز مطالبی را در همینباره متذکر شده است. در تفسیر متشابهات میگوید: برای فهم آنها باید به گفتار
معصومین (علیهمالسّلام) رجوع کرد و چیزی از پیش خود نگفت. وی در اینباره مینویسد: «خود را کوچک تر از آن میدانم که از دانشمندان عالی انتقاد کنم و به گفتارشان خردهگیری نمایم. روی سخن به دیگران است. آنهایی که چندان بصیرتی در فهم آیات قرآن ندارند، از این فرمایشات (متشابهات) ممکن است خود را ببازند و از حد خود تجاوز کنند و در
تفسیر و
تاویل کلام الله به فریب نفس گرفتار گردند و گمان کنند به محض فراگرفتن اندازهای از
قواعد عربی میتوانند بدون تمسک به اخبار آل عصمت (علیهم
السّلام) آیات متشابهات را به رای و سلیقه خود تفسیر و تاویل کنند و مبتلا به
تفسیر به رای منهیعنه گردند.»
مفسر در ضمن تفسیر، به مباحث کلامی نیز میپردازد و در مباحثی از قبیل اضلال خداوند،
عصمت انبیا،
جبر و
اختیار، نعمت الهی در آیه «انعمت علیهم»
و... مطالبی را ایراد میکند؛ به عنوان مثال، در بحث «لیضل به کثیرا»، بحثی درباره جبر و
تفویض میکند و نظریه
اشاعره و
معتزله را باطل میشمارد و گفته
معصوم را که فرمود: «
امر بین الامرین» ذکر میکند و در رد هر مسلک، دلیل میآورد و به آیات قرآن و گفتار معصومان و
استدلال عقلی تمسک میجوید و در اینباره همت ایشان در بیان نظرات و دیدگاههای
شیعه، مشهود است. در ذکر صفات و اسمای الهی، به ارتباط عارف با این اسما یا صفات میپردازد و در پایان گفتار، درباره
حمد و ثنا و
شکر و
صفات خداوند در اول
سوره حمد میگوید: «اول سوره، بیان حال عارف است از ذکر و فکر و تامل در اسما و اوصاف جلال و جمال آن فرد بیهمتا و
تفکر و
تدبر در لطایف صنع و آثار
خلقت و اقتدار او تا آنکه سرانجام منتهی گردد به جایی که خوض مینماید در لجه وصول او؛ یعنی واصل میگردد به رحمت حق تعالی و از اهل مشاهده و عیان میگردد و گویا او را عیانا میبیند و شفاها با او سخن میگوید.»، سپس گفتار مادیین را درباره روح و روان ذکر میکند و مفصلا پاسخ میگوید.
وی گاهی از نظرات فلاسفه بهره میبرد، مثلا در بیان حروف تهجی از گفتار فلاسفه
اسلامی، چون
صدرالمتالهین و
ابوعلی سینا و در توجیه آیه نور از کلام ملاصدرا استفاده کرده است. در بیان اوصاف
آتش جهنم، خلاصه کلام صدرالمتالهین را ترجمه میکند که امتیاز
جهنم از سایر آتشها به چند چیز است:
۱. آن آتش اخروی است، نه دنیوی و به این حواس
درک نمیشود، مگر وقتی که از این نشئه تحول نماید به نشئه
قیامت؛ آن وقت میتوان آتش را به «
عین الیقین» مشاهده نمود؛ چنانچه الآن علما مشاهده میکنند آن آتش را به «
علم الیقین» و شاهد بر اینمطلب، قول حق تعالی است در
سوره تکاثر، آیه ۹؛
۲. آن آتشی است که در کمون اشیاء واقع است و از باطن به ظاهر سرایت مینماید... ؛
۳. آن آتشی است که از سیئات و متابعت
شهوات تولید میگردد، نه از
چوب و
زغال و غیر آن... ؛
۴. آن آتشی است که در قلب نفوذ مینماید... ؛
۵. آتش دنیا تقریبا یک نوع است، چندان اختلافی بین اقسام آن نیست، لکن آتش جهنم هفت طبقه دارد...
مفسر گرامی، به لغت و اشتقاق و غیر آن هم پرداخته، اما نه به دقت تفاسیری چون «
مجمع البیان».
از آنجا که بخشی از
قرآن کریم را
آیات احکام تشکیل میدهد، مؤلف، مثل اکثر نگارندگان تفاسیر به این مباحث نیز پرداخته و آیات فقهی و عبادی را تا حد نیاز شرح داده و درباره وظایف انسانها گفتاری را آورده و در صورت لزوم حدیثی را نقل و شرح کرده است؛ نمونه گفتارش در آیات احکام را در آیات
ارث و
صوم مشاهده میکنیم.
مفسر، در باب
وصیت مینویسد: ظاهرا از جمله «کتب علیکم...»،
حکم لزومی برمیآید و دلالت دارد بر وجوب وصیت که هر کسی هنگام مردنش اگر مالی دارد بایستی وصیت کند و برای هر یک از پدر و مادر و نزدیکان، سهمی از مال خود را معین نماید؛ خصوصا به قرینه «حقا علی المتقین»
که در آخر
آیه ذکر شده، لکن نظر به آیاتی که راجع به ارث رسیده و ورثه معین شده، جمع بین آیات، اینطور میشود که نسبت به خویشاوندان حکم وجوبی برداشته میشود، لکن
استحباب آن به حال خود باقی میماند. مفسر به گفتار خود ادامه میدهد و نتیجه میگیرد که لازمه آدم متقی این است که هنگام مردنش وصیت نماید برای خویشاوندان خود و آنان را از مال خود محروم ننماید؛ گرچه، بر او
واجب نیست. مؤلف، در این تفسیر، از تفاسیر و روایات عامه و خاصه و نیز گفتار عرفا بسیار بهره برده است.
معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۵۰۵. نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم
اسلامی.