مِلْک (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مِلْک (به کسر میم و سکون لام) از
واژگان قرآن کریم به معنای «مالک شدن و صاحب شدن» است. از مشقات این کلمه
مالِک به معنى «صاحب مال و صاحب حكومت» و
مَلِيک به معنى «صاحب حكومت» و
مَلْک به معنای «حکومت، ملک و مال» و
مَلَکوت به معنای «حکومت آسمانها بر زمین» میباشد.
مِلْک به معنای مالک شدن و صاحب شدن میباشد.
(قُلْ لَوْ أَنْتُمْتَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ) «بگو اگر خزائن رحمت خدايم را مالک و دارا بوديد آن وقت از ترس انفاق دست باز میداشتيد.»
افعال آن بيشتر به معنى قدرت و توانائى آيد مثل:
(لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا) (حتى مالک سود و زيان خود نيستند تا چه رسد به شما؟)
براى خويش به نفع و ضررى قادر نيستند.
مالک اسم فاعل است. به معنى صاحب مال و صاحب حكومت میآيد. مثل؛
(خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ) (چهارپايانى براى آنان آفريديم كه آنان مالک آن هستند؟!)
(قُلِ اللَّهُمَ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ) (بگو: بار الها! اى مالک حكومتها! به هر كس بخواهى، حكومت مىبخشى)
(وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ) «گويند اى مالک خدايت ما را بميراند كه به معنى متصرف و حاكم است.»
(الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) (حمد و سپاس مخصوص
خداوندی است كه
پروردگار جهانيان است.
بخشنده و مهربان است. مالک روز جزاست)
عاصم،
کسائی،
خلف و
یعقوب حضرمی آنرا مالک و ديگران مَلِک (به فتح ميم و كسر لام) خواندهاند.
به نظر میآيد كه مالک در آيه مثل ملک به معنى حاكم و متصرّف است به معنى صاحب میباشد. زيرا صاحب به مال مناسب است كه بگوئيم: فلانى صاحب فلان مال است ولى مناسب با «يوم» حكومت است كه بگوئيم حكمران امروز فلانى است.
مَلِيكٌ مثل ملک به معنى صاحب حكومت است.
(إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ. فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ) «
پرهیزکاران در بهشتها و نهرهاند در نزد صاحب حكومت توانا (خدا).»
مَلْک(بر وزن فلس)
(قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا وَ لكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها ...) (گفتند: «ما به ميل و اراده خود از وعده تو تخلّف نكرديم؛ بلكه مقدارى از زيورهاى قوم فرعون را كه با خود داشتيم افكنديم.»)
«ملک» را در
آیه عاصم و
اهل مدینه و
اهل کوفه به فتح ميم و ديگران به ضمّ و نيز به كسر ميم خواندهاند و آن مصدر ملک يملک است در صحاح گويد فتح ميم از كسر آن افصح میباشد.
ممكن است مراد از آن حكومت يعنى: ما با قدرت و اختيار در كارمان وعده تو را مخالفت نكرديم ... و شايد به معنى ملک و مال باشد يعنى: ما با مال خويش با وعده تو مخالفت نكرديم بلكه چيزهائى از زيور قوم
فرعون داشتيم كه آنها را انداختيم و
سامری برداشت ...
(وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) (و اين گونه، ملكوت آسمانها و زمين و حاكميت مطلق خداوند بر آنها را به ابراهيم نشان داديم)
(أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ) (آيا در ملكوت آسمانها و زمين و حاكميت مطلق خداوند بر آنها، و آنچه خدا آفريده است، از روى دقّت و عبرت نظر نيفكندند؟!)
در اين دو آيه ظاهرا مراد حكومت و تدبيرى و نظمى است كه در آسمانها و زمين است.
در
مجمع فرموده: ملكوت مانند ملک (بر وزن قفل) است ولى از ملک رساتر و ابلغ است زيرا واو و تاء براى مبالغه اضافه میشوند.
در
صحاح گويد: ملكوت از ملک (بر وزن قفل) است مثل رهبوت از رهبة گويند: «له ملكوت العراق» براى او است حكومت
عراق.
ما وقتی كه از كارخانهاى ديدن مىكنيم مىبينيم كه در آن نظم بخصوصى حكم فرما است هم در ساختن و هم در كارانداختن آن همين طور است آسمانها و زمين. يعنى: و همانطور به
ابراهیم حكومت و نظمی كه در
آسمانها و
زمین است نشان میداديم.
(قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ) (بگو: اگر مىدانيد، چه كسى حاكميت همه موجودات را در دست دارد)
(فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ) «پاک و منزّه است خدائی كه حكومت و اداره هر چيز در دست او است.»
لفظ
ملیک فقط يک بار در قرآن آمده است. لفظ
مَلَكُوتُ چهار بار در قرآن مجيد آمده است.
•
قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «مِلک»، ج۶، ص۲۷۳.