• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قوم حضرت هود

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حضرت هود (علیه‌السلام) یکی از انبیای الهی است که نام مبارکش ده بار در قرآن آمده و یک سوره نیز به نام ایشان می‌باشد. هود از نوادگان حضرت نوح بوده و با هفت واسطه به او می‌رسد. ایشان را به این خاطر هود می‌گفتند که از گمراهی قومش نجات یافته بود و از طرف خداوند برای هدایت قومش انتخاب شده بود. زمانی که به رسالت مبعوث شد، چهل ساله و نام قومش عاد بود. قوم عاد در پیروی از حضرت هود (علیه‌السلام) گردن‌گشی کردند و بدین‌سان مبتلا به عذابی سخت گشتند. در این بین حضرت هود (علیه‌السلام) و عده‌ای از یارانش نجات پیدا کردند و به منطقه حضرموت یمن برای ادامه زندگی‌ کوچ نمودند.



یکی از پیامبرانی که نام او در قرآن (ده بار) آمده، و یک سوره به نام او نامیده شده، حضرت هود (علیه‌السلام) است.


سلسله نسب او را چنین ذکر نموده‌اند: «هود بن عبدالله بن رباح بن خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح». بنابراین نسب او با هفت واسطه به حضرت نوح (علیه‌السلام) می‌رسد.


حضرت نوح (علیه‌السلام) هنگام رحلت، به پیروان خود چنین بشارت داد: «بعد از من غیبت طولانی رخ می‌دهد. در طول این مدت طاغوت‌هایی بر مردم حکومت می‌کنند و بر آنها ستم می‌نمایند، سرانجام خداوند آنها را به وسیله قائم بعد از من که نامش هود (علیه‌السلام) است نجات می‌دهد. هود (علیه‌السلام) رادمردی باوقار، صبور و خویشتن‌دار است. در ظاهر و باطن به من شباهت دارد و به زودی خداوند هنگام ظهور هود (علیه‌السلام)، دشمنان شما را با طوفان شدید به هلاکت می‌رساند.» بعد از رحلت حضرت نوح (علیه‌السلام)، مؤمنان و پیروان او همواره در انتظار حضرت هود (علیه‌السلام) به سر می‌بردند، تا این که به اذن خدا ظاهر شد و سرانجام دشمنان لجوج حق بر اثر طوفان کوبنده و شدید، به هلاکت رسیدند.


از این‌رو به او هود گفته شد، که از ضلالت قومش هدایت یافته بود و از سوی خدا برای هدایت قوم گمراهش برانگیخته شده بود.
هود (علیه‌السلام) در قیافه و قامت هم‌شکل حضرت آدم (علیه‌السلام) بود. سر و صورتی پرمو و چهره‌ای زیبا داشت.


هود (علیه‌السلام) دومین پیامبری است که در برابر بت و بت‌پرستی، قیام و مبارزه کرد، که اولی آنها حضرت نوح (علیه‌السلام) بود.


با این توضیح و با الهام از قرآن، نظر شما را به فرازهایی از زندگی حضرت هود (علیه‌السلام) و قومش که به قوم «عاد» معروف بودند جلب می‌کنیم:

۶.۱ - پیشینه قوم عاد

حدود ۷۰۰ سال قبل از میلادِ حضرت مسیح (علیه‌السلام) در سرزمین احقاف (بین یمن و عمّان، در جنوب عربستان) قومی زندگی می‌کردند که به آنها قوم عاد می‌گفتند. زیرا جدّشان شخصی به نام «عاد بن عوص» بود و حضرت هود (علیه‌السلام) نیز از همین قوم بود و عاد بن عوص، جدّ سوم او به شمار می‌آمد. (قبل از آنها نیز قومی به نام «قوم عاد اول» وجود داشته‌اند که در آیه ۵۰ سوره نجم، به عنوان «عاداً الاولی» نام برده شده‌اند.)

۶.۲ - قوم قدرت‌مند

قوم عاد افرادی تنومند، بلند قامت و نیرومند بودند، از این‌رو به عنوان جنگاورانی برگزیده به حساب می‌آمدند. از نظر تمدن نیز نسبت به قبایل دیگر تا حدود زیادی پیشرفته‌تر بودند و شهرهای آباد، زمین‌های خرم و سرسبز و باغ‌های پرطراوت داشتند. چنان‌که این مطلب از آیه ۸ سوره فجر استفاده می‌شود.

۶.۳ - قوم مغرور

این قوم در ناز و نعمت به سر می‌بردند و هم‌چون شیوه بیشتر سرمایه‌داران و مرفّهین بی‌درد، مست غرور و غفلت بودند. از قدرتشان برای ظلم و ستم و استعمار و استثمار دیگران سوء استفاده می‌کردند و از طاغوت‌ها و مستکبران عنود و سرکش پیروی می‌نمودند و در میان انواع خرافات و بت‌پرستی و گناهان غوطه‌ور بودند.

۶.۴ - قوم طاغی

طغیان، بی‌بندوباری، عیش‌ونوش و شهوت‌پرستی، جهل و گمراهی، لجاجت و یک‌دندگی در سراپای وجودشان دیده می‌شد و هرگز حاضر نبودند که از روش خود دست بکشند و در برابر حق تسلیم گردند. چنان‌که این مطلب از آیه ۵۹ سوره هود استفاده می‌شود.


حضرت هود (علیه‌السلام) در میان قوم، دعوت خود را چنین آغاز کرد: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، چرا که هیچ معبودی برای شما جز خدای یکتا نیست، شما در اعتقادی که به بت‌ها دارید در اشتباهید، و نسبت دروغ به خدا می‌دهید. ‌ای قوم من! من از شما پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من فقط بر کسی است که مرا آفریده است. آیا نمی‌فهمید؟ ‌ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا باران رحمتش را پی‌درپی بر شما بفرستد، و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید، روی از حق نتابید و گناه نکنید.» قوم هود گفتند: ‌ای هود! تو دلیلی برای ما نیاورده‌ای و ما خدایان خود را به خاطر حرف تو رها نخواهیم کرد، و ما اصلاً به تو ایمان نمی‌آوریم، ما فقط درباره تو می‌گوییم؛ بعضی از خدایان ما به تو زیان رسانده و عقلت را ربوده‌اند. هود گفت: من خدا را به گواهی می‌طلبم، شما نیز گواه باشید که من از آن چه شریک خدا قرار دهید بیزارم. من در برابر شما هستم، هر چه می‌خواهید در مورد من نقشه بکشید و مرا تهدید کنید، ولی از دست شما کاری ساخته نیست، من بر «الله» که پروردگار من و شما است توکل کرده‌ام، هیچ جنبنده‌ای نیست، مگر این که او بر آن تسلط داشته باشد، اما سلطه‌ای بر اساس عدالت چرا که پروردگار من بر راه راست است. من رسالتی را که مامور بودم به شما رساندم، پس اگر روی بگردانید، پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‌کند، و شما کمترین ضرری به او نمی‌رسانید، پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است.


خداوند در آیه ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره هود می‌فرماید: «قوم عاد، رسولان خدا را تکذیب کردند، هنگامی که برادرشان هود (علیه‌السلام) آنها را به تقوا و دوری از گناه فرا خواند.» آن‌گاه شیوه دعوت هود (علیه‌السلام) را چنین بیان می‌کند: آیا تقوا را پیشه خود نمی‌کنید؟ به سوی خدا بیایید، من برای شما فرستاده امینی هستم، از نافرمانی خدا بپرهیزید و از من اطاعت کنید، من هیچ اجر و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمی‌طلبم، اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است. آیا شما بر هر مکان بلندی، نشانه‌ای از هوی و هوس می‌سازید؟ تا خودنمایی و تفاخر کنید، شما قصرها و قلعه‌های زیبا بنا می‌کنید، و آن‌چنان به این بناها دل بسته‌اید که گویی جاودانه در دنیا خواهید ماند، هنگامی که کسی را مجازات می‌کنید، هم‌چون جباران کیفر می‌دهید. پرهیزکار شوید، از مخالفان فرمان خدا بپرهیزید، خداوندی که با نعمت‌هایش شما را یاری نموده و شما را به چهارپایان و نیز پسران نیرومند امداد فرموده، و باغ‌ها و چشمه‌ها را در اختیار شما نهاده است، اگر کفران نعمت کنید، من بر شما از عذاب روز بزرگ نگرانم که شما را فرا گیرد.


قوم هود (علیه‌السلام) در برابر‌ اندرزهای پرمهر حضرت هود (علیه‌السلام) به جای این که پاسخ مثبت بدهند، به لجاجت و سرکشی پرداختند، با صراحت او را تکذیب کردند، ‌و گفتند: «برای ما تفاوت نمی‌کند، ‌چه ما را‌ اندرز بدهی یا ندهی. خود را بیهوده خسته نکن، روش ما همان روش پیشینیان است و از آن دست نمی‌کشیم، و این تهدیدهای تو، دروغ است و ما هرگز مجازات نمی‌شویم. نیز به هود گفتند: آیا آمده‌ای که ما را (با دروغ‌هایت) از معبودهایمان بازگردانی؟ اگر راست می‌گویی عذابی را که به ما وعده داده‌ای بیاور. حضرت هود (علیه‌السلام) آن چه توانست قوم خود را پند و‌ اندرز داد، و شب و روز به دعوت آنها به سوی حق پرداخت، و راه روشن نجات را به آنها نشان داد، و با اصرار و تکرار، آنها را از انحراف و گمراهی بر حذر می‌داشت، ولی تنها‌ اندکی از آن قوم، به هود (علیه‌السلام) ایمان آوردند، و اکثریت قاطع مردم، رو در روی هود (علیه‌السلام) قرار گرفتند و نسبت دروغ‌گویی، جنون و ابلهی به هود (علیه‌السلام) دادند و بر کفر و عناد خود افزودند.


قرآن گوشه‌ای از داستان گفتگوی هود (علیه‌السلام) با قومش را چنین بیان می‌کند: هود: ‌ای قوم من! تنها خدا را بپرستید، جز او معبودی برای شما نیست، ‌آیا پرهیزکاری پیشه نمی‌کنید؟ بزرگان قوم: ما تو را در مقام نادانی و سبک مغزی می‌نگریم، ما بطور قطع تو را دروغگو می‌دانیم. هود: ‌ای قوم من! هیچ‌گونه ابلهی و سفاهت در من نیست، ‌بلکه من فرستاده‌ای از سوی خدا به سوی شما هستم، پیام‌های خدا را به گوش شما می‌رسانم و خیرخواه امین برای شما هستم. آیا تعجب می‌کنید که دستور آگاهی بخش خداوند توسط مردی از میان شما به شما برسد، و او شما را از مجازات الهی بترساند؟ بزرگان قوم: آیا به سراغ ما آمده‌ای که تنها خدای یگانه را بپرستیم، ولی آن چه را که پدرانمان می‌پرستیدند، رها سازیم، اگر راست می‌گویی آن چه را که از عذاب به ما وعده می‌دهی بیاور. هود: پلیدی و غضب پروردگارتان، شما را فراگرفته است، آیا با من در مورد نام‌هایی که شما و پدرانتان بر بت‌ها نهاده‌اند، ستیز می‌کنید؟ در حالی که خداوند هیچ دلیلی درباره آن نازل نکرده است؟ پس شما منتظر (شکست من) باشید و من نیز در انتظار عذاب شما خواهم بود.


۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۶۳.    
۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۵۷.    
۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۲۰۷-۲۰۸.    
۴. نجم/سوره۵۳، آیه۵۰.    
۵. فجر/سوره۸۹، آیه۸.    
۶. هود/سوره۱۱، آیه۵۹.    
۷. هود/سوره۱۱، آیه۵۰ – ۵۶.    
۸. هود/سوره۱۱، آیه۱۲۳.    
۹. هود/سوره۱۱، آیه۱۲۴.    
۱۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۳ - ۱۳۵.    
۱۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۳۶ - ۱۳۹.    
۱۲. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۲.    
۱۳. هود/سوره۱۱، آیه۵۴.    
۱۴. اعراف/سوره۷، آیه۶۶.    
۱۵. اعراف/سوره۷، آیه۶۵ – ۷۱.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «قوم هود»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۴.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «قوم حضرت هود»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۱۱.    






جعبه ابزار