لب اللباب فی طهارة اهل الکتاب (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب « لب اللباب في طهارة أهل الكتاب» اين كتاب اثر
آیة الله سید محمد حسن مرتضوی لنگرودی است كه براى بيان ادله
طهارت اهل كتاب تأليف شده است. اين كتاب به
زبان عربی و در سال ۱۴۱۴ ق تأليف گرديده و انگيزه تأليفش برداشتن پارهاى از محدوديتها و مشكلات از پيش روى مسلمانان به واسطه نجس دانستن
اهل کتاب مىباشد.
ايشان در ۲۳ صفر ۱۳۵۰ ه. ق در
نجف اشرف و در جوار بارگاه حضرت
امیرالمؤمنین علیه السلام در خانواده
علم و فضيلت به
دنیا آمد و ملقب به عبدالامير گشت. حضرت
آیة الله لنگرودی در آن شهر مقدس به فراگيرى
قرآن مشغول شد تا در سال ۱۳۶۱ ه. ق به همراه پدرش رهسپار
ایران گرديد و در تهران اقامت گزيدند. پس از سپرى شدن مقدمات علوم دينى به فراگيرى
فقه و
اصول و معقول پرداختند. چنان كه كتابهاى
رسائل و
مکاسب و
کفایه را از بزرگانى مانند پدر معظمشان و حضرات آيات
شهرستانی و
جاپلاقی ، حكيم متأله
محی الدین قمشهای ( شرح
منظومه سبزواری )،
علاّمه میرزا ابوالحسن شعرانی ( شرح
اشارات ،
هیئت فارسى و
شرح چغمینی ) فراگرفتند.
درسال ۱۳۷۳ ه. ق پس از فراغت از سطوح عالى
حوزه علمیه تهران به همراه پدر به
قم مهاجرت كردند. و شركت فعال در جلسات درسى آيات عظام قم داشتند همچون، مرحوم
بروجردی ( كتاب
صلاة ،
خمس ،
قضا و
طهارت به مدت هشت سال)، والد معظم( يك دوره اصول)،
امام خمینی ( اصول)،
آقای گلپایگانی ( حج)،
محقق داماد ( طهارت و صلاة)، حاج
میرزا هاشم آملی (اصول و معاملات)،
مرحوم اراکی ( خارج اصول) و
علامه طباطبائی (
اسفار ،
شفاء بو على،
تفسیر ) قدس سرهم الشريف. تأسيس و
اداره دو مدرسه علوم دينى و اقامه
نماز جماعت در
مسجد سلماسی ( بيش از سى سال) از خدمات فرهنگى- دينى ايشان است.
مؤلف، ابتدا مقدمهاى بر آن نوشته و انگيزه خود را از تأليف كتاب و مشكلات پيش روى مسلمانان را به دليل ارتباط غير اصولى با غير مسلمانان مورد بررسى قرار داده است. در مرحله بعدى به تحرير محل نزاع پرداخته و با بيان اقسام
کفر،
مسلم بودن نجاست
كفار را تحليل نموده است. در نجاست
اهل کتاب نيز مراد از
اهل کتاب و نظريات فقها در مورد
طهارت اهل كتاب و مطلبى از محقق همدانى در اين زمينه و ادله قائلين به طهارت و همچنين ادله قائل به نجاست آنان مطرح گرديده است.
اينكه در ميان اماميه مسئله نجاست
کافر محل اشكال است شكى نيست. ادعاى
اجماع به هر دو قسمش نيز شده است لكن از صاحب مدارك اشكالى در اين مورد مطرح مىباشد. لكن صاحب جواهر نجاست
كافر را در جلد ششم
جواهر از ضروريات مذهب شمرده و مرحوم
وحید بهبهانی در حاشيه مدارك قول به نجاست
كافر را شعار
شیعه دانسته است. اين اجمالى از نظريات علماى شيعه در نجاست
كفار است اما در نجاست اهل كتاب مشهور نجاستشان مىباشد اما در نزد عامّه مشهور طهارتشان مىباشد.
مؤلف در اقسام
كفر به اقسام پانزدهگانهاى كه مرحوم
سید یزدی در
عروه آورده اشاره كرده، بعد به توضيحش پرداخته است; اين اقسام عبارتند از: ۱- منكرين وجود خداوند و معتقدين به
قدیم بودن عالم. ۲- انكار
توحید ذات قديم از حيث مبدئيت. ۳- انكار توحيد خداوند در مقام فاعليّت و مؤثر دانستن غير خدا در حوادث. ۴
- انكار
توحید خداوند در مقام
عبادت و شريك دانستن غير. ۵- انكار مطلق
رسالت . ۶- انكار
نبوت بعضى از انبيا مانند انكار نبوت
پیامبر صلی الله علیه و آله . ۷- انكار مطلق يك ضرورى از ضروريات دين. ۸- انكار
معاد . ۹-
خوارج و
نواصب . ۱۰- غاليان. ۱۱- مجبّره كه به معنى قائلان به
جبر است. ۱۲- مفوّضه كه به معنى قائلان به
تفویض است. ۱۳- مجسمه و مشبهه ( اولى به معنى كسانى است كه به جسم بودن خدا قائلند و دوّمى براى خداوند شبيه قائل هستند). ۱۴- قائلان به
وحدت وجود اگر به لوازمش ملتزم شوند. ۱۵- فرقههاى ديگر شيعه غير از اثنا عشريه در صورتى كه نسبت به
ائمه ديگر ناصبى، سابّ و معاند نباشند.
مؤلف در ادامه مىفرمايد: آنچه براى ما از نجاست
كفار يقينى است، نجاست غير اهل كتاب مىباشد مانند بت پرستها و غيره، اما بحث كتاب در مورد اهل كتاب است كه نجس بودنشان اختلافى مىباشد. ايشان مراد از اهل كتاب را
یهود ،
نصاری و
مجوس مىداند كه دوتاى اولى يقينى بوده و سومى در صورتى كه كتاب آسمانىشان واقعا معتبر باشد به آنها ملحق خواهد شد كه فى الجمله چنين است.
رواياتى نيز از ائمه نقل شده كه مجوسىها را از اهل كتاب دانستهاند و گفته شده آنها پيغمبرى داشتند و كتابى كه در روايتى از
پیامبر صلی الله علیه و آله نام كتابشان
جاماست بيان شده است. امّا آنچه از فقهاى شيعه در مورد اهل كتاب رسيده بر خلاف
اهل سنت قول به نجاستشان مىباشد طبق مشهور، لكن مخالفهايى هم داشتهاند كه از جمله مرحوم
شیخ مفید مىباشد كه سؤرشان را
مکروه تلقى كرده است. از جمله نظريات قابل توجه در اين زمينه نظريه مرحوم
آخوند خراسانی است كه مىفرمايد: با وجود قوى بودن قول به طهارت، مخالفت با مشهور كه قائل به نجاستشان هستند سخت بوده و نجات در
احتیاط مىباشد.
قائلين به نجاست اهل كتاب علاوه بر اجماع به كتاب و سنت و امر اعتبارى نيز تمسك كردهاند. آيه ۲۸
سوره توبه كه مىفرمايد: « يا أيها الذين آمنوا إنّما المشركون نجس، فلا يقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا»
اولين دليل آنها مىباشد كه البته استدلال به آن مبنى بر دو امر مىباشد: اول اينكه
آیه بر نجاست مشركين دلالت كند. دوم اينكه اهل كتاب از مشركين باشند.
مؤلف، در مورد اين دو امر به تفصيل بحث كرده است كه اولا چگونگى استدلال به آيه براى نجاست مشركين محل اشكال بوده كه البته از آن پاسخ داده شده است. ثانيا جزو مشركين نبودن اهل كتاب مستند به چند آيه از آيات
قرآن کریم مىباشد. مسلمان مطيع شيطان هم جزو مشركين شمرده شده كما اينكه به رياكار نيز مشرك
اطلاق شده است كه نشان از جامعيت مفهوم اين واژه قرآنى دارد و نتيجه گرفتن را با تأملات جدى مواجه مىسازد.
دليل بعدى نجاست اهل كتاب،
سنت است كه در اينجا هم مناقشات جدّى وجود دارد. يكى از اين اخبار، موثّقه
سعید اعرج است به اين صورت:« قال: سألت أبا عبد اللّه عليه السلام عن سؤر اليهودي و النصراني؟ فقال: لا» و نصّ آن طبق آنچه در فقيه است به اين شكل مىباشد:« و سأله سعيد الأعرج عن سؤر اليهودي و النصراني أ يؤكل أو يشرب؟ قال: لا» همان گونه كه ملاحظه مىشود و
مؤلف نيز بر آن تأكيد دارد،
روایت هيچ دلالتى بر نجاست ندارد و نهايتا
اجتناب از سؤرشان را مىرساند كه به معنى باقى مانده
آب يا غذاشان مىباشد. اما وجه اعتبارى براى نجاست اهل كتاب اين است كه نجس دانستن آنها نوعى
تحقیر به حساب مىآيد و باعث مىشود تا مسلمين در روابط بين المللى و ديپلماسى خارجى نوعى برترى و تفوقى نسبت به آنها داشته باشند كه البته همان گونه كه
مؤلف مىگويد اين نوعى
استحسان به حساب آمده و قابل
اعتماد در اثبات
حکم شرعی نمىباشد.
قائلين به طهارت اهل كتاب نيز به كتاب و سنت و اصل تمسك كردهاند كه اولين آيه مورد استدلالشان، آيه ۵
سوره مائده است كه فرموده:« اليوم أحلّ لكم الطيبات و طعام الذين أوتوا الكتاب حلّ لكم و طعامكم حلّ لهم»
در اينجا خداوند طعام اهل كتاب را بر مسلمين و طعام مسلمين را بر آنها
حلال نموده است كه با حلال شدن خوراكىها معلوم مىشود تمام ساختههاى دستشان نيز حلال خواهد شد; حال با وجود نجاست آنان چگونه مىتوان به چنين حكمى ملتزم گرديد؟ تخصيص طعام به حبوبات نيز خلاف اطلاق
آیه مىباشد ضمن اينكه چنين حكمى در مورد مطلق مشركين نيز
صادق مىباشد; يعنى گندم و جو و ساير حبوبات آنان نيز بر مسلمين حلال بوده و دليلى بر حرمتش وجود ندارد. در اين صورت چه نيازى به چنين تقييدى هست كه اهل كتاب را جدا
ذکر كند؟ مضاف بر اينها واضح است كه آيه در مقام
امتنان بوده و در صدد عنايتى ويژه بر مسلمين مىباشد پس نمىتوان به اين راحتى آن را ناديده گرفت و از چنين امتنانى بىبهره ماند.
مؤلف شواهد ديگرى نيز بر اين معنا آورده است.
اما اخبارى كه در اين زمينه به آنها
استناد شده، اخبار مستفيضهاى هستند كه به خوبى طهارت اهل كتاب را مىرسانند; از آن جمله روايت صحيح
اسماعیل بن جابر است از
امام صادق علیه السلام كه مىگويد:« قلت لابي عبد اللّه عليه السلام: ما تقول في طعام أهل الكتاب؟ فقال لا تأكله ثم سكت هنيئة ثم قال: لا تأكله ثم سكت هنيئة ثم قال: لا تأكله و لا تتركه تقول: إنه حرام و لكن تتركه تتنزه عنه إن في آنيتهم الخمر و لحم الخنزير»، در اين روايت علت نهى از
طعام اهل كتاب وجود
خمر در ظروف آنها مىباشد يا گوشت
خوک كه هر دو باعث نجاست عرضى هستند و الاّ نجاست ذاتى در آنها وجود ندارد، زيرا اگر بود نيازى به چنين تعليلى نمىشد.
روايتهاى ديگرى نيز هستند كه در كتاب آمدهاند و وجه دلالتشان معين گرديده است. دسته بعدى
روایات، آنهايى هستند كه
نماز خواندن در لباسهاى مستعمل توسط يهود و نصارى را جايز شمردهاند كه به نيكى گوياى طهارت جسمشان مىباشند.
مؤلف به اصل نيز
اشاره كرده است با اينكه با وجود ادله قابل استناد، نوبت به اصل نمىرسد لكن دانستنش خالى از فايده نيست و آن اينكه هر جا شك در طهارت يا نجاست چيزى بشود
حکم به طهارتش مىنماييم. ايشان نواحى ديگرى هم براى طهارت اين طايفه ذكر كردهاند كه مجموعا هشت ناحيه مىباشد; اولين آنها جواز
غسل دادن اهل كتاب، مسلمان را مىباشد كه در صورت عدم وجود مماثل و محرم است. جواز
نکاح با اهل كتاب و... نيز نواحى ديگر مىباشند كه
مؤلف اين نواحى را مستقلا كافى در طاهر دانستنشان تلقى كرده است. ايشان در ضمن دفع وهمى، نجس دانستن اهل كتاب را قابل توجه دانسته و نتيجه مذكور; يعنى طهارتشان را نتيجه تتبعات بىوقفه فقهاى عظام در طول ساليان متمادى دانسته و با بيان ثمره قول به طهارت اهل كتاب مطالب خود را به پايان رسانده است.
آیة الله سید محمد حسن مرتضوی لنگرودی.
نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی