قَبْر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَبْر (به فتح قاف و سکون باء)
از واژگان قرآن کریم به معنای مدفن انسان و جمع آن
قُبور است.
از مشتقات
قَبْر در
آیات قرآن؛
مَقْبَرَه (به فتح میم و سکون قاف و فتح باء) و
مِقْبَرَه (به کسر میم و سکون قاف و فتح باء) به معنای محل
قبر است.
جمع آن
مَقابِر میباشد.
قَبْر مدفن انسان است.
در
قاموس و
اقرب گفته:
«مدفن الانسان.» در
مفردات گفته:
مقرّ المیّت.
به مواردی
از قَبْر که در
قرآن و نهج البلاغه به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ) «بر احدى
از منافقان نماز مخوان و بالاى قبرش نايست.»
(ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ) «سپس او را بميراند و در
قبر كرد.»
(وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبورِ) (
خداوند تمام كسانى را كه در
قبرها هستند زنده مىكند.)
(وَ إِذا الْقُبورُ بُعْثِرَتْ عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ) (و آن زمان كه
قبرها زير و رو گردد و مردگان خارج شوند، در آن زمان هر كس آنچه را
از پيش و پشت سر فرستاده مىداند.)
(إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فی الْقُبورِ) يعنى: «خدا آنكه را خواهد مىشنواند (مؤمنی كه خدا قلبش را زنده كرده) و تو چيزى را به مردگان
قبور نمىشنوانى.»
مراد
از (مَنْ فی الْقُبورِ) كسانىاند كه گوش شنوا ندارند و
از شنيدن
کلام خدا معرضاند اينجاست كه
قرآن کفّار عنود و
لجوج را مرده و دفن شده تعبير كرده است.
(أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ) يعنى: «رقابت در كثرت مال سرگرمتان كرد تا مرديد و به
مقابر رسيديد.»
به عبارت ديگر
غفلت همه
عمر شما را گرفت.
ظاهرا مراد
از (زُرْتُمُ الْمَقابِرَ) مرگ است. بعضى آن را اظهار
فخر با شمردن اموات دانستهاند كه انشاءاللّه در «كثر» خواهد آمد.
برخی
از مواردی که در «
نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام علی (صلواتاللهعلیه) فرموده:
«وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَالاْحْتِمالُ قَبْرُ العُيُوبِ.» «
گشادهرویی دام دوستی،
بردباری و تحمل
قبر عیوب است، هر که بردبار باشد عیوبش مستور میماند گویی در
قبری دفن شدهاند.»
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «قبر»، ج۵، ص۲۲۱-۲۲۲.