• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لا تَعْدُ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





لاتَعْدُ:(وَ لا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ)
«لاتَعْدُ» از «عدا، يعدو» به معناى تجاوز كردن است، بنابراين، مفهوم جمله اين‌ است: «چشم از آن‌ها برمگير تا به ديگران نگاه كنى».



(وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ لَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا) (با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و شام مى‌خوانند، و تنها رضاى او را مى‌طلبند؛ و هرگز به خاطر زيورهاى دنيا، چشمان خود را از آن‌ها برمگير. و از كسانى كه قلب‌شان را از يادمان غافل ساختيم و از هواى نفس پيروى كردند، و كارشان افراطى است، اطاعت مكن.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: اصل معناى عدو به طورى كه راغب‌ تصريح كرده تجاوز است. و اين تجاوز معنايى است كه در تمامى مشتقات و موارد استعمال اين ماده وجود دارد.
در قاموس گفته: عدا الامر به معناى از اين امر تجاوز كرد مى‌باشد و عدا عن الامر به معناى ترک اين امر كرد است‌. و بنا بر اين، معناى جمله مورد بحث اين مى‌شود كه: ديدگانت را از آنان مبر (يعنى رهايشان مكن) و ديدگانت تركشان نكند، و خلاصه براى خاطر زينت حيات دنيا اينان را رها مكن.
و ليكن بعضى‌ گفته‌اند: اگر كلمه مزبور يعنى تعد به معناى تجاوز بود هرگز با حرف عن متعدى نمى‌شد، زيرا تجاوز هيچ وقت با اين حرف متعدى نمى‌شود، مگر آن‌كه به معناى عفو باشد، و لذا زمخشری در کشاف گفته: در جمله‌ (وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ) چون‌ متضمن معناى نبا و علاء است كه وقتى گفته مى‌شود نبت عنه عينه و علت عنه عينه معنايش اين است كه چشمش خواست آن را ببيند نتوانست لذا به اين مناسبت و براى افاده اين معناى ضمنى با لفظ عن متعدى گرديد، و اگر اين نبود جا داشت بفرمايد: و لا تعدهم عيناك. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )


۱. کهف/سوره۱۸، آیه۲۸.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۵۳.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۲۸۳.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۴۵۶.    
۵. کهف/سوره۱۸، آیه۲۸.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۹۷.    
۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۵۳.    
۸. فیروز آبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۱، ص۱۳۰۹.    
۹. آلوسی، شهاب الدین، تفسیر روح المعانی، ج۱۵، ص۲۶۳.    
۱۰. زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۷۱۷.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۱۸.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۰۲.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۵۱.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۱۸.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه‌، بر گرفته از مقاله «لاتَعْدُ»، ص۴۷۵.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره کهف | لغات قرآن




جعبه ابزار