• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

متون تفسیری با رویکرد تفسیر بیانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اگر قرآن کریم به شیوه تحلیل ادبی بلاغی، تفسیر گردد به آن تفسیر بیانی اطلاق می‌شود. برخی از تفاسیر، دارای صبغه بیانی می‌باشند که در دو مرحله متون تفسیر سنتی و جدید مورد بررسی قرار می‌دهیم.



برخی از مهم‌ترین تفاسیر پیشین که به طور برجسته دارای صبغه بیانی‌اند عبارتند از:

۱.۱ - الکشاف

الکشّاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل (زمخشری):

۱.۱.۱ - اهمیت و جامعیت

زمخشری (م. ۵۳۸ ق. ) چنان‌که در این نام‌گذاری باز نموده و در مقدّمه تفسیر خود بیان کرده، جامع‌ترین و مهم‌ترین کتاب در شیوه تفسیر ادبی بلاغی و تفسیر بیانی، قرآن را تألیف کرده و در جای جای این تفسیر به مباحث ادبی پرداخته و وجوه مختلف بلاغت و مسائل گوناگون بدیع و معانی و بیان را که عبدالقاهر مسائل و قواعد آن را تدوین کرده بود بر آیات و عبارات قرآنی تطبیق کرده و همه جا ارتباط لفظ و معنا را در مفردات و ترکیبات قرآنی بررسی و تحلیل بلاغی کرده و برای این منظور، از نظم و نثر عربی فراوان شاهد آورده است.

۱.۱.۲ - ویژگی‌ها

زمخشری کاربرد تمثیل و مَثَل را در اسلوب بیانی قرآن بسیار گسترده می‌بیند و این پدیده را در بیان قرآن زمینه‌ای برای تخییل و تصویر و ترسیم مضامین قرآنی در ذهن مخاطبان می‌شناسند، به گونه‌ای که قرآن توانسته است مضامین و وقایع گذشته و از میان رفته را برای غایبان از آن صحنه‌ها، به مثابه شاهدان عینی، به تصویر بکشد. (برای نمونه به این منابع رجوع کنید ).
تفسیر بیانی در الکشاف به اوج خود می‌رسد. زمخشری دلالت هنری و زیبایی شناسانه در نظم قرآن و معانی ثانوی دلالت‌ها را که در تقدیم و تأخیرها و مرجع ضمیر و ترکیب‌های لغوی وجود دارند آشکار ساخته و به اسلوب‌های بیانی قرآن مانند کنایات، استعارات و تشبیه و مجاز و تمثیل توجه ویژه‌ای کرده است. وی در تمایزی آشکار با عبدالقاهر جرجانی که توجه خود را عمدتاً به نظم قرآن و ارتباط آن با معانی معطوف داشته بود، به مباحث بدیع به معنای عام آن که شامل علم بیان نیز می‌شود توجه کرد، از این رو زمخشری را باید نخستین مفسری شمرد که در راه آشکار کردن اعجاز قرآن از طریق استعمال بیانی در تفسیر تلاش کرده است. وی التفات‌ها و یافته‌های دل انگیزی در سراسر تفسیر الکشاف در شیوه تفسیر بیانی دارد.
[۱۶] المبادئ العامه، ، ص ۱۱۰ - ۱۱۲.
[۱۷] نقد منهج التفسیر، ص ۲۳۸ - ۲۴۳.


۱.۲ - انوار التنزیل

انوار التنزیل و اسرار التأویل (بیضاوی):
این تفسیر را که به تفسیر بیضاوی معروف است، می‌توان تلخیص یا تهذیب الکشّاف زمخشری دانست. بیضاوی (م. ۶۸۵ یا ۶۹۱ ق. ) مباحث ادبی، بلاغی و بیانی زمخشری را با اِعراض از دیدگاه‌های کلامی وی تلخیص کرده و به صورت متنی درسی در حوزه تفسیر ادبی و بیانی قرآن ارائه کرده است که طیّ چندین سده حوزه‌های علمیّه به آن توجه کرده و بیش از ۸۳ شرح بر آن نوشته‌اند. مطبوع‌ترین شرح بر این تفسیر، حاشیه شهاب الدین خفّاجی (م. ۱۰۶۹ ق. ) است که آن را می‌توان دیوان ادب و بلاغت دانست، زیرا اشعار و امثال فراوانی درباره مضامین و معانی آیات قرآنی و اختلاف قرائات در آن فراهم آمده‌اند.
[۱۸] المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص ۱۵۸ - ۱۶۳.
[۱۹] المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص ۵۱۹ - ۵۲۱.


۱.۳ - ارشاد العقل السلیم

ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم (ابوالسعود):
این تفسیر به تفسیر ابی السعود معروف است. ابوالسعود (م. ۹۸۲ ق. )، مؤلّف این تفسیر به کشف اسرار بلاغت و ارائه جلوه‌های اعجاز بیانی قرآن کریم، به خصوص در ابوابی همچون فصل و وصل، ایجاز و اطناب، تقدیم و تأخیر و اعتراض و تذییل، اهتمام ویژه‌ای دارد.
[۲۰] التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص ۳۴۹.


۱.۴ - روح المعانی

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المَثانی (آلوسی):
این تفسیر به تفسیر آلوسی معروف است. مهم‌ترین انگیزه آلوسی (م. ۱۲۷۰ ق. ) مؤلّف این تفسیر، پاسخ دادن به کسانی است که به ظواهر نظم قرآنی اشکال کرده، به دقایق تفسیریِ کتاب خدا دست نیافته‌اند. وی با مروری فراگیر بر تفاسیر پیشینیان، آرای ایشان را نقد و بررسی کرده و در پرتو توجیهات متنوّع صرفی، نحوی، بلاغی و تأکید بر تناسب آیات و سُوَر و استناد به اشعار عرب و قرائات مختلف قرآنی در صدد ارائه وجوه مختلف بیانی برای مضامین قرآنی برآمده است.
[۲۲] التفسیر و المفسرون، ج ۱، ص ۳۵۵ - ۳۶۱.



در سده چهاردهم هجری، هم‌زمان با اوج‌گیری نهضت بیداری مسلمانان، برخی از دانشمندان نواندیش و ژرف‌نگر در جهان اسلام با روی‌کردی تحلیل‌گرانه و نقّادانه، تفاسیری را بررسی کردند که با دیدگاه محدود فنّی به مباحث ادبی و بلاغی پرداخته و از اهداف نزول قرآن غافل ماندند. آنان شیوه‌ای نو را در تفسیر با تمرکز بر مقاصد نزول قرآن مشتمل بر ارائه راه حل‌های گوناگون برای مسائل و مشکلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جوامع اسلامی بنیان نهادند. این مفسّران از یک سو، به قدر نیاز و ضرورت به مباحث ادبی و بیانی قرآن مبتنی بر میراث گذشتگان پرداختند و از سوی دیگر، با محور قرار دادن خودِ قرآن در کشف و راه‌یابی به اسلوب‌های بیانی آن به حوزه‌های جدید و مبانی نو در شناخت زبان قرآن نائل آمدند.
[۲۴] فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۲۷ - ۲۸.
[۲۵] المیزان، ج۱، مقدمه.

این دانشمندان بر خلاف ادیبان و متکلّمان سده‌های نخستین، با نگرشی معتدل و نقّادانه به علوم ادبی و فنون بلاغی در پیِ شناختن و شناساندن قرآن بر محور ساختار زبانی و نظم بیانی و سیاق آیات و سُوَر آن و عمدتاً به دنبال دست‌یابی به اهداف نزول قرآن بودند. پیش‌گامان این روی‌کرد جدید، سیّد جمال‌الدین اسدآبادی (م. ۱۳۱۴ ق) و شیخ محمّد عبدُه (م. ۱۳۲۳ ق. ) بوده‌اند. (نیز برای نگاهی آسیب شناسانه به این‌گونه تفاسیر به این منبع رجوع کنید
[۲۶] التفسیر والمفسرون، ج ۲، ص ۵۴۷ - ۵۸۹.
[۲۸] المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص ۴۶ - ۴۷.
[۲۹] آداب الصلوه، ص ۱۹۴.
).




۳.۱ - تفسیر القرآن الحکیم

تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار؛ محمد رضا رشید):

۳.۱.۱ - معرفی

این تفسیر که به تفسیر المنار معروف است، تلفیقی است از دروس تفسیری شیخ محمّد عبدُه و تعلیق و تکمیل شاگرد وی، محمّد رشید رضا که در قالب تفسیری ترتیبی (تا آیه ۵۳ سوره یوسف ) منتشر شده است. از شیخ محمّد عبدُه، افزون بر این، تفسیر جزءِ عمَّ و تفسیر سوره والعصر نیز به یادگار مانده است.
[۳۲] التفسیر والمفسرون، ج ۲، ص ۵۵۲ - ۵۵۴.


۳.۱.۲ - دیدگاه‌های عبده

عبدُه بر قرائت قرآن همراه با تدبّر در آیات و سُوَر آن پیش از مطالعه تفاسیر اهتمام ویژه‌ای داشته است.
[۳۴] تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۴.

وی معتقد است که اسلوب بیان قرآن هیچ‌گونه ابهام و کاستی ندارد تا مفسّران بخواهند در پی رفع ابهام و تکمیل نقایص آن برآیند و با مضامین روایات اسرائیلی یا پناه بردن به انواع حذف و تقدیر و توجیهات نحوی و بلاغی ناسازگار با سیاق عامّ آیات قرآنی، بیان قرآن را کامل کنند.
[۳۵] تفسیر جزءِ عمَّ، ص ۵۹، ۷۹.
وی تحمیل صناعات ادبی و قواعد بلاغی را بر اسلوب بیانی قرآن کریم همچون روایات و معتقدات بیرون از قرآن، روا نمی‌دارد.
[۳۶] التفسیر والمفسرون، ج ۲، ص ۵۵۶ - ۵۸۹.
[۳۷] تفسیر جزءِ عمَّ، ص ۱۵۸.
[۳۸] المفسرون، حیاتهم و منهجهم، ص ۶۷۱.

از این رو برای جهت دادن تفسیر بیانی به شیوه‌ای صحیح و رهانیدن آن از هرگونه افراط و تفریط در طرح مسائل ادبی و بلاغی و گرایش‌های مذهبی، این شیوه را در تفسیر در پیش می‌گیرد که اولا مفسر باید وجوه بلاغت را به قدر ظرفیت معنا و آن‌گونه که آیات پذیرای آن‌هاست بیان کند و در باب وجوه اعرابی نیز چنان که شایسته و سازگار با مقام فصاحت و بلاغت قرآن است به تبیین و تحلیل بپردازد. ثانیاً در فهم معنای کلمات باید به جای اعتماد به اقوال لغویان به استعمالات اهل زبان در عصر نزول تکیه کند و برای این منظور حتی الامکان معانی الفاظ را از خود قرآن به دست آورد. ثالثاً گر چه دست‌یابی به همه مرادهای خداوند از کلامش برای بشر نامیسر است اما با ممارست و مطالعه کلام بلیغ و آشنایی با محاسن کلام، باید تلاش کند به قدر توان خود به دریافت مراد او نایل شود. رابعاً برای دست‌یابی به مراد خدا، علم به احوال بشر (جامعه شناسی و مردم شناسی) نیز لازم است، زیرا تفسیر صحیح برخی آیات بدون این آگاهی ناممکن است. خامساً از آن‌جا که هدف نهایی قرآن هدایت بشر است مفسر باید به وجوه مختلف هدایت بشر به وسیله قرآن آگاه باشد. سادساً لازم است مفسر به سیره پیامبر و اصحاب آن حضرت آگاهی کامل داشته باشد.
[۴۰] المنهج البیانی، ص ۳۳ به بعد.


۳.۲ - المیزان

المیزان فی تفسیر القرآن (علامه سید محمدحسین طباطبایی):

۳.۱.۱ - معرفی

این تفسیر را نیز باید در شمار تفاسیر دارای روی‌کرد تفسیر بیانی دانست که در روش و طرح مباحث تا حدود زیادی ناظر به المنار است. علاّمه سیّد محمّد حسین طباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق. ) برای کشف اسلوب بیانی قرآن، به متن آسمانی قرآن بیش از هر منبع دیگری توجّه می‌کند و تدبّر در آیات مشابه و توجّه به سیاق آیات را بیش از هر چیز محور مطالعه و تحقیق در معانی و مضامین و ساختار قرآن می‌شناسد.
[۴۱] المیزان، ج ۱، ص ۱۱ - ۱۴.


۳.۲.۲ - امتیاز

مهم‌ترین امتیاز المیزان بر سایر تفاسیر بیانی آن است که دیدگاه‌های علاّمه در حوزه تفسیر بیانی بر قرآن شناسی مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) مبتنی است. از نگاه مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) قرآن منحصراً یک نوشتار ادبی به زبان عربی نیست (برای آشنایی با مجموعه‌ای از احادیث قرآن شناسی در مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) به این منابع رجوع کنید
[۴۲] کنز العمال، ج ۱، ص ۵۲۵.
[۴۳] البرهان، ج ۴، ص ۵۱۵.
[۴۶] جامع الاخبار والآثار، ج ۱، ص ۱۶۹.
[۴۷] جامع الاخبار والآثار، ج ۱، ص ۴۴۴.
) و تفسیر و ترویج آن با چنین دیدگاهی به تحریف قرآن می‌انجامد، چنان‌که در حدیثی از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) آمده است: «اَصحابُ العربیّةِ یُحرِّفونَ کلامَ الله عزَّوجلّ عن مواضِعِه»؛
[۴۹] البیان، ص ۲۲۸.
همچنین بر پایه حدیثی دیگر از آن حضرت، قرآن کریم از لحاظ زبان شناختی، خود زبان ویژه‌ای است که می‌تواند همه دیگر زبان‌ها را باز نماید؛ امّا زبان‌های دیگر نمی‌توانند زبان قرآن را باز نمایند: «یُبینُ الألْسُنَ وَ لاتُبینُه الألْسُن».

۳.۲.۳ - نقش سیاق در تفسیر

علاّمه طباطبایی بیش از دیگر مفسّران به تثبیت جای‌گاه سیاق و نقش آن در تفسیر قرآن اهتمام داشته است، چنان که در متن المیزان بیش از ۲۰۰۰ بار کلمه «سیاق» به کار رفته است.
[۵۱] مشکوة، ش ۸۷، ص ۳۰ - ۳۲، «سیر تحول کاربرد سیاق در تفسیر».
گفتنی است که قرآن شناسان از دیرباز به نقش عمده سیاق در تفسیر قرآن توجّه و همواره بر تعیین کنندگی آن تأکید کرده‌اند.
[۵۳] روش شناسی تفسیر قرآن، ص ۱۱۹ - ۱۴۴.


۳.۲.۴ - مثل‌های قرآنی

در دیدگاه علّامه طباطبائی بیانات لفظی قرآن مَثَل‌هایی هستند برای تبیین معارف الهی و خداوند متعالی برای آن‌که مردم بتوانند آن معارف و حقایق را ادراک کنند، اسلوب بیانی قرآن را تا سطح افکار عامّه مردم تنزّل داده است. از سوی دیگر، خداوند برای آن‌که مردم بر ظاهر کلامش جُمود نکنند و همچنین ظاهر کلام را رها نکنند و مقصود خداوند را بدون کم و کاست دریابند، معانی و مضامین را در قالب مَثَل‌هایی متنوّع بیان کرده است تا آن قالب‌ها مفسّر و بیانگر یکدیگر شوند و محتوا را به درستی به مخاطب منتقل سازند.

۳.۳ - فی ظلال القرآن

فی ظلال القرآن (سید قطب):
این تفسیر ادبی و اجتماعی اثر سیّد قطب (م. ۱۳۸۶ ق. ) است. وی برای کشف اسلوب بیانی قرآن، هر سوره را بارها تلاوت می‌کرد تا به موضوع اصلی یا محور موضوعی آن دست یابد. وی معتقد بود که هر یک از سوره‌های قرآنی شخصیّتی مستقل دارند و از وحدت موضوعی برخوردارند.
[۵۵] فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۲۷ - ۲۸.
او اسلوب بیانی هر سوره را متأثر از محور موضوعی آن سوره می‌دانست.
[۵۶] فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۲۷ - ۲۸.
ویژگی مهمّ روی‌کرد بیانی سیّد قطب در تفسیر قرآن کشف عناصر هنری بیان قرآن است، به گونه‌ای که در نگاه وی تخییل، تجسیم و تصویر مهم‌ترین خصوصیت اسلوب بیانی قرآن کریم است، چنان‌که در دو کتاب دیگر خود، التصویر الفنّی فی القرآن و مشاهد القیامة فی القرآن به تفصیل به تبیین این نظریّه پرداخته است.
[۵۷] فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۴۶.


۳.۴ - پرتوی از قرآن

پرتوی از قرآن (سید محمود طالقانی):
در این تفسیر فارسی از قرآن کریم که بخش‌هایی از آغاز و انجام قرآن را دربرگرفته است، روی‌کرد تفسیر بیانی کاملا مشهود است. سیّد محمود طالقانی (م. ۱۳۵۹ ش. ) مؤلّف این تفسیر، به ارتباط آواهای الفاظ قرآن و ارتباط آن‌ها با معانی آن الفاظ توجّهی ویژه داشته است. وی معتقد بود که آهنگ لفظی قرآن که از وقف و مَدّ و قَصر و رعایت مخارج حروف و ادای حرکات و فواصل آیات به دست می‌آید، با معانی الفاظ قرآنی پیوندی تنگاتنگ دارد،
[۵۸] پرتوی از قرآن، ج ۳، ص ۲.
به گونه‌ای که اگر کلمه‌ای را به کلمه مترادف آن در زبان عربی تبدیل کنیم، یا حرفی را از جای خود برداریم، یا فصل و وصل و وقف و حرکت و اوج و حضیض و ایقاع (موسیقی) کلمات و عبارات را رعایت نکنیم، در نظم قرآن و هماهنگی‌های دقیق آسمانی موجود در الفاظ و معانی آن و در نتیجه دریافت مفاد و مقصود اختلال پدید خواهد آمد.
[۵۹] پرتوی از قرآن، ج ۳، ص ۳.


۳.۵ - التفسیر البیانی

التفسیر البیانی للقرآن الکریم (دکتر عایشه عبدالرحمن بنت الشاطی):

۳.۱.۱ - معرفی

این تفسیر بیانی از دکتر عایشه عبدالرحمن بنت الشاطی، ادیب معاصر و مشتمل بر تفسیر ۱۴ سوره برگزیده از دو جزءِ آخر قرآن است که در دو جلد به چاپ رسیده است. وی شیوه تفسیری خود را که متأثر از آرای استاد و همسرش امین خولی و دارای روی‌کرد اثبات اعجاز بیانی قرآن کریم است، چنین توضیح می‌دهد:
أ. بررسی موضوعی؛ ب. توجّه به فضای نزول؛ ج. کشف دلالت الفاظ در پرتو معانی لغوی و تدبّر در سیاق خاص آیه و سوره و پیوند آن‌ها با سیاق عامّ قرآن؛ د. التزام به سیاق و روح حاکم بر نصّ آیه و سوره؛ ه. حَکَمیّت قرآن در تحلیل و تعلیل‌های اِعرابی و اسرار بیانی.
[۶۰] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۰ - ۱۱.
[۶۲] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۴۲.


۳.۵.۲ - اطلاق تفسیر بیانی

بنت الشاطی برای نخستین بار عنوان «تفسیر بیانی» را بر روش تفسیری خود اطلاق کرد؛ اما تفسیر بیانی او در اصل همان تفسیر ادبی‌ای است که امین الخولی بر ضرورت آن در عصر حاضر تأکید کرده است. (برای آگاهی از شیوه تفسیر ادبی امین خولی به این منبع رجوع کنید
[۶۳] دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵ به بعد.
) به همین جهت شکری عیّاد هم‌فکر بنت الشاطی و دیگر شاگرد مکتب تفسیری امین خولی در نقدش بر تفسیر بیانی بنت الشاطی از این‌که وی به جای تفسیر ادبی عنوان تفسیر بیانی را برای کتابش برگزیده بر او خرده گرفته است،
[۶۴] بنت الشاطی من قریب، ص ۱۰۹ - ۱۱۲.
بنابر این برای شناخت دقیق‌تر شیوه تفسیر بیانی بنت الشاطی باید با شیوه تفسیر ادبی امین الخولی مبتنی بر تعریف وی از بلاغت و نیز آثار این مکتب تفسیری آشنا شد. امین الخولی با اشاره به این‌که دانش تفسیر هنوز به مرحله کمال و پختگی خود نرسیده است به نواندیشی در تفسیر روی آورده و آغاز این نواندیشی را در نواندیشی اش در بلاغت دانسته است.
[۶۵] دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵.


۳.۵.۳ - دیدگاه‌ها

بنت الشاطی شهرت تفسیریِ دائر بر واوِ قسم گرفتن واوهای آغازین سُوَر و آیاتی مانند «وَ الضُّحی» (ضحی /۹۳، ۱) و «وَ اللَّیلِ» (لیل /۹۲، ۱) را به رغم آن‌که دیدگاه غالب مفسّران قدیم و جدید است، نمی‌پذیرد و این کاربرد را به مثابه ابتکاری برای جلب توجّه مخاطب به حقایق دوردست معنوی و غیبی تلقّی می‌کند؛
[۶۸] الاعجاز البیانی، ص ۲۲۶ - ۲۲۸.
همچنین، بیان نحوی مفسّران را در ارتباط با کاربرد «سَوفَ» در آیه «وَ لَسَوْفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی» (ضحی/۹۳، ۵) نمی‌پسندد و در کاربرد قرآنی، «سوف» را لزوماً بیان‌گر زمان آینده نمی‌داند.
وی معتقد است که هر واژه‌ای در قرآن با دلالتی معیّن و مشخّص به کار رفته است، به گونه‌ای که به هیچ وجه نمی‌توان واژه‌ای دیگر را، هر چند هم معنای آن باشد، جای‌گزین آن کرد.
[۷۳] الاعجاز البیانی، ص ۱۹۸ - ۱۹۹.
وی روش تفسیر بیانی خود را در کتاب الاعجاز البیانی للقرآن توضیح داده و تأکید کرده است که ساختار زبانی و اسلوب بیانی قرآن در قالب قوانین کلاسیک ادبی و بلاغی نمی‌گنجد، به همین دلیل، از حاکم کردن بسیاری از قواعد نحوی و بلاغی بر تفسیر قرآن انتقاد کرده است.
[۷۴] الاعجاز البیانی، ص ۱۶۸ - ۱۷۷.


۳.۶ - التحریر و التنویر

التحریر و التنویر (محمد طاهر بن عاشور):
نام کامل این تفسیر تحریر المعنی السدید و تنویر العقل الجدید است که با شکل اختصاری آن مشهور شده است. مؤلّف این تفسیر، محمّد طاهر بن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق. ) در مقدّمه نُهم از مقدّمات کتاب زیر عنوان «فی اَنَّ المَعانی الَّتی تَتَحمَّلها جُمَلُ القرآن تعتبر مُرادةً بِها» می‌گوید: اسلوب بیان قرآن، بدیع و جدید است و معانی و مقاصدی که در الفاظ و عبارات قرآنی ملحوظ شده‌اند، فراتر از معانی و گسترده‌تر از مضامینی‌اند که بُلَغای عرب از همان الفاظ در کلام خود قصد کرده‌اند؛ زیرا قرآن کتاب تشریع و تعلیم و تربیت است و باید همه معانی و مقاصدی را در بر داشته باشد که همه مخاطبان قرآن در همه زمان‌ها و مکان‌ها باید از آن‌ها آگاهی یابند، بنابر این، معانی آیات و عبارات قرآنی را نباید محصور و محدود کرد و آن‌ها را با یکدیگر متنافی دانست؛ همچنین وی برای وقف و وصل در نگارش و قرائت آیات قرآنی اهمیّتی خاص قائل است و آن را در برداشت‌ها و دریافت‌های تفسیری از قرآن اثرگذار می‌داند. ابن عاشور به اَغراض سُوَر نیز توجّهی ویژه دارد و به سیاق آیات و تناسب آیات و سُوَر اهتمام می‌ورزد.
[۷۷] التحریر و التنویر، ج ۱، ص ۲۰۱ - ۲۰۴.



(۱). آداب الصلوه، امام خمینی(قدس سره) (م. ۱۳۶۸ ش. )، نشر آثارالامام(قدس سره)، ۱۳۷۸ ش.
(۲). آینه پژوهش (مجله)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
(۳). اتجاهات التجدید، محمد ابراهیم شریف، القاهرة، دارالتراث، ۱۴۰۲ ق.
(۴). اتجاهات التفسیر، فهد بن عبدالرحمن الرومی، ریاض، ادارات البحوث العلمیة، ۱۴۰۷ ق.
(۵). اثر القرآن فی تطور النقد العربی، محمد زغلول سلام، القاهرة، دارالمعارف.
(۶). اصول التفسیر و مناهجه، فهد بن عبدالرحمن الرومی، ریاض، مکتبة التوبة، ۱۴۱۳ ق.
(۷). الاعجاز البیانی للقرآن، بنت الشاطی، القاهرة، دار المعارف، ۱۳۹۱ ق.
(۸). البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق. )، قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق.
(۹). البرهان فی علوم القرآن، الزرکشی (م. ۷۹۴ ق. )، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهرة، احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۶ ق.
(۱۰). بنت الشاطی من قریب، حسن جبر، القاهرة، دارالکتاب الحدید، ۱۴۲۱ ق.
(۱۱). البیان فی تفسیر القرآن، الخوئی (م. ۱۴۱۳ ق. )، انوارالهدی، ۱۴۰۱ ق.
(۱۲). البیان والتبیین، الجاحظ (م. ۲۵۵ ق. )، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ ق.
(۱۳). پرتوی از قرآن، طالقانی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۵۰ ش.
(۱۴). تطور تفسیر القرآن، محمد عبدالحمید، بغداد، وزارة التعلیم العالی، ۱۴۰۸ ق.
(۱۵). التفسیر البیانی، بنت الشاطی، القاهرة، دارالمعارف.
(۱۶). تفسیر التحریر والتنویر، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق. )، تونس، الدار التونسیة، ۱۹۹۷ م.
(۱۷). تفسیر جزء عم، محمد عبده، مصر، نشر ادب الحوزة، ۱۳۴۱ ق.
(۱۸). تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق. )، به کوشش رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۱۹). تفسیر المنار، رشید رضا (م. ۱۳۵۴ ق. )، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق.
(۲۰). التفسیر والمفسرون، محمد حسین الذهبی، قاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۶ ق.
(۲۱). جامع الاخبار والآثار، سید محمد باقر موحد ابطحی، قم، مؤسسة الامام المهدی(عج)، ۱۴۱۴ ق.
(۲۲). جواهر البلاغه، سید احمد هاشمی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۵ ش.
(۲۳). دائرة المعارف الاسلامیه، ترجمه: شنتاوی و دیگران، بیروت، دارالمعرفة، ۱۹۳۳ م.
(۲۴). روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق. )، به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق.
(۲۵). روش شناسی تفسیر قرآن، محمود رجبی، تهران، الهادی، ۱۳۷۹ ش.
(۲۶). روش‌های تفسیر قرآن، سید رضا مؤدب، قم، اشراق، ۱۳۸۰ ش.
(۲۷). زبان قرآن، مقصود فراستخواه، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶ ش.
(۲۸). فی ظلال القرآن، سید قطب (م. ۱۳۸۶ ق. )، القاهرة، دارالشروق، ۱۴۰۰ ق.
(۲۹). الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق. )، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۳۰). الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق. )، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق.
(۳۱). کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق. )، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق.
(۳۲). المبادئ العامة لتفسیر القرآن، محمد حسین علی الصغیر، بیروت، دارالمورخ العربی، ۱۴۲۰ ق.
(۳۳). مستدرک الوسائل، النوری (م. ۱۳۲۰ ق. )، بیروت، آل البیت (علیهم‌السلام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق.
(۳۴). مشکوة (فصلنامه)، مشهد، استان قدس رضوی.
(۳۵). المفسرون حیاتهم و منهجهم، سید محمد علی ایازی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق.
(۳۶). مقدمة ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ ق. )، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۳۷). مناهج تجدید فی النحو والبلاغه، امین الخولی، دارالمعرفة، ۱۹۶۱ م.
(۳۸). المناهج التفسیریه، السبحانی، بیروت، دارالولاء، ۱۴۲۶ ق.
(۳۹). المنهج البیانی فی تفسیر القرآن، کامل علی سعفان، مصر، مکتبة الانجلو، ۱۹۸۱ م.
(۴۰). موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، محمد علی تهانوی، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۶ م.
(۴۱). المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق. )، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
(۴۲). النبأ العظیم، محمد عبدالله درّاز (م. ۱۳۷۹ ق. )، دارالقلم، ۱۳۹۰ ق.
(۴۳). نقد منهج التفسیر، سالم الصفار، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۰ ق.


۱. الکشاف، ج ۱، ص ۱ - ۱۷.    
۲. الکشاف، ج ۱، ص ۳۲ - ۳۷.    
۳. الکشاف، ج ۴، ص ۳۰۸.    
۴. الکشاف، ج ۱، ص ۵۲۸.    
۵. الکشاف، ج ۳، ص ۵۸۲.    
۶. الکشاف، ج ۱، ص ۷۲.    
۷. الکشاف، ج ۲، ص ۱۷۶.    
۸. الکشاف، ج ۱، ص ۷۲.    
۹. الکشاف، ج ۱، ص ۱۸۱.    
۱۰. الکشاف، ج ۱، ص ۳۰۱.    
۱۱. الکشاف، ج ۱، ص ۳۹۴.    
۱۲. الکشاف، ج ۲، ص ۵۳۲.    
۱۳. الکشاف، ج ۴، ص ۱۴۳.    
۱۴. الکشاف، ج ۴، ص ۵۹۳.    
۱۵. الکشاف، ج ۴، ص ۷۵۱.    
۱۶. المبادئ العامه، ، ص ۱۱۰ - ۱۱۲.
۱۷. نقد منهج التفسیر، ص ۲۳۸ - ۲۴۳.
۱۸. المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص ۱۵۸ - ۱۶۳.
۱۹. المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص ۵۱۹ - ۵۲۱.
۲۰. التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص ۳۴۹.
۲۱. روح المعانی، ج ۱، ص ۴.    
۲۲. التفسیر و المفسرون، ج ۱، ص ۳۵۵ - ۳۶۱.
۲۳. تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۷ - ۱۹.    
۲۴. فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۲۷ - ۲۸.
۲۵. المیزان، ج۱، مقدمه.
۲۶. التفسیر والمفسرون، ج ۲، ص ۵۴۷ - ۵۸۹.
۲۷. تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۱ - ۱۴.    
۲۸. المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص ۴۶ - ۴۷.
۲۹. آداب الصلوه، ص ۱۹۴.
۳۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۵۴.    
۳۱. عصر/سوره۱۰۳، آیه۱۳.    
۳۲. التفسیر والمفسرون، ج ۲، ص ۵۵۲ - ۵۵۴.
۳۳. تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۲ - ۱۴.    
۳۴. تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۴.
۳۵. تفسیر جزءِ عمَّ، ص ۵۹، ۷۹.
۳۶. التفسیر والمفسرون، ج ۲، ص ۵۵۶ - ۵۸۹.
۳۷. تفسیر جزءِ عمَّ، ص ۱۵۸.
۳۸. المفسرون، حیاتهم و منهجهم، ص ۶۷۱.
۳۹. تفسیر المنار، ج ۱، ص ۲۱ - ۲۴.    
۴۰. المنهج البیانی، ص ۳۳ به بعد.
۴۱. المیزان، ج ۱، ص ۱۱ - ۱۴.
۴۲. کنز العمال، ج ۱، ص ۵۲۵.
۴۳. البرهان، ج ۴، ص ۵۱۵.
۴۴. مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۷.    
۴۵. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۰۳.    
۴۶. جامع الاخبار والآثار، ج ۱، ص ۱۶۹.
۴۷. جامع الاخبار والآثار، ج ۱، ص ۴۴۴.
۴۸. مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۸۰.    
۴۹. البیان، ص ۲۲۸.
۵۰. الکافی، ج ۲، ص ۶۳۲.    
۵۱. مشکوة، ش ۸۷، ص ۳۰ - ۳۲، «سیر تحول کاربرد سیاق در تفسیر».
۵۲. البرهان فی علوم القرآن، ج ۲، ص ۹۸.    
۵۳. روش شناسی تفسیر قرآن، ص ۱۱۹ - ۱۴۴.
۵۴. المیزان، ج ۳، ص ۶۲ - ۶۳.    
۵۵. فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۲۷ - ۲۸.
۵۶. فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۲۷ - ۲۸.
۵۷. فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۴۶.
۵۸. پرتوی از قرآن، ج ۳، ص ۲.
۵۹. پرتوی از قرآن، ج ۳، ص ۳.
۶۰. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۰ - ۱۱.
۶۱. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۷ - ۱۸.    
۶۲. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۴۲.
۶۳. دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵ به بعد.
۶۴. بنت الشاطی من قریب، ص ۱۰۹ - ۱۱۲.
۶۵. دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵.
۶۶. ضحی/سوره۹۳، آیه۱.    
۶۷. لیل/سوره۹۲، آیه۱.    
۶۸. الاعجاز البیانی، ص ۲۲۶ - ۲۲۸.
۶۹. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۲۴ - ۲۶.    
۷۰. التفسیر البیانی، ج ۲، ص ۱۳۴.    
۷۱. ضحی/سوره۹۳، آیه۵.    
۷۲. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۴۰ - ۴۲.    
۷۳. الاعجاز البیانی، ص ۱۹۸ - ۱۹۹.
۷۴. الاعجاز البیانی، ص ۱۶۸ - ۱۷۷.
۷۵. التحریر و التنویر، ج ۱، ص ۹۳ - ۹۸.    
۷۶. التحریر و التنویر، ج ۱، ص ۹۷.    
۷۷. التحریر و التنویر، ج ۱، ص ۲۰۱ - ۲۰۴.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تفسیر بیانی، ج۸، ص۲۰۷.    



جعبه ابزار