قصص الانبیاء (ثعلبی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از دو اثر مشهور ثعلبی کتابی در باره داستانهای پیامبران با نام
عرائس المجالس فی قصصالانبیاء است
که با عنوان
قصصالانبیاء نیز مشهور است.
به نظر میرسد ثعلبی قصصالانبیاء را بعد از تفسیر خود و با استفاده از آن نوشته باشد
زیرا این دو کتاب، در حکایت برخی
قصص ، شباهتهای بسیار دارند.
گویا وی
روایات تفسیری مرتبط با
قصص پیامبران را از تفسیر خود
استخراج کرده و با افزودن مطالبی از
تاریخ و
اخبار ، با شکل و ترتیبی متفاوت در قالب این کتاب عرضه کرده است.
نسخههای متعدد موجود از این کتاب در کتابخانههای مختلف،
ترجمهها و
اقتباسات گوناگون از آن و توجه فراوان
خاورشناسان به این کتاب، نشاندهنده اهمیت و اعتبار این
اثر و
رواج و
شهرت آن در میان
مسلمانان است.
همچنین این کتاب از اواخر
قرن سیزدهم تا به امروز بارها به
چاپ رسیده، از جمله در
بولاق و
قاهره و
بمبئی ،
هر چند که هیچیک از آنها علمی و انتقادی نبوده است.
عرائس المجالس با
مقدمه نسبتاً کوتاهی در باره بیان حکمتهای ذکر قصص پیامبران و اقوام پیشین در
قرآن آغاز میشود.
متن اصلی کتاب به مجالس متعددی تقسیم شده که هر یک به موضوع یا داستانی مستقل اختصاص دارد.
برخی از این مجالس، به سبب طولانی و متنوع بودن، به چند
باب تفکیک شدهاند.
چنانکه پیداست
وجه تسمیه کتاب (عرائس المجالس) با همین نحوه
نامگذاری بخشهای آن مرتبط است.
مطالب این کتاب، به
ترتیب تاریخی ذکر شده است.
ابتدا مجالسی در باره
خلقت زمین و
آسمانها و سپس خلقت
آدم و
حوا آمده است.
در ادامه،
قصص پیامبران و ماجراهای اقوام آنان به ترتیب
نقل شده که در این میان
قصههای ابراهیم و
یوسف و
موسی و
سلیمان و
عیسی علیهمالسلام مفصّلتر از دیگران است.
سرانجام، کتاب با ذکر قصه
اصحاب فیل و
ولادت پیامبر اسلام پایان مییابد.
مؤلف در
حکایت قصه هر یک از
پیامبران ، بسته به اطلاعاتی که در اختیارش بوده، به
نسب و
ولادت و
کودکی پیامبر پرداخته و سپس بر اساس
ترتیب زمانی ، وقایع مهم زندگی وی، از جمله
نبوتش ، را مطرح کرده و به همین ترتیب ذکر وقایع را تا
وفات او پی گرفته و گاهی نیز برخی از
خصائص آن پیامبر را بازگو نموده است.
قصصالانبیاء ثعلبی نقطه تلاقی
تفسیرنگاری و
تاریخنگاری در
فرهنگ اسلامی به شمار میآید و تألیفی است که با آن
قصصالانبیانگاری ، به مثابه گونهای ادبی، از تاریخ و تفسیرنگاری مستقل گردیده است.
عرائس المجالس، گرچه نخستین تألیف مستقل در این زمینه نیست،
گویاترین نمونه برای معرفی این گونه ادبی در سنّت اسلامی است که به دست ما رسیده است.
ثعلبی، که اصولاً
مفسر است، با توجه به
منابع تفسیری فراوان، اقوال
مفسران صحابه و
تابعین و همچنین آرای
مفسران مشهور پیش از خود را در
عرائس ذکر کرده، چنانکه نامهای کسانی چون ابن عباس و عبداللّه بن عمر و قَتاده و سُدّی و کلبی و مقاتل در جای جای کتاب به چشم میخورد.
اگرچه گونه تألیف این کتاب بیشتر مبتنی بر
ادبیات تفسیری است، ثعلبی خود را محدود به آن نکرده و از
منابع تاریخی نیز بهره برده است.
مهمترین این کتابها که در اختیار ثعلبی بوده
و امروزه اثری از آنها نیست، عبارتاند از: کتاب
المبتدأ وهْب بن مُنَبِّه (متوفی ۱۱۰) و کتاب
المغازی محمد بن اسحاق (متوفی ۱۵۱).
ذکر فراوان نام این دو مؤلف و نقل قولهای طولانی از آنان در عرائس، دالّ بر این است که مطالب این دو کتاب درون مایه اصلی تألیف ثعلبی را تشکیل داده است.
همچنین باید از
تفسیر و
تاریخ طبری یاد کرد که به ویژه ساختار و محتوای اجزای نخستینِ تاریخ وی بر کتاب ثعلبی مؤثر بوده است چنانکه گزارشهای ثعلبی در برخی موارد، کاملاً مشابه
روایات تاریخ طبری است،
هر چند در هیچ جای کتاب ثعلبی از
طبری نامی به میان نیامده است.
ثعلبی در ذکر یا عدم ذکر
اَسناد منقولات خود، عیناً همانند تفسیرش عمل کرده، چنانکه بخشی از نقل قولهای وی بدون
سند (برای نمونه رجوع کنید به نقل قولهای ثعلبی از وَهْب بن مُنَبِّه ، محمدبن اسحاق ، ابن عباس در جاهای متعدد) و بخشی دیگر با
اسناد متصل ذکر شده است که در طرق این روایات، نام
استاد وی
ابن فنجویه بیش از دیگران به چشم میخورد.
وی گاهی نیز روایاتی از
علی علیهالسلام و دیگر
امامان شیعه نقل کرده است.
اگر چه
صبغه حدیثی ثعلبی در این کتاب نیز بروز پیدا کرده و او در این کتاب نیز به
اسناد روایات بیتوجه نبوده
و در موارد متعددی، خصوصاً در آغاز مجالس و ابواب، از عبارات مشابه اما متنوعی چون «قال اهل العلم باَخبارالماضین» و «قال اهل الاخبار» و «قالت العلماء باَخبارالانبیاء» استفاده کرده است، به نظر میرسد که وی در پی اینگونه تعبیرات معمولاً به نقل اقوال رایج
قُصّاص (
قصه گویان ) و آنچه اصطلاحاً
اسرائیلیات خوانده میشود، پرداخته است.
گفتنی است که
منقولات فراوانی از
کعب الاحبار نیز در این کتاب وجود دارد.
میتوان گفت
عرائس المجالس در میان آثار مشابه حالتی میانه دارد؛ از یک سو مانند
تألیف محمد بن عبداللّه کسائی کتابی کاملاً
عامه پسند و غیرعلمی نیست که فقط برای
سرگرم ساختن مردم تألیف شده باشد و از سوی دیگر، با
قصصالانبیاء ابن کثیر که تا حد امکان از ذکر
اختلاف اقوال و
تطویل پرهیز کرده و چندان از محدوده
تفسیر آیات قرآن خارج نشده است، تفاوتهای آشکار دارد.
در کتاب ثعلبی خودِ قصهها، در کنار
تفسیر آیات ، جایگاهی مستقل و ویژه دارند تا آنجا که گاهی نقل طولانی یک ماجرا یا پرداختن به اختلافات فراوان رواییِ منابع، موجب شده است که
آیات قرآنیِ مرتبط با داستان در درجه دوم اهمیت قرار بگیرند یا حتی به
فراموشی سپرده شوند.
چه بسا قصد ثعلبی از اینکه در مقدمه کتابش
موضوع حکمتهای ذکر
قصص پیامبران در
قرآن را پیش کشیده و در ضمن آن بر جنبه
تربیتی و کارکرد
اخلاقی و
عبرتآموزی این داستانها اشاره کرده، همین بوده است که اهمیت
قصه را به مثابه ابزاری برای تأثیرگذاری بر
ذهن و
روح مخاطبان نشان دهد.
شاهد این مدعا آن است که وی با آنکه به
تصریح ،
کتابش را مشتمل بر شرح
قصص پیامبران مذکور در قرآن معرفی کرده است، به این امر بسنده نکرده و به موضوعات و داستانهای دیگری نیز پرداخته است.
ثعلبی درسه مجلس نخست، موضوع
خلقت عالم را مطرح کرده که به ظاهر هیچ ارتباطی با عنوان یا
موضوع کتابش ندارد.
همچنین به تفصیل به ماجرای شخصیتهایی نظیر
بُختُنَصَّر پرداخته
که نام آنها صریحاً در قرآن ذکر نشده و تنها بر اساس
منابع روایی و تفسیری،
آیه یا
آیاتی از قرآن بر آنها قابل
انطباق است.
وی گاهی نیز داستان برخی پیامبران مذکور در
کتب مقدس ، نظیر
دانیال و
جرجیس ، را آورده
که در قرآن حتی اشاره ای هم به آنها نشده است.
ثعلبی مجلسی نسبتاً طولانی را به نقل قصه یکی از
ملوک بنی اسرائیل با نام
بلوقیا اختصاص داده
که نه در کتب مقدّس از او ذکری شده و نه پیامبری از
پیامبران الاهی بوده است.
واسرشتروم بر اساس
پژوهشی تطبیقی ، به این نتیجه رسیده که ماجرای بلوقیا که در
قصصالانبیاء ثعلبی آمده، کاملاً مشابه با
داستانمکاشفه ابراهیم در کتب
مجعول دینی
یهود و بازسازی شده آن است.
احتمالاً
عبداللّه بن سلام (متوفی ۴۳) ــ که از
اهل کتاب مسلمان شده در
مدینه بود و ثعلبی این داستان را از وی نقل کرده ــ با ایجاد تغییراتی، محتوای این ماجرای شگفتانگیز را با فرهنگ اسلامی همگون ساخته است.
این ماجرا بعدها، با اضافاتی که موجب جذابیت بیشتر آن شده، در قالب داستان
حاسب کریمالدین به
مجموعه هزار و یکشب راه یافته است.
لاسنر نیز در پژوهشی مشابه و تطبیقی میان
منابع یهودی و
اسلامی ، داستان دیدار
ملکه سبا و
سلیمان را
بررسی کرده و از طریق
مقایسه گزارش
تورات و نقل ثعلبی در
قصصالانبیاء ، نشان داده که چگونه داستانی توراتی به
متون اسلامی راه یافته و با
فرهنگ و
اندیشه مسلمانان هماهنگ شده است.
کتاب ثعلبی با عرضه ساختاری مناسب و محتوایی جذاب در بیان
قصص پیامبران ، در میان مردم رواج یافت و تأثیر آشکاری بر
نویسندگان بعدی و
منابع شیعی و
منابع سنّی گذاشت.
از جمله
محمد بن یوسف شمس شامی (متوفی ۹۴۲)،
مورخ و
سیرهنویس مشهور، کتابی با نام
الجواهرالنفائس فی تحبیر کتابالعرائس نوشت.
استنادات متعدد
شمس شامی در
سبل الهدی و الرشاد به اقوال ثعلبی در
عرائس و
تفسیر ، شاهدی بر این مدعاست.
همچنین
مجلسی در
بحارالانوار ، به ویژه در کتاب تاریخ الانبیای آن، به بسیاری از داستانهای ثعلبی
استناد و برخی از آنها را عیناً نقل کرده است.
تأثیر قصص ثعلبی را حتی در
اشعار شاعرانی چون
مولوی نیز میتوان مشاهده کرد.
بروکلمان فهرستی از نسخههای خطی موجود از
عرائس المجالس را به همراه
ترجمههای متعدد آن به
زبانهای شرقی و
تلخیصها و
اقتباسات صورت گرفته از آن آورده است.
قصصالانبیاء ثعلبی به همراه قصصالانبیاء کسائی همواره به عنوان دو تألیف
مرجع و
الگو در این حوزه مطرح بوده و ازاینرو نظر
خاورشناسان را به خود جلب کرده است.
وجود نسخهای قدیمی در
کتابخانه ملی فرانسه ، که
تلفیق و خلاصهای از این دو اثر به همراه هم است، شاهدی بر این مدعاست.
توتولی بخشی از تألیفاتی را که در سدههای میانی بر اساس این دو کتاب به نگارش در آمده و اکنون به صورت
نسخه خطی موجود است، بر شمرده است.
به گفته وی، بیشتر این آثار احتمالاً چیزی جز
رونویسی از این دو کتاب نیست.
محققان غربی نیز پژوهشهای متعددی در باره
عرائسالمجالس و بخشهای گوناگون آن انجام داده و قسمتهایی از آن را ترجمه کردهاند.
ویلیام برینر متن کامل این کتاب را به
انگلیسی ترجمه و
مؤسسه بریل (
لیدن ۲۰۰۲) آن را منتشر کرده است.
ویژگیهای عمومی قصصالانبیاء ثعلبی و نقل برخی
داستانها و
افسانهها در این کتاب، خصوصاً اخباری که از
قُصّاص و
یهودیان تازه مسلمان نظیر
کعب الاحبار و
وهب بن منبّه و
عبداللّه بن سلام روایت شده و به
اسرائیلیات معروف است، انتقادهای فراوانی را متوجه این
اثر و
مؤلف آن کرده است.
(۱) سلیمان آتش، مکتب تفسیر اشاری، ترجمه توفیق ه، سبحانی، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۲) آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه.
(۳) ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۴) ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار، قم ۱۴۰۷.
(۵) ابن بطریق، کتاب خصائص الوحی المبین، چاپ محمدباقر
محمودی، (تهران) ۱۴۰۶.
(۶) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره (۱۳۸۳ـ ۱۳۹۲/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۲).
(۷) ابن تیمیّه، درءتعارض العقل و النقل، چاپ
محمد رشاد سالم، (ریاض) ۱۳۹۹ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۳.
(۸) ابن تیمیّه، مجموع الفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۹) ابن تیمیّه، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت: دارمکتبة الحیاة، (بی تا).
(۱۰) ابن تیمیّه، منهاج السنة النبویة، چاپ
محمد رشاد سالم، (حجاز) ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۱) ابن جزری، غایة النهایة فی طبقات القرّاء، چاپ برگشترسر، قاهره (بی تا).
(۱۲) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، چاپ
محمد بن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۳) ابن جوزی، کتاب الموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، مدینه ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۸/۱۹۶۶ـ ۱۹۶۸.
(۱۴) ابن حجر عسقلانی، العجاب فی بیان الاسباب (اسباب النزول)، چاپ عبدالحکیم
محمد انیس، دمّام ۱۴۱۸ الف.
(۱۵) ابن حجر عسقلانی، المعجم المفهرس، او، تجرید اسانیدالکتب المشهورة و الاجزاء المنثورة، چاپ
محمد شکور امریر میادینی، بیروت ۱۴۱۸ ب.
(۱۶) ابن خلّکان.
(۱۷) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف ۱۹۵۶.
(۱۸) ابن صلاح، علوم الحدیث، چاپ نورالدین عتر، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۹) ابن طاووس (
احمد بن موسی)، عین العبرة فی غ بن العترة، قم: دارالشهاب، (بی تا).
(۲۰) ابن طاووس (علی بن موسی)، سعدالسعود للنفوس، قم ۱۳۸۰ ش.
(۲۱) ابن طاووس (علی بن موسی)، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، قم ۱۳۹۹.
(۲۲) ابن طاووس (علی بن موسی)، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، نجف ۱۳۶۸، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۲۳) ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۲۴) ابن عماد.
(۲۵) ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، چاپ حافظ عبدالعلیم خان، بیروت: دارالندوة الجدیدة، ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸.
(۲۶) ابن قدامه، کتاب التوّابین، چاپ جورج مقدسی، دمشق ۱۹۶۱.
(۲۷) ابن قُنفُذ، الوفیات، چاپ عادل نویهض، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲۸) ابن کثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۹) ابن کثیر، قصص الانبیاء، بیروت ۱۹۸۸.
(۳۰) ابن مُلَقَّن، العقدالمذهب فی طبقات حملة المذهب، چاپ ایمن نصرازهری و سیدمهنّی '، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۳۱) ابن هشام، سیرت رسول اللّه، ترجمه و انشای رفیع الدین اسحاق بن
محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۳۲)
محمد ابوشهبه، الاسرائیلیات و الموضوعات فی کتب التفسیر، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۳۳) علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، چاپ هاشم رسولی محلاتی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۳۴) عبدالرحیم بن حسن اسنوی، طبقات الشافعیة، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳۵)
محمد بن خیر اشبیلی، فهرسة مارواه عن شیوخه من الدواوین المصنفة فی ضروب العلم و انواع المعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا ۱۸۹۳، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۳۶) الف لیلة و لیلة، بیروت: المکتبة الثقافیة، ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۳۷) حسین بن مسعود بغوی، تفسیرالبغوی، المسمی معالم التنزیل، چاپ خالد عبدالرحمان العک و مروان سوار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۳۸) علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق، چاپ
احمد بهمنیار، (تهران ۱۳۶۱ ش).
(۳۹) عبدالرحمان بن
محمد ثعالبی، تفسیر الثعالبی، المسمی بالجواهر الحسان فی تفسیرالقرآن، چاپ علی
محمد معوض و عادل
احمد عبدالموجود، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۴۰)
احمد بن
محمد ثعلبی، اهل البیت علیهمالسلام فی تفسیرالثعلبی: ماروی عنهم و ماروی فیهم، چاپ عادل کعبی، قم ۱۳۸۱ ش.
(۴۱)
احمد بن
محمد ثعلبی، قصص الانبیاء، المسمی عرائس المجالس، بیروت: المکتبة الثقافیة، (بی تا).
(۴۲)
احمد بن
محمد ثعلبی، الکشف و البیان، المعروف تفسیرالثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۴۳)
احمد بن
محمد ثعلبی، مفسر و شرق العالم الاسلامی فی اربعة القرون الهجریة الاولی: نشر مخطوطة مقدمة الثعلبی (ت ۴۲۷) لکتاب، الکشف و البیان عن تفسیرالقرآن، چاپ ایزایا گولدفلد، عکا ۱۹۸۴.
(۴۴) نعمت اللّه بن عبداللّه جزایری، النورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، قم ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸.
(۴۵) جودة محمدمهدی، الواحدی و منهجه فی التفسیر، (قاهره ۱۹۷۸).
(۴۶) حاجی خلیفه.
(۴۷) علی بن
محمد خازن، لباب التأویل فی معانی التنزیل، در مجمع التفاسیر، (قاهره) ۱۳۱۷ـ۱۳۲۰، چاپ افست استانبول: دارالدعوة، ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۴۸)
محمد خضیری، «الصلة بین تفسیر الواحدی البسیط و تفسیر شیخه الثعلبی (الکشف و البیان)».
(۴۹) خوانساری،
محمد بن علی داوودی، طبقات المفسرین، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۵۰)
محمد بن
احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۴۲۱ـ۴۴۰ ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۵۱)
محمد بن
احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.
(۵۲)
محمد بن
احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج ۳، چاپ فؤاد سیّد، کویت ۱۹۸۴.
(۵۳) محمدحسین ذهبی، التفسیر و المفسّرون، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۵۴) عبدالکریم بن
محمد رافعی قزوینی، التدوین فی اخبار قزوین، چاپ عزیزاللّه عطاردی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۵۵) علی
محمد زبیری، ابن جُزَی و منهجه فی التفسیر، دمشق ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۵۶)
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال
حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۵۷) زمخشری، کشاف.
(۵۸) عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ
محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
(۵۹)
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الاعلان بالتوبیخ لمن ذمّالتّاریخ، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
(۶۰) عبدالکریم بن
محمد سمعانی، الانساب، چاپ عبداللّه عمر بارودی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۶۱) عبدالکریم بن
محمد سمعانی، التحبیر فی المعجم الکبیر، چاپ منیره ناجی سالم، بغداد ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵.
(۶۲) حمزه بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۶۳) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۶۴) بدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، چاپ
محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
(۶۵) بدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ عزت علی عطیه و موسی محمدعلی، قاهره (۱۹۸۰ـ۱۹۸۵).
(۶۶) بدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
(۶۷) بدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، کتاب طبقات المفسرین، چاپ مورسینگ، لیدن ۱۸۳۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۰.
(۶۸) بدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، لباب النقول فی اسباب النزول، چاپ
احمد عبدالشافی، بیروت (بی تا).
(۶۹)
محمد بن یوسف شمس شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، چاپ عادل
احمد عبدالموجود و علی
محمد معوض، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۷۰) زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، قم ۱۳۸۱ ش.
(۷۱) محمدعیسی صالحیه، المعجم الشامل للتراث العربی المطبوع، ج ۱، قاهره ۱۹۹۲.
(۷۲) ناصر صائغ، «نبذه مختصرة عن تفسیرالثعلبی رحمه اللّه».
(۷۳) ابراهیم بن
محمد صریفینی، تاریخ نیسابور: المنتخب من السیاق، چاپ محمدکاظم
محمودی، قم ۱۳۶۲ ش.
(۷۴) صفدی.
(۷۵) طبرسی، تفسیر مجمع البیان.
(۷۶) طبری، تاریخ طبری (بیروت).
(۷۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، چاپ عبدالرحیم مبارک، مشهد ۱۳۷۹ ش.
(۷۸) محمدحسن فروزانفر، مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۷۹) محمدجمال الدین قاسمی، تفسیر القاسمی، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۸۰)
محمد بن
احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
(۸۱) علی بن یوسف قفطی، اِنباه الرواة علی اَنباه النحاة، چاپ
محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۸۲)
محمد بن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفة، کراچی ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
(۸۳) مجلسی، بحارالانوار.
(۸۴) مدینی، «نسخة الکشف و البیان المطبوعة ردیئة».
(۸۵) محمدهادی معرفت، التفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
(۸۶) علی بن عبیداللّه منتجب الدین رازی، الفهرست، چاپ جلال الدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ ش.
(۸۷) یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذّب، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
(۸۸) علی بن
احمد واحدی نیشابوری، اسباب النزول الا´یات، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۸۹) علی بن
احمد واحدی نیشابوری، الوسیط فی تفسیرالقرآن المجید، چاپ
احمد عبدالموجود و دیگران، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۹۰) هزار و یکشب، به کوشش بهرام افراسیابی، تهران: سخن، ۱۳۷۸ ش.
(۹۱) یاقوت حموی، معجم الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ثعالبی»، شماره۴۲۳۵.