لام (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لام از
واژگان قرآن کریم است که در سه قسم کلّی: ۱-
عامل جرّ، ۲-
عامل جزم، ۳- لام
غیر عامل به کار میرود و در هر قسم دارای معانی مختلفی میباشد.
لام
حرف بیست و سوّم از
الفبای عربی و
حرف بیست و هفتم از
الفبای فارسی است.
لام حرف بیست و سوّم از الفبای عربی و
حرف بیست و هفتم از الفبای فارسی است.
لام سه قسم است: اوّل: عامل
جرّ، دوّم: عامل جزم، سوّم: لام غیر عامل.
لام در سه قسمِ آن در
قرآن کریم دارای کاربردهایی است که به برخی از آنها در ذیل اشاره میشود:
لام جرّ اگر مدخولش
ضمیر نباشد پیوسته مکسور است، مثل: «الحمد لِلَّهِ • العزّة للّه»،
مگر در
منادای مستغاث مقرون به یاء که در آن مفتوح باشد، مثل: «یا للّه»
و اگر مدخولش ضمیر باشد پیوسته مفتوح آید، نحو:
(لَنا اَعْمالُنا وَ لَکُمْ اَعْمالُکُمْ) (اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست.)
مگر با یاء متکلّم که مکسور آید، مثل:
(وَ ما لِیَ لا اَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی) (چرا كسى را
پرستش نكنم كه مرا آفريده)
از برای لام
جرّ بیست و دو معنی ذکر کردهاند از قبیل:
استحقاق،
اختصاص،
ملک،
تملیک،
تعلیل، تاکید نفی، و غیره.
لام عامل جزم همان لام امر غایب است و مکسور میباشد، ساکن بودن آن بعد از
واو و
فاء بیشتر از با حرکت بودن است، مثل:
(فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی) (پس بايد
دعوت مرا بپذيرند و به من
ایمان بياورند.)
گاهی بعد از
ثمّ، ساکن آید، مثل:
(ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ) (سپس، بايد آلودگيهايشان را برطرف سازند.)
و مثال آن از قرآن که مکسور باشد، نحو:
(وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ) (و به
نذرهای خود
وفا كنند و بر گردِ خانه گرامى
کعبه،
طواف كنند.)
که در هر دو مکسور است.
لام غیر عامل پیوسته مفتوح و هفت قسم است.
لام ابتداء: فائدهاش تاکید و تخلیص
مضارع از برای حال است، مثل:
(وَ اِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ) (و پروردگارت
روز قیامت، در آنچه اختلاف داشتند، ميان آنها
داوری مىكند.)
و مثل:
(اِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ) (به
یقین پروردگار من، شنونده و اجابتكننده دعاست.)
لام زایده: در چند محلّ آید، از جمله در خبر مبتداء، مثل: «ام الحلیس لَعَجُوزٌ شهربه»؛ ظاهرا آن نیز برای
تاکید است.
لام جواب: مثل:
(لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ اِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا) (در حالى كه اگر در آسمان و زمين، جز
خداوند يگانه، خدايان ديگرى بود، نظام جهان به هم مىخورد.)
این لام در جواب «
لو» آمده و آنکه در جواب
لولا و
قسم آید چنین است:
(وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْاَرْضُ) (و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمىكرد، زمين را
فساد فرا مىگرفت.)
و
(تَاللَّهِ لَاَکِیدَنَّ اَصْنامَکُمْ) (و به خدا سوگند در غياب شما، نقشهاى براى نابودى بتهايتان مىكشم!)
لام داخل به
ادات شرط: میفهماند که جواب بعد از لام از برای قسم قبلی است نه از برای
شرط، نحو:
(لَئِنْ اُخْرِجُوا لا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَئِنْ قُوتِلُوا لا یَنْصُرُونَهُمْ وَ لَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَیُوَلُّنَّ الْاَدْبارَ) یعنی: «سوگند یاد میکنم که اگر
کفّار اخراج بشوند
منافقان با آنها خارج نمیشوند و اگر به
جنگ کشانده شوند یاریشان نکنند و اگر
یاری کنند حتما شکست خورده فرار نمایند.»
برای بقیه معانی به کتابهای لغت رجوع شود.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «لام»، ج۶، ص۱۷۴-۱۷۵.