محمدمهدی فتونی کبیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این نوشتار زندگی نامه تفصیلی محمدمهدی فتونی کبیر آورده شده است.
این متن، ذیل عنوان محمد مهدی فتونی در کتاب گلشن ابرارآمده است. (متوفای ۱۱۸۳ قمری)
آل فتونی یکی از خاندانهای بزرگ در
جبل عامل جنوب
لبنان است.
به گفته ی سید حسن صدر تاکنون
علم از این خانواده، منقطع نشده است.
از این خانواده عالمان بزرگی برخاستهاند که میتوان به شیخ موسی فتونی جد اعلای ابوالحسن فتونی و ابوالحسن فتونی و ملا ابوطالب بن ابوالحسن فتونی
اشاره کرد.
یکی دیگر از عالمان بزرگ این خاندان، عالم
قرن دوازده، شیخ محمدمهدی فتونی معروف به فتونی کبیر است. (این لقب برای فرق گذاری میان او و هم نام دیگر او شیخ مهدی فتونی صغیر است. او از نوادههای ابوالحسن شریف فتونی عاملی استاد فتونی کبیر است و در
سال ۱۲۹۷ قمری از
دنیا رفته است.)
پدر او شیخ بهاءالدین محمد بن علی ملقب به «صالح» از عالمان دینی
نبطیه در جبل عامل بود.
محمدمهدی در نبطیه به دنیا آمد. برای تحصیل
علوم دینی عازم حوزههای علمیه شد. از تحصیل او اطلاع زیادی در دست نیست و تذکره نویسان فقط به نام برخی از اساتید او بسنده کردهاند.
محمدمهدی فتونی در
اصفهان از محضر جمعی از بزرگان استفاده کرد.
دو تن از اساتید فتونی در اصفهان عبارت اند از:
۱ ـ میر محمد صالح خاتون آبادی اصفهانی
او داماد
علامه مجلسی و شیخ الاسلام اصفهان بود. فتونی از این استاد خود این داستان را نقل کرده است که روزی در عالم رؤیا
امام زمان را دیدم. از او سؤال کردم به کتاب مفاتیح
فیض کاشانی عمل کنیم یا به کتاب کفایة الاحکام سبزواری. ایشان در جواب فرمود: بر شما باد به کتاب مفاتیح مراجعه کنید. (کتاب مفاتیح الشرائع فیض کاشانی از کتب فقهی ارزشمند است که در سه جلد به چاپ رسیده است.)
۲ ـ ابوالحسن شریف بن محمد طاهر فتونی عاملی نباطی نجفی (۱۱۳۹ قمری)
او که پسر عموی شیخ محمد مهدی فتونی بود
از علامه مجلسی و
شیخ حر عاملی و
شیخ فخرالدین طریحی صاحب کتاب
مجمع البحرین (به سال ۱۱۱۱ قمری) و شیخ محمد حسین میسی (به سال ۱۱۰۰ قمری)
اجازه ی
روایت داشته است.
محمدطاهر، پدر ابوالحسن، مدتی در اصفهان اقامت گزید و با خواهر میر محمدصالح خاتون آبادی
ازدواج کرد. ابوالحسن در حدود سال ۱۰۷۰ قمری در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در اصفهان ادامه داد و بعد از آن به
نجف رفت. او در سال ۱۱۰۷ قمری در نجف بوده است. در ایام اقامت در نجف، جمع زیادی از علما نزد او
قرائتحدیث و قرائت بعضی کتب کردند و در آن زمان، بزرگ نجف محسوب میشد.
از او آثار زیادی بر جای مانده است که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
۱ ـ الفوائد الغرویة و الدرر النجفیه که در سال ۱۱۱۲ قمری آن را به اتمام رسانده است.
۲ ـ رسالة الرضاعیة که در ۲۵
محرم ۱۱۱۱قمری در نجف آن را نوشت.
۳ ـ شرح کفایة الاحکام سبزواری
۴ ـ شرح مفاتیح الشرائع فیض کاشانی که در سال ۱۱۲۹ قمری آن را نوشت و نام آن شریعة الشیعة و دلائل الشریعة است.
۵ ـ ضیاء العالمین در
امامتعلامه امینی درباره ی این کتاب میگوید: بهترین کتابی است که در این زمینه نوشته شده است.
۶ ـ کتاب حدیقة النسب
۷ ـ شرح صحیفه
۸ ـ حاشیه بر
کافی۹ ـ مرآة الانوار و مشکاة الاسرار در تفسیر
قرآن۱۰ ـ حقیقةمذهب الامامیة
۱۱ ـ معراج الکمال
۱۲ ـ نصائح الملوک در شرح فارسی عهدنامه ی
مالک اشتر۱۳ ـ تنزیه القمیین فی الرد علی السید المرتضی که در رد این گفته است که قمیها جبری و مشبهه هستند.
محمدمهدی فتونی نزد این استاد، کتبی چند قرائت کرد و به واسطه ی او، سلسله سند خود را به
علامه مجلسی میرساند.
شیخ از بعضی بزرگان اجازه نقل حدیث داشته است. از جمله اجازه دهندگان به وی، ایناناند:
۱ ـ ملا محمد شفیع گیلانی (۱۱۴۴ قمری)؛
۲ ـ محمد رضا شولستانی شیرازی؛
۳ ـ
شیخ یوسف بحرانی (۱۱۸۶ قمری)؛
او بعد از تحصیل به جبل عامل بازگشت و از علمای بزرگ آن جا محسوب میشد، اما بعد از این که احمد جزارو دیگران در آن بلاد به
ظلم و
فساد پرداختند و بازار اهل علم کساد گردید، به نجف رفت و در آن جا اقامت گزید.
شیخ بعد از اقامت در
نجف، به تدریس و تربیت شاگرد پرداخت. غالب طلابی که آن
زمان در نجف به تحصیل مشغول بودند، در درس او حاضر میشدند. مهمترین شاگردان او بدین قرارند:
۱ ـ
محمدمهدی بحرالعلوم معروف به علامه بحرالعلوم
او بعد از تحصیل در
کربلا نزد شیخ یوسف بحرانی در سال ۱۱۶۹ قمری به نجف رفت و در درس محمد مهدی فتونی و محمد تقی دورقی (۱۱۸۶ قمری) شرکت کرد.
بحرالعلوم از فتونی اجازه داشته است.
در اجازات خود، او را بر دیگر اساتید خود مقدم میداشته است. بعضی این تقدم را بدین علت میدانند که او اولین استاد سید در نجف بوده است.
۲ ـ
شیخ جعفر کاشف الغطاءغالب دوران تحصیل او نزد شیخ مهدی فتونی بوده است.
۳ ـ
میرزا محمدمهدی شهرستانی۴ ـ
ملا محمدمهدی نراقی (۱۲۰۹ قمری)
۵ ـ محمدمهدی بن هدایة الله مشهدی معروف به
شهید ثالث (۱۲۱۸ قمری) که از او
روایت میکند.
۶ ـ
میرزای قمی (۱۲۳۱ قمری)
میرزای قمی ابتدا از سید حسین خوانساری و
وحید بهبهانی استفاده کرد و بعد از آن به درس هزار جریبی و فتونی شتافت.
۷ ـ سید عبدالله بن محمدتقی لاریجانی
فتونی به او اجازه داده است.
۸ ـ
میرزا محمد تقی قاضی طباطبایی (۱۲۲۰ قمری)
او از شاگردان فتونی بوده و از او اجازه نیز داشته است. او این اجازه را در
سال ۱۱۷۳ قمری ده سال پیش از وفات خود نوشته است. این اجازه در پشت کتاب
وسائل الشیعه نوشته شده است و در کتابخانه ی نواده ی قاضی موجود است.
۹ ـ محمدرضا بن عبدالمطلب تبریزی (حدود ۱۲۰۸ قمری)
او کتاب رسالة الاشارات را به امر استادش فتونی در
فقه نوشت. او پیش از این در سال ۱۱۷۸ قمری کتابی در روایات با عنوان الشافی الجامع بین اخبار البحار و الوافی نوشته بود. وقتی فتونی این کتاب را دید از او خواست تا کتابی در فقه و فتوا نیز بنگارد. از این رو او اقدام به نوشتن کتابی در فقه به نام الاشارات کرد. او نام این دو کتاب را از کتاب اشارات و شفای
ابن سینا اخذ کرد و آن را شفاء و اشارات نامید.
۱۰ ـ شیخ نصار بن حمد نجفی (حدود ۱۲۴۰ قمری)
۱۱ ـ احمد بن محمد بن علی معروف به عطار (۱۲۱۵ قمری)
۱۲ ـ میرزا محمدرفیع بن میرزا محمد شفیع تبریزی
۱۳ ـ سید محمد قمی کشمیری
۱۴ـ سید محمدشفیع شوشتری جزائری (۱۲۰۴ قمری) از نوادههای
سید نعمت الله جزائری و برادر عبداللطیف جزائری صاحب کتاب تحفة العالم
۱۵ـ سید شبر بن محمد حویزی مشعشعی (حدود ۱۱۹۰ قمری)
فتونی برای او اجازهای نیز صادر کرده است.
۱۶ـ امیر ابراهیم بن معصوم تبریزی (۱۱۴۵ قمری)
۱۷ ـ محمد علی بن محمد حسین طالقانی
او کتاب نتایج الاخبار استاد را به خط خود نوشت و استاد هم اجازه ی روایتی برای او صادر کرد. او نزد استاد علاوه بر شنیدن
حدیث و قسمتی از کتاب
قواعدالاحکامعلامه حلی نیز قرائت کرده است.
۱۸ ـ سید محمدرضا بن عبدالرزاق بن محمداسماعیل سمنانی اقساسی
او نزد فتونی شاگردی کرد و استاد اجازه نامه ی مفصلی برای وی نوشت. تمام این اجازه نامه در
اعیان الشیعة آمده است.
فتونی علاوه بر تدریس به تالیف نیز میپرداخت. آثاری که از او به یادگار مانده است، به شرح ذیر است:
۱ ـ ارجوزة فی تاریخ المعصومین
۲ ـ نتائج الاخبار و نوافج الازهار فی الاحکام المنصوصة بالعموم و الخصوص من الکتاب و الماثور عن الائمة الاطیاب فی الکتب الاربعة و غیرها من کتب الاصحاب
این کتاب تمام ابواب فقه را در یک جا جمع کرده است.
آقا بزرگ تهرانی، جلد اول این کتاب را در
کربلا نزد مولوی حسن یوسف هندی دیده است.
۳ ـ رساله در عدم انفعال آب قلیل در صورت ملاقات با نجاست
۴ ـ الانساب المشجر
گفتنی است فتونی در
علم نسب شناسی تبحر زیادی داشته است
و این کتاب تلاش او را در این علم نشان میدهد.
۵ ـ رجال الشیخ مهدی فتونی
که احتمالا با قبلی یکی است.
۶ ـ کتابی در فقه که قول مختار خود را با دلیل آن به صورت مختصر ذکر کرده است.
۷ ـ دیوان شعر
فتونی دیوان شعری داشته است. در برخی از کتب، این دو بیت
شعر را از او نقل کردهاند:
تخفی الاسی و همول الدمع یظهره
و السقم یثبت ما قد صرت تنکره
هذا فؤادک اضحی الهم یؤنسه
و ذاک طرفک امسی النوم یضجره
اشعار فتونی بسیار زیبا است. صاحب کتاب نشوة السلافة از شعر او بسیار تجلیل کرده است.
۸ ـ نامههایی به سید نصرالله حائری
سید نصرالله حائری شاعری توانمند و از علمای اخباری بود که در کربلا سکونت داشت. فتونی با وی مکاتباتی داشته است. در آن مکاتبات، هر دو، گاه اشعاری رد و بدل کردهاند.
شیخ به غیر از این آثار، بر چند کتاب از جمله بر کتاب نتایج الافکار فی منتخبات الاشعار ابوعبدالرضا شیخ محمدعلی بن بشاره خاقانی نجفی آل موحی (۱۱۸۸ قمری) تقریظ نوشته است. این تقریظ به صورت شعر است و بخشهایی از آن در کتاب اعیان الشیعة و معارف الرجال آمده است.
تقریظی نیز بر کتاب الصوارم القاصمة لظهور الجامعین بین بنتین من ولد فاطمة شیخ یوسف بحرانی نوشته است. بحرانی این کتاب را در ذوالقعده سال ۱۱۶۹ به پایان برده است.
شیخ شریف رضی محمد بن فلاح کاظمی در سال ۱۱۶۶ قمری قصیدهای در مدح
امیرالمؤمنین، علیه السلام، سرود. او در این قصیده، فضایل امیرالمؤمنین، علیه السلام، را از ابتدا تا انتها به نظم کشیده است.
این قصیده به علت این که کلمه ی کرار (صفت امیرالمؤمنین که حیدر کرار است) در آن زیاد تکرار شده است، به «قصیده ی کراریه» شهرت دارد. به منظور تجلیل از این شاعر و برای ترویج این اشعار، هجده تن از علما در سال ۱۱۶۶ قمری بر این شعر تقریظ نوشتند و اولین کسی که بر این قصیده تقریظ نوشت، فتونی بود.
او برای معرفی این قصیده بر آن تقریظ شعری زد
و شاعر نیز در ابتدای قصیده از او و دیگر تقریظ کنندگان این قصیده، مدح میکند.
شیخ شریف کاظمی قصیده ی دیگری در وصف امیرالمؤمنین، علیه السلام، دارد. او در زمانی گرفتاری مالی پیدا کرده بود و برای رهایی از این گرفتاری، شعری در وصف امیرالمؤمنین، علیه السلام، سرود و در آن خطاب به حضرت فرمود: «
قندیل طلا در نزد تو، مانند خاک بی ارزش است جود کن و تکهای از آن را به من بخشش کن.» . در همین لحظه،
قندیلی از بالای سقف بر
زمین افتاد متولیان حرم این
قندیل را دوباره نصب کردند، اما این
قندیل باز بر زمین افتاد. متولیان حرم که این قصه را دیدند این
قندیل را به شاعر بخشیدند.
در
قرن دوازده، بسیاری از علما، شاعرانی توانمند بودند و اشعاری عرفانی میسرودند. این شاعران عالم برای این که اشعار خود را به محک آزمایش گذارند، جلسات شعری را تشکیل میدادند و در آن جلسات، اشعار خود را ایراد میکردند. یکی از جلسات معروف در
نجف، جلسهای بود که به معرکة الخمیس معروف شد. ریاست این جلسه با شیخ محمدتقی دورقی بود. در این جلسات علامه بحرالعلوم حضور داشت. محمدمهدی فتونی هم یکی از اعضای این جلسه بود. این جلسات باعث میشد تا اشعار بسیار خوبی در مناقب
اهل بیت و معارف دین سروده شود. نیز این جلسات باعث میشد تا اشعار دینی به سرعت در اطراف ترویج پیدا کند. فتونی که در این جلسات اشعاری میسرود، به «عالم شعرا» و «شاعر علما» لقب گرفت.
سید شبر بن محمد ثنوان حویزیاز شاگردان فتونی و سید نصرالله حائری بود. او بعد از تحصیل
علوم دینی متصدی
امر به معروف و نهی از منکر در نجف شد. در برههای از
زمان، دولت عثمانی در
بغداد و دیگر شهرها،
ظلم و
ستم فراوانی به
شیعیان میکردند. آنان برای طلاب و روحانیونی که برای تبلیغ احکام شرعی و معارف دینی به شهرها و روستاهای اطراف میرفتند، ایجاد مزاحمت میکردند و ترس و واهمه میان آنان میانداختند.
این امور باعث شد که سید شبر به کارگزاران حکومت عثمانی اعتراض کند، ولی آنان به این اعتراضات توجهی نکردند. کم کم دامنه ی این ظلم و ستم بالا گرفت. سید شبر در برابر این ظلم دست به قیام زد. او به رؤسای قبائل
عراق نامه نوشت و توانست با همکاری آنان لشکری فراهم آورد که حدود ده هزار جنگ جو در آن قرار داشت. او در نظر داشت عراق را از چنگ عثمانیها به در آورد و حکومتی
شیعه تشکیل دهد. محمدمهدی فتونی برای حمایت سی دنامهای نوشت تا در اجتماع عموم خوانده شود. او در آن، از لشکریان خواست سید شبر را یاری کنند و دستورهای او را اطاعت کنند. او در این نامه برای پیروزی سید دعا کرد. متن نامه ی فتونی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم. ان جناب السید الانجب، العلی الحسب، الزکی النسب، العالم العلم الطاهر، السید شبر، و لا یخفی ان السید هو رجل من اهل العلم و الصلاح، و الرشاد و الفلاح، و الواجب علیه انفاذ الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فانهما واجبان علی العارف المتمکن منهما فاطیعوا امره و انتهوا عند نهیه فانه یدلکم علی ما یصلح به دنیاکم و اخراکم و لا تخالفوه و اعینوه علی انفاذ امره و نهیه لتفوزوا بالفلاح و الرشاد و الله لنا و لکم عون و ظهیر فی جمیع الامور، عسی الله ان یکفیکم الشرور و یمنحکم ما فیه لکم خیر و سرور.
مخفی نماند که جناب سید عالی حسب، نیکو نسب، عالم عامل طاهر سید شبرمردی از اهل علم و صلاح و از اهل رشاد و فلاح است و بر او است اجرا امر به معروف و نهی از منکر؛ زیرا، این دو، بر آشنایی که قدرت اجرای آن را دارد، واجب است. بنابراین امر او را اطاعت کنید و از نهی او اجتناب کنید که او شما را به آن چه صلاح
دنیا و آخرتتان است، راهنمایی میکند. مخالفت او نکنید و او را در اجرای امر و نهیش یاری کنید تا به فلاح و رستگاری برسید.
خدا برای ما و شما در همه ی امور بهترین یار و مددکار است. امید آن که خدا کفایت از بدیها کند و آن چه در آن خیر و شادی است به شما عطا کند.
با انقلابی که سید شبر برپا کرد، والی بغداد برای سرکوب سید لشکر کشید و بعد از جنگی که میان دو لشکر صورت گرفت، سید شبر به
اسارت در آمد و این تلاش به نتیجهای نرسید..
این واقعه بعد از حمله ی نادرشاه افشاربه عراق صورت گرفته است.
در کتب فقهی دو فتوا از محمدمهدی فتونی نقل و مورد گفت وگو است.
فتوای اول او، این است که
آب قلیل با ملاقات با نجاست
نجس نمیشود. این قول بر خلاف نظر دیگر مراجع تقلید است. مراجع شیعه معتقدند آب قلیل با برخورد با نجس، نجس میشود. فتونی برای اثبات نظر خود رسالهای نگاشته است و در کتب فقهی ضمن اشاره به نظر او، ادله ی او را نقد کردهاند.
فتوای دوم او، این است که مسافری که قصد اقامت ده روزه در شهری را داشته باشد، نمیتواند از حصار شهر خارج شود و به باغات و محلات اطراف شهر برود.
این فتوا، در آن زمان مشهور شد و علمای آن
زمان به رد نظر او پرداختند. آقا محمد باقر بهبهانی معروف به وحید بهبهانی که از معاصران فتونی است، در این فتوا با فتونی به بحث پرداخت، اما نتوانست او را متقاعد سازد. آقا محمدباقر مازندرانی هزار جریبی (۱۲۰۵ قمری) شب در عالم رؤیا
صاحب الزمان را در خواب دید و فرمود: «یا باقر! قل للفتونی الحق فی المسالة مع الباقر؛ ای باقر به فتونی بگو در این مسالة
حق با باقر بهبهانی است.».
سید جواد عاملی صاحب کتاب مفتاح الکرامة این داستان را به صورتی دیگر نقل میکند. او میگوید: محمدباقر هزار جریبی در عالم رؤیا از
امیرالمؤمنین حکم این مسئله را سؤال کرد.
امام در جواب فرمود: «به فتونی بگو
نماز را به تمام بخواند.» یا «چه گونه حکم به شکسته بودن نماز کرده است.» تردید از ناقل است.
این حکایت جدای از مباحث فقهی آن، نشانه ی این است که ائمه ی هدا، علیهم السلام، در مواقع لازم به راهنمایی مراجع تقلید میپردازند.
تذکر این نکته ضروری است که راهنمایی و دستگیری حضرات معصوم، علیهم السلام، مختص به علما و مراجع تقلید نیست، بلکه این امر برای هر
انسان معتقدی که
توسل به آن حضرات داشته باشد، ممکن است اتفاق بیفتد.
سید حسن صدر روش محمدمهدی فتونی را نزدیک اخباریین میداند.
درباره ی روش فقهی شیخ فتونی باید گفت، دیدگاه او، همان دیدگاه بحرانی
است. او در کتاب نتائج الاخبار، اصولی گری و اخباری گری را
افراط و
تفریط میداند و روش میانه را بر میگزیند.
دیدگاه میانه ی
شیخ یوسف بحرانی و شیخ فتونی باعث شد تا تاریخ نگاران فقه، این دو شخصیت را زمینه ساز محو اخباری گری بدانند.
فتونی در تقریظ بر کتاب القاصمة لظهور الجامعین بین بنتین من ولد فاطمة شیخ یوسف بحرانی، روش فقهی خود را به درستی تشریح کرده است او مینویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم. ان ما کتبه شیخنا العلامة، متعه الله بالصحة و السلامة، هو التحقیق الذی هو بالقبول حقیق و العمل علی ما استند الیه و عول علیه سیما علی طریقتنا المثلی و سنتنا الفضلی من العمل علی مضمون الاخبار و ان لم یقل به احد من الفقهاء الاخیار. و کتب الاقل محمد مهدی الفتونی. آن چه شیخ علامه ی ما با صحت و سلامت نوشته است، تحقیقی است که به قبول شایسته است و بر عمل بدان تکیه میشود، خصوصا که بنا به طریق درست و روش برتر ما است.
آن عمل به مضمون اخبار است هر چند هیچ یک از فقهای اخیار، آن قول را نگفته باشد.
گفتنی است این روش، مختار شیخ یوسف بحرانی و فتونی و
میرزا مهدی شهرستانی بوده است.
سید بحرالعلوم در اجازه به شیخ محمد حسن قزوینی حائری در وصف او مینویسد: «شیخنا العالم العامل المحدث الفقیه و استادنا الفاضل المتتبع النبیه نخبة الفقهاء و المحدثین و زبدة العلماء العاملین الفاضل البارع النحریر امام الفقه و الحدیث و التفسیر واحد عصره فی کل خلق رضی و نعت علی شیخنا الامام البهی السخی ابوصالح محمد المهدی».
ملا احمد نراقی در اجازهای که برای برادر خود آقابزرگ نراقی نگاشته است در وصف فتونی می نویسد: «الشیخ المحدث الفاضل والفقیه النبیه الکامل العالم العامل الحبر الاوحدی الشیخ مهدی بن الشیخ بهاء الدین الفتونی العاملی النجفی».
محدث نوری درباره ی او مینویسد: «نخبة الفقهاء و المحدثین و زبدة العلماء العاملین ابوصالح الشیخ محمد مهدی بن بهاء الدین محمد الفتونی العاملی النجفی».
سید علی بروجردی صاحب کتاب طرائف المقال درباره ی او مینویسد: «و او شیخی بلندمرتبه است که تمام انگشتان به سوی او اشاره میکنند.» . («و هو الشیخ الرفیع الشان و المکان المشار الیه بکل بنان الافضل الاعلم الاکمل کما فی بعض الاجازات المعتبرة». )
یکی از شاگردان او مینویسد: «عالم عامل کامل نقی تقی شیخ محمدمهدی فتونی».
سید بحرالعلوم در وصف او فرموده بودند: «من در این
زمان کسی را نمیشناسم که همه ی بابهای فقه را استنباط کرده باشد، جز شیخ مهدی فتونی.» . («انی لا اعرف من استنبط جمیع ابواب الفقه فی هذا العصر الا الشیخ اباصالح المهدی الفتونی»)
شیخ محمد حرزالدین یک پسر از شیخ محمدمهدی فتونی را نام برده است. او، شیخ احمد فتونی است.
متاسفانه چیزی از احوالات او در کتب ذکر نشده است.
سرانجام این عالم بزرگ بعد از عمری طولانی
و بعد از سالها تلاش در
راه تربیت شاگردان و رواج اخبار
اهل بیت، علیهم السلام، در
شعبان سال ۱۱۸۳ قمری در
نجف از
دنیا رفت و بدن شریف او را در همان شهر به
خاک سپردند.
طوبی له و حسن مآب.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«محمد مهدی فتونی».